معادل انگلیسی حروف اختصاری ‎ synchronizing character ، کاراکتری است که در همگام سازی (همزمان سازی) ارتباطات هما

مهندسی كامپيوتر و IT
حروف اختصاری ‎ synchronizing character ، کاراکتری است که در همگام سازی (همزمان سازی) ارتباطات هماهنگ کننده طرفهای فرستنده و گیرنده ، مورد استفاده قرار میگیرد
syn
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حروف اختصاری ‎ synchronizing character ، کاراکتری است که در همگام سازی (همزمان سازی) ارتباطات هما
[پروتکل همگام ، قرارداد همزمان] مجموعه قواعدی که برای استاندارد سازی ارتباطات همگام بین کامپیوترها ، ارائه میشوند پروتکلهای همگام متعددی وجود دارد که برخی از آنها براساس مخابره رشته هایی از بیتها ، و برخی دیگر نیز براساس کدهای کاراکترهای هستند به عنوان مثال میتوان پروتکل همگام دودویی کاراکتری (‎BISYNC) و پروتکل کنترل پیوند داده ای سطح بالا (‎HDLC) و پروتکلهای کنترل پیوند داده ای همگام (‎SDLC) را نام برد
synchronous protocol
[سیگنال همزمانی] شکل مختصر ‎ synchronization signal (سیگنال همگام سازی) ، بخشی از سیگنال ویدئویی نمایشگرهای پویش الکترونی است که انتهای هر خط پویش و انتهای آخرین خط پویش را مشخص میسازد
sync signal
[سیگنال همزمانی] نگاه کنید به ‎ sync signal
synchronization signal
Synchronous ، کارکتر همگام ، کاراکتر همگام
sync
ارتباط همزمان چ
synchronous communication
آزمون نحوی
syntax testing
بردار وزن سیناپس
synaptic weight vector
پالس همزمانی بخشی از یک سیگنال ویدیویی که زمان اسکن کردن هر خط توسط پرتوی الکترونی را مشخص می کند نگاه کنید به synchronization
sync pulse
پردازنده ی قابل ترکیب
synthesizable processor
پیش نمونه برداری اقلیت ترکیبی، SMOTE
Synthetic minority over-sampling
تحلیل ترکیبی ، تحلیل نحوی
syntactical analysis
ترکیب ، نحو ، گرامر ، دستور یک زبان خاص را گویند به عبارت دیگری قواعدی است که روی ساختار و محتویات عبارتها اعمال می گردد مطالب مرتبط: semantics logic syntax error programming language ، [دستور ، ترکیب نحوی] دستور یک زبان خاص را گویند به عبارت دیگر قواعدی است که روی ساختار و محتویات عبارتها اعمال میگردد مقایسه کنید با ‎ ; semantics نیز نگاه کنید به ‎ logic ، ‎ programming language ، ‎ syntax error
syntax
ترکیب کننده ، ترکیب کننده 1 دستگاه یا برنامه ای برای تولید اصوات گفتاری به وسیله ی کامپیوتر نگاه کنید به speech synthesis و 2 دستگاهی برای تولید اصوات موسیقی به وسیله ی کامپیوتر ، و معمولاً از داده ها ی MIDI نگاه کنید به MIDI ، [ترکیب کننده ، سینتی سایزر] یک وسیله جانبی کامپیوتر ، تراشه یا سیستم خودکفایی که با استفاده از دستورالعملهای رقمی (دیجیتال) صداهایی را تولید میکند بیشتر ترکیب کننده ها را میتوان با استفاده از ‎ MIDI به کامپیوتر وصل نمود کامپیوتر از طریق ‎ MIDI و با استفاده از معادل رقمی موسیقی و شبیه سازی یک نوازنده یا یک ارکستر کامل ، میتواند چندین ترکیب کننده را کنترل کند نیز نگاه کنید به ‎ MIDI
synthesizer
تسهیم زمانی همگام
synchronous time division multiplexer
تسهیم زمانی همگام یا همزمان
synchronous time division multiplexing
خطای نحوی ، اشکال در به کارگیری قواعد دستوری (نحوی) زبان ، به عبارت دیگر ، عبارتی که به یک یا چند قاعده دستوری زبان هماهنگی ندارد ، استباه ترکیبی ، [اشکال دستوری ، اشکال نحوی] اشکال در به کارگیری قواعد دستوری (نحوی) زبان ، به عبارت دیگر ، عبارتی که با یک یا چند قاعده دستوری زبان هماهنگی ندارد به عنوان مثال ، عبارت ‎ ab; در پاسکال دارای اشکال دستوری است زیرا علامت ‎ برای آزمایش برابری مورد استفاده قرار گرفته (نه برای نسبت دهی) و فقط در جملات شرطی به کار میرود در مقابل ، چون علامت ‎ در زبان ‎ C برای نسبت دهی استفاده میشود ، عبارت مزبور در زبان ‎ C کاملا درست است نیز نگاه کنید به ‎ logic ، ‎ semantics ، ‎ syntax
syntax error
درخت های نحوی
syntactic trees
دستگاه همزمان ، دستگاه همگام ، دستگاه همگام دستگاه همزمان
synchronous device
ساختار نحوی
syntactic structure
شبکه همزمان
synchronous network
عملیات همزمان
synchronous operation
کاراکتر همگام
sync character
کامپیوتر همزمان ، کامپیوتر همگام ، کامپیوتر همگام کامپیوتر همزمان ، کامپیوتر همگام کامپیوتر همزمان
synchronous computer
کد همگام سازی
synchronization code
کنترل پیوند داده ای همگام ، SDLC پروتکلی جهت اداره همزمان انتقال اطلاعات بر روی شبکه ساخت کمپانی IBM در سال 1970 ، نگاه کنید به ‎ SDLC
synchronous data link control
کنترل همزمانی
synchronization check
مترادف
synonyms
مخابره همزمان
syncheronous communications
مخابره همزمان ، انتقال همزمان ، مخابره همگام ، [مخابره همگام] ارسال داده ها در بلوکهایی از بیتها که با فواصل زمانی مساوی از هم جدا میشوند در مخابره همگام ، کنترل زمانی به وسیله ساعتهای موجود در دستگاههای فرستنده و گیرنده انجام میشود در روند مخابره ، کاراکترهای همگام سازی خاصی (ترکیبهای بیتی منحصر به فرد) برای انجام عمل همگام سازی استفاده میشوند که امکان کنترل و تصحیح انحرافات زمانی را برای دستگاهها فراهم میسازند
synchronous transmission
مدار همگام
synchronous circuit
مدل کردن همگام
Synchronous modeling
مطابق ، همگام ساختن
synchronize
مقابله نحوی گری ، مقابله نحوه گری
syntax checker
نگاه کنید به ‎ SYN
syn character
هم معنی ، مترادف ، واژه هم معنی ، کلمه مترادف ، [مترادف] یک جایگزین کاملا معادل را گویند در روند مقداریابی ، یکی از دو کلیدی است که آدرسی مشابه با دیگری ارائه میکند نیز نگاه کنید به ‎ hashing
synonym
هم نهاد ، ترکیب
synthesis
همزمان ف همگام ، همگام ، همزمان رویداد همگام با سیگنالهای مجزا ، در انتقال همزمان داده ، دو سیگنال وجود دارد data( داده ) و clock ( ساعت ) سیگنال ساعت مشخص می کند که خط داده باید در چه زمانی خوانده شود تا بیت بعدی به دست آید بر خلاف asynchronous ، [همگام] اتفاق افتادن در یک زمان را گویند
synchronous
همزمانی ، همگام سازی ، همزمان سازی 1 عمل وارد کردن یک صفحه ی ویدیویی برای اسکن نمودن هر خط ، دقیقاً در زمان درست آن ، به طوری که تصویر درست نشان داده شود ورودی مانیتور شامل پالسهای همزمانی به علاوه سیگنالهای قرمز ، سبز ، آبی است 2 فرایند به روز نگهداشتن دو یا چندین دیسک گردان نسبت به یکدیگر از طریق کپی کردن آخرین نسخه ی هر فایل به هر دستگاه اگر با بیش از یک کامپیوتر کار کنید چنین کاری عملی است ویژگی briefcase از ویندوز 95 و 98 به کاربران کمک می کند تا فایلها را هنگام سازند ، [همگام سازی ، هم زمان سازی] ایجاد هماهنگی زمانی بین کامپیوترهای جداگانه یا بین اجزای یک سیستم همگام سازی در عملکرد داخلی کامپیوتر ، ارتباطات کامپیوتری ، و موارد دیگری چون تکنولوژی دیسک فشرده (‎compact disc) نقش دارد به عنوان مثال ، عملیات داخلی کامپیوتر به وسیله سیگنالهای یک ساعت داخلی هماهنگ میشوند در ارتباطات همگام (وابسته به زمان) ، تک تک بیتهای تشکیل دهنده مخابرات بین کامپیوترها ، بطور زمان بندی شده ارسال و تفسیر میشوند در محصولات چند رسانه ای (‎multimedia) نیز متن ، صدا ، تصویر و عناصر جداگانه بطور هماهنگ ارائه میگردند ، همگامی
synchronization
همگام کننده ، همزمان گر
synchronizer
همگام‌شده
synchronized
همنشر
syndicated
همنشری
syndication
همنشری کردن
syndicate
یادگیری همزمان
synchronous learning

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن