معادل انگلیسی استاب تنظیم طول کوتاهی از خط انتقال که معمولاً انتهای آزاد آن اتصال کوتاه می شود و برای تطبیق ا

مهندسی برق

استاب تنظیم طول کوتاهی از خط انتقال که معمولاً انتهای آزاد آن اتصال کوتاه می شود و برای تطبیق امپدانس خط انتقال به کار می رود

tuning stub

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی استاب تنظیم طول کوتاهی از خط انتقال که معمولاً انتهای آزاد آن اتصال کوتاه می شود و برای تطبیق ا

بازوک هم محور ، میله ی تطبیق هم محور بخشی از کابل هم محور یا موجبر منشعب می شود تا تغییرات مطلوب را در مشخصه آن ایجاد کند

coaxial stub

میله ی ناتنظیمی میله ی تطبیق ربع- موجی برای تطبیق خط هم محور با آنتن sleeve - stub میله ضمن تنظیم آنتن ، بیرون خط تغذیه ی هم محور را تنظیم خارج می کند

detuning stub

زایده تطبیق دهنده طول کوتاهی از یک خط انتقال دو سیمه متصل به آنتن یا انتهای گیرنده ی خط انتقال معمولی برای افزودن راکتانس خازنی یا سلفی به منظور تطبیق امپدانس ، راسنای اتصال کوتاه کننده می تواند زبانه ای باشدکه در طول زایده حرکت می کند ، مفتول انطباق

matching stub

استاب غلافی آنتنی که از نصف آنتن دو قطی غلافی تشکیل شده که از یک سطح فلزی بزرگ بیرون زده است

sleeve stub

شاخک ، قطعه فرعی ، استاب ، زایده 1 قسمت کوتاهی از خط انتقال ، باز یا اتصال کوتاه شده در سر دیگر که به طور موازی با خط انتقال وصل شده است تا امپدانس خط را با آنتن یا فرستنده تطبیق دهد 2 زایده بیرون آمده به طول یک چهارم طول موجی که پایه عایقی را برای موجبر یا کاواک می سازد

stub

تنظیم تنظیم کردن مدارها برای عملکرد بهینه در بسامد مطلوب ، تنظیم سازی ، میزان سازی

tuning

خازن تنظیم خازن متغیری که برای تنظیم به کار می رود

tuning capacitor

پیچک تنظیم اندوکتانس متغییری که برای تنظیم به کار می رود ، پیچک میزان ساز

tuning coil

هسته تنظیم هسته فریتی که به داخل و خارج پیچک یا ترانسفوماتور حرکت می کند تا اندوکتانس را تغییر دهد

tuning core

چشم میزان نما

tuning eye

تیغه تنظیم میله U شکلی از فولاد سخت ، کوارت بسیار نازک یا ماده ی کشسان دیگری که به هنگام ضربه خوردن یا به حرکت در آمدن با ابزارهای الکترومغناطیسی ، با بسامد طبیعی معینی به ارتعاش در می آیدو می توان از آن به عنوان استاندارد بسامد استفاده کرد

tuning fork

تشدید گر با تیغه ی تظیم تنیغه ی تنظیم و پیچک آن که ولتاژ AC مربوط به بسامد طبیعی ارتعاش تیغه را تولید می کند

tuning -fork resonator

نشانگر تنظیم قطعه ای مانند سنجه یا نشانگر تنظیم پرتو- کاتدی که نشان می دهد ، چه هنگام گیرنده رادیویی روی یک ایستگاه رادیویی تظیم شده است این قطعه به مداری با ولتاژ DC متصل است که با شدت سیگنال حامل ورودی تغییر می کند ، میزان نما

tuning indicator

پیچک میزان ساز

tuning inductance

سنجه تنظیم ولت سنج یا آمپر سنج DC که به عنوان نشانگر تنظیم به کار می رود ، میزان سنج

tuning meter

پروب تنظیم پروب بی تلفاتی که در داخل دیوار موجبر یا تشدیدگر کاواکی کشیده شده است تا برای تنظیم یا امپدانس به فاصله ی قابل تنظیم داخلی وارد شود

tuning probe

محدوده ی تنظیم محدوده ی بسامدی که گیرنده می تواند با کنترل تنظیم روی آن تنظیم می شود

tuning range

پیچ تنظیم پیچی که از دیواره ی بالا یا پایین موجبر داخل و به گونه ای تظیم می شود که عمق وارد شدن آن متناسب با تنظیم یا تطبیق امپدانس لازم باشد

tuning screw

حساسیت تنظیم نرخ تغییرات بسامدی نوسان ساز با قرار دادن تنظیم کننده مکانیکی ، ولتاژ تنظیم الکتریکی یا متغیر کنترلی دیگر در نقطه کار معین

tuning sensitivity

راه انداز تیغه تنظیم استفاده از راه اندازی با تیغه تنظیم برای کنترل بسامد نوسان ساز هماهنگ بالایی از بسامد تیغه در پیچک دریافت و تقویت می شود تا بسامد نوسان ساز اصلی را در فرستنده یا دستگاه دیگر کنترل کند

tuning-fork drive

استاب ربع موج عمودی آنتنی با تکه عمودی که طول الکتریکی آن یک چهارم طول موج است و معمولاً با صفحه زمین در پایه استاب به کار می رود

vertical quarter - wave stub

زایده موجبر ؛ استاب موجبر بخش کمکی موجبر که دارای پایان غیر تلف کننده است با زاویه ای به بخش اصلی موجبر وصل می شود

wavegide stub

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی استاب تنظیم طول کوتاهی از خط انتقال که معمولاً انتهای آزاد آن اتصال کوتاه می شود و برای تطبیق ا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی استاب تنظیم طول کوتاهی از خط انتقال که معمولاً انتهای آزاد آن اتصال کوتاه می شود و برای تطبیق ا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما