معادل انگلیسی قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند

مهندسی برق

قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند و امکان قرار دادن مستقیم قطعه در داخل سوراخهای برد مدار معمولی فراهم می نند مانند دیودهای نور گسیل ف بعضی خازنهای الکترولیتی آلومینیمی و خازنهای تانتالیم dip شده

radial - leaded component

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند

اجزاء جریان متناوب

a.c. component

سهم موثر ، بردار مؤثر ، قسمت موثر ، مولفه موثر

active component

مولفه فعال ، جزء فعال

active.component

قطعه متناسب ، جزء مبدل

adapting component

سهم جریان متناوب ، وسائل جریان متناوب

alternating component

عنصر سیم - محوری عنصر یا قطعه ای یا سیم های در امتداد بدنه که برای قرار گرفتن در یک تخته مدار معمولی باید در جهت عمود خم شوند نمونه های آن عبارت اند از مقاومت های مجزا خازن های پوسه ای ، و برخی خازنهای الکترولیتی آلومینیمی

axial- leaded component

جزء مولفه

component

مولفه دی سی

d.c. component

مؤلفه میرا شونده

decaying component

مولفه DC میراشونده

decaying DC component

مؤلفه ی غیر عادی مؤلفه ای از نور با قطبش صفحه ای که از منشور نیکلو گذشته باشد مولفه عادی بطور کامل توسط منشور بازتاب می شود

extraodinary component

مولفه فرکانسی

frequency component

مولفه همقطب

homopolar component

مولفه هم فاز

in phase component

عنصر مجتمع عنصری که در داخل بستر یک مدار مجتمع ساخته شده یا روی آن نشانده می شود

integrated component

مولفه موج مغناطو یونی هر یک از دو مولفه موج پلاریزه بیضوی که در ان موج پلاریزه شده خطی که در یونسفر منتشر میشود به دلیل میدان مغناطیسی جدا می شود

magnetoionic wave component

قطعه قالب گیری شده عنصر الکترونیکی که با پلاستیک قالب گیری شده از جنس مواد عایق مانند اپوکسی پوشیده شده است تا در برابر گردوغبار و رطوبت خفظ شود

molded component

مؤلفه موج معمولی ؛ مؤلفه موج O یکی از دو مؤلفه ای که موج رادیویی در هنگام ورودیه به یونسفر ، تحت تأثیر میدان مغناطیسی زمین ، به آن تجزیه می شود مؤلفه موج معمولی مشخصه هایی شبیه به مشخصات مورد انتظار ، در صورت عدم وجود میدان مغناطیسی دارد مؤلفه دیگر مؤلفه موج غیر معمولی است

ordinary-wave component; o- wave component

جزء غیرفعال جزء الکترونیکی که تغذیه ای به آن داده نمی شود و نمی تواند تقویت یا نوسان کند یا شکل انرژی ورودی خود را تغییر دهد ، مانند مقاومت ، خازن ، پیچک و ترانسفورماتور

passive component

مؤلفه تربیعی مؤلفه رآکتیو جریان یا ولتاژ ناشی از رآکتانس سلفی یا خازنی در مدار ، مولفه عمودی ، مولفه با فاز ربعی

quadrature component

رادیال یکی از چند خطوط شعاعی موقعیت که با دستگاههای ناوبری رادیویی زاویه ای تعیین می شود و بر حسب زاویه و ( معمولاً مغناطیسی ) تمام نقاط روی آن خط از دستگاه مشخص می شود ، شعاعی ، پرتویی

radial

توابع پایه شعاعی

Radial Basis Functions

چوک مدور

radial choke

مؤلفه شعاعی

radial component

پیکربندی شعاعی

radial configuration

انتشار شعاعی

radial diffusion

توزیع شعاعی

radial distribution

فیدر توزیع شعاعی

radial distribution feeder

شبکه توزیع شعاعی

radial distribution network

شبکه های توزیع شعاعی

radial distribution networks

سیستم توزیع شعاعی

radial distribution system

میدان شعاعی میدان نیرو جهت داده شده به سوی نقطه ای در فضا یا در جهت دور شدن از آن

radial field

شار شعاعی

radial flux

نیروی شعاعی

radial force

شبکه شعاعی

radial grid

حرکت شعاعی

radial movement

شبکه شعاعی

radial network

تشدید کننده شعاعی

radial resonator

ساختار شعاعی

radial structure

ساختار شعاعی

radial topology

مولفه راکتیو ، جریان هرز

reactive component

قطعه حالت جامد قطعهای که عملکرد آن بر اساس کنترل پدیده های الکتریکی یا مغناطیسی است ، مانند ترانزیستور ، دیود بلوری یا مدار مجتمع

solid-state component

مولفه های سوئیچینگ

Switching component

مولفه مماسی مولفه ای که در زاویه عمود به شعاع عمل می کند

tangential component

جریان هرز ، جریان کور

wattless component

قطعه موجبر قطعه ای متصل به درگاههای خاص در سیستم موجبر

waveguide component

مؤلفه بسامد - صفر مؤلفه DC شکل موج مختلط

zero-frequency component

مولفه همقطب

zero-sequence component

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قطعه با پایه شعاعی قطعه الکترونیکی که زوج پایه های آن به طور موازی از بدنه قطعه بیرون آمده اند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما