معنی antenna coil

مهندسی برق
antenna coil
پچک آنتن اولین پیچک در گیرنده که جریان آنتن از آن می گذرد با تزویج القایی این پیچک بعدی یک ترانسفورمر آنتن یا ترانسفورمر آر- اف به دست می آید ، بوبین آنتن ، پیچک آنتن
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی antenna coil
air coil
سیم پیچ هوایی
air core coil
بوبین با هسته هوایی
air-core coil
پیچک هسته-هوا پیچکی که روی پلاستیک ، فیبر ، یا دیگر لوله ها یا قرقره های غیر مغناطیسی پیچیده شده است
alignment coil
بوبین تعادل یا توازن
anode coil
بوبین جریان آند
antenna
آنتن
antenna (a)
آنتن ، هادی هوایی ، تشعشع کننده [لغت آمریکایی]
antenna amplifier
تقویت کننده آنتن
antenna aperture
روزنه یا محل عبور تشعشع آنتن
antenna arrangement
تنظیم یا ترتیب آنتن ، شبکه تنظیم آنتن
antenna array
آرایه آنتن ، شبکه تنظیم آنتن
antenna array; array and beam antenna
آرایه ی آنتن ؛ آنتن آرایه ای و باریکه ای مجموعه ای از دو تا چند هزار عنصر تابشی که برای ایجاد مشخصه ی جهت دار مطلوب در فواصل مناسب چیده و انرژی دار می شود
antenna base
پایه آنتن
antenna base cover
سرپوش آنتن ، صفحه بالایی انتن
antenna beam width
پهنای باریکه ی آنتن زاویه ی بین دو منطقه ی نیم توان متقابل در باریکه ی آنتن بر حسب درجه
antenna cable
کابل آنتن ، سیم آنتن
antenna capacity
ظرفیت آنتن
antenna change-over switch
کلید تعویض آنتن ، کلید تغییر دهنده اتصال آنتن
antenna characteristic
خصوصیات آنتن
antenna charging
شارژ انتن
antenna choke
صافی آنتن
antenna circuit
مدار آنتن ، مدار جریان آنتن
antenna circuit keying
کلید اتصال آنتن
antenna combination
ترکیب آنتن
antenna conductor
هادی آنتن ، سیم هادی آنتن
antenna connection
اتصال آنتن ، گیره آنتن
antenna cord
میله آنتن
antenna cording
نخ آنتن ، میله آنتن
antenna coupler
تزویجگر آنتن ترانسفورمر آر- اف خط تنظیم شده ، یا هر مداری که انرژی را به نحو مؤثری از فرستنده به خط انتقال و یا از خط انتقال به گیرنده منتقل کند ، بوبین کوپل آنتن
antenna coupling
مزدوج نمودن آنتن ، کوپل آنتن
antenna cross section
سطح مقطع آنتن ویژگی ای از آنتن گیرنده ی ریز موج که به صورت سطحی تعریف می شود و بر تابش فرود آمده عمود است ، و مقدار انرژی جذب شده در آن برابر با انرژی تحویلی از آنتن به گیرنده است
antenna crosstalk
همشنوایی انتن معیاری از انتقال ناخواسته ی توان در فضا از یک آنتن به آنتن دیگر که به صورت نسبت توان دریافتی توسط یک آنتن به توان ارسال شده توسط دیگری تعریف شده و معمولاً بر حسب دسیبل بیان میشود
antenna current
جریان آنتن جریان آر -اف که در انتن فرستنده جاری می شود و معمولاً در هنگام نبودن مدوله سازی اندازه گرفته می شود
antenna cut back kit
کلیه اتصال یا تعویض اتصال آنتن
antenna damping
تخفیف یا تضعیف آنتن ، ضربه گیر افت آنتن
antenna decrement
تضعیف آنتن
antenna design
آنتن سازی ، ساختمان آنتن
antenna designer
سازنده آنتن
antenna dip
شیب یا میل آنتن
antenna diplexer
انحراف آنتن
antenna distance
فاصله آنتن
antenna downlead
هدایت به خارج آنتن
antenna drive
آنتن گردان موتوریا وسیله دیگری که برای گرداندن یا قرار دادن آنتن در وضعیت مشخص نظیر ردگیری هدف باردار به کار می رود
antenna duct
مجرای آنتن
antenna duplexer
دوسویه ساز آنتن مداری که ارسال همزمان و بدون تداخل دو فرستنده از یک آنتن را ممکن می کند
antenna earthing switch
کلیه وصل کننده زمین آنتن
antenna effect
اثر آنتن ، تأثیر آنتن
antenna efficiency
درجه تأثیر آنتن ، ضریب بهره آنتن
antenna eixcitation
محرک آنتن
antenna element
اجزاء مشکله آنتن
antenna energy
انرژی تشعشعی آنتن
antenna factor
فاکتور آنتن
antenna fairing
روپوش آنتن
antenna fastening
محکم نمودن آنتن
antenna feed
تغذیه ی آنتن وسیله ای که انرژی لازم برای آنتن فرستنده را فراهم می کند می تواند یک خط انتقال برای تغذیه ی مستقیم یا یک دو قطبی یا شیپوربرای تغذیه ی غیر مستقیم باز تابشگر باشد
antenna feed impedance
مقاومت ورودی آنتن
antenna feeder
سیم هادی تغذیه آنتن
antenna filter
صافی آنتن
antenna fleld gain
بهره ی میدان آنتن مشخصه ی تعریف شده از سوی کمیسیون فدرال ارتباطات ( سی سی اف ) برای آنتن فر ستنده که عبارت است از شدت میدان موثر فضای آزاد بر حسب میلی ولت بر متر که در صفحه ی افقی در فاصله یک مایلی ( (1/609 کیلو متری ) توسط توان ورودی آنتن به میزان 1کیلو وات تقسیم بر 137/6 متر ولت بر متر ( مقدار یک دو قطبی نیم موج ) تولید می شود
antenna fuse
فیوز آنتن ، تغییر مدار دهنده جریان زیاد
antenna gain
میزان کاراییی یک آنتن جهت دار در مقایسه با آنتن غیر جهت دار استاندارد معمولاً به صورت نسبت توان ورودی آنتن استاندارد به توان ورودی آنتن جهت دار بر حسب دسیبل که همان شدت میدان را درجهت مورد نظر توان سیگنال تولید شده در پایانه های ورودی گیرنده ملاک محاسبه است هر چه آنتن جهت دار تر باشد بهره ی آن بیشتر است ، بهره آنتن ، تقویت آنتن
antenna ground
آنتن زمینی
antenna grounding switch
کلید اتصال به زمین آنتن
antenna height
ارتفاع آنتن
antenna height above average terrain
ارتفاع آنتن از زمین میانگین مشخصه ای از کمیسیون فدرال ارتابطات ( سی سی اف ) برای آنتن های فرستنده که عبارت است از میانگین ارتفاع انتن از سطح زمین در فاصله 2 تا 10 مایلی ( 3/2 تا 16 کیلو متری ) در هشت جهت با فواصل زاویه ای یکنواخت 45 درجه که شروع ان از شمال واقعی است با میانگین گیری از میانگین دو جهت مقدار نهایی به دست میآید
antenna house
محفظه تنظیم صوتی آنتن
antenna housing
محفظه آنتن
antenna hut
محفظه تنظیم صوتی آنتن
antenna impedance
ناگذرایی آنتن
antenna inductance
القاء آنتن ، القاءگری آنتن
antenna input
ورودی آنتن ، قدرت ورودی آنتن
antenna input power
قدرت ورودی آنتن
antenna installation
دستگاه آنتن ، شبکه آنتن
antenna insulation
مقره های آنتن ، عایق بندی آنتن
antenna insulator
عایق کننده آنتن
antenna jack
بوش آنتن
antenna lead
هادی آنتن ، سرب آنتن
antenna lead in tube
عایق های آنتن
antenna lead-in insulator
عایق های آنتن
antenna length
طول آنتن
antenna lens
عدسی آنتن مجموعه ای از پره های فلزی شکل داده شده یا ماده دی الکتریک در جلوی آنتن ریز موج برای متمرکز کردن پرتو امواج رادیویی ارسالی یا دریافتی
antenna limb
شاخه آنتن
antenna loading
بارگذاری آنتن استفاده از راکتانسهای فشرده برای تنظیم آنتن
antenna loading coil
بوبین بار اضافه آنتن
antenna loss
افت آنتن
antenna mast
اتصال آنتن ، دکل آنتن
antenna modulation
مدوله نمودن آنتن
antenna noise
پارازیت آنتن
antenna output
قدرت تشعشعی آنتن
antenna performance
بکار بردن آنتن ، وضعیت آنتن
antenna pick-up
پارازیت آنتن
antenna plant
دستگاه آنتن
antenna plug
دو شاخه آنتن
antenna plug socket
پریز یا جای اتصال دو شاخ آنتن
antenna pole
دکل آنتن ، قطب آنتن
antenna power
توان آنتن ویژگی آنتن فرستنده که به صورت مربع حاصل ضرب جریان در مقاومت آنتن در نقطه ی اندازه گیری جریان تعریف می شود ، قدرت تشعشعی آنتن
antenna power gain
بهره ی توان آنتن مشخصه ای از آنتن فرستنده برابر با مربع بهره ی آنتن بر حسب دسیبل
antenna radiation
تشعشع آنتن
antenna radiation resistance
مقاومت تشعشع آنتن
antenna reception
دریافتی آنتن
antenna reel
قرقره یا محور آنتن
antenna resistance
مقاومت آنتن مشخصه ای از آنتن فرستنده که مقاومت کل سیستم انتن را در بسامد کاری تعریف می کند مقاومت انتن بر حسب اهم برابر است با توان داده شده به کل مدار انتن بر حسب وات تقسیم بر مرع جریان موثر آنتن بر حسب آمپر که در نقطه ی تحویل توان اندازه گیری می شود عوامل موثر بر مقاومت آنتن عبارت اند از مقاومت تابشی ، مقاومت زمین ، مقاومت آر - اف رساناها در مدار آنتن ، و مقاومت معادل مربوط به هاله ، جریان های گردابی ، نشت عایق و تلفات توان دی الکتریک
antenna resonant frequency
بسامد تشدید آنتن باسمد یا بسامد هایی که در ان آنتن به صورت مقاومت خالص رفتار می کند
antenna rod
میله آنتن
antenna rope
طناب آنتن ، کابل آنتن
antenna selector
انتخاب کننده آنتن
antenna selector plate
صفحه اتصال یا تعویض اتصال آنتن
antenna series capacitor
خازد سری آنتن خازنی که برای کاهش طول الکتریکی آنتن با آن سری می شود ، خازن اتصال کوتاه آنتن
antenna shape
آنتن شکل ، فرم یا شکل آنتن
antenna shortening capacitor
خازن اتصال کوتاه آنتن
antenna socket
پریز آنتن
antenna spacing
فاصله آنتن
antenna span
فاصله بین دو پایه یا دو تیر آنتن
antenna stage switch
کلیه وصل طبقات آنتن
antenna strand
رشته آنتن ، سیم به هم تابیده شده آنتن
antenna suspension
آنتن آویز
antenna switch
کلید آنتن
antenna system
سیستم آنتن ، دستگاه آنتن
antenna tap
گیره آنتن
antenna temperature
درجه حرارت آنتن
antenna terminal
اتصال آنتن
antenna testing apparatus
دستگاه امتحان آنتن
antenna tower
دکل آنتن
antenna transformator
ترانسفورماتور آنتن ، انتقال دهنده آنتن
antenna transmission line
سیم تغذیه آنتن ، خط انتقال آنتن
antenna tuner
وسائل تنظیم آنتن
antenna tuning
تعادل آنتن
antenna tuning cabin
محفظه تنظیم آنتن
antenna tuning capacitor
خازن تنظیم آنتن
antenna tuning coil
بوبین تنظیم آنتن
antenna tuning switch
مقسم آنتن ، جعبه تقسیم آنتن
antenna variometer
تغییر سنج آنتن
antenna voltage
ولتاژ آنتن
antenna wavelength
طول موج آنتن
antenna winch
میله جلو رونده آنتن
antenna wire
سیم آنتن ، سیم هادی آنتن
antenna;aerial
آنتن وسیله ای برای پخش سا دریافت امواج رادیویی
antennae
آنتن
antenna-impedance
مقاومت ظاهری مدار آنتن
anti interference coil
بوبین پارازیت گیر
armature coil
سیم پیچ آرمیچر ، بوبین آرمیچر ، پیچک آرمیچر
auxiliary coil
سیم پیچ کمکی ، کوئیل کمکی
axis of coil
محور بوبین ، محور سیم پیچ
balance coil
پیچک تراز
basket coil
پیچک تار عنکبوتی
bucking coil
پیچک مخالف نوعی پیچک که نحوه ی اتصال و قرار گیری آن به گونه ای است که با میدان مغناطیسی پیچک دیگر مخالف می کند پپیچک حذف وزوز در یک بلندگو با میدان برانگیخته نمونه ی آن است ، پیچک مقابله
capacity of coil
ظرفیت پیچک
center tapped coil
سیم پیچ سر وسط دار
choke; choke coil
چوک؛ انسداد 1 نوعی القاگر که در برابر بسامدهای بالاتر از گستره ی بسامدی مشخص ، امپدانس بالایی از خود نشان می دهد و در عین حال از عبور جریان مستقیم جلوگیری نمی کند 2 شیار یا ناپیوستگی دیگری در سطح موجبر که شکل و ابعاد آن مانع عبور امواج در گستره بسامدی معین می شود
coil
سیم پیچ
compensating coil
پیچک جبران کننده
compound coil
سیم پیچ مختلط
convergence coil
پیچک همگرایی یکی از پیچکهایی که باریکه های الکترونی لامپ تصویر سه تفنگی تلویزیونی رنگی را همگرا می کند
current coil
هسته جریان ، پیچک اصلی
damping coil
پیچک خفنده
dead coil
پیچک هرز
deflection coil
پیچک انحراف حالت نا کانونی در لامپ پرتو کاتدی که با افزایش انحراف میزان آن بیشتر می شود ، زیرا باریکه با شیب بیشتری با صفحه بر خورد می کند و با نزدیک شدن به لبه های صفحه ف شکل نقطه نیز به حالت بیضوی می گراید
degaussing coil
پیچک مغناطیس زدایی پیچکی با پوشش پلاستیکی و به قطر حدود 30 سانتیمتر که با اتصال دو شاخه ی آن به برق و جلو و عقب بردن آن نسبت به لامپ تصویر تلویزیون رنگی می توان قطعات مجاور آن را مغناطیس زدایی کرد
dimmer coil
تیره کننده لامپ
direct current coil
هسته جریان مستقیم
double coil
هسته دوتایی
duolateral coil
پیچک لانه زنبوری
electrically variable coil
پیچک متغیر با الکتریسیته نوعی پیچک هسته - آهنی که می توان القا کنایی آن را با تغییر یک حریان کنترل کننده ی کوچک و « دی سی» در گستره ای وسیع تغییر داد
excitation coil
سیم پیچ تحریک
exploring coil
پیچک کاشف
exploring coil; magnetic test coil; search coil
پیچک جستجو پیچک کوچکی که برای اندازه گیری میدان مغناطیسی یا آشکار سازی تغییرات میدان مغناطیسی توسط اجسام مخفی به کار می رود پیچک مستقیماً یا از طریق یک تقویت کننده به ابزار نشان دهنده متصل می شود
feed coil
سیم پیچی تغذیه
field coil
پیچک میدان پیچکی که میدان مغناطیسی با شدت ثابت در موتور الکتریکی ، مولد ، بلندگو یا سایر وسایل الکترومغناطیسی تولید می کند ، سیم پیچ میدان ، پیچک مغناطیس گر
filed - neutralizing coil
پیچک خنثی ساز میدان پیچکی که پیرامون صفحه ی جلویی لامپ تصویر تلویزیون رنگی قرار داده می شود با عبور جریان مستقیم از این پیچک ، میدان مغناطیسی ثابتی تولید می شود که اثر میدان مغناطیسی زمین به پرتوهای الکترونی را خنثی میکند
flux linking a coil
شاره پیچک
focusing coil
پیچک کانوننده پیچکی که به منظور کانونی ساختن باریکه ، میدان مغناطیسی موازی با آن تولید می کند معمولاً پیچک در قسمت گردن لامپ تصویر پرتو کاتدی سوار می شود و جریان مستقیمی را از خود عبور میدهد که مقدارش با مقاومت متغیر کنترل کانونش تغییر می دهد ، پیچک تمرکز
form wound coil
سیم پیچ قالبی
form- wound coil
پیچک شکل دار پیچکی که به شکل غیر عادی پیچیده یا خمیده شده است ؛ مانند یوغ انحراف لامپ پرتو- کاتدی
ground-equallizer coil
پیچک برابر ساز زمین پیچکی یا القا کنایی نسبتاً کم که در یک یا چند مدار متصل به نقاط زمین شونده یک آنتن قرار داده شده است تا جریان را به شکل مطلوب در نقاط مختلف توزیع کند
heat coil
سیم پیچی حرارتی
high-frequency coil
پیچک با بسامد زیاد
holding coil
پیچک نگهدارنده
honeycomb coil
پیچک مشبک
hum-bucking coil
پیچک حذف هام پیچکی که روی سیم پیچ میدان یک بلندگو و به صورت سری مخالف با پیچک صدا بسته می شود در نتیجه ولتاژ هام القا شده در دو سیم پیچ یکدیگر را خنثی می کنند
idle coil
پیچک هرز
ignition coil
سیم پیچی جرقه زن ، کویل
impedance coil
پیچک ناگذرایی
impregnated coil
پیچک اندوده پیچکی که فاصله ی بین سیمهای عایق آن توسط لاک عایق یا پلاستیک پر می شود
induction coil
سیم پیچ القایی ، پیچک القا وسیله ای برای تغییر جریان مستقیم به جریان متناوب ولتاژ - بالا پیچک اولیه ِ آن از چند دور سیسم ضخیم و پیچک ثانویه ی آن ، که روی اولیه پیچیده شده است قطع جریان مستقیم در اولیه به وسیله یک اتصال مرتعش ، ولتاژ بالایی را در ثانویه تولید می کند
iron core coil
سیم پیچی با هسته آهنی
iron-core coil
پیچک با هسته آهنی
lattice-woung coil
پیچک مشبک
loading coil
سیم پیچی بار گذاری ، پیچک بار افزای
magnet coil
سیم پیچ مغناطیس ، پیچک مغناطیس
magnetic biasing coil
پیچک بایاس مغناطیسی سیم پیچی روی واکنشگر اشباع شدنی که مغناطیس سازی ابتدایی هسته را هم در قطبیت و هم در مقدار تثبیت می کند
magnetic coil
سیم پیچ مغناطیسی
meander-line coil
کویل خط پیچ و خم دار
movement coil
سیم پیچ حرکتی
multiturn coil
سیم پیچ چند حلقه ای
mush coil
پیچک در هم
oscillator coil
پیچک نوسان ساز ترانسفورماتور RF در مدار نوسان ساز گیرنده سوپرهترودین یامدارهای نوسان ساز دیگر که پسخورد لازم برای نوسان را به وجود می آورد
peaking coil
پیچک بالابرنده پیچک کوچکی که برای تشدید با خازنهای پراکنده مدار ، در بسامدی که قله پاسخ در آن مطلوب است ، در مدار قرار داده می شود تقویت کننده تصویری در نزدیکی بسامد قطع نمونه ای از این مدار است
plug-in coil
پیچک دو شاخکی
potential coil
پیچک پتانسیل
primary coil
پیچک راه انداز
purity coil
پیچک خلوص پیچک نصب شده روی گردن لامپ تصویر رنگی برای ایجاد میدان مغناطیسی لازم برای تنظیم خلوص رنگ جریان مستقیم عبوری از پیچک به مقدار تنظیم می شود که میدان مغناطیسی ، سه باریکه الکترونی مستقل را طوری جهت دهد که هر کدام فقط به نقطه فسفرسان رنگ خود برخورد کنند
recoil
پس زنی ، به جای خود برگشتن
relay coil
پیچک رله یک یا چند سیم پیچی روی قاب مشترک که با هسته ی آهنی برای تشکیل رله الکترومغناطیسی به کار می رود
repeating coil
مبدل تلفن
resistance coil
پیچک مقاومتی
retardation coil
پیچک تاخیر
rotor coil
سیم پیچ روتور
ruhmkorff coil
قرقره رومکورف
search coil
پیچک کاشف
secondary coil
سیم پیچ ثانویه ، پیچک ثانوی
series coil
پیچک سری پیچکی که حامل جریان اصلی در ماشین دوار یا قطعه دیگر است پیچک موازی به دو سر خط وصل می شود و معمولاً حامل جریان کوچکی است ، پیچک زنجیری
shunt coil
پیچک شنتی
spark coil
کویل
spider web coil
پیچک تار عنکبوتی
square core coil
سیم پیچ با هسته مربعی
starter coil
کویل راه انداز
stator coil
سیم پیچ استاتور
tapped coil
سیم پیچ انشعاب دار
telephone induction coil
پیچک القایی تلفن پیچکی در مدار تلفن که امپدانس خط را به امپدانس فرستنده یا گیرنده تلفن تطبیق می دهد
telephone repeating coil
پیچک تکرار کننده تلفن پیچکی در مدار تلفن برای تزویج القایی دو قسمت خط در مواردی که اتصال مستقیم مناسب نیست ، واگویه
telephone retardation coil
پیچک دیرکرد تلفن پیچکی در مدار تلفن که جریانهای مستقیم را عبور می دهد ولی امپدانس قابل توجهی در برابر جریان متناوب دارد
tesia coil
پیچک تسلا ترانسفورماتور هسته هوایی ولتاژ - بالا و بسامد - بالایی که می تواند جرقه های طولانی در دو سر شکاف جرقه به وجود آورد از انواع دستی آن به عنوان ابزارهای آزمایشگاهی برای تعیین حضور هوا در لامپهای خلا درزگیری شده و محفظه های تخلیه شده با یونیده سازی گازهای باقی مانده از طریق حباب شیشه ای ، استفاده می شود ، می شود وقتی که جرقه تخلیه در نزدیکی حباب نگحه داشته می شود نور فروزان آبی رنگ را می توان در داخل لامپ یا محفظه تخلیه شده مشاهده کرد
tesla coil
مبدل تسلا
thin - film ferrite coil
پیچک فریتی پوسه - نازک القا گر ساخت شده با نشاندن مارپیچ نازکی از طلا یا فلز رسانای دیگری روی زیر ساخت فر یتی با قرار دادن دو مارپیچ رسانا بین سه زیر ساخت فریتی و متصل کردن مارپچ ها به طور سری می توان به مقادیر خودالقایی بالاتری دست یافت
transformer coil
پیچک مبدل
trip coil
پیچک لغزش پیچکی که مدار شکن یا قطعه حفاظتی دیگر را به هنگام تجاوز جریان از مقدار از پیش تعیین شده باز می کند
tuning coil
پیچک تنظیم اندوکتانس متغییری که برای تنظیم به کار می رود ، پیچک میزان ساز
underwater- mine coil
پیچک مین زیرآبی پیچک و تجهیزات مربوطه که تغییرات میدان مغناطیسی ناشی از عبور کشتی را در زمین زیرآبی آشکار می کند
vibrator coil
کویل لرزنده
voice coil
پیچک صدا پیچکی که با دیافراگم بلندگوی پیچک - متحرک در تماس است و در اثر برهم کنش میدان مغناطیسی ثابت با میدان مغناطیس ناشی از جریان بسامد رادیویی که در پیچک صدا جاری می شود ، در فاصله شکاف هوایی بین قطبها حرکت می کند
voltage coil
پیچک ولت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن