معادل انگلیسی نسبت ژیرومغناطیسی نسبت گشتاور مغناطیسی به اندازه حرکت زاویه ای برای ذره بارداری که در یک مدار ب

مهندسی برق

نسبت ژیرومغناطیسی نسبت گشتاور مغناطیسی به اندازه حرکت زاویه ای برای ذره بارداری که در یک مدار بسته حرکت می کند

gyromagnetic ratio

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نسبت ژیرومغناطیسی نسبت گشتاور مغناطیسی به اندازه حرکت زاویه ای برای ذره بارداری که در یک مدار ب

نسبت فعالیت کسری از کل رکوردها در یک پرونده ی اصلی رایانه ای که بهنگام شده یا در غیر اینصورت در تناوب زمانی معین پردازش می شود )

activity ratio

نسبت دامنه

amplitude ratio

نسبت ظاهری ، نسبت صفحه

aspect ratio

نسبت تضعیف اندازه نسبت انتشار

attenuation ratio

نسبت محوری معیاری از چرخش قطبیدگی در آنتن ها ، که بر حسب دسیبل یا نسبت شدت میدان افقی یا عمودی ، هر کدام بزرگتر باشد ، به دیگری بیان می شود

axial ratio

carrier -interference ratio-نسبت حامل به تداخل نسبت c/i نسبتی برای مشخص کردن میزان تداخل در رله های مایکروویو و سایر سیستمهای ارتباطی برای این منظور ابتدا سیگنال مطلوب اندازه گیری و سپس با قطع آن سیگنال نامطلوب موجود اندازه گرفته می شود نسبت دو مقدار اندازه گیری شده بر حسب دسی بل بیان می شود

c/i ratio

نسبت گیراندازی معیاری از توانایی یک تنظیم گر ( اف ام ) در ردایستگاه ضعیفتر از بین دو ایستگاه با بسامد مشابه هر چه نسبت سیگنالهای مطلوب و نامطلوب بر حسب دسی بل پایین تر باشد ، کارایی تنظیم گر بهتر است

capture ratio

نسبت حامل - به - نویز نسبت دامنه ی حاملی به دامنه ی نویز قبل از هر گونه عملیات غیر خطی نظیر محدود کننده ی و آشکار سازی دامنه

carrier - to- noise ratio

موج رادیویی با تداخل حامل

carrier interference ratio

نسبت حامل به تداخل نسبت c/i نسبتی برای مشخص کردن میزان تداخل در رله های مایکروویو و سایر سیستمهای ارتباطی برای این منظور ابتدا سیگنال مطلوب اندازه گیری و سپس با قطع آن سیگنال نامطلوب موجود اندازه گرفته می شود نسبت دو مقدار اندازه گیری شده بر حسب دسی بل بیان می شود

carrier -interference ratio

نسب بار به جرم نسبت بار الکتریکی ذره به جرم آن ، نسبت بار به جرم

charge-mass ratio

نسبت حذف وجه مشترک

common mode rejection ratio

نسبت ردٌ مد-مشترک[سی ام آر آر ] نسبت مقدار مؤثر ولتاژ تداخلی مد-مشترک در سرهای ورودی یک تقویت کننده عملیاتی به اثر یا خطای تولید شده توسط تداخل مد-مشترک در خروجی هنگامی که به ورودی ارجاع داده شود(هنگامی که بر بهره تقویت کننده تقسیم شود ) مطلوب این است که این نسبت بالا باشد cmrr معرف میزان توانایی تقویت کننده در خذف اثر ولتاژی است که همزمان به دو ورودی آن وارد می شود

common-mode rejection ratio

نسبت تراکم نسبت تقویت در سطح سیگنال مرجع به تقویت در سطحی بالاتر

compression ratio

نسبت کنتراست نسبت بیشترین مقدار درخشایی به کنترین ان در لامپ پرتو - کاتدی ، نمایشگر بلور - مایع ، یا نمایشگر کامپیوتر ( برای بهترین وضوح لازم است نسبت کنتراست حداقل 10-1 باشد

contrast ratio

نسبت فرمان

control ratio

نسبت بهره تبدیل نسبت توان سیگنال خروجی به توان سیگنال ورودی در مبدل یا مخلوط کننده ی بسامد

conversion gain ratio

نسبت تبدیل

conversion ratio

نسبت جریان

current ratio

نسبت میرایی

damping ratio

نسبت انحراف نسبت بیشترین مقدار ممکن انحراف بسامدی به بزرگ ترین بسامد شنیداری مدوله کننده در یک سیستم « اف ام»

deviation ratio

چگالی بار الکترون

electron-charge mass ratio

نسبت خاموشی

extinction ratio

نسبت ظرافت

fineness ratio

نسبت شار

flux ratio

نسبت چرخ‌دنده‌ها

gear ratio

ژیرومغناطیسی اشاره به ویژگیهای مغناطییس بارهای الکتریکی چرخان ، نظیر حرکت الکترونهای اسپینی در درون اتم

gyromagnetic

تزویجگر ژیرومغناطیسی نوعی تزویجگر که دارای مشدد تک - بلوری YIG است و تزویج بین مدار مشدد خط نواری متقاطع را در سطوح سیگنال پایین انجام می دهد از آن در محدود سازهای سیگنال و فیلتر های تنظیم شونده ی الکترونیکی استفاده می شود

gyromagnetic coupler

اثر ژیرومغناطیسی چرخش القا شده در جسم در اثر تغییر مغناطیدگی آن ، یا مغناطیدگی حاصل از چرخش

gyromagnetic effect

نسبت پاسخ « آی اف» نسبت شدت میدان در یک بسامد خاص از باند « آی اف» به شدت میدان در بسامد مورد نظر با اعمال هر میدان در شرایط مشخص ، خروجیهای یکسان تولید می شود

if response ratio

نسبت رد بسامد تصویری نسبت پاسخ یک گیرنده ی سوپرهترودین در بسامد مطلوب به پاسخ در بسامد تصویری

image- frequency rejection ratio

نسبت تصویر

image ratio

نسبت تداخل تصویری یک مقدار نامی در گیرنده های سوپر هترودین که توانایی رد سیگنالهای با بسامد تصویری را نشان می دهد

image-interference ratio

نسبت معکوس

inverse ratio

نسبت « ال /سی» نسبت القا کنایی « ال» بر حسب هانری به ظرفیت « سی» بر حسب فاراد در یک مدار تشدید

l/c ratio

نسبت درست نمایی لگاریتمی

Log-Likelihood Ratio

نرخ بزرگ نمایی

magnification ratio

نسبت فاصله - نشانه نسبت طول یک تک پالس به فاصله ی زمانی بین دو پالس تکرار شونده ی متوالی

mark-space ratio

نسبت توان نویز نسبت سطح نویز در یک کانال اندازه گیری تلفنی که باند پایه آن کاملاً نویزی شده باشد به سطح نویز کانال هنگامی کهتمام باند پایه به جز کانال اندازه گیری نویزی شده باشد ، بر حسب دسی بل

noise - power ratio

نسبت رد حالت عادی قابلیت تقویت کننده در رد سیگنالهای غیر واقعی در بسامد خط تغذیه با هماهنگیهای بسامد خط

normal - mode rejection ratio

نسبت انتخاب یک به جزء نسبت خروجی 1 به خروجی انتخاب جزئی از سلول مغناطیسی

one- to- partial-select ratio

نسبت اوج تا حداقل ( دره )

peak to valley ratio

نسبت عملکرد

Performance ratio

نسبت انتشار فاز نسبت انتشار تقسیم شده بر دامنه آن

phase-propagation ratio

نسبت انتشار نسبتی برای موج منتشر شونده از نقطه ای به نقطه دیگر که برابر است با شدت میدان الکتریکی مختلط در دومین نقطه به شدت میدان الکتریکی مختلف در اولین نقطه آن را ضریب انتشار نیز می نامند شدت میدان در برداری است با طول کمتر از 1 که برابر با نسبت تضعیف است

propagation ratio

نسبت میدان به نویز رادیویی نسبت میدان رادیویی به شدت نویز در مکان معین

radio field-to-noise ratio

نسبت مقدار به دست آمده از تقسیم کمیتی به کمیت دیگر از همان نوع ، برای نشان دادن نسبت تناسبی آنها

ratio

نسبت انعکاسی

reflection ratio

نسبت خطای باقی مانده

residual error ratio

نسبت برگشتی

return ratio

نسبت دور

round ratio

عامل مقیاس بند ؛نسبت مقیاس بندی تعداد پالسهای ورودی بر پالس خروجی مدار مقیاس بندی

scaling factor ; scaling ratio

نسبت گسیل ثانویه تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده از سطح به ازای الکترونهای تابیده ی اولیه

secondary - emission ratio

شدت صدور ثانوی

secondary-emission ratio

نسبت شکل

shape ratio

نسبت شنت

shunt ratio

نسبت سیگنال به نویز ، نسبت پیام به همهمه

signal to noise ratio

نسبت سیگنال به اعوجاج نسبت سیگنال ورودی به سطح همه مؤلفه های که به هنگام حذف سیگنال ورودی ( معمولاً سینوسی 1/020kHz ) از سیگنال خروجی ، با فیلتر ، وجود دارند

signal-to-distortion ratio

نسبت سیگنال به نویز ، نسبت سیگنال به نویز نسبت دامنه سیگنال مطلوب در هر نقطه به دامنه سیگنال نویز در همان نقطه ، که بر حسب دسیبل بیان می شود مقدار قله آن به نویز پالس و مقدار RMS آن به نویز تصادفی بستگی دارد

signal-to-noise ratio

نسبت سیناد نسبت سیگنال به علاوه نویز به علاوه اعوجاج ، به اعوجاج به علاوه نویز بر حسب دی سی بل در خروجی گیرنده ی رادیویی سیار به ازای سیگنال ورودی مدوله شده

sinad ratio

ضریب لغزش

slip ratio

نسبت پاسخ کاذب نسبت شدت میدان در بسامدی که پاسخ کاذبی را ایجاد می کند به شدت مسدان در بسامد مطلوب هر میدان به نوبت تحت شرایط خاصی به گیرنده اعمال می شود تا خروجیهای برابر ایجاد کند نسبت تصویر و نسبت پاسخ IF شکل خاصی از نسبت پاسخ کاذب هستند

spurious response ratio

نسبت مربعی بودن نسبت چگالی شار در نیروی مغناطیس کنندگی صفر به چگالی شار بیشینه برای ماده در شرایط مغناطیس شدگی متناوب متقارن در تعریف دیگر این نسبت می تواند بر اساس نیروی مغناطیس کنندگی نصف بین صفر و مقدار محدود کننده منفی آن تعریف شود

squareness ratio

نسبت موج ایستاده نسبت دامنه بیشینه به دامنه کمیته مولفه های متناظر در میدان ، ولتاژ یا جریان در امتداد خط انتقال یا موجبر در جهت انتظار و دربسامد معین ، یا معکوس این نسبت

standing - wave ratio

نسبت ولتاژ موج ایستاده نسبت مقادیر ولتاژ بیشینه به کمینه در امتداد خط انتقال

standing - wave voltage ratio

نسبت انتقال ولتاژ

transfer voltage ratio

نسبت تبدیل

transformation ratio

نسبت مبدل

transformer ratio

نسبت دورها نسبت تعداد دورهای سیم پیچ ثانویه ترانسفورماتور به تعداد دورهای سیم پچی اولیه آن

turns ratio

نسبت موج ایستاده ولتاژ نسبت دامنه میدان الکتریکی یا ولتاژ در حداقل ولتاژ به مقدار آن در مقدار حداکثر مجاز مجاور در سیستم موج ایستاده ، مانند موجبر ، کابل هم محور یا خط انتقال دیگر

voltage standing-wave ratio

نسبت باند پهن نسبت پهنای باند بسامدی اشغال شده به پهنای باند اطلاعات در سیستم تسهیم

wideband ratio

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی نسبت ژیرومغناطیسی نسبت گشتاور مغناطیسی به اندازه حرکت زاویه ای برای ذره بارداری که در یک مدار ب

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نسبت ژیرومغناطیسی نسبت گشتاور مغناطیسی به اندازه حرکت زاویه ای برای ذره بارداری که در یک مدار ب

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما