معادل انگلیسی نیم پل یک مدار پل که هر یک از دو بازوی آن دارای منابع تغذیه است در پل معمولی فقط یک منبع تغذی

مهندسی برق

نیم پل یک مدار پل که هر یک از دو بازوی آن دارای منابع تغذیه است در پل معمولی فقط یک منبع تغذیه وجود دارد

half- bridge

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیم پل یک مدار پل که هر یک از دو بازوی آن دارای منابع تغذیه است در پل معمولی فقط یک منبع تغذی

پل اندازه گیری جریان متناوب

a.c. bridge

پل هوایی نوعی پل بسیار ریز از جنس طلا که با عملیات نشست و زدایش در مرحله تولید مدارهای مجتمع گالیم آرستیدی ساخته می شود و امکان اتصال الکتریکی بین دو رسانا توسط رسانای سوم را می دهد فاصله ایمن آنقدر هست که بتوان از هوا به عنوان عایق استفاده کرد

airbridge

پل آندرسون نوع اصلاح شده و شش شاخه ای پل القاگر ماکسول - وین که برای اندازه گیری گستره ی وسیعی از القاگرها با استفاده از مقادیر معقول ظرفیت های ثابت به کار می رود به کمک یک روش جانشینی برای حذف آثار پسماند در عناصر پل ، می توان از آن برای سنجش پشماند مقاومتی نیز استفاده کرد این پل مستقل از بسامد ، متوازن می شود ، پل آندرسن

anderson bridge

پل قطب مثبت ، پل آند

anode bridge

پل متوازن پلی که با یکسان کردن جریان شاخه هایش ، برای خروجی صفر تنظیم می شود

balanced bridge

پل تابش سنج نوعی مدار پل برای سنجش توان آر - اف که دارای یک تابش سنج در یکی از شاخه هایش است

bolometer bridge

پل وسیله یا مداری که دارای چهار یا تعداد بیشتری شاخه است

bridge

پل کمپبل نوعی پل( ای سی ) برای اندازه گیری القاکنایی متقابل در این پل القا کتابیهای متقابل استاندارد و مجهول با یکدیگر مقایسه می شوند

campbell bridge

پل کمپبل - کولپیتس توعی پل ( ای سی ) که با روش جانشینی ، ظرفیتهای خازنی را اندازه می گیرد

campbell-colpitts bridge

پل خازنی پلی برای مقایسه ی ظرفیت دو خازن ، نظیر پل ( شرینگ ) یا پل یونیورسال ، پل ظرفیت خازن

capacitance bridge

پل کری - فاستر نوعی پل برای اندازه گیری القا کنایی متقابل القا گر ها بر حسب ظرفیت بر حسب القا کنایی متقابل

carey- foster bridge, heydweiller bridge

پل مقایسه 1 نوعی مدار پل که در صورت تغییر ولتاژ خروجی نسبت به ولتاژ مرجع ، ولتاژ خطا تولید می کند سیگنال خطا از طریق پسخورد منفی ( negative feedback ) ولتاژ خروجی را تصحیح و توازن پل را دوباره بر قرار می کند 2 نوعی پل که دو مقدار امپدانس را مقایسه و در خروجی نسبت آنها را تولید می کند

comparison bridge

پل برق رسانایی

conductivity bridge

پل مزدوج پلی که در مقایسه با توپولوژی پل معمولی ، جای مدار آشکار ساز و تغذیه آن عوض شده است

conjugate bridge

پل دهگانه

decade bridge

پل دیودی

diode bridge

پل دیودی

diode-bridge

پل فعال دوگان

Dual active bridge

پل فعال دوگانه

dual-active-bridge

پل بسامدی پلی که توازن آن به شکل معینی با بسامد تغییر می کند ، نظیر پل وین از این پل برای اندازه گیری بسامد استفاده می شود

frequency bridge

پل فرکانسی

frequency bridge

پل تمام - موج آرایش چهار دیود یا یکسوساز تمام موج به شکل پل که ولتاژ ثانویه ی ترانسفورمر متصل به برق را به صورت تمام موج یکسو میکنند در اینحالت نیازی به استفاده از ترانس سر وسط دار نسیت هر دو نیمه ی تناوب ورودی از ولتاژ خروجی ظاهر می شود

full - wave bridge

تمام پل

full bridge

تمام پل

full-bridge

خط نیم موج یک خط انتقال که طول الکتریکی آن نصف طول موج سیگنال ارسالی است

half- wave line

منطق نیم جمع کننده ؛ مدار منطقی نیم جمع کننده یک مدار دودویی که دارای دو ورودی و دو کانال خروجی برای سیگنال های دودویی است می توان از ترکیب دو نیم جمع کننده یک مدار جمع کننده به دست آورد

half-adder logic

نیم پل

Half-Bridge

مبدل نیم پل ، مبدل نیم پل نوعی توپو لوژی برای منبع تغذیه قطع و وصلی که مانند یک مبدل مستقیم کار می کند اما برای راه اندازی اولیه ی ترانسفورمر از یک مدار پل با دو کلید ترانزیستوری استفاده می کند

half-bridge converter

نیم چرخه؛نیم سیکل فاصله زمانی متناظر با نصف یک چرخه یا 180 درجه در بسامد کار مدار یا قطعه

half-cycle

ارسال نیم چرخه ای نوعی سیستم ارسال و کنترل داده ها که از منابع تغذیه ی 50 هرتزی و همزمان شده در سرهای ارسال و دریافت استفاده می کند هر یک از دو رله ی گیرنده ، را می توان با انتخاب قطبیت مناسب برای منبع تغذیه 50 هرتزی فرستنده تحریک کرد

half-cycle transmission

نیمه دوطرفه ، نیم دوسویه سیستم ارسال سیمی یا بی سیم که در هر لحظه اجازه ی ارتباط را فقط در یک جهت می دهد نمونه های آن عبارتند از سیستم رادیویی باند شهورندان (CB) و فرستنده /گیرنده دریایی سیار که کلیدهای فرستنده ی آن به شکل «برای صحبت فشار بده» هستند

half-duplex

نیم عمر زمان میانگین لازم برای نیمی از اتمهای یک نمونه ماده ی پرتوزا تا از طریق واپاشی به اتمهای پایدار ویژگی پرتوزایی خود را از دست بدهند

half-life

بسامد نیم توان هریک از دو بسامد واقع در دو طرف منحنی پاسخ یک تقویت کننده که در آن ولتاژ به 70/7% مقدار وسط باند یا نقطه ی مرجع دیگر می رسد

half-power frequency

پهنای نیم توان مقدار نامی زاویه ای برای پهنای باریکه ی آنتن در صفحه ای که جهت بزرگترین گلبرگ تابشی را دارد ، این مقدار به صورت زاویه ی کامل بین دو جهت در این صفحه تعریف می شود که در آن شدت تابش نصف بیشترین مقدار گلبرگ است

half-power width

آنتن نیم لوزی مجموعه از آنتنهای سیم - باند که در ازای هر کدام چندین برابر طول موج در کوچکترین بسامد کاری است با اتصال سرهای ابتدا و انتهای مجموعه به خطوط تغذیه ، یک آنتن به شکل نیم لوزی تشکیل می شود اگر دو سر آرایه مقاومت گذاشته شود الگوی تابش آ« یکسویه در غیر این صورت دو سویه خواهد بود

half-rhombic antenna

نیم ثابت جابه جایی یک مدار منطقی که از عنصر حافظه با ورودی دریچه دار با یا بدون وارونگر ، تشکیل شده است

half-shift register

نیم موج 1 صفتی به معنای نیم طول موج (half wavelength) در مورد آنتنها و خطوط انتقال به بیان دیگر داشتن طول الکتریکی برابر نصف طول موج کاری 2 صفتی به معنای نیم چرخه ای (half cycle) در مورد یکسوسازها ، منابع تغذیه ، و ابزارهای آزماینده ، که اشاره به نصف چرخه در بسامد کاری مدار یا قطعه دارد

half-wave

آنتن نیم موج آنتنی که طول الکتریکی آن نوعاً نصف طول موج ارسالی یا دریافتی است

half-wave antenna; half-wave length antenna

کنترل نیم موج نوعی روش کنترل فاز که تنها در نیمی از هر چرخه ی ای سی عمل می کند در این روش توان بار از صفر تا نصف حداکثر مقدار تمام موج یا از نصف توان تا کل توان قابل تغییر است خروجی به شکل ولتاژ دی سی پالسی است عنصر کنترل کننده می تواند یک یکسوساز کنترل شونده ی سیلیسیمی ، یا سایر قطعات حالت جامد کنترل کننده ی توان یا یک تیراترون یا سایر لامپهای گازی کنترل شونده باشد

half-wave control

آنتن دو قطبی نیم موج

half-wave dipole

پل نیم موج مدار یکسوسازی که داری یک ترانسفورمر و یک دیود در ثانویه آن است و پالسهای دی سی مثبت یا منفی با آهنگ متناسب با بسامد ورودی را تولید می کند با افزودن یک خازن پالاینده در دو سربار می توان میزان موجکهای ولتاژ را کم کرد

half-wave dridge

یکسوساز نیم موج نوعی یکسوسازی که در آن جریان تنها در نیم چرخه های متناوب جاری می شود

half-wave rectification

یکسوکننده نیم موجی

half-wave rectifier

نیم طول موج مسافت متناظر با طول الکتریکی نصف یک طول موج در بسامد کاری یک خط انتقال ، آنتن ، یا وسایل دیگر

half-wavelength

پل هی پل چهار شاخه ای مشابه با پل ماکسول - وین که مقادیر القا کنایی با Q بزرگ را اندازه می گیرد همچنین برای اندازه گیری القا کنایی راکتورهایی با هسته آهنی قابل استفاده است تعادل آن وابسته به بسامد است

hay bridge

پل امپدانسی پلی که برای اندازه گیری یا مقایسه ی امپدانسهای مختلف نظیر ظرفیت ، القا کنایی و مقاومت به کار می رود

impedance bridge

پل القا کنایی وسیله ای مشابه با پل تستون که می تواند القا کنایی مجهول را از طریق مقایسه ی آن با القا کنایی معلوم اندازه بگیرد

inductance bridge

پل کلوین ؛ پل مضاعف ؛ پل تامسون پل هفت شاخه ای که می تواند اندازه ی مقاومت چهار سر دو مقاومت یا شبکه ی چهار سر را مقایسه کند

kelvin bridge; double bridge; thomson bridge

پل حدی شکل خاصی از پل و تستون که برای آزمونهای الکتریکی سریع و عادی محصولات ساخته شده به کار می رود در این پل نیازی به متعادل ساختن پل برای هر آزمون نیست و به جای آن ، هر محصولی که انحراف خطای آن در محدوده مجاز باشد ، قبول می شود

limit bridge

پل مغناطیسی

magnetic bridge

پل ماکسون - وین پل AC چهارطرفه که کاربرد گسترده ای در اندازه گیری دقیق اندوکتانس دارد عملکرد آن به جای مقاومت بر اساس خازن استاندارد است تعادل پل مستقل از بسامد است

maxwell - wien bridge

پل ماکسول

maxwell bridge

پل اندوکتانس ماکسول پل چهار طرفه AC که اندوکتانس ها را مقایسه می کند تعادل پل مستقل از بسامد است

maxwell inductance bridge

پل القای متقابل ماکسول پل AC که ضریب القای متقابل را بر حسب ضریب خودالقایی اندازه گیری می کند تعادل پل مستقل از بسامد است

maxwell mutual- inductance bridge

پل مولر پلی که مقادیر مقاومتهای سه و چهار پایه ، بخصوص دماسنجهای مقاومتی را با دقت بالا اندازه گیری می کند

mueller bridge

پل نرنست پل چهار بازویی که به جای مقاومت دارای خارنهایی برای اندازه گیری مقادیر ظرفیت خازنی در بسامدهای بالاست

nernst bridge

پل شبکه 1 مداری که در داخل شبکه محلی ( LAN ) اما نه در محلی کاربر قرارداده شده است و سیگنالهای صدا را از مکانهای مختلف برای کنفرانس از راه دور صوتی به یکدیگحر مرتبط می کند 2 در شبکه محلی ( LAN ) انتقالی بین شبکه هایی مختلف

network bridge

پل اون پل ACچهار بازویی که خود القایی را بر حسب ظرفیت خازنی و مقاومت اندازه گیری می کند تعادل پل مستقل از بسامد است

owen bridge

پل جابه جایی فاز پل اندوکتانس متقابل که نسبت دو ولتازرا هم در دامنه و هم در فاز اندازه می گیرند

phase- shift bridge

پل را فائل نوعی پل واتسون سیم - لغزنده برای تعیین محل عیب در خطوط انتقال

raphael bridge

پل راه دور

remote bridge

پل مقاومتی

resistance bridge

پل تشدید پل AC چهار بازویی که اندوکتانس ، ظرفیت یا بسامد زا اندازه می گیرد سلف و خازنی ، که می توانند سری یا موازی باشد تنظیم میشوند تا در بسامد منبع ، پیش از متعادل شدن پل تشدید کنند

resonance bridge

پل شرینگ پل AC چهار بازویی که ظرفیت خازنی و ضریب تلفات را اندازه می گیرد تعادل پل مستقل از بسامد است

schering bridge

پل SCR آرایشی از چهار یکسوساز کنترل شده سیلیسیمی برای تشکیل پل تمام-موج

scr bridge

پل ویتستن لغزان

slide wire bridge

پل سیم لغزان مدار پلی که در آن مقاومت یک یا چند شاخه با موقعیت اتصال لغزانی روی طولی از سیم مقاومت کشیده شده در امتداد مقیاس خطی کنترل می شود

slide-wire bridge

پل نسبت موج ایستاده پلی که نسبت موج ایستاده در خط انتقال را ، معمولاً برای تشخیص تطبیق امپدانس ، اندازه می گیرد

standing - wave - ratio bridge

پل کرنش سنج پل وتسونی که یک ، دو یا چهار کرنش سنج مشابه در بازوهای آن قرار دارد وقتی که پل تحریک می شود ، تغییر مقاومت آن به ولتاژی برای ثبت یا نمایش تبدیل می شود کرنش سنجهای پل روی ماده تحت تنش چسبانده می شوند در پل چهار سنجه ای ، دو سنجه افزایش مقاومت و دو سنجه دیگر کاهش مقاومت را نشان می دهند ، در نتیجه مقدار قابل خواندن بیشتر از یک سنجه است

strain-gage bridge

پل مجموع پلی که مقادیری مانند دما ، بسامد ف سرعت گردش ، زمان مقاومت و ظرفیت را با جمع کردن جیان اصلی پل با جریان لازم برای تعادل و نمایش نتیجه روی نشانگر اندازه گیری می کند

summation bridge

پل تریستوری

thyristor bridge

پل نامریی

transparent bridge

پل عمومی پل AC چهار بازویی برای اندازه گیری ظرفیت خازنی که دارای دو نوع است پل مقاومت سری که ظرفیت سری معادل را اندازه می گیرد و پل مقاومت موازی که مقاومت موازی معادل را اندازه می گیرد ، پل یونیورسال

universal bridge

پل ویتستن

weatstone bridge

پل وتسون

Wheatson Bridge

پل وتستون

wheatstone bridge

پل وتستون ؛ پل مقاومتی پل چهار بازویی که بازوهای آنها مقاومتهای از پیش تعیین شده ای هستند و می توانند مقاومت را اندازه گیری کنند

wheatstone bridge ; resistance bridge

پل اندازه گیری وین ، پل وین پل AC چهار بازویی که می تواند ظرفیت خازنی معادل و مقاومت تلفاتی موازی خازن غیر کامل را اندازه بگیرد این خزان می توانند نمونه ای از نارسانا یا طولی از کابل نیز باشد تعادل پل بستگی به بسامد دارد از این پل به عنوان تعیین کننده بسامد در نوسان سازهای RCاستفاده می شود

wien bridge

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی نیم پل یک مدار پل که هر یک از دو بازوی آن دارای منابع تغذیه است در پل معمولی فقط یک منبع تغذی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیم پل یک مدار پل که هر یک از دو بازوی آن دارای منابع تغذیه است در پل معمولی فقط یک منبع تغذی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما