معادل انگلیسی عنصر مجتمع عنصری که در داخل بستر یک مدار مجتمع ساخته شده یا روی آن نشانده می شود

مهندسی برق
عنصر مجتمع عنصری که در داخل بستر یک مدار مجتمع ساخته شده یا روی آن نشانده می شود
integrated component
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عنصر مجتمع عنصری که در داخل بستر یک مدار مجتمع ساخته شده یا روی آن نشانده می شود
اجزاء جریان متناوب
a.c. component
سهم موثر ، بردار مؤثر ، قسمت موثر ، مولفه موثر
active component
مولفه فعال ، جزء فعال
active.component
قطعه متناسب ، جزء مبدل
adapting component
سهم جریان متناوب ، وسائل جریان متناوب
alternating component
عنصر سیم - محوری عنصر یا قطعه ای یا سیم های در امتداد بدنه که برای قرار گرفتن در یک تخته مدار معمولی باید در جهت عمود خم شوند نمونه های آن عبارت اند از مقاومت های مجزا خازن های پوسه ای ، و برخی خازنهای الکترولیتی آلومینیمی
axial- leaded component
جزء مولفه
component
مولفه دی سی
d.c. component
مؤلفه میرا شونده
decaying component
مولفه DC میراشونده
decaying DC component
مؤلفه ی غیر عادی مؤلفه ای از نور با قطبش صفحه ای که از منشور نیکلو گذشته باشد مولفه عادی بطور کامل توسط منشور بازتاب می شود
extraodinary component
مولفه فرکانسی
frequency component
مولفه همقطب
homopolar component
مولفه هم فاز
in phase component
مجتمع
integrated
مدار مجتمع
integrated ( ic )
مدار مجتمع
Integrated circuit
مدار های مجتمع
integrated circuits
الکترونیک مجتمع با وسیله ( آی دی ای ) واسط استانداردی برای سخت - دیسک گردانهای رایانه ای به گونه ای که مدار های الکترونیکی کنتارل کننده بخشی از سخت دیسک بوده و دیگر نیازی به مدارها یا کارت تطبیق دهنده ی جداگانه نیست این امر منجر به افزایش آهنگ انتقال داده ها می شود
integrated device electronics
الکترونیک مجتمع
integrated electronics
منطقل تزریق مجتمع یک مدار منطقی رقمی که درآن حامل های اقلیت ( حفره ها) در لایه ی N به وسیله ی یک پیوند PN با بایاس مستقیم به نام تزریقگر تولید می شوند ترانزیستورهای IL بر خلاف ترانزیستورهای منطقی دو قطبی طوری سازماندهی می شوند که به جای آنکه ورودیهای متعدد از یک خروجی به دست آید ، از یک ورودی چندین خروجی گرفته می شود
integrated injection logic
مدار مجتمع نوری ( آی اس ) نوعی مدار مجتمع که می تواند در طول موجهای نوری کار کند و عملیاتی همچون لیزر ، مدوله سازی ، آشکار سازی نور ، قطع و وصل نوری و رسانش از طر یق تارهای نوری را انجام دهد گ
integrated optical circuit
وسیله ی نوری مجتمع وسیله ای که در طول موجهای نوری کار می کند و می توان آن را روی بسترهای نیمه رسانای متداول برای ساخت مدارهای مجتمع تولید کرد
integrated optical device
اپتیک مجتمع ، نور شناخت مجتمع اسفتاده از عناصری که به صورت همزمان روی یک بستر مشترک ساخته شده اند و به عنوان یک سیستم در وطل موجهای نوری کار می کنند نمونه های آن عبارت اند از عناصر موجبر نوری ، لیزرهای سطحی ، و سیستمهای مخابرات نوری
integrated optics
ادوات نوری مجتمع
integrated optics devices
شبکه دیجیتالی با سرویس های یکپارچه
integrated service digital network ( isdn )
شبکه ی رقمی خدمات مجتمع (آی اس دی ان ) یک شبکه ی مخابراتی که در آن خدمات انتقال داده های رقمی و نیز ارتباطات صوتی از طریق شبکه ی تلفنی هنگانی به مشترکان عرضه می شود در صورت استفاده از خطوط تلفنی ویژه و سخت افزارها و نرم افزارهای مخابراتی ، سرعت تبادل داده ها تا 128 کیلو بایت بر ثانیه می رسد استفاده از این خدمات مستلزم پرداخت هزینه های مربوطه است
integrated services digital network
سیستم مجتمع
integrated system
مقاومت مدار مجتمع مقاومتی که در داخل یا روی یک بستر مدار مجتمع به عنوان بخشی از فرایند تولید ، ساخته می شود مقاومتهای پوسه ای به روی سطح بستر نشانده می شوند مقاومتهای نیمه رسانا بر اساس مقاومت ویژه ی حجمی ماده ی نیمه رسانا عمل می کند و به شکلهای حجمی ، نفوذی یا کاشت - یونی ساخته می شوند
integrated-circuit resistor
مولفه موج مغناطو یونی هر یک از دو مولفه موج پلاریزه بیضوی که در ان موج پلاریزه شده خطی که در یونسفر منتشر میشود به دلیل میدان مغناطیسی جدا می شود
magnetoionic wave component
قطعه قالب گیری شده عنصر الکترونیکی که با پلاستیک قالب گیری شده از جنس مواد عایق مانند اپوکسی پوشیده شده است تا در برابر گردوغبار و رطوبت خفظ شود
molded component
مؤلفه موج معمولی ؛ مؤلفه موج O یکی از دو مؤلفه ای که موج رادیویی در هنگام ورودیه به یونسفر ، تحت تأثیر میدان مغناطیسی زمین ، به آن تجزیه می شود مؤلفه موج معمولی مشخصه هایی شبیه به مشخصات مورد انتظار ، در صورت عدم وجود میدان مغناطیسی دارد مؤلفه دیگر مؤلفه موج غیر معمولی است
ordinary-wave component; o- wave component
جزء غیرفعال جزء الکترونیکی که تغذیه ای به آن داده نمی شود و نمی تواند تقویت یا نوسان کند یا شکل انرژی ورودی خود را تغییر دهد ، مانند مقاومت ، خازن ، پیچک و ترانسفورماتور
passive component
مؤلفه تربیعی مؤلفه رآکتیو جریان یا ولتاژ ناشی از رآکتانس سلفی یا خازنی در مدار ، مولفه عمودی ، مولفه با فاز ربعی
quadrature component
قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند و امکان قرار دادن مستقیم قطعه در داخل سوراخهای برد مدار معمولی فراهم می نند مانند دیودهای نور گسیل ف بعضی خازنهای الکترولیتی آلومینیمی و خازنهای تانتالیم dip شده
radial - leaded component
مؤلفه شعاعی
radial component
مولفه راکتیو ، جریان هرز
reactive component
قطعه حالت جامد قطعهای که عملکرد آن بر اساس کنترل پدیده های الکتریکی یا مغناطیسی است ، مانند ترانزیستور ، دیود بلوری یا مدار مجتمع
solid-state component
مولفه های سوئیچینگ
Switching component
مولفه مماسی مولفه ای که در زاویه عمود به شعاع عمل می کند
tangential component
جریان هرز ، جریان کور
wattless component
قطعه موجبر قطعه ای متصل به درگاههای خاص در سیستم موجبر
waveguide component
مؤلفه بسامد - صفر مؤلفه DC شکل موج مختلط
zero-frequency component
مولفه همقطب
zero-sequence component

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن