معادل انگلیسی تبدیل فایل ؛ تبدیل پرونده ، تبدیل پرونده تبدیل فایل

مهندسی كامپيوتر و IT

تبدیل فایل ؛ تبدیل پرونده ، تبدیل پرونده تبدیل فایل

fiel conversion

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تبدیل فایل ؛ تبدیل پرونده ، تبدیل پرونده تبدیل فایل

تبدیل دودویی ؛ تبدیل باینری ، [تبدیل دودویی] تبدیل یک عدد به سیستم عددی دودویی و یا بالعکس

binary conversion

تبدیل دودویی به دهدهی ، تبدیل دودوئی به دهدهی

binary to decimal conversion

تبدیل دودویی به شانزده شانزدهی ؛ تبدیل دودویی به مبنای 16 ، تبدیل دودوئی به مبنای16 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی ، تبدیل دو دویی به مبنای 16 ، تبدیل دو دویی به شانزده شانزدهی

binary to hexadecimal conversion

تبدیل دودویی به هشت هشتی ؛ تبدیل دودویی به مبنای 8 ، تبدیل دودوئی به مبنای8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی ، تبدیل دودوئی به مبنای ‎8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی

binary to octal conversion

تبدیل کد ، تبدیل رمز ، [تبدیل کد] برگردان کدها از یک شکل به شکل دیگر این تبدیل میتواند در زبان برنامه نویسی (مثلا از ‎ C به پاسکال) ، در سطح سخت افزار (مثلا تبدیل یک برنامه آیبیام برای کار در کامپیوتر اپل مکینتاش) ، یا در سطح زبان (مثلا تبدیل ‎ C ، یک زبان سطح بالا به زبان اسمبلی که یک زبان سطح پایین است) باشد اصطلاح تبدیل کد ، به تبدیل داده ها از یک شکل به شکل دیگر ، مثلا از ‎ ASCII به ‎ EBCDIC نیز اطلاق میگردد نیز نگاه کنید به ‎ code

code conversion

تبدیل ، [تبدیل] روند تغییر از یک شکل یا قالب به شکل یا قالب دیگر‎ ; این امر در مورد اطلاعات باعث تغییر محتوا و مفهوم نمیشود در کار با کامپیوترها ، انواع تبدیلات زیادی انجام میشود که از آن جمله میتوان موارد ذیل را نام برد: ‎ O تبدیل فایلها : تغییر فایل از یک قالب به قالب دیگر‎ ; به عنوان مثال ، تبدیل یک سند واژه پردازی به قالب قابل استفاده برای یک برنامه دیگر یک نوع تبدیل فایل دیگر که پیچیده تر نیز هست ، تبدیل کد کاراکتری آن از یک استاندارد به استاندارد دیگر میباشد ، مانند تبدیل کاراکترهای ‎ EBCDIC به کاراکترهای ‎ ASCII برای انجام این تبدیلات ، نرم افزارهایی نیز طراحی شده اند نیز نگاه کنید به ‎ ASCII ، ‎ EBCDIC ‎ O تبدیل داده ها : تغییر نحوه ارائه اطلاعات‎ ; به عنوان مثال ، تغییر شکل دودویی یا اعشاری به مبنای شانزده (هگزادسیمال) این تبدیل گاهی اوقات بطور دستی و با مراجعه به جداول معادلها صورت میگیرد در موارد دیگر ، برنامه ها یا کامپایلر زبانها این کار را در پشت صحنه انجام میدهند ‎ O تبدیل رسانه ها : تغییر رسانه ذخیره سازی از یک شکل به شکل دیگر‎ ; به عنوان مثال از دیسک به نوار یا از دیسک ‎ 3/5 اینچی اپل مکینتاش به دیسک ‎ 5/25 اینچی ‎ MS-DOS در تبدیل رسانه مکینتاش به ‎ MS-DOS ، معمولا سخت افزار و نرم افزار تبدیل خاصی مورد نیاز است ‎ O تبدیل نرم افزارها : تغییر برنامه طراحی شده برای کار در یک کامپیوتر به نحوی که در کامپیوتر دیگری قابل اجرا گردد‎ ; به عنوان مثال ، از ‎ MS-DOS به ‎ UNIX یا ‎ OS/2 ‎ O تبدیل سخت افزارها : تغییر تمام یا بخشی از یک سیستم کامپیوتری به نحوی که با ابزارهای جدیدی کار کند تبدیل سخت افزاری در میکرو کامپیوترها ، محدوده وسیعی از تغییرات را تحت پوشش قرار میدهد به عنوان مثال از تبدیلات نسبتا ساده میتوان تبدیل یک چاپگر سریال به چاپگر موازی ، و از تبدیلات نسبتا پیچیده میتوان ارتقا کامپیوتر (با نصب یک پردازنده و مدار جدید) را نام برد

conversion

تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید ، تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید

crash conversion

تبدیل داده ها ، تبدیل داده ها برگردانی داده ها تغییر رمزبندی داده ها از صورتی به صورت دیگر ، برگردانی داده‌ها

data conversion

تبدیل دهدهی به دودوئی

decimal to binary conversion

تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی

decimal to hexadecimal conversion

تبدیل دهدهی به هشت هشتی

decimal to octal conversion

تبدیل مستقیم

direct conversion

فیلد ؛ رشته ؛ میدان ، فیلد بخشی از یک رکورد در پایگاه داده ها که دارای قطعه ای از اطلاعات است مثلاً در یک فهرست نشانی ، کد پستی ممکن است در یک فیلد ، 10 کاراکتر ی ذخیره شود نگاه کنید به database record ، [فیلد] بخشی از رکورد که نوع خاصی از داده ها در آن ذخیره شده است به عنوان مثال ، رکورد مشخصات کارمندان ممکن است فیلدهایی برای ذخیره کردن نام ، نام خانوادگی ، آدرس ، شهر ، استان ، کد پستی ، تاریخ استخدام ، حقوق فعلی ، پایه حقوق ، پست کاری ، بخش ، تاریخ آخرین اضافه حقوق و غیره را در خود جای دهد هر فیلد طول و نوع (مثلا الفبایی ، عددی) خاص خود را دارد امکانات تعیین این مشخصات معمولا در زبان تعریف داده ها (‎DDL) جای دارد در سیستمهای مدیریت پایگاه داده های رابطه ای ، فیلدها را ستون مینامند ، حوزه

field

ترانزیستور اثر میدان نوعی ترانزیستور که جریان الکتریکی آن از منبع به خروجی توسط یک میدان الکتریکی اعمال شده به ( گیت ) کنترل می شود این میدان الکتریکی ، الکترونها را در ناحیه ی بین منبع و خروجی جذب یا از آن دفع می کند از این رو خصوصیت نیمه رسانای آن ناحیه را تغییر می دهد یعنی در حقیقت هیچ جریانی به درون گیت وارد نمی شود ( در عمل ، جریان بسیار کمی ، حدود 10 به توان منفی 12 آمپر درون گیت وجود دارد ) به همین دلیل ، ترانزیستور اثر میدان دارای مصرف الکتریسته کم بوده و می تواند درون تراشه ی مدارهای مجتمع جاسازی شود ترانزیستورهای MOSFET با داشتن یک لایه ی عایق از اکسید فلز بین گیت و بقیه ی ترانزیستور ، کم مصرف ترین نوع ترانزیستور هستند نگاه کنید به integrated circuit COMOS transistor

field - effect transistor (fet)

یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه می دهد تا ریز برنامه نویسی کند ، یک تراشه که در بعضی سیستم ها به کار می رود و به استفاده کننده اجازه می دهد تا ریز برنامه نویسی کند

field alterable control element

تعریف فیلد

field definition

ترانزیستور اثر میدان ، نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده می شود ، ترانزیستور اف ای تی ، اف ای تی ترانزیستور با اثر میدان

field effect transistor

پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی ، پخش میدانی پخش الکترونها از یک فلز یا نیمه رسانا به درون یک خلا تحت تاثیر میدان الکترویکی ، پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی

field emission

مهندس پای کار ، مهندس پای کار مسئول تعمیر و نگهداری سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر ، فرد مسئول نگهداری و تعمیر سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر

field engineer

نام فیلد

field name

حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده ، میدان دید

field of view

امتیاز فیلد

field privilege

فناوری آرایه دریچه ی برنامه پذیر میدانی

Field Programmable Gate Array

ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان

field programmable logic array

[جدا کننده فیلدها] کاراکتری که یک فیلد داده ای را از فیلد دیگر جدا میکند نیز نگاه کنید به ‎ field

field separator

قالب فیلد؛ الگوی فیلد ، الگوی فیلد ، قالب فیلد ، الگوی فیلد قالب فیلد

field template

سخت افزار قابل توسعه در محل

field upgradable

جدول مقادیر فیلد

Field Values Table

نگاه کنید به ‎ FET

field-effect transistor

کنترل امتدادیابی میدانی

field-oriented control

آرایه دریچه‌ای برنامه‌پذیر میدانی

field-programmable gate arrays (FPGAs)

با حروف اختصاری ‎ FPLA ، و نام دیگر آرایه منطقی قابل برنامه ریزی (‎PLA) ، یک مدار مجتمع حاوی آرایه ای از مدارهای منطقی است که اتصالات بین این مدارها و بنابراین عملیات منطقی آرایه را میتوان پس از ساخت و هنگام نصب کردن برنامه ریزی نمود عمل برنامه ریزی ، فقط یک بار و معمولا با عبور دادن جریان بالایی از بین اتصالات تراشه صورت میگیرد

field-programmable logic array

تبدیل فایل ، تبدیل فایل - فرایند تغییر محیط یا ساختار فایل

file conversion

تبدیل سخت افزاری

hardware conversion

تبدیل هگزا دسیمال ، [تبدیل هگزادسیمال] تبدیل اعداد هگزادسیمال به سیستمهای عددی دیگر و بالعکس

hexadecimal conversion

تبدیل موازی

parallel conversion

تبدیل مرحله بندی شده

phased conversion

تبدیل فرآیند ، تبدیل فرایند

process conversion

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی تبدیل فایل ؛ تبدیل پرونده ، تبدیل پرونده تبدیل فایل

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تبدیل فایل ؛ تبدیل پرونده ، تبدیل پرونده تبدیل فایل

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما