معادل انگلیسی حساسیت تنظیم نرخ تغییرات بسامدی نوسان ساز با قرار دادن تنظیم کننده مکانیکی ، ولتاژ تنظیم الکتر

مهندسی برق

حساسیت تنظیم نرخ تغییرات بسامدی نوسان ساز با قرار دادن تنظیم کننده مکانیکی ، ولتاژ تنظیم الکتریکی یا متغیر کنترلی دیگر در نقطه کار معین

tuning sensitivity

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حساسیت تنظیم نرخ تغییرات بسامدی نوسان ساز با قرار دادن تنظیم کننده مکانیکی ، ولتاژ تنظیم الکتر

حساسیت انحراف زاویه ای نسبت تغییر در قرائت یک نشانگر مسیر به تغییر زاویه ای واقعی در مسیر هواپیما یا کشتی

angular deviation sensitivity

حساسیت سمت حدلقل قدرت سیگنال که یک جهت یاب رادیویی برای تولید سمتهای تکرار پذیر لازم دارد

bearing sensitivity

حساسیت درخششی کاتد نسبت جریان گسیل فوتوالکتریکی به شمار درخششی روی فوتوکاتد در شرایط مشخص برتابندگی

cathode luminous sensitivity

حساسیت تابشی کاتد نسبت جریان گسیل فوتوالکتریکی به شمار تابشی روی فوتوکاتد در طول موج معین با شرایط مشخص تابش

cathode radiant sensitivity

حساسیت انحراف میزان جابجایی باریکه ی الکترونی روی صفحه ی هدف یا صفحه ی نمایش لامپ پرتو - کاتدی به ازای واحد تغییر در میدان انحراف معمولاً بر حسب اینچ بر ولت اعمال شده به الکترودهای انحراف یا اینچ بر آمپر در پیچک انحراف بیان می شود حساسیت انحراف عکس ضریب انحراف است

deflection sensitivity

حساسیت انحراف 1 آهنگ تغییر نمایش مسیر نسبت به تغییر فاصله از خط مسیر در یک نشان دهنده ی ناوبری 2 کوچک ترین انحراف بسامدی در گیرنده ی « اف ام » که توان خروجی معینی را تولید کند

deviation sensitivity

حساسیت نوری دینامیک

dynamic luminous sensitivity

حساسیت دینامیکی نسبت مولفه متناوب جریان آند لامپ نوری به مولفه متناوب شار ثابشی فرود آمده روی آن

dynamic sensitivity

حساسیت تنظیم الکترونیکی آهنک تغییر بسامد یک نوسان ساز الکترونیکی با ولتاژ یا جریان

electoronic tuning sensitivity

حساسیت الکتریکی

electrical sensitivity

حساسیت تخلیه ی الکتروستاتیکی ( ای اس دی ) میزان آسیب پذیری مدار یا قطعه در برابر ( ای اس دی )

electrostatic discharge sensitivity

حساسیت میدان

field sensitivity

حساسیت بالا

high sensitivity

حساسیت روشنایی نسبت سیگنال جریان خروجی به روشنایی فرود آمده روی لامپ دوربین یا لامپ نوری

illumination sensitivity

حساسیت نموی کوچکترین تغییر در مقدار یک کمیت مورد اندازه گیری که وسیله ی اندازه گیری می تواند آشکار کند

incremental sensitivity

عدم حساسیت

insensitivity

حساسیت تنگستن در ‎ 2854 کلوین

k tungsten sensitivity

حساسیت روشنایی جریان خروجی لامپ نوری یا لامپ دوربین تقسیم بر شار روشنایی تابش ، حساسیت نوری

luminous sensitivity

حساسیت تک رنگ پاسخ یک قطعه به نور یا رنگ معین

monochromatic sensitivity

حساسیت نرمالیزه شده

normalized sensitivity

حساسیت فتوالکتریکی نسبت جریان گسیل فتوالکتریکی به انرژی تابشی التهابی

photoelectric sensitivity

حساسیت قطب

pole sensitivity

حساسیت سکوت کمترین سیگنال ورودی که به ازای آن نسبت سیگنال به نویز خروجی از حد معینی در گیرنده های FM تجاوز نمی کند

quieting sensitivity

حساسیت تابشی جریان خروجی سیگنال لامپ یا لامپ نوری دوربین تقسیم بر شار تابشی تابده در طول موج معین

radiant sensitivity

حساسیت تفکیک حداقل تغییر در متغییر اندازه گیری شونده که سیستم کنترل خودکار را تحریک می کند

resolution sensitivity

حساسیت پاسخ

response sensitivity

حساسیت ، حساسیت نشانی از شایستگی مدار یا قطعه که توانایی آن را در پاسخ به کمیت ورودی بیان می کند حساسیت به صورت قسمت به ازای وات یا اهم بر ولت در ابزارهای اندازه گیری ، جا به جای لکه به ازای ولتاژ انحراف یا جریان انحراف در لامپ پرتوکاتدی ، جریان خروجی به ازای هر واحد چگالی تابش تابیده در لامپ دوربین یا قطعات فتوالکتریک دیگر و میکروولت سیگنال ، ورودی برای تعیین حداقل شدت سیگنال ورودی که گیرنده به آن پاسخ می دهد ، بیان می شود ، حساسیت (دوربین تلویزیونی)

sensitivity

حساسیت نوری استاتیک

static luminous sensitivity

حساسیت استاتیک

static sensitivity

حساسیت آستانه کوچکترین مقدار کمیت که می تواند با ابزار اندازه گیری یا سیستم کنترل خودکار آشکار شود

threshold sensitivity

تنظیم تنظیم کردن مدارها برای عملکرد بهینه در بسامد مطلوب ، تنظیم سازی ، میزان سازی

tuning

خازن تنظیم خازن متغیری که برای تنظیم به کار می رود

tuning capacitor

پیچک تنظیم اندوکتانس متغییری که برای تنظیم به کار می رود ، پیچک میزان ساز

tuning coil

هسته تنظیم هسته فریتی که به داخل و خارج پیچک یا ترانسفوماتور حرکت می کند تا اندوکتانس را تغییر دهد

tuning core

چشم میزان نما

tuning eye

تیغه تنظیم میله U شکلی از فولاد سخت ، کوارت بسیار نازک یا ماده ی کشسان دیگری که به هنگام ضربه خوردن یا به حرکت در آمدن با ابزارهای الکترومغناطیسی ، با بسامد طبیعی معینی به ارتعاش در می آیدو می توان از آن به عنوان استاندارد بسامد استفاده کرد

tuning fork

تشدید گر با تیغه ی تظیم تنیغه ی تنظیم و پیچک آن که ولتاژ AC مربوط به بسامد طبیعی ارتعاش تیغه را تولید می کند

tuning -fork resonator

نشانگر تنظیم قطعه ای مانند سنجه یا نشانگر تنظیم پرتو- کاتدی که نشان می دهد ، چه هنگام گیرنده رادیویی روی یک ایستگاه رادیویی تظیم شده است این قطعه به مداری با ولتاژ DC متصل است که با شدت سیگنال حامل ورودی تغییر می کند ، میزان نما

tuning indicator

پیچک میزان ساز

tuning inductance

سنجه تنظیم ولت سنج یا آمپر سنج DC که به عنوان نشانگر تنظیم به کار می رود ، میزان سنج

tuning meter

پروب تنظیم پروب بی تلفاتی که در داخل دیوار موجبر یا تشدیدگر کاواکی کشیده شده است تا برای تنظیم یا امپدانس به فاصله ی قابل تنظیم داخلی وارد شود

tuning probe

محدوده ی تنظیم محدوده ی بسامدی که گیرنده می تواند با کنترل تنظیم روی آن تنظیم می شود

tuning range

پیچ تنظیم پیچی که از دیواره ی بالا یا پایین موجبر داخل و به گونه ای تظیم می شود که عمق وارد شدن آن متناسب با تنظیم یا تطبیق امپدانس لازم باشد

tuning screw

استاب تنظیم طول کوتاهی از خط انتقال که معمولاً انتهای آزاد آن اتصال کوتاه می شود و برای تطبیق امپدانس خط انتقال به کار می رود

tuning stub

راه انداز تیغه تنظیم استفاده از راه اندازی با تیغه تنظیم برای کنترل بسامد نوسان ساز هماهنگ بالایی از بسامد تیغه در پیچک دریافت و تقویت می شود تا بسامد نوسان ساز اصلی را در فرستنده یا دستگاه دیگر کنترل کند

tuning-fork drive

حساسیت مفید شدت سیگنال لازم برای تولید سطح برنامه ای که از دامنه ترکیب شده نویز و اعوجاج ، در مؤسسه استانداردهای وفاداری بالا برای تیونر های 30dB ، FM بالاتر باشد

usable sensitivity

حساسیت ولت سنج نسبت مقاومت کل ولت سنج به قرائت تمام درجه ی آن بر حسب ولت که بر حسب اهم بر ولت بیان می شود

voltmeter sensitivity

حساسیت صفر

zero sensitivity

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی حساسیت تنظیم نرخ تغییرات بسامدی نوسان ساز با قرار دادن تنظیم کننده مکانیکی ، ولتاژ تنظیم الکتر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حساسیت تنظیم نرخ تغییرات بسامدی نوسان ساز با قرار دادن تنظیم کننده مکانیکی ، ولتاژ تنظیم الکتر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما