معادل انگلیسی یکسوساز نیم موج مداری که عمل یکسوسازی نیم موج را انجام می دهد

مهندسی برق

یکسوساز نیم موج مداری که عمل یکسوسازی نیم موج را انجام می دهد

half -wave rectifier

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی یکسوساز نیم موج مداری که عمل یکسوسازی نیم موج را انجام می دهد

یکسوکننده

alternating current rectifier

یکسو ساز جریان متناوب

alternating current.rectifier

سلول آلومینیومی یکسوساز ، یکسوساز آلومینیومی ، یکسوکننده با پیل آلومینیمی

aluminium cell rectifier

یکسوساز آلومینیومی

aluminium rectifier

یکسو سازی جریان مستقیم

anode voltage rectifier

یکسوساز قوس نورانی ، یکسوکننده قوسی ، یکسو کننده جیوه ای

arc rectifier

یکسو کننده آرگنی

argon bulb rectifier

باتری پر کن

battery charging rectifier

یکسو ساز پل

bredge rectifier

یکسوساز پل ، یکسوساز پل؛ یکسوساز پلی شبکه ی تی پل دار ، یکسو ساز پل ؛ یکسوساز پلی نوعی یکسوساز پل تمام موج ( full-wave bridge ) که همانند مدار پل دارای چهار عنصر سری متصل به هم است ولتاژ متناوب به یک زوج از سرهای مقابل هم اعمال می شود و ولتاژ مستقیم از زوج سر دیگر گرفته می شود ، یکسو کننده پلوار

bridge rectifier

سوختن یکسوکننده دیودی

burnout of a crystal rectifier

یکسوساز بخار - سزیمی نوعی لامپ گازی که گاز رسانای آن بخار سزیم و پوشش کاتد آن لایه متراکم و تک اتمی از سزیم است برای رسیدن به فشار بخار مطلوب لازم است که لامپ تا حدود 180 درجه سلسیوس گرم شود

cesium-vapor rectifier

یکسوساز چاپر

chopper rectifier

یکسو ساز کاتد - سرد ، یکسو ساز پر از گاز نوعی لامپ گازی کاتد - سرد که ابعاد الکترودهای آن به میزان زیادی با یکدیگر متفاوت است در نتیجه عبور الکترونها در یک جهت خیلی بیشتر از جهت دیگر است

cold - cathode rectifier , gas - filled rectifier

یکسوکننده جابجاگری

commutating rectifier

یکسو کننده با ولت ثابت

constant potential rectifier

یکسوکننده مجاورتی

contact rectifier

یکسوکننده تنظیم پذیر

controlled rectifier

یکسوساز نیم‌موج متعارف

conventional half-wave rectifier

یکسوکننده مس ‎ - اکسید

copper-oxide rectifier

دیود ، دو قطبی بلورین

crystal rectifier

یکسوکننده بلورین ویدئو

crystal video rectifier

یکسو ساز جریان

current rectifier

یکسو ساز پیوند- نفوذی دیود نیمرسانایی که پیوند پی ان آن به وسیله ی فرایند نفوذ تولید شده است

diffsed-junction rectifier

یکسوساز دیودی

diode rectifier

یکسوکننده سمتی

direction rectifier

یکسو ساز دو مسیره

double way rectifier

یکسوکننده الکترولیتی

electrolytic rectifier

یکسوکننده الکترونی

electronic rectifier

یکسو ساز تمام موج

full wave rectifier

یکسوساز تمام - موج یکسوساز دو بخشی که عمل یکسوسازی تمام - موج را انجام می دهد یک بخش در نیمه ی مثبت ورودی و بخش دیگر در نیمه ی منفی آن عمل می کند

full- wave rectifier

یکسوکننده تمام موجی

full-wave rectifier

یکسوکننده گازی

gas-filled rectifier

یکسوساز کنترل شده با گیت نوعی قطعه ی نیمه رسانای سه سر که عبور جریان یکسویه بین دو سر یکسوساز را از طریق سیگنال اعمال شده به سر سوم موسوم به گیت کنترل می کند یکسوساز کنترل شده ی سیلیسیمی(SCR) نمونه ی آن است

gate-controlled rectifier

یکسوساز تخلیه - تابان لامپ تخلیه - تابانی که به عنوان یکسوساز استفاده می شود

glow - discharge rectifier

یکسو ساز شبکه

grid rectifier

نیم ، نصف

half

نیم جمع کننده

half adder

نیم زاویه

half angle

نیم پل یک مدار پل که هر یک از دو بازوی آن دارای منابع تغذیه است در پل معمولی فقط یک منبع تغذیه وجود دارد

half- bridge

نیم سیکل

half cycle

نیم رقم

half digit

ارتباط نیمه دو طرفه یا نیم دوپلکس

half duplex communication

رلۀ نیمه دوطرفه

half duplex relay

دروازه نیمه

half gateway

نیم توان

half power

نیم مقیاس

half scale

نیم موج

half wave

مدار نیم موج

half wave circuit

خط نیم موج

half wave line

خط نیم موج یک خط انتقال که طول الکتریکی آن نصف طول موج سیگنال ارسالی است

half- wave line

تقارن فرد نیم موج

half wave odd symmetry

یکسو ساز نیم موج

half wave rectifier

تقارن نیم موج

half wave symmetry

منطق نیم جمع کننده ؛ مدار منطقی نیم جمع کننده یک مدار دودویی که دارای دو ورودی و دو کانال خروجی برای سیگنال های دودویی است می توان از ترکیب دو نیم جمع کننده یک مدار جمع کننده به دست آورد

half-adder logic

نیم پل

Half-Bridge

مبدل نیم پل ، مبدل نیم پل نوعی توپو لوژی برای منبع تغذیه قطع و وصلی که مانند یک مبدل مستقیم کار می کند اما برای راه اندازی اولیه ی ترانسفورمر از یک مدار پل با دو کلید ترانزیستوری استفاده می کند

half-bridge converter

نیم چرخه؛نیم سیکل فاصله زمانی متناظر با نصف یک چرخه یا 180 درجه در بسامد کار مدار یا قطعه

half-cycle

ارسال نیم چرخه ای نوعی سیستم ارسال و کنترل داده ها که از منابع تغذیه ی 50 هرتزی و همزمان شده در سرهای ارسال و دریافت استفاده می کند هر یک از دو رله ی گیرنده ، را می توان با انتخاب قطبیت مناسب برای منبع تغذیه 50 هرتزی فرستنده تحریک کرد

half-cycle transmission

نیمه دوطرفه ، نیم دوسویه سیستم ارسال سیمی یا بی سیم که در هر لحظه اجازه ی ارتباط را فقط در یک جهت می دهد نمونه های آن عبارتند از سیستم رادیویی باند شهورندان (CB) و فرستنده /گیرنده دریایی سیار که کلیدهای فرستنده ی آن به شکل «برای صحبت فشار بده» هستند

half-duplex

نیم عمر زمان میانگین لازم برای نیمی از اتمهای یک نمونه ماده ی پرتوزا تا از طریق واپاشی به اتمهای پایدار ویژگی پرتوزایی خود را از دست بدهند

half-life

بسامد نیم توان هریک از دو بسامد واقع در دو طرف منحنی پاسخ یک تقویت کننده که در آن ولتاژ به 70/7% مقدار وسط باند یا نقطه ی مرجع دیگر می رسد

half-power frequency

پهنای نیم توان مقدار نامی زاویه ای برای پهنای باریکه ی آنتن در صفحه ای که جهت بزرگترین گلبرگ تابشی را دارد ، این مقدار به صورت زاویه ی کامل بین دو جهت در این صفحه تعریف می شود که در آن شدت تابش نصف بیشترین مقدار گلبرگ است

half-power width

آنتن نیم لوزی مجموعه از آنتنهای سیم - باند که در ازای هر کدام چندین برابر طول موج در کوچکترین بسامد کاری است با اتصال سرهای ابتدا و انتهای مجموعه به خطوط تغذیه ، یک آنتن به شکل نیم لوزی تشکیل می شود اگر دو سر آرایه مقاومت گذاشته شود الگوی تابش آ« یکسویه در غیر این صورت دو سویه خواهد بود

half-rhombic antenna

نیم ثابت جابه جایی یک مدار منطقی که از عنصر حافظه با ورودی دریچه دار با یا بدون وارونگر ، تشکیل شده است

half-shift register

مشخصه ی سایه روشن رابطه ای بین چگالی نسخه های اصلی و کپی در سیستم نمابر(فاکس)

halftone characteristic

نیم موج 1 صفتی به معنای نیم طول موج (half wavelength) در مورد آنتنها و خطوط انتقال به بیان دیگر داشتن طول الکتریکی برابر نصف طول موج کاری 2 صفتی به معنای نیم چرخه ای (half cycle) در مورد یکسوسازها ، منابع تغذیه ، و ابزارهای آزماینده ، که اشاره به نصف چرخه در بسامد کاری مدار یا قطعه دارد

half-wave

آنتن نیم موج آنتنی که طول الکتریکی آن نوعاً نصف طول موج ارسالی یا دریافتی است

half-wave antenna; half-wave length antenna

کنترل نیم موج نوعی روش کنترل فاز که تنها در نیمی از هر چرخه ی ای سی عمل می کند در این روش توان بار از صفر تا نصف حداکثر مقدار تمام موج یا از نصف توان تا کل توان قابل تغییر است خروجی به شکل ولتاژ دی سی پالسی است عنصر کنترل کننده می تواند یک یکسوساز کنترل شونده ی سیلیسیمی ، یا سایر قطعات حالت جامد کنترل کننده ی توان یا یک تیراترون یا سایر لامپهای گازی کنترل شونده باشد

half-wave control

آنتن دو قطبی نیم موج

half-wave dipole

پل نیم موج مدار یکسوسازی که داری یک ترانسفورمر و یک دیود در ثانویه آن است و پالسهای دی سی مثبت یا منفی با آهنگ متناسب با بسامد ورودی را تولید می کند با افزودن یک خازن پالاینده در دو سربار می توان میزان موجکهای ولتاژ را کم کرد

half-wave dridge

یکسوساز نیم موج نوعی یکسوسازی که در آن جریان تنها در نیم چرخه های متناوب جاری می شود

half-wave rectification

یکسوکننده نیم موجی

half-wave rectifier

نیم طول موج مسافت متناظر با طول الکتریکی نصف یک طول موج در بسامد کاری یک خط انتقال ، آنتن ، یا وسایل دیگر

half-wavelength

یکسوکننده با برگشت قوی

high-inverse-voltage rectifier

یکسوکننده ایده آل

ideal rectifier

یکسوساز خطی یکسوسازی که شکل موج جریان یا ولتاژ را خروجی آن مشابه با پوش موج سیگنال ورودی است ، یکسوکننده خطی

linear rectifier

یکسوکننده جیوه ای

mercury arc rectifier

یکسوساز محفظه -فلز قوس - جیواه ای یکسوساز قوس - جیوه ای که کاتد جیواه ای و آند آن در یک محفظه یا اتاقک فلزی قرار دارند

metal - tank mercury - arc rectifier

یکسوساز تقویت‌کنندۀ ولتاژ چند چرخه ای مبتنی بر رزونانس

multi-cycle resonance-based voltage boosting rectifier

یکسو کننده اوج

peak rectifier

یکسوساز اتصال - نقطه ای دیودی که خاطن پراکنده آن با استفاده از یک اتصال نقطه ای به عنوان پیوند به حداقل می رسد به طوری که جاری شدن جریان به صورت شعاعی از پیوند دور می شود کاربرد آن در موارد بسامد بالاست ، یکسو کننده نقطه ای

point-contact rectifier

یکسوکننده مایعی ، لامپ مایع

pool rectifier

یکسوساز توان

power rectifier

یکسوساز ، یکسو ساز قطعه ای که جریان متناوب را به جریانی با مولفه یکسو بزرگ تبدیل می کند لامپ گازی ، یکسو ساز فلزی ، دیود نیمرسانا و لامپ خلا ، یک سو کننده

rectifier

یکسوسازهای RF

RF rectifier

یکسوکننده سلنیمی

selenium rectifier

یکسو ساز سلنیمی یکسو ساز فلزی که از لایه نازکی از سلینم نشانده شده روی یک طرف صفحه آلومینیمی و پوشش فلزی رسانای نشانده شده روی سلنیم ساخته شده است الکترونها در جهت پوشش فلزی به سوی سلنیم آزادانه تر از جهت مخالف آن حرکت می کنند و در نتیجه عمل یکسو سازی انجام می شود

selenuum rectifier

یک سو کننده نیمه هادی

semiconductor rectifier

یکسوساز کنترل شدۀ سیلیکونی

Silicon Controlled Rectifier

یکسو ساز اتصال - سطحی یکسو سازی که سد سطحی آن به عنوان اتصال یکسو کننده عمل می کند

surface - contact rectifier

یکسوکننده سطحی

surface-contact rectifier

یکسو کننده همزمان یکسو کننده ای که اتصالهای آن در احظات درستی برای یکسو سازی به وسیله ارتعاشگر همزمان یا کموتاتور راه اندازی شونده با کموتاتور ، باز و بسته می شود

synchronous rectifier

یک سو ساز سه فاز

three phase rectifier

یکسوساز کنترل شده با تریستور

thyristor-controlled rectifier

یکسوساز لامپ خلأ یکسوسازی که یکسوسازی را با عبور یک طرفه الکترونها از الکترود گرم شده به یک یا چند الکترون دیگر در داخل فضای تخلیه شده انجام می دهد

vacuum-tube rectifier

یکسو کننده جیوه ای

vapor rectifier

یکسوساز زبانه - مرتعش قطعه الکترومغناطیسی که موج متناوب را با معکوس کردن اتصالها بین خط توان وبار ، با هر بار عوض شدن جهت در جریان متناوب ، یکسو می کند اتصالهای معکوس شونده روی زبانه مرتعشی از ماده مغناطیسی قرار دارند که پیچک حامل جریان متناوب ری آن عمل می کند ، به طوری که زبانه به طور همزمان با جریان حرکت می کند

vibrating - reed rectifier

یکسوکننده لرزشی

vibrating rectifier

یکسو کننده نقطه ای جوش شده

welded-contact rectifier

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی یکسوساز نیم موج مداری که عمل یکسوسازی نیم موج را انجام می دهد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی یکسوساز نیم موج مداری که عمل یکسوسازی نیم موج را انجام می دهد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما