معادل انگلیسی بوبین پارازیت گیر

مهندسی برق

بوبین پارازیت گیر

anti interference coil

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بوبین پارازیت گیر

سیم پیچ هوایی

air coil

بوبین با هسته هوایی

air core coil

پیچک هسته-هوا پیچکی که روی پلاستیک ، فیبر ، یا دیگر لوله ها یا قرقره های غیر مغناطیسی پیچیده شده است

air-core coil

بوبین تعادل یا توازن

alignment coil

بوبین جریان آند

anode coil

پچک آنتن اولین پیچک در گیرنده که جریان آنتن از آن می گذرد با تزویج القایی این پیچک بعدی یک ترانسفورمر آنتن یا ترانسفورمر آر- اف به دست می آید ، بوبین آنتن ، پیچک آنتن

antenna coil

بوبین بار اضافه آنتن

antenna loading coil

بوبین تنظیم آنتن

antenna tuning coil

ATR tube-لامپ ای- تی _آر [ لامپ پاد _ ارسال _ دریافت ] نوعی لامپ گازی کلید زنی آز - اف که در فرستنده های راداری برای جداسازی فرستنده از آنتن در فاصله ی زمانی دریافت پالس به کار می رود

anti - transmit- r eceive tube

سرپوش ضد نوسان

anti – vibration cap

محفظه خازن

anti capacity

اتصال تطابقی

anti coincidence circuit

لامپ دور سیم ، لامپ بیلوکس

anti dazzle lamp

کلید نور کم

anti dazzle switch

نوسان ضد هماهنگی ، فرکانس غیرهماهنگی

anti frequency

محافظت در مقابل القاء

anti inductive arrangement

محافظ از پارازیت ، دستگاه پارازیت گیر

anti interference device

مقاومت پارازیت گیر

anti interference resistance

خازان پارازیت گیر

anti –interfrence capacitor

رفع پارازیت یا مزاحمت کردن

anti jamming

آنتی لگاریم

anti logarithm

رزنانس موازی ، غیرهماهنگی

anti resonance

محافظ در مقابل زنگ زدگی

anti rust

لامپ مسدود کننده راسال

anti transmit – receiver tube = atr – tube

سرپیچ ضربه گیر ، سرپیچ فنری

anti vibration cocket

سرپیچ فنری ، سرپیچ با حالت فنری

anti vibration tube socket

پالایه ی پاد - کم برداری پالایه ی پایین گذار که برای جلو گیری از نویز کم برداری در بسامد های پایین ، مولفه های بسامد بالا در سیگنال ورودی را قبل از نمونه برداری از آن جدا می کند

antialiasing filter

موشک ضد پر تابیکی

antiballistic missile

کلید پاد ظرفیت کلیدی که در وضعیت باز ظرفیت خازنی کمی بین پایه های آن وجود دارد

anticapacitance switch

آنتی کاتد

anticathode

پاد ساعتگرد

anticlockwise

در جهت مقابل حرکت عقربه های ساعت ، چپ گردی

anti-clockwise

حرکت در جهت پاد ساعتگرد

anticlokwise motion

گردش در جهت پاد ساعتگرد

anticlokwise rotation

مدار پاد آشوب مداری در رادار که با تضعیف بازتاب های ناخواسته آشکار سازی هدف ها را ممکن می کند

anticlutter circuit

پاد همفرودی وقوع بدون همراهی شمارش در یک آشکار ساز توسط شمارشی در یک یا چند آشکار ساز معین دیگر به صورت همزمان یا در فاصله ی زمانی قابل تعیین

anticoincidence

مدار پاد همفرودی مداری که چنانچه یکی از دو ورودی در فاصله ی زمانی معین پالسی را دریافت و دیگری دریافت نکند پالس مشخصی را در خروجی تولید خواهد کرد

anticoincidence circuit

شمارش پاد همفرودی ثبت تمام شمارش ها بجز موارد همفرودی در یک یا چند شمارنده ی مدار همفرودی

anticoincidence counting

ضد ترکیب

anti-compound

کم کردن نور

anti-dazzling

جریان ضد پیچیدگی

antidistortion circuit

ضدپیچیدگی

antidistortion device

ضد ازبین رفتن میزان ، تنظیم اتوماتیک صوت

antifading

آنتن پاد محو شدگی نوعی آنتن که تابش را عمدتاً به زاویه های فراز کوچک محدود می کند تا اثر تابش امواج آسمانی محو کننده را به حداقل برساند ، آنتن کم افت

antifading antenna

پاد فزوالکتریسیته پدیده ی دی الکتریکی که در آن خطوط اطراف یون های با قطبش خود انگیخته در جهت های پاد موازی همراستا می شوند

antiferroelectricity

ماده ی پاد فرومغناطیس ماده ای که در آن قطبش مغناطیسی خود انگیخته در زیر شبکه های معادل روی می دهد قطبش در یک شبکه به صورت پاد موازی بادیگری همراستاست

antiferromagnetic material

پاد فرومغناطیس شکلی از مغناطیس که عمدتاًدر دماهای پایین روی می دهد و در آن بر هم کنش آهنرباهای اتمی بنیادی منجر به جهت مغناطیسی مخالف در آهنرباهای مجاور می شود

antiferromagnetism

وسائل حفظ در سرما ، وسائل حفظ از سرما ، مخلوط ضد یخ

antifreeze mixture

ضدیخ ، مقاوم در برابر سرما ، حفظ شده در برابر سرما

antifreezing

عامل ضد یخ

antifreezing agent

خازن صافی پارازیت ، خازن ضد پارازیت

anti-hum capacitor

ضد صدا سنج

anti-hum potentiometer

مدار پادنوسان مدار پایدار سازی در سیستم پسخورد حلقه - بسته که از خود نوسانی جلوگیری می کند

antihunt circuit

ترانسفورمر پادنویسان ترانسفورمری که به عنوان شبکه ی پایدار ساز در سیستم پسخورد دی - سی به کار می رود سیم پیچ اولیه آن با بارسری می شود و ثانویه ی آن ولتاژی متناسب با مشتق جریان اولیه فراهم می کند که بخش دیگری از حلقه پسخورد می شود تا از خود نوسانی جلوگیری کند

antihunt transformer

کابل ضد القا

anti-induction cable

رلۀ حفاظت ضد جزیره ای

Anti-Islanding Protection Relay

پاداخلال روش های فعال و غیر فعال برای حذف یا کمینه ساختن اخلال عمدی یا تداخل با باندهای رادیویی و راداری از سوی دشمن

antijamming

سیستم نرمز صدقفل

Anti-lick Braking System

سیستم ترمز ضد قفل نوعی سیستم ترمز برای جلوگیری از سرخوردن وسیله ی نقلیه در جاده های لغزنده اساس کار آن پمپ کردن خودکار ترمزها روی دو یا چهار چرخ در سرعت های بالاست تا ترمزها قفل نکنند در خودروی بدون ای بی اس احتمال قفل ترمزها در صورت ترمز کردن قبل و یا در هنگام سر خوردن زیاد است رایانه ی ای بی اس ، سیگنال سرعت چرخها را با هم مقایسه می کند و در صورت تشخیص وضعیت سر خوردن با ارسال سیگنالهای ترمزها را تا پنج بار در ثانیه پمپ می کند و عمل ترمز را تا رسیدن سرعت به پایین تر از حوزه ی عمل ای بی اس انجم می دهد

antilock brake system

ترمز ضد قفل

Anti-lock braking system

antilogarithm-پادلگاریتم [ پادلگ ] عدد متناظر با یک لگاریتم معین به عنوان مثال اگر لگاریتم 563/2 برابر با 2/75066 باشد ، آنگاه 563/2 پادلگاریتم 2/75066 است

antilog

پادلگاریتم [ پادلگ ] عدد متناظر با یک لگاریتم معین به عنوان مثال اگر لگاریتم 563/2 برابر با 2/75066 باشد ، آنگاه 563/2 پادلگاریتم 2/75066 است

antilogarithm

قطب غیر همنام

antilogous poles (pl)

آنتی متری ، غیرمتری

antimetrical

صافی غیر متری

antimetrical filter

چهار قطب غیر متری

antimetrical quadripole

آنتیموان (فلز صنعتی)

antimonium = sb

انتیموان عنصر فلزی با عدد اتمی 51 و وزن اتمی 121/75 به عنوان آلاینده ی دهنده برای تبدیل سیلسیم به ماده ی نوع ان به کار می رود همچنین ترکیب آنتیمونیدایندیم از آن ساخته می شود که یک نیم رسانای مهم در مقاومتهای مغناطیسی و آشکار سازهای زیر قرمز است ، آنتیموان

antimony

آنتیمو آن

antimony = sb

الکترود از آنتیموان

antimony electrode

آنتی نوترینو

antineutrino

ضد نوترون

antineutron

شکم

antinod

وسط شکم موج یا نوسان

antinodal point

برآمدگی ، شکم موج

antinode

پادگره ، حلقه یک نقطه ، خط ، یا سطح در سیستم موج ساکن که در محل آن مشخصه ای از موج دارای دامنه ی بیشینه است

antinode,loop

ضد پارازیت ، بدون پارازیت

antinoise

میکروفون پادنویز میکروفونی با مشخصه ی جدا سازی نویزهای نامطلوب

antinoise microphone

اتصال غیر موازی

antiparallel connection

تغذیه مخالف

anti-parallel feeding

ضد ذره

antiparticle

فاز مقابل

anti-phase

تزویج ضدفاز

Antiphase coupling

قطب مقابل

antipode

قطب مقابل

antipole (m)

ضد پروتون ، آنتی پروتون

antiproton

پوشش ضدانعکاسی ، پوشش پاد باز تاب لایه ی نازکی در یک سطح نوری که برای کاهش بازتابندگی و افزایش انتقال پذیری استفاده می شود

antireflection coating

مدار هماهنگی جریان

antiresonant circuit

صدای برگشتی مخفف

anti-sidetone

مدار پاد طنین زمینه مداری که دارای یک شبکه ی متوازن ساز برای کاهش طنینهای زمینه در دستگاه تلفن است

antisidetone circuit

پوشش پاد الکتریسیته ساکن پوششی از جنس فلز یا سایر رساناها که برای کاهش الکتریسیته ساکن یا جلوگیری از ایجاد آن در مواد نارسانا به کار میرود

antistatic coating

ولتاژپادگیر ، ولتاژضد گیر ولتاژکوچکی که در یک سیستم کنترل دو سرعتی به سیم پیچ روتورز ترانسفور مر کنترل سنکرو اعمال می شود تا از بروز رفتار غیر عادی جلو گیری کند

antistickoff voltage

آنتی استوکس

anti-stokes

غیر متقارن ، غیرمتشابه ، نامتقارن

antisymmetric

کلید ضد فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

anti-tr switch

پادارسال صوتی ( آنتی وکس ) استفاده از مداری با راه انداز صوتی برای جلو گیری از کار فرستنده ای که گیرنده ی مربوط به ان در حال کار است

antivoice-operated transmission

antivoice-operated transmission-پادارسال صوتی ( آنتی وکس ) استفاده از مداری با راه انداز صوتی برای جلو گیری از کار فرستنده ای که گیرنده ی مربوط به ان در حال کار است

antivox

ضداشباع

anti-windup

کنترل‌کننده‌ی PID ضدتجمع خودتنظیم فازی

anti-windup self-tuning fuzzy PID controller

سیم پیچ آرمیچر ، بوبین آرمیچر ، پیچک آرمیچر

armature coil

سیم پیچ کمکی ، کوئیل کمکی

auxiliary coil

محور بوبین ، محور سیم پیچ

axis of coil

پیچک تراز

balance coil

پیچک تار عنکبوتی

basket coil

پیچک مخالف نوعی پیچک که نحوه ی اتصال و قرار گیری آن به گونه ای است که با میدان مغناطیسی پیچک دیگر مخالف می کند پپیچک حذف وزوز در یک بلندگو با میدان برانگیخته نمونه ی آن است ، پیچک مقابله

bucking coil

ظرفیت پیچک

capacity of coil

سیم پیچ سر وسط دار

center tapped coil

چوک؛ انسداد 1 نوعی القاگر که در برابر بسامدهای بالاتر از گستره ی بسامدی مشخص ، امپدانس بالایی از خود نشان می دهد و در عین حال از عبور جریان مستقیم جلوگیری نمی کند 2 شیار یا ناپیوستگی دیگری در سطح موجبر که شکل و ابعاد آن مانع عبور امواج در گستره بسامدی معین می شود

choke; choke coil

سیم پیچ

coil

پیچک جبران کننده

compensating coil

سیم پیچ مختلط

compound coil

پیچک همگرایی یکی از پیچکهایی که باریکه های الکترونی لامپ تصویر سه تفنگی تلویزیونی رنگی را همگرا می کند

convergence coil

هسته جریان ، پیچک اصلی

current coil

پیچک خفنده

damping coil

پیچک هرز

dead coil

پیچک انحراف حالت نا کانونی در لامپ پرتو کاتدی که با افزایش انحراف میزان آن بیشتر می شود ، زیرا باریکه با شیب بیشتری با صفحه بر خورد می کند و با نزدیک شدن به لبه های صفحه ف شکل نقطه نیز به حالت بیضوی می گراید

deflection coil

پیچک مغناطیس زدایی پیچکی با پوشش پلاستیکی و به قطر حدود 30 سانتیمتر که با اتصال دو شاخه ی آن به برق و جلو و عقب بردن آن نسبت به لامپ تصویر تلویزیون رنگی می توان قطعات مجاور آن را مغناطیس زدایی کرد

degaussing coil

تیره کننده لامپ

dimmer coil

هسته جریان مستقیم

direct current coil

هسته دوتایی

double coil

پیچک لانه زنبوری

duolateral coil

پیچک متغیر با الکتریسیته نوعی پیچک هسته - آهنی که می توان القا کنایی آن را با تغییر یک حریان کنترل کننده ی کوچک و « دی سی» در گستره ای وسیع تغییر داد

electrically variable coil

سیم پیچ تحریک

excitation coil

پیچک کاشف

exploring coil

پیچک جستجو پیچک کوچکی که برای اندازه گیری میدان مغناطیسی یا آشکار سازی تغییرات میدان مغناطیسی توسط اجسام مخفی به کار می رود پیچک مستقیماً یا از طریق یک تقویت کننده به ابزار نشان دهنده متصل می شود

exploring coil; magnetic test coil; search coil

سیم پیچی تغذیه

feed coil

پیچک میدان پیچکی که میدان مغناطیسی با شدت ثابت در موتور الکتریکی ، مولد ، بلندگو یا سایر وسایل الکترومغناطیسی تولید می کند ، سیم پیچ میدان ، پیچک مغناطیس گر

field coil

پیچک خنثی ساز میدان پیچکی که پیرامون صفحه ی جلویی لامپ تصویر تلویزیون رنگی قرار داده می شود با عبور جریان مستقیم از این پیچک ، میدان مغناطیسی ثابتی تولید می شود که اثر میدان مغناطیسی زمین به پرتوهای الکترونی را خنثی میکند

filed - neutralizing coil

شاره پیچک

flux linking a coil

پیچک کانوننده پیچکی که به منظور کانونی ساختن باریکه ، میدان مغناطیسی موازی با آن تولید می کند معمولاً پیچک در قسمت گردن لامپ تصویر پرتو کاتدی سوار می شود و جریان مستقیمی را از خود عبور میدهد که مقدارش با مقاومت متغیر کنترل کانونش تغییر می دهد ، پیچک تمرکز

focusing coil

سیم پیچ قالبی

form wound coil

پیچک شکل دار پیچکی که به شکل غیر عادی پیچیده یا خمیده شده است ؛ مانند یوغ انحراف لامپ پرتو- کاتدی

form- wound coil

پیچک برابر ساز زمین پیچکی یا القا کنایی نسبتاً کم که در یک یا چند مدار متصل به نقاط زمین شونده یک آنتن قرار داده شده است تا جریان را به شکل مطلوب در نقاط مختلف توزیع کند

ground-equallizer coil

سیم پیچی حرارتی

heat coil

پیچک با بسامد زیاد

high-frequency coil

پیچک نگهدارنده

holding coil

پیچک مشبک

honeycomb coil

پیچک حذف هام پیچکی که روی سیم پیچ میدان یک بلندگو و به صورت سری مخالف با پیچک صدا بسته می شود در نتیجه ولتاژ هام القا شده در دو سیم پیچ یکدیگر را خنثی می کنند

hum-bucking coil

پیچک هرز

idle coil

سیم پیچی جرقه زن ، کویل

ignition coil

پیچک ناگذرایی

impedance coil

پیچک اندوده پیچکی که فاصله ی بین سیمهای عایق آن توسط لاک عایق یا پلاستیک پر می شود

impregnated coil

سیم پیچ القایی ، پیچک القا وسیله ای برای تغییر جریان مستقیم به جریان متناوب ولتاژ - بالا پیچک اولیه ِ آن از چند دور سیسم ضخیم و پیچک ثانویه ی آن ، که روی اولیه پیچیده شده است قطع جریان مستقیم در اولیه به وسیله یک اتصال مرتعش ، ولتاژ بالایی را در ثانویه تولید می کند

induction coil

سیم پیچی با هسته آهنی

iron core coil

پیچک با هسته آهنی

iron-core coil

پیچک مشبک

lattice-woung coil

سیم پیچی بار گذاری ، پیچک بار افزای

loading coil

سیم پیچ مغناطیس ، پیچک مغناطیس

magnet coil

پیچک بایاس مغناطیسی سیم پیچی روی واکنشگر اشباع شدنی که مغناطیس سازی ابتدایی هسته را هم در قطبیت و هم در مقدار تثبیت می کند

magnetic biasing coil

سیم پیچ مغناطیسی

magnetic coil

کویل خط پیچ و خم دار

meander-line coil

سیم پیچ حرکتی

movement coil

سیم پیچ چند حلقه ای

multiturn coil

پیچک در هم

mush coil

پیچک نوسان ساز ترانسفورماتور RF در مدار نوسان ساز گیرنده سوپرهترودین یامدارهای نوسان ساز دیگر که پسخورد لازم برای نوسان را به وجود می آورد

oscillator coil

پیچک بالابرنده پیچک کوچکی که برای تشدید با خازنهای پراکنده مدار ، در بسامدی که قله پاسخ در آن مطلوب است ، در مدار قرار داده می شود تقویت کننده تصویری در نزدیکی بسامد قطع نمونه ای از این مدار است

peaking coil

پیچک دو شاخکی

plug-in coil

پیچک پتانسیل

potential coil

پیچک راه انداز

primary coil

پیچک خلوص پیچک نصب شده روی گردن لامپ تصویر رنگی برای ایجاد میدان مغناطیسی لازم برای تنظیم خلوص رنگ جریان مستقیم عبوری از پیچک به مقدار تنظیم می شود که میدان مغناطیسی ، سه باریکه الکترونی مستقل را طوری جهت دهد که هر کدام فقط به نقطه فسفرسان رنگ خود برخورد کنند

purity coil

پس زنی ، به جای خود برگشتن

recoil

پیچک رله یک یا چند سیم پیچی روی قاب مشترک که با هسته ی آهنی برای تشکیل رله الکترومغناطیسی به کار می رود

relay coil

مبدل تلفن

repeating coil

پیچک مقاومتی

resistance coil

پیچک تاخیر

retardation coil

سیم پیچ روتور

rotor coil

قرقره رومکورف

ruhmkorff coil

پیچک کاشف

search coil

سیم پیچ ثانویه ، پیچک ثانوی

secondary coil

پیچک سری پیچکی که حامل جریان اصلی در ماشین دوار یا قطعه دیگر است پیچک موازی به دو سر خط وصل می شود و معمولاً حامل جریان کوچکی است ، پیچک زنجیری

series coil

پیچک شنتی

shunt coil

کویل

spark coil

پیچک تار عنکبوتی

spider web coil

سیم پیچ با هسته مربعی

square core coil

کویل راه انداز

starter coil

سیم پیچ استاتور

stator coil

سیم پیچ انشعاب دار

tapped coil

پیچک القایی تلفن پیچکی در مدار تلفن که امپدانس خط را به امپدانس فرستنده یا گیرنده تلفن تطبیق می دهد

telephone induction coil

پیچک تکرار کننده تلفن پیچکی در مدار تلفن برای تزویج القایی دو قسمت خط در مواردی که اتصال مستقیم مناسب نیست ، واگویه

telephone repeating coil

پیچک دیرکرد تلفن پیچکی در مدار تلفن که جریانهای مستقیم را عبور می دهد ولی امپدانس قابل توجهی در برابر جریان متناوب دارد

telephone retardation coil

پیچک تسلا ترانسفورماتور هسته هوایی ولتاژ - بالا و بسامد - بالایی که می تواند جرقه های طولانی در دو سر شکاف جرقه به وجود آورد از انواع دستی آن به عنوان ابزارهای آزمایشگاهی برای تعیین حضور هوا در لامپهای خلا درزگیری شده و محفظه های تخلیه شده با یونیده سازی گازهای باقی مانده از طریق حباب شیشه ای ، استفاده می شود ، می شود وقتی که جرقه تخلیه در نزدیکی حباب نگحه داشته می شود نور فروزان آبی رنگ را می توان در داخل لامپ یا محفظه تخلیه شده مشاهده کرد

tesia coil

مبدل تسلا

tesla coil

پیچک فریتی پوسه - نازک القا گر ساخت شده با نشاندن مارپیچ نازکی از طلا یا فلز رسانای دیگری روی زیر ساخت فر یتی با قرار دادن دو مارپیچ رسانا بین سه زیر ساخت فریتی و متصل کردن مارپچ ها به طور سری می توان به مقادیر خودالقایی بالاتری دست یافت

thin - film ferrite coil

پیچک مبدل

transformer coil

پیچک لغزش پیچکی که مدار شکن یا قطعه حفاظتی دیگر را به هنگام تجاوز جریان از مقدار از پیش تعیین شده باز می کند

trip coil

پیچک تنظیم اندوکتانس متغییری که برای تنظیم به کار می رود ، پیچک میزان ساز

tuning coil

پیچک مین زیرآبی پیچک و تجهیزات مربوطه که تغییرات میدان مغناطیسی ناشی از عبور کشتی را در زمین زیرآبی آشکار می کند

underwater- mine coil

کویل لرزنده

vibrator coil

پیچک صدا پیچکی که با دیافراگم بلندگوی پیچک - متحرک در تماس است و در اثر برهم کنش میدان مغناطیسی ثابت با میدان مغناطیس ناشی از جریان بسامد رادیویی که در پیچک صدا جاری می شود ، در فاصله شکاف هوایی بین قطبها حرکت می کند

voice coil

پیچک ولت

voltage coil

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی بوبین پارازیت گیر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بوبین پارازیت گیر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما