معادل انگلیسی انتقال موازی انتقال داده های کامپیوتری که در آن نویسه های هز جزء از اطلاعات به طور همزمان در مجم

مهندسی برق

انتقال موازی انتقال داده های کامپیوتری که در آن نویسه های هز جزء از اطلاعات به طور همزمان در مجموعه ای از مسیرهای موازی منتقل می شوند

parallel transfer

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی انتقال موازی انتقال داده های کامپیوتری که در آن نویسه های هز جزء از اطلاعات به طور همزمان در مجم

انتقال اطلاعات

data transfer

انتقال الکترون

electron transfer

انتقال پول الکترونیکی ( ای اف تی ) انتقال پول از یک حساب بانکی به حساب دیگر توسط رایانه

electronic funds transfer

انتقال انرژی

energy transfer

انتقال پرونده

file transfer

انتقال گرما انتقال گرما از نقطه ای به نقطه ی دیگر به روشهای رسانش از طریق مواد جامد یا سیال ، همرفت و حرکت واقعی سیال یا گاز گرم شده ریال ویا تابش امواج الکترومغناطیسی گرما

heat transfer

موازی ، شنت

parallel

حافظه موازی حافظه کامپیوتری که در آن همه بیتها ، نویسه ها یا لغتها به یک اندازه قابل دسترسی هستند

parallel memory

ترانسهای موازی

Parallel Transformers

فیلتر اکتیو موازی

Parallel active filter

مدار موازی مداری که در آن ولتاژ مشابهی به تمام قطعات اعمال می شود و مقدار جریان بسته به مقاومت یا امپدانس قطعات ، بین آنها تقسیم می شود ، مدار شنتی

parallel circuit

محاسبات موازی

Parallel Computing

اتصال موازی

parallel connection

جبران سازی توزیع شدۀ موازی

Parallel Distributed Compensation

اینورترهای موازی کنترل شده با دروپ

Parallel droop-controlled inverters

ورودی / خروجی موازی ساده ترین و سریع ترین روش برای اتصال قطعات پردازشگر داده با حداقل مداربندی داده ها به شکل بیتهای موازی به پهنای باس اتصال کهمعمولاً برابر با پهنای حافظه کامپیوتر ، بر حسب بیت است منتقل می شود با وجود آن که گذرگاههای 16 بیتی رایج تر هستند اما گذرگاه های 32 بیتی به طور همزمان ارسال چهار نویسه را انجام می دهند

parallel input /out put

واسطه موازی

parallel interface

واسط موازی قرار دادی بر ای اتصالهای وسط بایت - سریال ، 36 پایه که امروزه به طور گسترده ای به عنوان استاندارد ارتباط بین کامپیوتر و پرینتر به کار می رود

parallel interface ( centronics type )

خطوط موازی

parallel lines

صفحه موازی

parallel plate

پردازش موازی پردازش دویا چند برناه به طور همزمان در کامپیوتری که بیش از یک پردازشگر فعال دارد

parallel processing

مقاومت موازی

parallel resistance

رزونانس موازی

parallel resonance

تشدید موازی ؛ ضد تشدید تشدید در مدار موازی رآکتانسهای سلفی وخازنی در بسامد ولتاژ اعمال شده برابر می شوند در نتیجه امپدانس مدار تشدید موازی بیشینه می شود و ولتاژ سیگنال به وجود آمده در دو سر آن به حداکثر می رسد

parallel resonance ; antiresonance

مدار تشدید موازی مدار تشدیدی که در آن خازن و پیچک با ولتاژ AC اعمال شده موازی هستند آن را مدار ضد تشدید نیز می نامند ، مدار همنوای موازی

parallel resonant circuit

ارسال موازی حالت ارسالی که در آن اطلاعات به طور همزمان در خطوط انتقال جداگانه و معمولاً یک جهته ارسال می شوند ، انتقال موازی

parallel transmission

سیم پیچی موازی

parallel winding

ورودی موازی خروجی سری

parallel-in serial-out

توازی 1 در محاسبه ، توانایی انجام تعداد زیادی عملیات به طور همزمان ولی مستقل از هم مانند سوییچ کردن همه گیتهای منطقی آرایه 2 در شبکه های عصبی ، توانایی تاثیر گذاشتن همزمان ولی مستقل بر همه نرونها به دلیل پسخورد موجود بین اجزا در معماری شبکه

parallelism

موازی سازی

parallelization

متوازی الاضلاع

parallelogram

موجبر صفحه - موازی موجبری که از دو نوار فلزی با پهنای زیاد نسبت به فاصله بین آنها ، تشکیل شده است این موجبر برای موج الکترومغناطیس عرضی طول موج قطع نامحدود دارد و طول موج هدایت آن برابر با طول موج فضای آزاد است

parallel-plate wavguide

تعادل مقاومت - موازی شاخه های مقاومتی که به طور شنت یاموازی قرار گرفته اند و مقاومت معادل آنها کمتر از مقدار کمترین شاخه مقاومتی است اگر دو مقاومت با مقادیر برابر موازی شوند ، مقدار معادل برابر با حاصل ضرب دو مقاومت ، تقسیم بر مجموع آنها می شود بنابراین 10 مگا موازی ، مقدار معادل 5 مگا دارند

parallel-resistance equivalence

مدار تشدید موازی

parallel-resonant circuit

مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه

parallel-series

خط سیم - موازی خط انتقالی که از دو سیم موازی تشکیل می شود

parallel-wire line

تشدیدگر سیم - موازی تشدیدگری که از طولی از خط انتقال سیمی موازی تشکیل می شود که یک سر آن زمین شده باشد

parallel-wire resonator

انتقال توان

power transfer

انتقال سریال انتقال نویسه های هر جزء از اطلاعات به ترتیب روی یک مسیر در کامپیوتر دیجیتال

serial transfer

انتقال همزمان انتقال I/O که درمدت زمان معینی بدون توجه به فیدبکی از دستگاه گیرنده انجام می شود

synchronous transfer

انتقال ارسال یا نسخه برداری از اطلاعات از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر بدون تغییر شکل ان

transfer

انتقال انرژی بی سیم

Wireless power transfer

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی انتقال موازی انتقال داده های کامپیوتری که در آن نویسه های هز جزء از اطلاعات به طور همزمان در مجم

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی انتقال موازی انتقال داده های کامپیوتری که در آن نویسه های هز جزء از اطلاعات به طور همزمان در مجم

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما