معادل انگلیسی سنکروترون الکترونی نوعی سنکروترون که برای شتابدهی الکترونها طراحی شده است با برخورد باریکه ی ال

مهندسی برق
سنکروترون الکترونی نوعی سنکروترون که برای شتابدهی الکترونها طراحی شده است با برخورد باریکه ی الکترونی به صفحه ی هدف داخلی ، پرتوهای پر انرژی گاما تولید می شود که در خارج از دستگاه استفاده می شوند
electron synchrotron
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنکروترون الکترونی نوعی سنکروترون که برای شتابدهی الکترونها طراحی شده است با برخورد باریکه ی ال
سینکروترون بوستر ASP
ASP booster synchrotron
الکترون ذره ای بنیادی که کوچکترین بار الکتریکی منفی ( 1/6 × 10 به توان 19- سی) را حمل می کند جرم آن 1 بر روی 1837 جرم اتم هیدروژن است و با سرعت وتحرک زیاد به دور هسته ی اتم می چرخد
electron
شتاب دهنده الکترون
electron accelerator
الکترون خواهی
Electron affinity
بهمن الکترون
electron avalanche
پرتو الکترونی
electron beam
بار الکترون
electron charge
ابر الکترونی
electron cloud
الکترود گردآور
electron collector
برخورد الکترون
electron collission
هدایت الکترون
electron conduction
تزویجگر الکترونی نوعی لامپ قویت کننده ی ریزموج که در آن یک باریکه ی الکترونی موازی با میدان مغناطیسی و تحت تأثیر میدان الکتریکی عرضی تولید شده از مولد سیگنال ، اکترونها را به صورت دسته دسته در میآورد باریکه ی الکترونی هم زمان با چرخش حول محور مرکزی خود با بسامد مولد سیگنال ، سطح مخروطی شکل را می پیماید تزویجگر دیگری موسوم به تزویجگر خروجی ، توان را از حرکت مارپیچی الکترونها می گیرد و به بازار خروجی تحویل می دهد
electron coupler; cuccia coupler
تزویج الکترونی روشی برای تزویج دو مدار در درون لامپ الکترونی که عمدتاً در لامپهای چند شبکه ای استفاده می شود جریان الکترونی گذرنده از بین الکترودهای یک مدار انرژی را به الکترودهای مدار دیگر منتقل می کند
electron coupling
جریان الکترون ، جریان الکترونی
electron current
میزر سیکلوترونی الکترون
Electron Cyclotron Maser
تقصان الکترون
electron deficit
چگالی الکترون
electron density
وسیله ی الکترونی ؛ قطعه ی الکترونی وسیله ای که در آن رسانش اساساً توسط الکترونهای در حال حرکت در خلأ ، گاز یا نیمرسانا انجام می شود ، مانند دیود بلوری ، لامپ الکترونی ، ترانزیستور ، یک یا یکسو ساز سیلسیمی
electron device
توزیع الکترون
electron distribution
رانش الکترون
electron drift
انتشار الکترون ، صدور الکترون
electron emission
گسیل الکترونی ؛ گسیل آزاد شدن الکترونها از یک الکترود به فضای اطراف که معمولاً تحت تأثیر گرما ، نور ، یا ولتاژ انجام می گیرد
electron emission ; emission
منتشر کننده الکترون
electron emitter
انرژی الکترون
electron energy
تحریک الکترون
electron excitation
شارش الکترونی جریان تولید شده در اثر حرکت الکترونهای آزاد به طرف پایانه ی مثبت جهت شارش الکترونها بر خلاف جهت جریان است ، جریان الکترون ، جریان الکترونی
electron flow
متمرکز سازی الکترون
electron focusing
گاز الکترونی
electron gas
تفنگ الکترونی ، تفنگ الکترونی مجموعه ای متشکل از یک کاتد ، شبکه ، تعدادی آند و الکترودهای دیگری که می توانند یک باریکه ی الکترونی را تولید و سپس طوری آن را کنترل ، کانونی ، و منحرف کنند که در یک نقطه ی مشخص همگرا شود تفنگ الکترونی خود زیر مجموعه ای از لامپ پرتو کاتدی ، لامپ دوربین تلویزیونی ، و انواع مختلفی از لامپهای توان ریز موج است ، لوله پرتاب الکترون
electron gun
حفره الکترونی
electron hole
تصویر الکترونی 1 تصویر تشکیل شده در جریانی از الکترونها چگالی الکترونها در هر نقطه متناسب با روشنایی نقطه ی متناظر در تصویر نوری است 2 الگویی از بارهای الکتریکی در روی یک صفحه ی عایق که در ان مقدار بار در هر نقطه تناسب با روشنایی نقطه ی متناظر در تصویر نوری است
electron image
لامپ تبدیل تصویر
electron image tube
اصابت الکترونی
electron impact
تزریقگر الکترون تفنگی که باریکه ای از الکترونها را به داخل محفظه ی خلأ یک طیف نگار جرمی ، بتاترون ، یا سایر شتا دهنده های بزرگ الکترون تزریق می کند ، الکترون افکن
electron injector
عدسی الکترونی آرایشی از الکترودها ، با یا بدون پیچکهای کانونش مغناطیسی ، که ابعاد باریکه ی لامپ الکترونی را کنترل می کند
electron lens
طول عمر الکترون
electron lifetime
جرم الکترون
electron mass
متوسط مسیر آزاد الکترون
electron mean free path
میکروسکوپ الکترونی ، میکروسکوپ الکترونی میکروسکوپی که با استفاده از یک باریکه ی الکترونی در محفظه ی خلأ و کانونش آن با عدسیهای الکترونی ، نمونه را بزرگ نمایی می کند باریکه ای الکترونی توسط فیلامان گرم یک لامپ الکترونی تولید می شود که پس از شکل دهی به وسیله ی پیچکها به روشی مشابه با میکروسکوپ نوری تصویر را بزرگ می کند دو نوع اصلی میکروسکوپ الکترونی عبارت اند از انتقالی ( Transmission electron) [ TEM] microscope ، باریکه ی الکترونی از نمونه ی نازک عبور می کند و تصویری را روی پرده ی فلورسان تشکیل می دهد در میکروسکوپ الکترونی پویشی scanning electron microscope [SEM] باریکه ی الکترونی نمونه رادر هنگام پویش روشن می سازد و تصویری سه بعدی از آن روی صفحه ی تلویزیون تشکیل می دهد ، میکروسکپ الکترونی
electron microscope
مهاجرت الکترون
electron migration
آینه ی الکترونی الکترود یا سطحی که باریکه ی الکترونی را به طور کامل باز می تاباند ، آینه الکترونی
electron mirror
تحرک الکترون
electron mobility
فزون ساز الکترون
electron multiplier
تکثیر کننده ی الکترونی ؛ تکثیر کننده الکترون ثانویه نوعی ساختار لامپ الکترونی که با گسیل ثانویه ی الکترونها به کمک الکترودهای بازتابنده ( داینود ) ، جریان را تقویت می کند باریکه ی الکترونی که جریان سیگنال مطلوب را حمل می کند به نوبت از سطح هر داینود بازتاب می شود در محل هز بازتاب ، الکترون برخورد کننده دو یا چند الکترون ثانویه را آزاد می کند و در نتیجه شدت سیگنال افزایش می یابد نوعاً آرایش 9 داینود می تواند ضریب تقویت چند میلیون برابر ایجاد کند
electron multiplier; multipkier; secondary-electron multiplier
نورشناخت الکترونی ؛ پتیک الکترونی شاخه ای از الکترونیک که با کنترل باریکه های الکترونی در خلأ به کمک عدسیهای الکترونی و میدانهای الکتریکی یا مغناطیسی ، یا هر دو سر و کار دارد ، نورشناخت الکترونیک
electron optics
مسیر الکترون
electron path
تولید الکترون
electron production
شعاع الکترون مقدار کلاسیک شعاع الکترون برابر 2/81777×10 به توان 13- سانتیمتر از تساوی انرژی جرم سکون الکترون با انرژی الکتروستاتیکی آن به دست می آید
electron radius
اشعه الکترون
electron ray
لامپ میزان نما
electron ray indicator
جرم سکون الکترون ثابت فیزیکی برابر 9/1091 × 10 به توان 28- گرم
electron rest mass
گیر اندازی الکترون
electron sapture
پوسته الکترونی
electron sheath
پوسته ی الکترونی آرایش الکترونها در مداری معین در بیرون هسته ی اتم همه ی الکترونهای واقع در یک پوسته دارای سطح انرژی یکسانی هستند ، پوسته الکترون
electron shell
اسپین الکترون چرخش الکترون به دور محور خود که بر اندازه حرکت زاویه ای آن مؤثر است
electron spin
تشدید اسپینی الکترون بر هم کنش میدانهای الکتریکی و مغناطیسی با اسپین الکترون در حول محور خود
electron spin resonance
طیف سنج تشدید اسپینی الکترون طیف سنجی که بر اساس تشدید پارامغناطیسی الکترون کار می کند
electron spin resonance spectrometer
حالت الکترون
electron state
تلسکوپ الکترونی
electron telescope
نظریه الکترونی
electron theory
مسیر الکترون مسیری که یک لامپ الکترونی طی می کند
electron trajectory
انتقال الکترون
electron transfer
انتقال الکترون
electron transition
لامپ الکترونی وسیله ای الکترونی که در آن حرکت الکترونها در محیط خلأ یا گاز و با پوشش کاملاً بی منفذ ، منجر به برقراری جریان الکتریکی می شود لامپ الکترونی می تواند اعمال مختلفی نظیر یکسو سازی ، تقویت ، مدوله سازی ، مدوله زدایی ، نوسان و مجدود سازی را انجام دهد انواع آن عبارت اند از : cathode-ray tubes , receiving tubes , crossed - field tubes
electron tube
الکترون ولت
electron volt
سوراخ کاری باریکه- الکترونی ایجاد حفره های ظریف در فریت ، نیمرسانا ، یا سایر مواد به وسیله ی باریکه ی الکترونی بسیار متمرکز که ماده را در محیط خلأ ذوب ، تبخیر یا تصعید می کند
electron-beam drilling
لیتوگرافی باریکه - الکترونی نوعی روش لیتوگرافی که طی آن پولک نیم رسانای پوشیده از رزیست در محفظه ی خلأ میکروسکوپ الکترونی قرار می گیرد وسپس باریکه ی الکترونی پویش گر تحت کنترل رایانه به آن تابیده می شود با این روش می توان خطوط نازک در سطوح بسیار کوچک تولید کرد که در مدارهای مجتمع موردنیاز است بعد از تابانیدن باریکه ، پولک برای عملیات ظهور وسایر فرایندهای متداول تولید از محفظه ی خلأ خارج می شود
electron-beam lithography
ماشین کاری در خلأ گرما به وسیله ی باریکه ی الکترونی متمرکز و کنترل و شده در دمای به اندازه ی کافی بالا تولید می شود که می تواند فلز را به شکل مورد نظر ناپایدار و جدا کند سوراخ کاری و برش از جمله کاربردهای این روش است
electron-beam machining
مغناطیس سنج باریکه - الکترونی نوع مغناطیس سنج که اساس کار آن تغییر شدت جهت باریکه ی الکترونی در هنگام عبور از میدان مغناطیسی مورد سنجش است
electron-beam megnetometer
لامپ باریکه - الکترونی نوعی لام الکترونی که بر اساس تشکیل و کنترل یک یا چند باریکه ی الکترونی کار می کند
electron-beam tube
چگالی بار الکترون
electron-charge mass ratio
الکترومنفی ویژگی قطبیت الکتریکی منفی ، الکترونگاتیو
electronegative
الکترونیکی اشاره به وسیله ، قطعه ، محصول ، مدار ، یا سیستمی که عملکرد آن به مدارهای الکترونیکی درون آن بستگی دارد
electronic
وات سنج الکترونیکی نوعی وات سنج که با استفادده از دو ولت سنج الکترونیکی مشابه مقداری متناسب با حاصل ضرب دو ولتاژ تولید می کنند که بر روی مقیاس مدرج شده بر حسب توان قابل قرائت است یکی از ولتاژها مربوط به ولتاژ دو سر بار و دیگری ولتاژ دوسر کی مقاومت سری با بار است
electronic wattmeter
برد الکترونیکی
electronic board
ماشین حساب الکترونیکی ماشین حسابی که با استفاده از یک پردازنده ی مدار مجتمع محاسبات ریاضی را انجام و نتایج را روی نمایشگر رقمی نشان می دهد در مدلهای پیشرفته ی ماشین حساب الکترونیکی علاوه بر چهار عمل اصلی ، توابع مختلف ریاضی نظیر نمایی ، مثلثاتی ، ونیز قابلیت اجرای برنامه های محدود وجود دارد در مدلهای رومیزی که از برق«ای سی» تغذیه می شوند علاوه بر نمایشگر رقمی امکان چاپ نتایج نیز وجود دارد در مدلهای جیبی باتری دار معمولاً از نمایشگرهای هشت رقمی استفاده می شود نمایشگرها نیز یا از دیودهای نورگسیل هفت - قطعه ای و یا بلورهای مایع استفاده می کنند
electronic calculator
سیستم اطلاعاتی نمایش نمودار الکترونیکی [ ای سی دی آی اس] سیستم یکپارچه کننده ی اطلاعات به دست آمده از ماهواره های « جی پی اس» و سرعت سنج کشتی ، قطب نمای ژیروسکوپی ، و رادار با استفاده از نمودارهای الکترونیکی تهیه شده توسط سازمان هیدروگرافیک ملی
electronic chart display information system
سیستم نمودار الکترونیکی [ ای سی اس] اطلاعات مربوط به ناوبری که برای نمایش توسط رایانه به صورت رقمی در آمده و در آن ذخیره شده اند موقعیتهای نشان داده شده در این سیستمها معمولاً بر اساس اندازه گیری های انجام شده توسط ماهواره های تعیین موقعیت جهانی « جی پی اس» است
electronic chart system
مدار الکترونیکی مدار یشامل یک یا چند دیود ، ترانزیستور ، مدارهای مجتمع و سایر قطعات که کار مشخصی را انجام می دهد
electronic circult
ساعت الکترونیکی ساعتی که زمان را به جای استفاده از قطعات مکانیکی یا موتر الکترونیکی به کمک مدارهای الکترونیکی با کنترل بلوری استخراج می کند نمایشگر آن می تواند دارای عقربه های ساعت ، دقیقه ، و ثانیه شمار یا به صورت رقمی و به شکل چرخش مکانیکی اعداد ، با یک نمایشگر الکترونیکی رقمی با استفاده از ( ال سی دی ) یا ( ال ای دی ) باشد
electronic clock
جابه جا کننده الکترونیکی ، کموتاتور الکترونیکینوعی مدار لامپی یا ترانزیستوری که بدون ایجاد سایش و نویز می تواند اتصالات بین یک یا چند مدار را به سرعت قطع و وصل کند نمونه ی آن لامپ باریکه - شعاعی است که در آن میدان مغناطیسی چرخان منجر به رویش باریکه از یک آند به آند دیگر و تولید عمل قطع و وصل مورد نظر می شود
electronic commutator
حروفچینی الکترونیکی نوعی حروفچینی که در آن نویه ها توسط باریکه های لیزری یا الکترونی با سرعتهای بالای 6000 کلمه در دقیقه تولید میشوند
electronic composition
کنترل الکترونیکی کنترل یک دستگاه ، فرایند ، یا سیستم به وسیله مدارهای الکترونیکی ، نمونه های آن عبارت اند از کنترل موتور خودرو ، کنترل گرمایش و تهویه مطبوع و کنترل سیستم ایمنی هر دسگاه یا سیستمی که با رایانه کنترل شود تحت کنترل الکترونیکی است ، تنظیم الکترونیکی
electronic control
کنترل کننده الکترونیکی دستگاه یا سیستم الکترونیکی برای کنترل یک محصول ، و وسیله برقی ، ابزار ، یا سیستم نمونه های آن عبارت اند از کنترل کننده های برنامه پذیر ، ریز کنترل کننده ها ، رایانه هی صنعتی ، رایانه های شخصی ، و سنجه های تابلویی با مدار نقطه تنظیم برای کنترل فرایند
electronic controller
شمارنده ی الکترونیکی مدار یا وسیله ای که دارای مدارهای الکترونیکی برای شمارش است فلیپ - فلاپ یا بس - ارتعاشگر دو پا یا ساده ترین شکل شمارنده های الکترونیکی اند با اتصال داخلی این مدارها می توان طبقات شمارشگر بیشتری ایجاد کرد ، شمارشگر الکترونیکی
electronic counter
عملیات ضد جنگ الکترونیکی ( ای سی ام ) پاد - پاد سنجی الکترونیکی پاسخ نظامی تدافعی یا تهاجمی به تلاشهای دشمن برای ایجاد ختلال در کار رادارها و ارتباطات رادیویی با استفاده از مدارهای ( آر - اف ) پهن باند و روشهای مختلف مدوله سازی این پاسخ شامل تغییر روشهای مدوله سازی ، تنظیم دوباره ی فرستنده ها ، تلاش در جهت تخریب فرستنده های اخلالگر و آنتن آنها ، و جنگ الکترونیکی قویتر است تخریب می تواند توسط موشکهای هدفیاب زیر قرمز یا بمبهخای هوشمند لیزری صورت گیرد
electronic counter - countermeasures , electromagnetic counter -countermeasures
جنگ الکترونیکی ( ای سی ام ) پاد سنجی الکترونیکی فعالیتهای اخلالگرانه برای از کار انداختن رادارهای تجسسی و کنترل آنتن دشمن و یا فلج کردن ارتباطات رادیویی از طریق ارسال نویز پهن باند پرتوان با استفاده از تقویت کننده های لامپی موج - رونده می توان روی گستره ی وسع بسامدی رادار ، نویز ایجاد کرد همچنین با استفاده از موشکهای هدف یاب می توان روی آنتن فرستنده های رادیویی و راداری قفل کرد و آنها را از بین برد با دریافت اخیر ، تقویت ، و ارسال مجدد تابشهای گسیل شده از رادار دشمن می توان اطلاعات گمراه کننده ی سمت و مسافت را برای آنها فرستاد جنگ الکترونیکی غیر فعال شامل پخش پوشالهای فلزی chaff برای گیج کردن سیستم هدایت موشکی رادار و شلیک زبانه های آتش برای گمراه کردن موشک های جستجوگر زیر قرمز است
electronic countermeasures
جریان الکترونی
electronic current
داده پردازی الکترونیکی ( ای دی پی ) داده پردازی خودکار توسط رایانه یا سایر تجهیزات الکترونیکی ، پردازش داده الکترونیکی
electronic data processing
طراحی الکترونیک
electronic design
قالب تبادلی طراحی الکترونیکی ( ادیف ) نوعی زبان مبادله ی استاندارد برای اطلاعات طراحی
electronic design interchange format
قطعه الکترونیکی
electronic device
مهندس الکترونیک مهندس فارغ التحصیل با ردجه ی مهندسی الکترونیک از یک دانشگاه یا کالج معتبر ، یا فارغ التحصیل با درجه ی مهندسی برق که در زمینه ی الکترونیک تخصص پیدا کرده باشد ، یا دانش و تجربه ی لازم برای کار با مدارها و قطعات الکترونیکی را کسب کرده باشد
electronic engineer
مهندسی الکترونیک عملی که با کاربردهای عملی الکترونیک سرو کار دارد
electronic engineering
تزریق سوخت الکترونیکی تزریق سوخت تحت فشار و با کنترل الکترونیکی به موتور خودرو یا کامیون
electronic fuel injection
انتقال پول الکترونیکی ( ای اف تی ) انتقال پول از یک حساب بانکی به حساب دیگر توسط رایانه
electronic funds transfer
بازی الکترونیکی نوعی مستقل بازیهای ویدئویی که دارای صفحه ی نمایشگر اختصاصی خود است که توسط ریز پردازنده کنترل می شود انواع کوچک و جیبی آن با استفاده از باتری تغذیه می شوند و شکلها و وعالئم متحرک را برای بازی روی صفحه ی نمایش بلور - مایع خود تولید می کنند
electronic game
گرمایش الکترونیکی عمل گرم کردن با استفاده از جریان ( آر اف ) که توسط نوسان ساز ترانزیستوری یا منبع معادل توان ( آر اف ) تولید می شود دونوع گرمایش الکترونیکی عبارتند از گرمایش القایی برای فلزات و گرمای دی الکتریکی برای غیر فلزات
electronic heating
جرقه زنی الکترونیکی ، احتراق الکترونیکی نوعی سیستم احتراق که در آن به جای پلاتین از ترانزیستور یا سایر قطعات الکترونیکی برای کنترل جرقه زنی شمعهای خودرو استفاده می شود
electronic ignition
جامعه ی صنایع الکترونیک ( آیا ) جامعه ای تجاری که عمدتاً از تولید کنندگان قطعات و تجهیزات الکترونیکی تشکیل شده است وظایف آن شامل استاندارد سازی ابعاد ، مشخصات و اصطلاحات مرتبط با محصولات الکترونیکی است نامهای دیگر آن در فواصل زمانی مختلف عبارت بوده اند از جامعه ی سازندگان رادیو ( RMA ) 1950 - 1924 ) جامعه ی سازندگان رادیو - تلویزیون ( RTMA ) 1953 - 1950 ) T , و جامعه ی سازندگان رادیو - تلویزیون و دستگاههای الکترونیکی ( RETMA ) - و 1953 -1957
electronic industries association
اطلاعات و جاسوسی الکترونیکی ( الینت ) شبکه ی جهانی نیروی هوایی امریکا متشکل از ایستگاههای ثابت ، هواپیماهای با تجهیزات خاص ، و ماهواره های شناسایی برای نظارت و ثبت هر کونه تابش الکترومغناطیسی از دستگاههای دشمن با پردازش این سیگنالها ، اطلاعات مربوط به نوع و نحوه ی آرایش رادارهای هشدار دهنده و هدایت موشک ، پدافند هوایی و سیستمهای جنگ الکترونیکی دشمن استخراج می شود
electronic intellingence
اینورتر الکتریکی
electronic inverter
پخش پارازیت
electronic jamming
کلید زنی الکترونیکی انجام عمل کلید زنی صرفاً توسط وسایل الکترونیکی
electronic keying
فلزیاب رادیویی
electronic locator
قفل الکترونیکی قفلی که دارای کلید رمز مغناطیسی به شکل و ابعاد تقریبی کارتهای اعتباری است در متلها و هتلها و در هنگام تحویل اتاق به میهمان جدید می توان رمز کلید را به صورت الکترونیکی و توسط سیستم فرمان مرکزی تعویض کرد
electronic lock
پست الکترونیکی
electronic mail
دروازه پست الکترونیکی
electronic mail gateway
مگافون الکترونیکی وسیله ای مجتمع شده از یک میکروفون ، تقویت کننده ی شنیداری ، و بلندگوی بوقی
electronic megaphone
ریز سنج الکترونیکی ، میکرومتر الکترونیکی ابزاری الکترونیکی برای اندازه گیری و نمایش فواصل کوچک خطی در هوا یا مواد غیر فلزی
electronic micrometer
کنترل الکترونیکی موتور کنترل موتورهای الکتریکی توسط مدارهای الکترونیکی موتورهای ( ایس ) به وسیله ی ترایاک ( triacs ) یا یکسو سازهای کنترل شونده ی سیلیسیمی ( اس سی آر ) ( sillicon controlled rectifiers ( SCRSI ) پشت به پشت ، و موتور های ( دی سی ) با استفاده از یکسو سازی های کنترل شونده ی سیلیسیمی کنترل میشوند کنترل سرو موتورهای ( دی سی ) ( SERVOMOTOR ) که در ماشینهای ابزار و روباتها استفاده می شوند به وسیله ی ترانزیستور های توان ما سفت یا دو قطبی انجام می شود موتورهای پله ای ( stopping motors ) را نیز می توان با استفاده از خروجی کلید های مدار مجتمع کنترل کرد و سر انجام موتورهای ( دی سی ) بدون جاروبک با استفاده از حسگرهای اثر هال ( all-effect sensors ) در سیم پیچی آنها و مدارهای قطع و وصل ترانزیستوری کنترل می شوند
electronic motor control
موسیقی الکترونیکی ایجاد طنینهای موسیقی با استفاده از مولد های الکترونیکی صدا و نویز که به تنهایی با همراه با مدارهای شکل دهی آکوستیک و تجهیزات ضبط صدا استفاده می شود
electronic music
آلت موسیقی الکترونیکی نوعی آلت موسیقی که در آن سیگنال شنیداری به وسیله برگیر ( پیکاپ ) یا نوسان ساز شنیداری تولید و پس از تقویت الکترونیکی به بلندگو داده می شود مانندگیتار الکترونیکی ، ارگ الکترونیکی ، پیانوی الکترونیکی و کاریلون الکترونیکی
electronic musical instrument
ناوبری الکترونیکی عمل ناوبری با استفاده از مدارها و تجهیزات الکترونیکی نظیر رادیو ، رادار ، لوران و ( جی پی اس )
electronic navigation
ارگ الکترونیکی نوعی آلت موسیقی که با استفاده از مدارهای الکترونیکی صدایی شبیه به ارگ بادی تولید می کند
electronic organ
فیزیک الکترونیک
electronic physics
پیانوی الکترونیکی نوعی پیانو که در آن ارتعاش هر سیم ، ظرفیت یک میکروفون خازنی را تغییر می دهد و سیگنالی با بسامد شنیداری تولید می کند که پس از تقویت به بلندگو می رود
electronic piano
پتانسیو متر الکترونیکی نوعی مدار پتانسیو متر که توازن آن پیوسته توسط سروو - سیستم الکترونیکی کنترل می شود
electronic potentiometer
ناهمواری سنج الکترونیکی ابزاری برای اندازه گیری زبری سطوح در این وسیله سوزن بر گیر بر روی سطوح مورد نظر جا به جا می شود و ولتاژ متغیری تولید می کند که پس از تقویت و یکسو سازی به وسیله ی سنجه ای که مستقیماً بر حسب انحراف میکرواینچی از سطح صاف درجه بندی شده است اندازه گیری و قرائت می شود
electronic profilometer
یکسوکننده الکترونی
electronic rectifier
رله الکترونیکی مداری الکترونیکی که عمل رله را بدون استفاده از قطعات متحرک انجام می دهد نمونه ی آن رله ی حالت جامد است
electronic relay
پویش الکترونیکی هدایت جریانهای الکترونی یا باریکه هایی از نور مرئی ، انرژی ( آر اف ) و یا انرژی زیر قرمز تحت کنترل مدارهای الکترونیکی نمونه های آن عبارت اند از پیش خطی در لامپ های فرستنده ی تلویزیونی و ( سی تی آر تی ) های گیرنده ی تلویزیونی ، رسم شکل در سی آر تی ) نوسان نماها ، هدایت باریکه ( ارسال و دریافت )در آنتن های آرایه - فازی و هدایت باریکه هی لیزر با آینه ها و عدسیهایی که توسط مدارهای الکترونیکی کنترل می شوند
electronic scanning
ایمنی الکترونیکی روش های جلوگیری از دستیابی دشمن به اطلاعات مفید ازطریق استراق سمع سیگنالهای ناوبری و رادار
electronic security
سرعت سنج الکترونیکی نوعی سرعت سنج که در آن یک ترادیسنده پالسهای مربوط به سرعت و مسافت را از طریق ، سیم و نه رابطهای مکانیکی ، به نشانگر های مربوط ارسال می کند
electronic speedometer
ساختار الکترونیکی
electronic structure
کلید الکترونیکی مداری الکترونیکی که مانند یک کلید بسیار سریع عمل می کند
electronic switch
وسایل کمک آموزشی الکترونیکی
Electronic Teaching Aids
هدایت گرمایی از طریق الکترون‌ها
electronic thermal conductivity
دماسنج الکترونیکی دماسنجی که حسگر آن معمولاً یک ترمیتور است و در رو یانزدیکی جسم مورد نظر قرار داده می شود نوع دهانی ان می تواند در ظرف 20 ثانیه دمای بدن را مشخص کند در حالی که برای دماسنجهای طبی جیوه ای این زمان حداقل 3 دقیقه است
electronic thermometer
زمان سنج الکترونیکی
electronic timer
به دام اندازی الکترونیکی انباشت الکترونها در محل ناکاملیهای دیوکسید سیلیسیم در حافظه های برنامه پذیر پاک شونده که منجر به تجمع بارهای منفی و تاخیر در پاک شدن حافظه می شود
electronic trapping
لامپ الکترونیکی
electronic tube
تنظیم الکترونیکی تنظیم مدارهای فر ستنده ، گیرنده و سایر تجهیزات تنظیم شونده به کمک تغییر ولتاژ و نه تنظیم دستی عناصر مدار
electronic tuning
گستره ی تنظیم الکترونیکی گستره ی بسامدی مربوط به تنظیم پیوسته ی یک نوسان ساز تنظیم شونده ی الکترونیکی بین دو نقطه ی عملیاتی با حداقل توان خروجی مشخص
electronic tuning range
نمایاب الکترونیکی نمایاب مورد استفاده در دوربین تلویزیونی که با استفاده از لامپ تصویر پرتو - کاتدی ، تصویر تلویزیونی ارسال شده را نمایش می دهد
electronic viewfinder
ولت متر الکترونیکی ، ولت سنج الکترونیکی
electronic voltmeter
جنگ الکترونیکی استفاده از مدارها و وسایل الکترونیکی در جنگهای فعال و غیر فعال و در فعالیتهایی نظیر مراقبت ، هدایت ، مخابرات ، ناوبری و کنترل آتش سلاحها ، مراقبت توسط رادار ، سونار ، ماهواره ها و تجهیزات رادیویی انجام می شود هدایت موشکها و سایر سلاحها به وسیله ی ( آر - اف ) و لیزر ها ، مخابرات توسط رادیو ، تلفن ، تارهای نوری ، و فراصوت ، و ناوبری به کمک ماهواره های ( جی پی اس ) هدایت لختی و سیستمهای دید درشب انجام می پذیرد همچنین موشکها و توپخانه ها را می توان از طریق رادار ، لیزر تجهیزات دید در شب و دیده بانی مستقیم به کمک تلفن هدایت کرد انفجار سرهای جنگی نیز به وسیله ی فیوزهای راداری یا رادیویی ، سیگنالهای ارسال شده از روی سیم ، و میدانهای مغناطیسی انجام می پذیرد
electronic warfare
ساعت الکترونیکی ساعتی که در آن از بلور کوارتز یا دیاپازون به همراه مدارهای الکترونیکی و باتری استفاده می شود و دقت بیشتری نسبت به ساعت های مکانیکی متداول دارد
electronic watch
وات متر الکترونیکی
electronic wattmeter
ولت سنج الکترونیکی نوعی ولت سنج که با استفاده از ویژگیهای یکسو سازی و تقویت قطعات الکترونیکی و مدارهای مربوط به آنها ف مشخصه های مطلوبی نظیر امپدانس ورودی بالا ، گستره ی بسامدی وسیع ، و نمایش مقادیر اوج رادار است
electronic woltmeter
رادار فعال الکترونیکی نوعی سیستم رادار با توانایی ایجاد تغییرات سریع در بسامد ، توان خروجی ، روش مدوله سازی ، و جهت باریکه ی آن توسط رایانه رادارهای فعال زمینی ، هوایی و دریایی همگی دارای آنتن آرایه -فازی (antennaphased-array ) هستند
electronically agile radar
قطعه ی منطقی برنامه پذیر الکترونیکی [ ای پی ال پی دی] نوعی قطعه ی برنامه پذیر میدانی که به جای پیوندهای فیوزی از ترانزیستور برای کنترل مسیر سیگنال ها در آرایه ی ثابت بلوکهای منطقی خود استفاده می کند برای برنامه نویسی دوباره ی «ای پی دی» باید تراشه را در عرض نور فرابنفش قرار داد تا بخش ایپرام آن پاک واتصالهای مربوط به برنامه ریزی اولیه باز شود سپس برنامه جدید حاوی اطلاعات مسیر سیگنال در سلولهای ترانزیستوری حافظه ی ایپرام بار می شود
electronically programmable logic device
نوسانساز تنظیم -الکترونیکی نوسان سازی که بسامد آن با تغییر ولتاژ یا جریان یک الکترود قابل تنظیم است
electronically tuned oscillator
لکترونیک
electronics
صنعت الکترونیک صنایعی که در زمینه ی طراحی ، توسعه ، ساخت و تولید تجهیزات ، سیستمها ، وسایل و قطعات الکترونیکی فعالیت می کنند
electronics industry
تعمیر کار الکترونیک فردی که صلاحیت لازم برای تغمیر و نگهداری تجهیزات الکترونیکی را داراست
electronics serviceman
فن ورز الکترونیک ، تکنیسین الکترو نیک فردی که دارای مهارتهای عملی و نظری لازم رد زمینه ی فناوری الکترونیک است و می تواند زیر نظر مهندس الکترونیک یا مستقلا کارهای مربوط به سوار کردن ، آزمایش ، و تعمیر تجهیزات الکترونیکی را در کارخانه ها ، آزمایشگاهها و مشاغل خصوصی انجام دهد
electronics technician
لامپ تکثیر کننده ی الکترونی لامپی که در آن تکثیر کننده ی الکترونی به کار رفته است
electron-multiplier tube
زوج الکترون - پوزیترون الکترون و پوزیترونی که هم زمان توسط فرایند تولید زوج ( pair production) به وجود می آیند
electron-positron pair
لامپ ولت نما
electron-ray indicator tube
لامپ اشعه الکترونی
electron-ray tube
لایه الکترونی
electron-shell
تقویت کننده لامپ الکترونی تقویت کننده ای که با استفاده از لامپهای خلأ عملیات دریافت و تقویت توان را انجام می دهد
electron-tube amplifier
تزویجگر لامپ الکترونی تزویجگری که اختصاصاً برای قرارگیری بین یک لامپ الکترونی نظیر مگنترون و مدار ورودی یا خروجی مانند خط انتقال طراحی شده است
electron-tube coupler
الکترون ولت [ ای وی ] واحد انرژی برابر با مقدار انرژی که یک الکترون هنگام عبور از اختلاف پتانسیل یک ولت در محیط خلأ به دست می آورد یک الکترون ولت برابر است با 1/60219 × 10 به توان 12- ای آر جی
electronvlt
الکترون ولت
electron-volt
لامپ موج - الکترونی نوعی لامپ الکترونی که در آن بر هم کنش جریانهای الکترونی با سرعتهای متفاوت منجر به مدوله سازی سیگنال و تغییر تدریجی ان در امتداد جریان الکترونی می شود
electron-wave tube
سینکروترون indus-2
INDUS-2 synchrotron
سینکروترون
synchrotron

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن