معادل انگلیسی بازده کوانتومی تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده ی فتو الکتریکی از کاتد نوری بر فوتونهای تابش

مهندسی برق

بازده کوانتومی تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده ی فتو الکتریکی از کاتد نوری بر فوتونهای تابش شده با طول موج در لامپ خلا نوری

quantum efficiency

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بازده کوانتومی تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده ی فتو الکتریکی از کاتد نوری بر فوتونهای تابش

بازدهی آمپر-ساعت بازدهی یک باتری ، برابر با نسبت آمپر - ساعت خروجی به آمپر - ساعت ورودی لازم برای پر شدن مجدد

ampere-hour efficiency

درجه تأثیر آند

anode efficiency

بازدهی آند ؛ بازدهی جوشن نسبت توان ای - سی بار توان ورودی دی - سی آند در یک لامپ الکترونی

anode efficiency; plate efficiency

درجه تأثیر آنتن ، ضریب بهره آنتن

antenna efficiency

بازده متوسط

average efficiency

بازدهی کلکتور نسبت توان مفید خروجی به توان ( دی سی ) ورودی به ترانزیستور که معمولاً بر حسب در صد بیان می شود

collector efficiency

بازده صنعتی

commercial efficiency

بازدهی تبدیل 1 نسبت تئان خروجی ( ای سی ) به توان ورودی ( دی سی ) در لامپ الکترونی یا قطعه ی نیمه رسانا 2 نسبت ولتاژ خروجی یک مبدل در بسامد خاص به ولتاژ ورودی دز بسامد ی دیگر ، بازده تبدیل

conversion efficiency

بازدهی بالای مبدل

conversion high efficiency

بازدهی شمارش نسبت تعداد میانگین فوتون ها یا ذرات یوننده ای که منجر به تولید شمارش می شوند به تعداد میانگین ذرات برخورد کننده به سطح حساس شمارشگر تابش

counting efficiency

بازده بلور تغییر دهنده بسامد

crystal frequency-changer efficiency

بازده اعلان شده

declared efficiency

بازده آشکار سازی

detection efficiency

بازده ، راندمان

efficiency

بازده الکتریکی

Electrical Efficiency

بازده کاتد

emission efficiency

بازده امیتر

emitter efficiency

بازده انرژی لومینسانس

energy efficiency

بازده مولد

generator efficiency

راندمان حرارتی

heat efficiency

راندمان بالا

high efficiency

بازده لامپ

lamp bulb efficiency

کارایی روشنایی ، بازده روشنایی تقسیم بر کل شار تابشی ، واحد SI بازده روشنایی لومن بر وات است

luminous efficacy , luminous efficiency

ضریب روشنایی

luminous efficiency

بازده موتور

motor efficiency

بازده عملیاتی

operational efficiency

بازدهی الکتریکی کلی نسبت توان جذب شده در بار به کل توان گرفته شده از خطوط تغذیه در گرمایش القایی و دی الکتریکی که بر حسب درصد بیان می شود

overal electric efficiency

بازده توان

power efficiency

بازدهی انتقال توان

power transfer efficiency

بازدهی توان افزوده

power-added efficiency

کوانتوم کوچکترین کمیت انرژی که می تواند با یک پدیده معین در ارتباط باشد کوانتوم تابش الکترومغناطیس ، فوتون است ، کوانتم ، مقدار

quantum

نقطه کوانتومی

quantum dot

الکترونیک کوانتومی شاخه ای از الکترونیک که ترازهای انرژی مختلف ماده را همراه با حرکتهای داخل اتمها یا گروههای اتمی و پدیده های مختلف در بلورها ، مطالعه می کند میزر هیدروژنی اتم و تشدیدگر باریکه اتمی سزیمی مثالهایی از کاربردهای عملی آن هستند

quantum electronics

انرژی کوانتمی

quantum energy

تصحیح خطای کوانتومی

Quantum error correction

الگوریتم ژنتیک کوانتومی

quantum genetic algorithm

پردازش اطلاعات کوانتومی

Quantum information processing

تداخل کوانتومی

Quantum interference

مکانیک کوانتومی مطالعه ساختار اتمی و پدیده های مربوط به آن به صورت کمیتهایی که قابل اندازه گیری هستند ، مکانیک کوانتمی

quantum mechanics

عدد کوانتمی عددی که به یکی از مقادیر مختلف کمیت کوانتایی در محدوده مجزای آن نسبت داده می شود مثلاً عدد کوانتومی اصلی الکترون سطح انرژی آن را نسبت به سطح انرژِی کمینه با تراز پایین که عدد کوانتومی آن است تعیین می کند

quantum number

بهینه سازی ازدحام ذرات کوانتومی

Quantum particle swarm optimization

فیزیک کوانتمی

quantum physics

تراز کوانتومی یکی از ترازهایی که اتم می تواند به طور دائم یا موقت در آن قرار گیرد

quantum state

نظریه کوانتمی ، نظریه کوانتوم نظریه ای که بر مبنای آن اتمها یا مولکولها انرژِی را با فرایند مرحله مقداری انرژِی که کوانتوم نامیده می شود گسیل یا جذب می شود کوانتوم نور یا تابشهای دیگر ، فوتون است انرژی فوتون برابر است با حاصلضرب بسامد تابش بر حسب هرتز در ثابت پلانک (6/62 ضربدر 10 به توان -27 ergs)

quantum theory

ولتاژ کوانتومی ولتاژی که الکترون باید در آن شتاب بگیرد تا انرژی لازم را برای یک کوانتوم خاص به دست آورد

quantum voltage

چاه کوانتومی

quantum well

چاه های کوانتومی

Quantum wells

محصول کوانتومی تعداد واکنشهای فوتون القایی یک نوع معین به ازای فوتون جذب شده ، بازده کوانتایی

quantum yield

بازده تابش نسبت توان تابش شده به توان کل تغذیه شده به آنتن در بسامد معین

radiation efficiency

بازده یکسوکننده

rectifier efficiency

بازدهی طیفی

Spectral efficiency

بازدهی طیفی

spectrum efficiency

بازده مبدل

transformer efficiency

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی بازده کوانتومی تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده ی فتو الکتریکی از کاتد نوری بر فوتونهای تابش

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بازده کوانتومی تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده ی فتو الکتریکی از کاتد نوری بر فوتونهای تابش

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما