معادل انگلیسی اپتیک 1 واژه ای برای اشاره به نور مرئی یا نزدیک به مرئی حدود نسهایی از طیف اپتیکی در حدود 1000A

مهندسی برق
اپتیک 1 واژه ای برای اشاره به نور مرئی یا نزدیک به مرئی حدود نسهایی از طیف اپتیکی در حدود 1000A یا در آخر ین حد ارابنفش 30000A در اخرین حد فرو سرخ است
optic
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اپتیک 1 واژه ای برای اشاره به نور مرئی یا نزدیک به مرئی حدود نسهایی از طیف اپتیکی در حدود 1000A
اپتیک ؛ نورشناسی شاخه ای از علم که به پدیده نور بینایی می پردازد این علم به طیف الکترومغناطیس بین پرتوهای ریزموج تا پرتوهای X مربوط می شود این محدوده شامل تابش فرابنفش مرئی و فروسرخ می شود ، نور شناسی ، اپتیک
optics
اتصالات نوری
optical interconnections
ارتباطات بی سیم نوری
Optical wireless communication
افزاره های نوری
optical devices
پنجره نوری ناحیه طیفی بین 3000 و 20000 Aدرجه ( 0/3 و 2 میکرومتر در طول موج ) تابش مرئی و نزدیک به مرئی در این ناحیه از جو زمین عبور خواهد کرد
optical window
پویشگر نوری پویشگری که باریکه نور را روی نویسه ها ، نمادها یا رمزهای میله ای چاپ شده یا نوشته شده حرکت میدهد و نور بازتابیده را به طور فتوالکتریکی اندازه گیری می کند ، سیگنالهای حاصل را به نمایشهای دیجیتالی متناظر تبدیل می کند
optical scanner
تحریک نوری
optical excitation
تزویج نوری تزویجی بین دو مدار با استفاده از باریکه نور یا مسیر نوری ختم شده به تراگردانهایی در دو انتها ، برای عایق کردن دو مدار از لحاظ الکتریکی
optical coupling
تشدید نوری درخشندگی ناشی از تحریک و تابش گسیل شده ای که بسامدهای مشابه دارند ، همنوایی نوری
optical resonance
تصحیح مجاورت نوری
Optical Proximity Correction
تضعیف کننده نوری
optical attenuator
تقویت کننده نوری تقویت کننده الکترونیکی - نوری که سیگنال ورودی الکتریکی آن به نور تبدیل می شود به صورت نور تقویت می شود سپس دو باره به سیگنال الکتریکی در خروجی تبدیل می شود
optical amplifier
تلمبه زنی نوری ، پمپ کردن نوری فرایند تغییر دادن تعداد اتمها با سیستم اتمی در مجموعه ای از سطوح انرژِ با جذب نور التهابی و در نتیجه افزایش سطوح انرژی در لیزر نیمرسانا ف ماده نیمرسانا فوتونهای دارای انرژِِی کافی برای تولید زوجهای الکترون حفره لازم برای تجمع معکوس و عمل لیزر را تابش می کند
optical pumping
جداکننده نوری
optical insulator
جذب اپتیکی
optical absorption
چسبدنگی تماسی نوری چسبندگی ناشی از ویژگی خاص صفحات فلزی بسیار صیقلی که هنگام فشرده شدن به یکدیگر با نیروی زیادی به یکدیگر می چسبند از این ویژگی برای جوشکاری سرد قطعات انتقال دهنده امواج آکوستیکی در بسامدهای ریز موج استفاده می شود اتصال باید کسر کوچکی از طول موج انرژی منتقل شونده باشد
optical contact bond
حافظه نوری ، حافظه اپتیکی حافظه کامپیوتر بر مبنای روشهای نوری که معمولاً اساس عملکرد آنبر پایه یک باریکه لیزر قابل آدرس دهی ، محیط ذخیره سازی که برای نوشتن و شاید پاک کردن به باریکه پاسخ می دهد و آشکار سازی است که به مشخصه های تغییر یافته محیط ذخیره سازی در هنام خوانده شدن داده هایی ذخیره شده به وسیله باریکه ، واکنش نشان می دهد
optical memory
حسگر نوری خطوط سنجش
optical wand sensing
دوقلوزایی اپتیکی آسیبی که در بلورهای کوارتز طبیعی ایجاد می شود نواحی کوچک و غیر قابل استفاده ماده در هنگام برش بلور پیزوالکتریک جدا می شود
optical twinning
دي مالتي پلکسر نوري
optical demultiplexer
ذخیره نوری ذخیره مقدار زیادی داده به شکل دائمی روی فیلم عکاسی یا محیطی معادل آن ، برای خواندن تخریب نشدنی داده ها با استفاده از منبع نور لیزر و آشکار ساز نوری با این روش می توان داده های ثابت را برای کاربردهایی مانند استفاده در کامپیوترهای راهنمای ناوبری و کنترل فرایند یا ماشین - ابزار ذخیره نوری معمولاً به شکل دیسک گردانی با آشکارساز نوری است که هدهایی برای خواندن داده های ضبط شده روی دایره هایی بر سطح دیسک دارد یا هدهایی که بر روی شیار داده مورد نظر حرکت می کند
optical storage
ردیاب ستاره نوری ردیاب ستاره ای که تجهیزات الکترونیکی نوری آن روی نور یک ستاره قفل می شود
optical star tracker
رله نوری ( مجزاساز ایزولاتور ) نوری که قطعه خروجی آن سوییچ حساس به نوری است که عملکرد قطع و وصل آن مانند اتصالهای رله است در ورودی آن یک LED فروسرخ ( IRED) و یک دیوید ، ترانزیستور ، SCR ، آی سی و یا قطعه حساس به نور دیگری در خروجی آن قرار دارد
optical relay
رمز گذار نوری رمز گذاری که اطلاعات موقعیتی را با قطع و وصل کردن باریکه های نور جهت داده شده روی قطعات فتوالکتریک ، به داده ها دیجیتالی متناظر تبدیل می کند ، کد گذار نوری
optical encoder
سوییچ نوری
optical switch
سیستم مراقبت نوری
optical surveillance system
سیگنال نوری
optical signal
شناسایی نویسه نوری شناسایی خودکار نویسه های چاپ شده با روشهای نوری که معمولاً با استفاده از یک باریکه نور جارو کنند و یک قطعه حساس به نور انجام می شود
optical character recognition
شیار صدای نوری شیار صدایی که از ضبط عکاسی سیگنالهای صوتی با پهنای متغییر یا چگالی متغییر تشکیل می شود که در یک طرف فریمهای فیلم تصویر متحرک قرار می گیرد
optical sound track
فیبر نوری
optical fiber
فیلتر نوری فیلتری تشکیل شده از یک تکه شیشه یا ماده شفاف دیگر با عبور انتخابی که تنها محدوده ای از طول موجهای خاص را در طیف مرئی ، فرو سرخ و فرابنفش عبور می دهد
optical filter
قرائت کننده نوری ماشین ورودی داده به کامپیوتر که نویسه های چاپ شده رمز های میله ای یا خطی و سطوح سایه زده با مداد را به قالب رمز ورودی کامپیوتری تبدیل می کند وقتی که پویش انجام می شود تصویر نوری به سیگنال الکتریکی منحصر به فردی برای هر نویسه تبدیل می شود و این سیگنال به نوبه خود شناسایی می شود به رمز کامپیوتری متناظر تبدیل می شود دستگاههای رمز میله ای خوان حس کننده علامت و نویسه خوان نوری نمونه هایی از این نوع هستند
optical reader
کابل نوری ؛ کابل تار نوری یک یا چند تار نوری در یک غلاف یا پوشش محافظ مناسب ، برای انتقال سیگنالهای نوری
optical; cable; fiber optic cable
کامپیوتر نوری کامپیوتری بر اساس ترکیبهای مختلفی از حافظه های سه بعدی نگاری ، لیزری و ذخیره انبوه برای کاربردهایی مانند پردازش سیگنالهایی با سرعت بسیار بالا ، شفاف سازی تصویر و شناسایی نویسه ، بعضی از کاربردهای ویژه آن عبارت اند از : شناسایی اثر انگشت و وضوح بخشیدن به تصاویر به دست آمده با رادارهای دهانه - ترکیبی پهلونگر همدوس یک سیستم نمونه از قطعه ورودی نوری ، جارو کننده تصویر و دیجیتالی سازی تشکیل می شود کا به کامپیوتر دیجیتال متصل است این دستگاه کاربردهایی در پردازش ماشینی ، توسعه و تحلیل سطحی ، پرتونگاری و تصاویر دیگر دارد
optical computer
مبدل نوری
optical converter
محاسبه نوری شکلی از پردازش داده که به طور گسترده ای بر مبنای مفاهیم اپتیک فویه و سه بعدی نگاری استوار است این روش کاربردهایی در پردازش تصویر های به دست آمده از منابع صوتی الکترونیکی ، ریز موجی َ ، نوری و منابع دیگر دارد همچنین تحلیل و بهبود تصاویر سطحی و پرتونگاری نیز از کار بردهای آن است
optical computing
محور نوری 1 خط مستقیمی که از مرکز سطوح منحنی شکل عدسی میگذرد پرتوهای توی که در امتداد این جهت عبور میکنند نه می شکنند و نه باتابش پیدا می کنند 2 در بلور گواتز محور Z محور نوری است که به طور طولی در بلور مادر از یک وجه تا وجه دیگر امتداد می یابد
optical axis
مخابرات نوری مخابره در مسافتهای کوتاه باباریکه هایی از تابش مرئی ، فروسرخ یا فرابنفش یادر مسافتهای بسیار طولانی تر با باریکه های لیزر
optical communication
مدار مجتمع نوری
optical integrated circuit
مدوله کننده نوری قطعه ای برای مدوله کردن یا بریدن باریکه ای از انرژِ تابشی تیغه های تنظیم ، قطعات موتوری و قطعات ارتعاشگر در بسامدهایی تا چندین هزار هرتز کار می کنند در حالی که قطعات الکترو نوری در بسامدهایی تا حدود گیگاهرتز عمل می کنند
optical modulator
مسیر نوری
optical path
مواد اپتیکی
optical materials
موجبر نوری ؛ موجبر تاری ؛ کابل تار نوری موجبری که ماده ی انتقال دهنده ی نور آن مانند شیشه یا پلاستیک ، اطلاعات را از نقطه ای به نقطه ای دیگر در طول موجهای فرابنفش ، مرئی یا فروسرخ طیف نور انتقال می دهد
optical waveguide; fiber waveguide; optical - fiber cable
نوری
optical
نویسه خوان نوری ؛ نویسه خوان فتوالکتریک نویسه خوان نوری که نویسه های دست نویس یا چاپ شده را با استفاده از نوعی سیستم فتوالکتریک جارو میکند و ترکیبهای سطوح تیره و روشن را با داده های ذخیره شده مربوط به هر نویسه ، در کامپیوتر یا واحد تشخیص دهنده دیگر مقایسه می کند تا تطبیق میان آنها را پیدا کند سپس رمز متناظر قابل خواندن برای ماشین برای شناسایی به کامپیوتر یا دستگاه پردازش داده دیگری داده می شود
optical character reader; photoelectric character reader
هتروداین نوری فرایند ترکیب کردن باریکه سیگنال ورودی با باریکه نوسانساز لیزری محلی یا کانون کردن هر دو باریکه روی سطح یک آشکار ساز تابش جریانی با اختلاف بسامد دو باریکه لیزر در اثر فرایند غیر خطی آشکار سازی نوری برای تقویت معمولی تولید خواهد شد
optical heterodyning
واحد خط نوری
optical line unit
فیبر نوری
fiber optic
فیبر نوری
fibre optic

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن