معادل انگلیسی حامل اقلیت نوع حاملهایی که کمتر از نصف تعداد کل حاملها را در یک قطعه نیمرسانا تشکیل می دهند د

مهندسی برق
حامل اقلیت نوع حاملهایی که کمتر از نصف تعداد کل حاملها را در یک قطعه نیمرسانا تشکیل می دهند در نیمرسانای نوع N حاملهای اقلیت حفره ها و در نیمرسانای نوع P حاملهای اقلیت الکترونها هستند
minority carrier
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حامل اقلیت نوع حاملهایی که کمتر از نصف تعداد کل حاملها را در یک قطعه نیمرسانا تشکیل می دهند د
تزریق حامل های اقلیت
minority carriers injection
جریان حامل های اقلیت
minority carriers current
چگالی حامل های اقلیت
minority carriers density
حامل های اقلیت
minority carriers
طول عمر حامل های اقلیت
minority carriers lifetime
طول نفوذ حامل اقلیت
Minority carrier diffusion length
حامل سمت a
a side carrier
حامل عکس یا تصویر مجاور
adjacent picture carrier
حامل صدای مجاور حامل ( آر - اف ) که صدای مدوله شده ی یک کانال تلویزیونی را که بلافاصله پایین تر از کانال تنظیم شده توسط گیرنده قرار دارد ، حمل می کند
adjacent sound carrier
حامل تصویر مجاور حال ( آر اف ) که تصویر مدوله شده یک کانال تلویزیونی را که بلا فاصله بالاتر از کانال تنظیم شده توسط گیرنده قرار دارد ، حمل می کند
adjacent video carrier
کاریر عکس فرعی ، ارسال عکس فرعی
adjacent vision carrier
زیر حامل شنیداری زیر حاملی که بسامد آن در گستره ی شنیداری قرار داد
audio subcarrier
تیر آهن کمکی ، نقلیه کمکی
auxiliary carrier
رنگ کمکی
auxiliary colour carrier
حامل سمت b
b side carrier
شاسی باتری
battery carrier
حامل خذف شده ی دو فازی روشی برای مدوله سازی رادیویی رقمی که در آن از یک فاز حامل برای نشان دادن 0 و از فاز مخالف آن برای نشان دادن 1 استفاده می شود اگر اختلاف دو فاز کمتر از 180 درجه باشد ، مقداری حامل مانده ارسال خواهد شد
biphase suppressed carrier
حامل ، حامل 1 بسامد اصلی یک فرستنده در غیاب سیگنال مدوله کننده 2 الکترون یا حفره ی متحرک در یک نیمه رسانا
carrier
جا تراشه ی پایه دار سرامیکی [ سی ال سی سی] نوعی بسته ی تخت مربع- شکل برای بسته بندی مدارهای مجتمع که از سرامیک ساخته شده است و در هر چهار گوشه ی آن پایه های اتصال و حداکثر 84 پایه وجود دارد
ceramic leaded-chip carrier
حامل بار ، حامل ؛ حامل بار الکترون یا حفره ی متحرک در ماده ی نیمه رسانا ، باربر
charge carrier
جا تراشه قطعه ای ، معمولاً مربع شکل ، که دارای فضایی برای نصب تراشه های مدار مجتمع در آن و پایه هایی است که از هر چهار طرف آن بیرون آمده اند
chip carrier
زیر حامل رنگ نمایی ، حامل رنگ نمایی ، زیر حامل حامل 3/579545 مگاهرتزی که باندهای کناری آن به منظور حمل اطلاعات رنگ به سیگنال تک رنگ افزوده شده اند زیر حامل رنگ به صورت مدوله نشده و به شکل رگبار رنگ ارسال می شود و در گیرنده برای مقاصد همزمانسازی به کار می رود
chrominance subcrrier , chrominance carrier , subcarrier
حامل رنگ
color carrier
حامل پیوسته حاملی که روی آن اطلاعات به طور پیوسته و بدون ایجاد وقفه ارسال می شود
continuous carrier
حامل انرژی
energy carrier
باربر داغ الکترون یا حفره ای که انرژی آن نسبت به سایر الکترونها و حفره های موجود در قطعاتی که بر اساس باربرهای اکثریتی کار می کنند ، نظیر ترانزیستورهای پیوسته - نازک ، بیشتر است باربرهای داغ از طریق گسیل از روی سد پتانسیل موجود در محل پیوند فلز - نیمرسانا و یا به وسیله ی تونل زنی از طریق یک لایه ی عایق بسیار نازک به داخل ماده ی تزریق می شوند
hot carrier
حامل اطلاعات
information carrier
زیر حامل میانی حاملی که می تواند توسط یک یا چند زیر حامل مدوله شده و یا حامل دیگر را مدوله می کند
intermediate subcarrier
حامل فاز ( آی ) حاملی در گیرنده ی تلویزیون رنگی که فاز آن به میزان 57 درجه از زیر حامل رنگ جدا شده است
l -phase carrier
جاتراشه ی سرامیکی بدون سیم [ ال سی سی] بسته ی سرامیکی تخت برای نصب سطحی مدارهای « وی ال اس آی» ( مجتمع سازی در مقیاس خیلی بزرگ ) به روی تخته مدارهای فاقد سوراخ تعداد پایه های ورودی / خروجی آن نوعاً بین 20 تا 68 است
leadless ceramic chip carrier
اقلیت
minority
عمق نفوذ حاملها اقلیت مسافت متوسطی که هر حامل اقلیت ، معمولاً حفره ، قبل از ترکیب ، با هر حامل اکثریت ، معمولاً الکترون در داخل ماده جامد طی میکند
minority -carrier diffusion length
امیتر اقلیت الکترودی که از آن جریانی از حاملهای اقلیت به ناحیه بین الکترودی ترانزیستور وارد می شود
minority emitter
حامل مدوله شده حامل RF که دامنه یا بسامد آن مطابق با اطلاعاتی که باید ارسال شود ، تغییر داده می شود
modulated carrier
چند حامله
multi carrier
چندحاملی
Multicarrier
چند حامله
multi-carrier
حامل تصویر ، حامل درخشانی بسامد حاملی در 1/25 مگا هرتز بالاتر از حد بسامد پایینی سیگنال تلویزیونی NTSC استاندارد در سیستم تلویزیونی رنگل ، این حامل اطلاعات درخشانی را ارسال می کند ریز حامل رنگ که 3/579545 بالاتر است اطالعات رنگ را ارسال می کند حامل صدا 5/75 مگاهرتز بالاتر از حامل تصویر است و اطلاعات صدا را هم برای سیستم رنگی و هم برای سیستم سیاه و سفید ارسال می کند
picture carrier , luminance carrier
حامل راهنما
pilot carrier
زیر حامل راهنما زییر حاملی که به عنوان سیگنال کنترلی برای دریافت پخش FM استریو عمل می کند
pilot subcarrier
حامل تراشه چایه دار لاستیکی بسته مدار مجتمع دارای پایه در چهار طرف بهمنظور جایگزینی شدن یا بسته های دوردیفه ( DIP) پلاستیکی در ساخت مدارهای رایج
plastic leaded-chip carrier
حامل خط نیرو
power line carrier
حامل خط نیرو بسامد حاملی که معمولاً کمتر از 600 کیلوهرتز است و سیگنالهای کنترلی یا اطلاعات را روی خطوط نیرو می فرستند
power-line carrier
حامل پالسی قطار پالسی که به عنوان حامل عمل می کند
pulse carrier
حاصل ربعی
quadrature carrier
حامل مشترک رادیویی اختصاص باند رسمی بر ای خدمات رادیویی گوناگون مانند تلفنهای سیار و فراخوانها
radio common carrier
حامل موج سینوسی
sine wave carrier
حامل صوت حامل تلویزیونی که بسامد آن با بخش صدای برنامه تلویزیونی مدوله شده است بسامد مرکزی مدولیه شده حامل صوت 4/5 مگاهرتز بالاتر از بسامد حامل تصویر همان کانال است
sound carrier
زیر حامل استریو زیر حاملی که بسامد آن هماهنگ دوم بسامد زیر حامل هدایت کننده در پخش FM استریو است
stereo subcarrier
زیر حامل 1 حاملی که به عنوان موج مدوله کننده برای مدوله کردن موج دیگر اعمال می شود 2 chrominance subcarrier
subcarrier
حامل حذف شده حاملی که در فرستنده حذف می شود مانند زیر حامل رنگ در فرستنده ی تلویزیونی رنگی
suppressed carrier
حامل T سیستم تسهیم تقسیم زمانی بر اساس ارسال دیجیتال اطلاعات رمز شده با مدوله سازی پالس - رمز از طریق کابلهایی شامل زوج سیمهای به هم تابیده یا ارتباطهای رادوییی ریز موج ، حامل T1 سیستم مدوله سازی پالس - رمز ( pcm ) که در بسامد 1/544 مگا هرتز کار می کند و می تواند 24 کانال بسامد - صوتی جداگانه را حمل کند
t carrier
حامل تصویر ، حامل ویدئو
video carrier

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن