معادل انگلیسی قطب شمال نقطه ای جغرافیایی روی زمین که یکی از دو انتهای محور گردش زمین به دور خود است این نقطه

مهندسی برق

قطب شمال نقطه ای جغرافیایی روی زمین که یکی از دو انتهای محور گردش زمین به دور خود است این نقطه تقریباً در جهت ستاره قطبی قرار دارد

north pole

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قطب شمال نقطه ای جغرافیایی روی زمین که یکی از دو انتهای محور گردش زمین به دور خود است این نقطه

چهار پل مؤثر

active qadripole

شبه قطب

analogous pole

دیرک مهار

anchor pole

میله محکم کننده ، اتصال نهایی

anchoring pole

دکل آنتن ، قطب آنتن

antenna pole

چهار قطب غیر متری

antimetrical quadripole

قطب آرمیچر

armature pole

قطب کمکی

auxiliary pole

قطب محوری

axial pole

دو قطبی هم راستا

collinear dipole

قطب جابجاگری ، قطب کمکی

commutating pole

قطب فرعی

consequent pole

دو قطبی

dipole

آنتن دو قطبی ، دوقطبی نیم موج آنتنی به درازای تقریباً نصف طول موج که در مرکز الکتریکی خود جهت اتصال به خط انتقال شکافته شده است آمپدانس حدود 72 اهم است الگوی تابشی آن در زاویه عمود بر محور آنتن دارای بیشترین مقدار است

dipole antenna , fan dipole , half - wavedipole

قطب غالب

domonant pole

قطبی دو تایی

double pole

دو پل

double-pole

قطب موثر

effective pole

دو قطبی الکتریکی یک زوج بار مساوی و مختلف العلامه که در فاصله ی بسیار کمی از هم قرار دارند ، دو قطبی الکتریسیته

electric dipole

قطب میدان ساختاری از ماده ی مغناطیسی که پیچک میدان بلندگو ، موتور ، مولد ، یا سایر وسایل الکترومغناطیسی به روی آن نصب می شود

field pole

قطب مرحله اول

first order pole

چهار قطب

four pole

چهار قطبی

four-pole

قطب مغناطیسی آزاد

free magnetic pole

آنتن دو قطبی نیم موج

half-wave dipole

قطب کمکی

interpole

آنتن همسانگرد ، تک قطبی آنتنی که از جنبه ی نظری می تواند انژِی سیگنال یک منبع نقطه ای را با الگوی کروی در تمام جها تابش کند به عنوان یک استاندارد از آن استفاده می شود

isotropic antenna , unipole

قطب مغناطیس

magnet pole

دو قطبی مغناطیسی

magnetic dipole

قطب مغناطیسی ، قطب مغناطیسی 1- یکی از دو قطب آهنربا که شدت خاصیت مغناطیسی در نزدیکی آنها بیشتر است این قطبها را شمال و جنوب می نامند 2 یکی از دو موقعیت روی سطح زمین که راستا سوزن قطب نما به آنها اشاره می کند قطب شمال مغناطیسی به قطب جنوب جغرافیایی نزدیک است و قطب جنوب سوزن قطب نما را جذب می کند

magnetic pole

گشتاور دو قطبی

moment of a dipole

گشتاور دو قطبی

moment of dipole

مونوپل

Monopole

چند قطبی

multipole

قطب منفی ، قطب منفی مغناطیس

negative pole

قطب خنثی

neutral pole

قطب شمال مغناطیسی قطب مغناطیسی که در حدود 71N عرض جغرافیایی و 96W طول جغرافیای و در 1140 مایل دریایی از قطب شمال قرار دارد

north magnetic pole

دو قطبی نامرکز دو قطبی گردان نصب شده روی بازتابنده سهموی با زاویه ای نسبت به محور گردش ، برای ایجاد پویش مخروطی

off-center dipole

تک قطب

one pole

قطب ، قطب؛پل 1 ناحیه ای در آهنربا که قطبیت دارد: قطب شمال یا قطب جنوب 2 پایه خروجی کلید ؛ کلید دو پل؛ دو پایه خروجی دارد 3 ریشه های عبارت چند جمله ای در مخرج تابع انتفال فیلتر ؛هرچه تعداد قطبها بیشتر باشد ، پیچیدگی مدار بیشتر و افت آن تیز تر می شود ، نیش ماگنترون

pole

قطب مثبت

positive pole

چهار قطبی

quadrupole

دو قطبی مرجع دو قطبی نیم موج مستقیم تنظیم شده و تطبیق داده شده برای بسامد معلوم که واحدی برای مقایسه در کار اندازه گیری آنتن است

reference dipole

قطب برجسته

salient pole

قطب برجسته ساختاری از ماده مغناطیسی برای نصب پیچک میدان ژنراتور با موتور

sallent pole

شش قطبی

sextupole

تک قطب

single pole

تک قطب

single-pole

قطب مغناطیسی جنوب قطب مغناطیسی که در حدود 73 درجه S عرض جغرافیایی و 156 درجه E طول جغرافیایی و در حدود 1520 مایل دریایی ( 1900 km) از شمال قطب جنوب قرار دارد

south magnetic pole

قطب جنوب قطبی از آهنربا که خطوط نیروی مغناطیسی به طور فرضی به آن وارد می شوند

south pole

قطب استاتور

stator pole

دو قطبی مستقیم دوقطبی تشکیل شده از یک رسانای مستقیم که معمولاً در مرکز برای اتصال به خط انتقال شکسته شده است

straight dipole

دوقطبی تنظیم شده دو قطبی تشدید کننده در بسامد کاری خود

tuned dipole

دو قطبی

two pole

دو پل

two-pole

قطب مغناطیسی واحد قطب مغناطیسی که قطب مغناطیسی برابر و هم علامت خود را ، اگر در فاصله 1 cm از آن در خلا قرار داشته باشد با نیروی 1 dyn دفع می کند

unit magnetic pole

دو قطبی باند پهن دو قطبی ای که نسبت طول به قطر کمی دارد تا بتواند در باند بسامدی نسبتاً پهنی تشدید کند

wideband dipole

قطب مرکب

wound pole

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی قطب شمال نقطه ای جغرافیایی روی زمین که یکی از دو انتهای محور گردش زمین به دور خود است این نقطه

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قطب شمال نقطه ای جغرافیایی روی زمین که یکی از دو انتهای محور گردش زمین به دور خود است این نقطه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما