معادل انگلیسی آنتن گردان موتوریا وسیله دیگری که برای گرداندن یا قرار دادن آنتن در وضعیت مشخص نظیر ردگیری هدف بار

مهندسی برق

آنتن گردان موتوریا وسیله دیگری که برای گرداندن یا قرار دادن آنتن در وضعیت مشخص نظیر ردگیری هدف باردار به کار می رود

antenna drive

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آنتن گردان موتوریا وسیله دیگری که برای گرداندن یا قرار دادن آنتن در وضعیت مشخص نظیر ردگیری هدف بار

آنتن

antenna

آنتن ، هادی هوایی ، تشعشع کننده [لغت آمریکایی]

antenna (a)

تقویت کننده آنتن

antenna amplifier

روزنه یا محل عبور تشعشع آنتن

antenna aperture

تنظیم یا ترتیب آنتن ، شبکه تنظیم آنتن

antenna arrangement

آرایه آنتن ، شبکه تنظیم آنتن

antenna array

آرایه ی آنتن ؛ آنتن آرایه ای و باریکه ای مجموعه ای از دو تا چند هزار عنصر تابشی که برای ایجاد مشخصه ی جهت دار مطلوب در فواصل مناسب چیده و انرژی دار می شود

antenna array; array and beam antenna

پایه آنتن

antenna base

سرپوش آنتن ، صفحه بالایی انتن

antenna base cover

پهنای باریکه ی آنتن زاویه ی بین دو منطقه ی نیم توان متقابل در باریکه ی آنتن بر حسب درجه

antenna beam width

کابل آنتن ، سیم آنتن

antenna cable

ظرفیت آنتن

antenna capacity

کلید تعویض آنتن ، کلید تغییر دهنده اتصال آنتن

antenna change-over switch

خصوصیات آنتن

antenna characteristic

شارژ انتن

antenna charging

صافی آنتن

antenna choke

مدار آنتن ، مدار جریان آنتن

antenna circuit

کلید اتصال آنتن

antenna circuit keying

پچک آنتن اولین پیچک در گیرنده که جریان آنتن از آن می گذرد با تزویج القایی این پیچک بعدی یک ترانسفورمر آنتن یا ترانسفورمر آر- اف به دست می آید ، بوبین آنتن ، پیچک آنتن

antenna coil

ترکیب آنتن

antenna combination

هادی آنتن ، سیم هادی آنتن

antenna conductor

اتصال آنتن ، گیره آنتن

antenna connection

میله آنتن

antenna cord

نخ آنتن ، میله آنتن

antenna cording

تزویجگر آنتن ترانسفورمر آر- اف خط تنظیم شده ، یا هر مداری که انرژی را به نحو مؤثری از فرستنده به خط انتقال و یا از خط انتقال به گیرنده منتقل کند ، بوبین کوپل آنتن

antenna coupler

مزدوج نمودن آنتن ، کوپل آنتن

antenna coupling

سطح مقطع آنتن ویژگی ای از آنتن گیرنده ی ریز موج که به صورت سطحی تعریف می شود و بر تابش فرود آمده عمود است ، و مقدار انرژی جذب شده در آن برابر با انرژی تحویلی از آنتن به گیرنده است

antenna cross section

همشنوایی انتن معیاری از انتقال ناخواسته ی توان در فضا از یک آنتن به آنتن دیگر که به صورت نسبت توان دریافتی توسط یک آنتن به توان ارسال شده توسط دیگری تعریف شده و معمولاً بر حسب دسیبل بیان میشود

antenna crosstalk

جریان آنتن جریان آر -اف که در انتن فرستنده جاری می شود و معمولاً در هنگام نبودن مدوله سازی اندازه گرفته می شود

antenna current

کلیه اتصال یا تعویض اتصال آنتن

antenna cut back kit

تخفیف یا تضعیف آنتن ، ضربه گیر افت آنتن

antenna damping

تضعیف آنتن

antenna decrement

آنتن سازی ، ساختمان آنتن

antenna design

سازنده آنتن

antenna designer

شیب یا میل آنتن

antenna dip

انحراف آنتن

antenna diplexer

فاصله آنتن

antenna distance

هدایت به خارج آنتن

antenna downlead

مجرای آنتن

antenna duct

دوسویه ساز آنتن مداری که ارسال همزمان و بدون تداخل دو فرستنده از یک آنتن را ممکن می کند

antenna duplexer

کلیه وصل کننده زمین آنتن

antenna earthing switch

اثر آنتن ، تأثیر آنتن

antenna effect

درجه تأثیر آنتن ، ضریب بهره آنتن

antenna efficiency

محرک آنتن

antenna eixcitation

اجزاء مشکله آنتن

antenna element

انرژی تشعشعی آنتن

antenna energy

فاکتور آنتن

antenna factor

روپوش آنتن

antenna fairing

محکم نمودن آنتن

antenna fastening

تغذیه ی آنتن وسیله ای که انرژی لازم برای آنتن فرستنده را فراهم می کند می تواند یک خط انتقال برای تغذیه ی مستقیم یا یک دو قطبی یا شیپوربرای تغذیه ی غیر مستقیم باز تابشگر باشد

antenna feed

مقاومت ورودی آنتن

antenna feed impedance

سیم هادی تغذیه آنتن

antenna feeder

صافی آنتن

antenna filter

بهره ی میدان آنتن مشخصه ی تعریف شده از سوی کمیسیون فدرال ارتباطات ( سی سی اف ) برای آنتن فر ستنده که عبارت است از شدت میدان موثر فضای آزاد بر حسب میلی ولت بر متر که در صفحه ی افقی در فاصله یک مایلی ( (1/609 کیلو متری ) توسط توان ورودی آنتن به میزان 1کیلو وات تقسیم بر 137/6 متر ولت بر متر ( مقدار یک دو قطبی نیم موج ) تولید می شود

antenna fleld gain

فیوز آنتن ، تغییر مدار دهنده جریان زیاد

antenna fuse

میزان کاراییی یک آنتن جهت دار در مقایسه با آنتن غیر جهت دار استاندارد معمولاً به صورت نسبت توان ورودی آنتن استاندارد به توان ورودی آنتن جهت دار بر حسب دسیبل که همان شدت میدان را درجهت مورد نظر توان سیگنال تولید شده در پایانه های ورودی گیرنده ملاک محاسبه است هر چه آنتن جهت دار تر باشد بهره ی آن بیشتر است ، بهره آنتن ، تقویت آنتن

antenna gain

آنتن زمینی

antenna ground

کلید اتصال به زمین آنتن

antenna grounding switch

ارتفاع آنتن

antenna height

ارتفاع آنتن از زمین میانگین مشخصه ای از کمیسیون فدرال ارتابطات ( سی سی اف ) برای آنتن های فرستنده که عبارت است از میانگین ارتفاع انتن از سطح زمین در فاصله 2 تا 10 مایلی ( 3/2 تا 16 کیلو متری ) در هشت جهت با فواصل زاویه ای یکنواخت 45 درجه که شروع ان از شمال واقعی است با میانگین گیری از میانگین دو جهت مقدار نهایی به دست میآید

antenna height above average terrain

محفظه تنظیم صوتی آنتن

antenna house

محفظه آنتن

antenna housing

محفظه تنظیم صوتی آنتن

antenna hut

ناگذرایی آنتن

antenna impedance

القاء آنتن ، القاءگری آنتن

antenna inductance

ورودی آنتن ، قدرت ورودی آنتن

antenna input

قدرت ورودی آنتن

antenna input power

دستگاه آنتن ، شبکه آنتن

antenna installation

مقره های آنتن ، عایق بندی آنتن

antenna insulation

عایق کننده آنتن

antenna insulator

بوش آنتن

antenna jack

هادی آنتن ، سرب آنتن

antenna lead

عایق های آنتن

antenna lead in tube

عایق های آنتن

antenna lead-in insulator

طول آنتن

antenna length

عدسی آنتن مجموعه ای از پره های فلزی شکل داده شده یا ماده دی الکتریک در جلوی آنتن ریز موج برای متمرکز کردن پرتو امواج رادیویی ارسالی یا دریافتی

antenna lens

شاخه آنتن

antenna limb

بارگذاری آنتن استفاده از راکتانسهای فشرده برای تنظیم آنتن

antenna loading

بوبین بار اضافه آنتن

antenna loading coil

افت آنتن

antenna loss

اتصال آنتن ، دکل آنتن

antenna mast

مدوله نمودن آنتن

antenna modulation

پارازیت آنتن

antenna noise

قدرت تشعشعی آنتن

antenna output

بکار بردن آنتن ، وضعیت آنتن

antenna performance

پارازیت آنتن

antenna pick-up

دستگاه آنتن

antenna plant

دو شاخه آنتن

antenna plug

پریز یا جای اتصال دو شاخ آنتن

antenna plug socket

دکل آنتن ، قطب آنتن

antenna pole

توان آنتن ویژگی آنتن فرستنده که به صورت مربع حاصل ضرب جریان در مقاومت آنتن در نقطه ی اندازه گیری جریان تعریف می شود ، قدرت تشعشعی آنتن

antenna power

بهره ی توان آنتن مشخصه ای از آنتن فرستنده برابر با مربع بهره ی آنتن بر حسب دسیبل

antenna power gain

تشعشع آنتن

antenna radiation

مقاومت تشعشع آنتن

antenna radiation resistance

دریافتی آنتن

antenna reception

قرقره یا محور آنتن

antenna reel

مقاومت آنتن مشخصه ای از آنتن فرستنده که مقاومت کل سیستم انتن را در بسامد کاری تعریف می کند مقاومت انتن بر حسب اهم برابر است با توان داده شده به کل مدار انتن بر حسب وات تقسیم بر مرع جریان موثر آنتن بر حسب آمپر که در نقطه ی تحویل توان اندازه گیری می شود عوامل موثر بر مقاومت آنتن عبارت اند از مقاومت تابشی ، مقاومت زمین ، مقاومت آر - اف رساناها در مدار آنتن ، و مقاومت معادل مربوط به هاله ، جریان های گردابی ، نشت عایق و تلفات توان دی الکتریک

antenna resistance

بسامد تشدید آنتن باسمد یا بسامد هایی که در ان آنتن به صورت مقاومت خالص رفتار می کند

antenna resonant frequency

میله آنتن

antenna rod

طناب آنتن ، کابل آنتن

antenna rope

انتخاب کننده آنتن

antenna selector

صفحه اتصال یا تعویض اتصال آنتن

antenna selector plate

خازد سری آنتن خازنی که برای کاهش طول الکتریکی آنتن با آن سری می شود ، خازن اتصال کوتاه آنتن

antenna series capacitor

آنتن شکل ، فرم یا شکل آنتن

antenna shape

خازن اتصال کوتاه آنتن

antenna shortening capacitor

پریز آنتن

antenna socket

فاصله آنتن

antenna spacing

فاصله بین دو پایه یا دو تیر آنتن

antenna span

کلیه وصل طبقات آنتن

antenna stage switch

رشته آنتن ، سیم به هم تابیده شده آنتن

antenna strand

آنتن آویز

antenna suspension

کلید آنتن

antenna switch

سیستم آنتن ، دستگاه آنتن

antenna system

گیره آنتن

antenna tap

درجه حرارت آنتن

antenna temperature

اتصال آنتن

antenna terminal

دستگاه امتحان آنتن

antenna testing apparatus

دکل آنتن

antenna tower

ترانسفورماتور آنتن ، انتقال دهنده آنتن

antenna transformator

سیم تغذیه آنتن ، خط انتقال آنتن

antenna transmission line

وسائل تنظیم آنتن

antenna tuner

تعادل آنتن

antenna tuning

محفظه تنظیم آنتن

antenna tuning cabin

خازن تنظیم آنتن

antenna tuning capacitor

بوبین تنظیم آنتن

antenna tuning coil

مقسم آنتن ، جعبه تقسیم آنتن

antenna tuning switch

تغییر سنج آنتن

antenna variometer

ولتاژ آنتن

antenna voltage

طول موج آنتن

antenna wavelength

میله جلو رونده آنتن

antenna winch

سیم آنتن ، سیم هادی آنتن

antenna wire

آنتن وسیله ای برای پخش سا دریافت امواج رادیویی

antenna;aerial

آنتن

antennae

مقاومت ظاهری مدار آنتن

antenna-impedance

تغذیه میانی (آنتن)

apex drive

پشتیبان گردان دیسک یا نوار گردانی که داده های ارسالی از دیسک گردان سخت را می پذیرد و امکان کپی پرونده ها ، توزیع داده ها و ذخیره گذاری در هنگام خرابی سیستم رایانه را فراهم می کند

backup drive

کارت - راه انداز وسیله ای جانبی در ریز کامپیوترها برای خواندن و نوشتن در کارتهای حافظه

card drive

گرداننده ی رام - دیسک تصویری رقمی گرداننده ی دیسکهای حافظه نوری ( دی وی دی ) که با هر دو نوع سی دی -رام و سی دی های صوتی تصویری سازگار است نمونه های مستقل و یک بار ضبط شونده ی آن در بازار موجود است

digital video disk dvd- rom drive

راه انداز ( محرک ) جریان مستقیم

direct current drive

راه انداز دیسک ، دیسک گردان؛ دیسک روان حافظه انبوه ی یا ثانویه رایانه ها که داده ها را روی یک یا چند سطح از محیط حافظه مغناطیسی دیسک مانند ذخیره یا بازخوانی می کند دیسکها در زیر هدهای الکترومغناطیسی به چرخش در می آیند دیسک گردان می تواند با خاوندن داده های رقمی از حافظه آنها را روی دیسکها بنویسد و یا برعکس اطلاعات را از دیسک به حافظه منتقل کند هد خواندن/نوشتن حوزه های مغناطیسی سطح دیسک را به صورت مناطق کوچکی از صفرها و یکها تغییر می دهد انواع اصلی آن عبارت اند از : Hard-disk drive, flexible-or floppy-disk drive

disk drive

درایو، محرکه

drive

فلاپی ران ؛ فلاپی گردان یکی از وسایل الکترومکانیکی و جانبی رایانه که عملیات خواندن و نوشتن در دیسک فلاپی ( floppy disk) را انجام می دهد با گذاشتن دیسک در درون فلاپی گردان ، موتور آن در موقع خواندن یا نوشتن صفحه ی مغناطیسی را در داخل پوشش خود می چرخاند و هدهای خواندن / نوشتن با هر دو طرف دیسک تماس پیدا می کنند

floppy- disk drive

سخت دیسک - گردان گرداننده ی الکترومکانیکی حافظه های رایانه ای که داده های ذخیره شده در یک یا چند سخت دیسک با سرعت چرخش بالا را خوانده و یا روی آن می نویسد در هر طرف سخت دیسک یک هد خواندن / نوشتن وجود دارد که داده ها را به روش دستیابی تصادفی خوانده یا می نویسد این هدها با «پرواز» در ارتفاع میکرواینچی از پوشش مغناطیسی دیسک و بدون تماس با سطح آن عملیات خواندن و نوشتن اطلاعات را انجام می دهند طراحی بیشتر دیسک گردانها مطابق با گرداننده ی وینچستر است پشته ی تشکیل شده از شیارهای داده ، سیلندر نامیده می شود در حال حاضر ظرفیت دیسک گردانها به بیش از چند گیگا بایت رسیده است با شبکه کردن چند دیسک گردان می توان به ظرفیت ذخیره ی انبوه بسیار بالا و مناسب برای رایانه های mainframe و server رسید

hard- disk drive

محرکه موتور

motor drive

درایو تحمل پذیر خطا چند فازی

Multiphase fault-tolerant drive

حافظه ران برداشتنی هر یک از انواع راه اندازی های حافظه بامحیط ذخیره داده قابل برداشتن به منظور پشتیبانی دیسک سخت کامپیوترهای شخصی و در بعضی مواقع جایگزین دیسک لغزان ران آن معمولاً بین 100 تا 130Mbyte است

removable media drive

گرامافون یا دستگاه ضبط صوتی که چرخک راه اندازی آن با پوشش پلاستیکی ، درتماس با داخل طوقه گرام است

rim drive

لبه گردانی

rim-drive

حرکت قطاری

tandem drive

راه انداز تیغه تنظیم استفاده از راه اندازی با تیغه تنظیم برای کنترل بسامد نوسان ساز هماهنگ بالایی از بسامد تیغه در پیچک دریافت و تقویت می شود تا بسامد نوسان ساز اصلی را در فرستنده یا دستگاه دیگر کنترل کند

tuning-fork drive

وینچسترران واژه ای برای اشاره به حافظه دیسک سخت وینچستر ، تولید IBM که با دیسکهای مغناطیسی یک به چهار یا بیشتر ، یا پلاترهایی که با مواد مغناطیسی پوشیده شده اند مشخص می شوند این دیسکها می توانند داده ها را در هر دو طرف خود ذخیره کنند داده ها با هدهای متحرکی نوشته و خوانده می شوند که در حدود چند هزارم اینچ از سطح دیسک فاصله دارند تا در حین عملیات به آن برخورد نکنند قطر دیسکهای قابل دسترس اکنون از 1/3 تا 8 اینچ است

winchester drive

درایو زیپ حافظه خوان کمکی برای کامپیوتر شخصی برای افزودن به ظرفیت دیسک سخت - ران یا عمل کردن به عنوان پشتیبان پرونده حافظه که از دیسک های قابل جدا شدن با ظرفیت 100Mbyte استفاده می کند نام زیپ ، نشانه تجاری گروه صنعتی lomega است

zip drive

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی آنتن گردان موتوریا وسیله دیگری که برای گرداندن یا قرار دادن آنتن در وضعیت مشخص نظیر ردگیری هدف بار

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آنتن گردان موتوریا وسیله دیگری که برای گرداندن یا قرار دادن آنتن در وضعیت مشخص نظیر ردگیری هدف بار

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما