معادل انگلیسی پیچک انحراف حالت نا کانونی در لامپ پرتو کاتدی که با افزایش انحراف میزان آن بیشتر می شود ، زیرا ب

مهندسی برق
پیچک انحراف حالت نا کانونی در لامپ پرتو کاتدی که با افزایش انحراف میزان آن بیشتر می شود ، زیرا باریکه با شیب بیشتری با صفحه بر خورد می کند و با نزدیک شدن به لبه های صفحه ف شکل نقطه نیز به حالت بیضوی می گراید
deflection coil
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پیچک انحراف حالت نا کانونی در لامپ پرتو کاتدی که با افزایش انحراف میزان آن بیشتر می شود ، زیرا ب
سیم پیچ هوایی
air coil
بوبین با هسته هوایی
air core coil
پیچک هسته-هوا پیچکی که روی پلاستیک ، فیبر ، یا دیگر لوله ها یا قرقره های غیر مغناطیسی پیچیده شده است
air-core coil
بوبین تعادل یا توازن
alignment coil
بوبین جریان آند
anode coil
پچک آنتن اولین پیچک در گیرنده که جریان آنتن از آن می گذرد با تزویج القایی این پیچک بعدی یک ترانسفورمر آنتن یا ترانسفورمر آر- اف به دست می آید ، بوبین آنتن ، پیچک آنتن
antenna coil
بوبین بار اضافه آنتن
antenna loading coil
بوبین تنظیم آنتن
antenna tuning coil
بوبین پارازیت گیر
anti interference coil
سیم پیچ آرمیچر ، بوبین آرمیچر ، پیچک آرمیچر
armature coil
سیم پیچ کمکی ، کوئیل کمکی
auxiliary coil
محور بوبین ، محور سیم پیچ
axis of coil
پیچک تراز
balance coil
پیچک تار عنکبوتی
basket coil
پیچک مخالف نوعی پیچک که نحوه ی اتصال و قرار گیری آن به گونه ای است که با میدان مغناطیسی پیچک دیگر مخالف می کند پپیچک حذف وزوز در یک بلندگو با میدان برانگیخته نمونه ی آن است ، پیچک مقابله
bucking coil
ظرفیت پیچک
capacity of coil
سیم پیچ سر وسط دار
center tapped coil
چوک؛ انسداد 1 نوعی القاگر که در برابر بسامدهای بالاتر از گستره ی بسامدی مشخص ، امپدانس بالایی از خود نشان می دهد و در عین حال از عبور جریان مستقیم جلوگیری نمی کند 2 شیار یا ناپیوستگی دیگری در سطح موجبر که شکل و ابعاد آن مانع عبور امواج در گستره بسامدی معین می شود
choke; choke coil
سیم پیچ
coil
پیچک جبران کننده
compensating coil
سیم پیچ مختلط
compound coil
پیچک همگرایی یکی از پیچکهایی که باریکه های الکترونی لامپ تصویر سه تفنگی تلویزیونی رنگی را همگرا می کند
convergence coil
هسته جریان ، پیچک اصلی
current coil
پیچک خفنده
damping coil
پیچک هرز
dead coil
انحراف جابجایی باریکه ی الکترونی از مسیر مستقیم خود توسط میدان الکترو مغناطیسی یا الکتروستاتیکی ، انحراف دادن ، خمش
deflection
عقبگرد یوغ انحراف 1 در لامپ تصویر رنگی به فاصله ی بین وضعیتی از یوغ که خلوص رنگ در آن بهینه است و بیشترین حد ابجایی یوغ اطلاق می شود 2 در لامپ تصویر سیاه و سفید ، به بیشترین مسافتی گفته می شود که یوغ در امتداد محور لامپ بدون ایجاد سایه می تواند جابجا شود
deflection - yoke puliback
زاویه خمش
deflection angle
پریشانی اشعه
deflection defocusing
الکترود انحراف الکترودی که پتانسیل روی آن یک میدان الکتریکی تولید می کند که منجر به انحراف باریکه ی الکترونی می شود
deflection electrode
ضریب انحراف عکس حساسیت انحراف در لامپ پرتو کاتدی این ضریب برای انحراف الکترومغناطیسی بر حسب آمپر بر اینچ و برای انحراف الکترو ستاتیکی بر حسب ولت بر اینچ بیان می شود
deflection factor
روش انحراف عقربه
deflection method
انحراف عقربه مغناطیسی
deflection of magnetic needle
صفحه ی انحراف صفحه ای عمود بر محور لامپ پرتو - کاتدی که در بر گیرنده ی مرکز انحراف است
deflection plane
حساسیت انحراف میزان جابجایی باریکه ی الکترونی روی صفحه ی هدف یا صفحه ی نمایش لامپ پرتو - کاتدی به ازای واحد تغییر در میدان انحراف معمولاً بر حسب اینچ بر ولت اعمال شده به الکترودهای انحراف یا اینچ بر آمپر در پیچک انحراف بیان می شود حساسیت انحراف عکس ضریب انحراف است
deflection sensitivity
ولتاز انحراف ولتاژ اعمال شده به زوج الکترود انحراف به منظور تولید میدان الکتریکی
deflection voltage
یوغ انحراف و یوغ مجموعه ای از یک یا چند آهنربای الکتریکی واقع در اطراف گردن لامپ باریکه - الکترونی که با تولید میدان مغناطیسی موجب انحراف یک یا چند باریکه ی الکترونی می شوند
deflection yoke , yoke
پیچک مغناطیس زدایی پیچکی با پوشش پلاستیکی و به قطر حدود 30 سانتیمتر که با اتصال دو شاخه ی آن به برق و جلو و عقب بردن آن نسبت به لامپ تصویر تلویزیون رنگی می توان قطعات مجاور آن را مغناطیس زدایی کرد
degaussing coil
تیره کننده لامپ
dimmer coil
هسته جریان مستقیم
direct current coil
هسته دوتایی
double coil
پیچک لانه زنبوری
duolateral coil
پیچک متغیر با الکتریسیته نوعی پیچک هسته - آهنی که می توان القا کنایی آن را با تغییر یک حریان کنترل کننده ی کوچک و « دی سی» در گستره ای وسیع تغییر داد
electrically variable coil
سیم پیچ تحریک
excitation coil
پیچک کاشف
exploring coil
پیچک جستجو پیچک کوچکی که برای اندازه گیری میدان مغناطیسی یا آشکار سازی تغییرات میدان مغناطیسی توسط اجسام مخفی به کار می رود پیچک مستقیماً یا از طریق یک تقویت کننده به ابزار نشان دهنده متصل می شود
exploring coil; magnetic test coil; search coil
سیم پیچی تغذیه
feed coil
پیچک میدان پیچکی که میدان مغناطیسی با شدت ثابت در موتور الکتریکی ، مولد ، بلندگو یا سایر وسایل الکترومغناطیسی تولید می کند ، سیم پیچ میدان ، پیچک مغناطیس گر
field coil
پیچک خنثی ساز میدان پیچکی که پیرامون صفحه ی جلویی لامپ تصویر تلویزیون رنگی قرار داده می شود با عبور جریان مستقیم از این پیچک ، میدان مغناطیسی ثابتی تولید می شود که اثر میدان مغناطیسی زمین به پرتوهای الکترونی را خنثی میکند
filed - neutralizing coil
شاره پیچک
flux linking a coil
پیچک کانوننده پیچکی که به منظور کانونی ساختن باریکه ، میدان مغناطیسی موازی با آن تولید می کند معمولاً پیچک در قسمت گردن لامپ تصویر پرتو کاتدی سوار می شود و جریان مستقیمی را از خود عبور میدهد که مقدارش با مقاومت متغیر کنترل کانونش تغییر می دهد ، پیچک تمرکز
focusing coil
سیم پیچ قالبی
form wound coil
پیچک شکل دار پیچکی که به شکل غیر عادی پیچیده یا خمیده شده است ؛ مانند یوغ انحراف لامپ پرتو- کاتدی
form- wound coil
پیچک برابر ساز زمین پیچکی یا القا کنایی نسبتاً کم که در یک یا چند مدار متصل به نقاط زمین شونده یک آنتن قرار داده شده است تا جریان را به شکل مطلوب در نقاط مختلف توزیع کند
ground-equallizer coil
سیم پیچی حرارتی
heat coil
پیچک با بسامد زیاد
high-frequency coil
پیچک نگهدارنده
holding coil
پیچک مشبک
honeycomb coil
پیچک حذف هام پیچکی که روی سیم پیچ میدان یک بلندگو و به صورت سری مخالف با پیچک صدا بسته می شود در نتیجه ولتاژ هام القا شده در دو سیم پیچ یکدیگر را خنثی می کنند
hum-bucking coil
پیچک هرز
idle coil
سیم پیچی جرقه زن ، کویل
ignition coil
پیچک ناگذرایی
impedance coil
پیچک اندوده پیچکی که فاصله ی بین سیمهای عایق آن توسط لاک عایق یا پلاستیک پر می شود
impregnated coil
سیم پیچ القایی ، پیچک القا وسیله ای برای تغییر جریان مستقیم به جریان متناوب ولتاژ - بالا پیچک اولیه ِ آن از چند دور سیسم ضخیم و پیچک ثانویه ی آن ، که روی اولیه پیچیده شده است قطع جریان مستقیم در اولیه به وسیله یک اتصال مرتعش ، ولتاژ بالایی را در ثانویه تولید می کند
induction coil
سیم پیچی با هسته آهنی
iron core coil
پیچک با هسته آهنی
iron-core coil
پیچک مشبک
lattice-woung coil
سیم پیچی بار گذاری ، پیچک بار افزای
loading coil
سیم پیچ مغناطیس ، پیچک مغناطیس
magnet coil
پیچک بایاس مغناطیسی سیم پیچی روی واکنشگر اشباع شدنی که مغناطیس سازی ابتدایی هسته را هم در قطبیت و هم در مقدار تثبیت می کند
magnetic biasing coil
سیم پیچ مغناطیسی
magnetic coil
کویل خط پیچ و خم دار
meander-line coil
سیم پیچ حرکتی
movement coil
سیم پیچ چند حلقه ای
multiturn coil
پیچک در هم
mush coil
پیچک نوسان ساز ترانسفورماتور RF در مدار نوسان ساز گیرنده سوپرهترودین یامدارهای نوسان ساز دیگر که پسخورد لازم برای نوسان را به وجود می آورد
oscillator coil
پیچک بالابرنده پیچک کوچکی که برای تشدید با خازنهای پراکنده مدار ، در بسامدی که قله پاسخ در آن مطلوب است ، در مدار قرار داده می شود تقویت کننده تصویری در نزدیکی بسامد قطع نمونه ای از این مدار است
peaking coil
پیچک دو شاخکی
plug-in coil
پیچک پتانسیل
potential coil
پیچک راه انداز
primary coil
پیچک خلوص پیچک نصب شده روی گردن لامپ تصویر رنگی برای ایجاد میدان مغناطیسی لازم برای تنظیم خلوص رنگ جریان مستقیم عبوری از پیچک به مقدار تنظیم می شود که میدان مغناطیسی ، سه باریکه الکترونی مستقل را طوری جهت دهد که هر کدام فقط به نقطه فسفرسان رنگ خود برخورد کنند
purity coil
پس زنی ، به جای خود برگشتن
recoil
پیچک رله یک یا چند سیم پیچی روی قاب مشترک که با هسته ی آهنی برای تشکیل رله الکترومغناطیسی به کار می رود
relay coil
مبدل تلفن
repeating coil
پیچک مقاومتی
resistance coil
پیچک تاخیر
retardation coil
سیم پیچ روتور
rotor coil
قرقره رومکورف
ruhmkorff coil
پیچک کاشف
search coil
سیم پیچ ثانویه ، پیچک ثانوی
secondary coil
پیچک سری پیچکی که حامل جریان اصلی در ماشین دوار یا قطعه دیگر است پیچک موازی به دو سر خط وصل می شود و معمولاً حامل جریان کوچکی است ، پیچک زنجیری
series coil
پیچک شنتی
shunt coil
کویل
spark coil
پیچک تار عنکبوتی
spider web coil
سیم پیچ با هسته مربعی
square core coil
کویل راه انداز
starter coil
سیم پیچ استاتور
stator coil
سیم پیچ انشعاب دار
tapped coil
پیچک القایی تلفن پیچکی در مدار تلفن که امپدانس خط را به امپدانس فرستنده یا گیرنده تلفن تطبیق می دهد
telephone induction coil
پیچک تکرار کننده تلفن پیچکی در مدار تلفن برای تزویج القایی دو قسمت خط در مواردی که اتصال مستقیم مناسب نیست ، واگویه
telephone repeating coil
پیچک دیرکرد تلفن پیچکی در مدار تلفن که جریانهای مستقیم را عبور می دهد ولی امپدانس قابل توجهی در برابر جریان متناوب دارد
telephone retardation coil
پیچک تسلا ترانسفورماتور هسته هوایی ولتاژ - بالا و بسامد - بالایی که می تواند جرقه های طولانی در دو سر شکاف جرقه به وجود آورد از انواع دستی آن به عنوان ابزارهای آزمایشگاهی برای تعیین حضور هوا در لامپهای خلا درزگیری شده و محفظه های تخلیه شده با یونیده سازی گازهای باقی مانده از طریق حباب شیشه ای ، استفاده می شود ، می شود وقتی که جرقه تخلیه در نزدیکی حباب نگحه داشته می شود نور فروزان آبی رنگ را می توان در داخل لامپ یا محفظه تخلیه شده مشاهده کرد
tesia coil
مبدل تسلا
tesla coil
پیچک فریتی پوسه - نازک القا گر ساخت شده با نشاندن مارپیچ نازکی از طلا یا فلز رسانای دیگری روی زیر ساخت فر یتی با قرار دادن دو مارپیچ رسانا بین سه زیر ساخت فریتی و متصل کردن مارپچ ها به طور سری می توان به مقادیر خودالقایی بالاتری دست یافت
thin - film ferrite coil
پیچک مبدل
transformer coil
پیچک لغزش پیچکی که مدار شکن یا قطعه حفاظتی دیگر را به هنگام تجاوز جریان از مقدار از پیش تعیین شده باز می کند
trip coil
پیچک تنظیم اندوکتانس متغییری که برای تنظیم به کار می رود ، پیچک میزان ساز
tuning coil
پیچک مین زیرآبی پیچک و تجهیزات مربوطه که تغییرات میدان مغناطیسی ناشی از عبور کشتی را در زمین زیرآبی آشکار می کند
underwater- mine coil
کویل لرزنده
vibrator coil
پیچک صدا پیچکی که با دیافراگم بلندگوی پیچک - متحرک در تماس است و در اثر برهم کنش میدان مغناطیسی ثابت با میدان مغناطیس ناشی از جریان بسامد رادیویی که در پیچک صدا جاری می شود ، در فاصله شکاف هوایی بین قطبها حرکت می کند
voice coil
پیچک ولت
voltage coil

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن