معادل انگلیسی الکترونیک کوانتومی شاخه ای از الکترونیک که ترازهای انرژی مختلف ماده را همراه با حرکتهای داخل ا

مهندسی برق
الکترونیک کوانتومی شاخه ای از الکترونیک که ترازهای انرژی مختلف ماده را همراه با حرکتهای داخل اتمها یا گروههای اتمی و پدیده های مختلف در بلورها ، مطالعه می کند میزر هیدروژنی اتم و تشدیدگر باریکه اتمی سزیمی مثالهایی از کاربردهای عملی آن هستند
quantum electronics
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی الکترونیک کوانتومی شاخه ای از الکترونیک که ترازهای انرژی مختلف ماده را همراه با حرکتهای داخل ا
الکترونیک خودرو
automotive electronics
avionics-اکترونیک هواپیمایی - آویونیک کار برد الکترونیک در وسایل هوابرد
avlation electronics
زیست الکترونیک کاربرد نظریه ها و روشهای الکترونیکی در مسائل زیست شناسی
bioelectronics
رم الکترونیک ، کرویو الکترونیک شاخه ای از الکترونیک که با مطالعه و کاربرد ابر رسانایی و سایر پدیده های دما - پایین در سیستمها و قطعات الکترونیکی سر و کار دارد
cryoelectronics
لکترونیک
electronics
الکترونیک صنعتی
industrial electronics
الکترونیک مجتمع با وسیله ( آی دی ای ) واسط استانداردی برای سخت - دیسک گردانهای رایانه ای به گونه ای که مدار های الکترونیکی کنتارل کننده بخشی از سخت دیسک بوده و دیگر نیازی به مدارها یا کارت تطبیق دهنده ی جداگانه نیست این امر منجر به افزایش آهنگ انتقال داده ها می شود
integrated device electronics
الکترونیک مجتمع
integrated electronics
الکترونیک پزشکی شاخه ای از الکترونیک که ابزارها و تجهیزات الکترونیکی مورد استفاده در کاربردهای پزشکی را مانند دستگاههای تشخیص ، درمانی ، تحقیقات ، کنترل هوشبری ، کنترل قلب و جراحی می سازد
medical electronics
الکترونیک نوری ، علم اپتوالکترونیک شاخه ای از الکترونیک که به قطعات حالت جامد و الکترونیکی دیگر برای تولید ، مدوله کردن ، ارسال و حس کردن تابش الکترومغناطیس در باندهای فرابنفش ، مرئی ، مادون قرمز طیف می پردازد لامپهای پرتوکاتدی ، صفحه های نمایش الکترو درخشایی ، دیودهای نورگسیل ، مدوله کننده های نوری ، مبدلهای تصویر ، حافظه های نوری ، موجبرهای نوری ، مجزا سازهای نوری ، آشکارسازهای نوری ، سلولهای خورشیدی ، لامپهای دوربین تلویزیونی و قطعات الکترونوری مانند سلولهای کر نمونه های از قطعات نوری - الکترونیکی هستند با وجود آن که در بعضی موارد از این واژه به جای الکترواپتیک استفاده می شود ، اما واژه اپتوالکترونیک کاربرد بسیار وسیعتری دارد
optoelectronics
الکترونیک قدرت
power electronics
پرمیترسونیک ، آکوستو الکترونیک شاخه ای از الکترونیک که به امواج آکوستیکی در بسامدهای ریز موج ( بالاتر از MHZ500 ) که در مواد پیزو الکتریک یا مواد جامد دیگر حرکت می کنند می پردازد
pretersonics , acoustoelectronics
کوانتوم کوچکترین کمیت انرژی که می تواند با یک پدیده معین در ارتباط باشد کوانتوم تابش الکترومغناطیس ، فوتون است ، کوانتم ، مقدار
quantum
نقطه کوانتومی
quantum dot
بازده کوانتومی تعداد متوسط الکترونهای گسیل شده ی فتو الکتریکی از کاتد نوری بر فوتونهای تابش شده با طول موج در لامپ خلا نوری
quantum efficiency
انرژی کوانتمی
quantum energy
تصحیح خطای کوانتومی
Quantum error correction
الگوریتم ژنتیک کوانتومی
quantum genetic algorithm
پردازش اطلاعات کوانتومی
Quantum information processing
تداخل کوانتومی
Quantum interference
مکانیک کوانتومی مطالعه ساختار اتمی و پدیده های مربوط به آن به صورت کمیتهایی که قابل اندازه گیری هستند ، مکانیک کوانتمی
quantum mechanics
عدد کوانتمی عددی که به یکی از مقادیر مختلف کمیت کوانتایی در محدوده مجزای آن نسبت داده می شود مثلاً عدد کوانتومی اصلی الکترون سطح انرژی آن را نسبت به سطح انرژِی کمینه با تراز پایین که عدد کوانتومی آن است تعیین می کند
quantum number
بهینه سازی ازدحام ذرات کوانتومی
Quantum particle swarm optimization
فیزیک کوانتمی
quantum physics
تراز کوانتومی یکی از ترازهایی که اتم می تواند به طور دائم یا موقت در آن قرار گیرد
quantum state
نظریه کوانتمی ، نظریه کوانتوم نظریه ای که بر مبنای آن اتمها یا مولکولها انرژِی را با فرایند مرحله مقداری انرژِی که کوانتوم نامیده می شود گسیل یا جذب می شود کوانتوم نور یا تابشهای دیگر ، فوتون است انرژی فوتون برابر است با حاصلضرب بسامد تابش بر حسب هرتز در ثابت پلانک (6/62 ضربدر 10 به توان -27 ergs)
quantum theory
ولتاژ کوانتومی ولتاژی که الکترون باید در آن شتاب بگیرد تا انرژی لازم را برای یک کوانتوم خاص به دست آورد
quantum voltage
چاه کوانتومی
quantum well
چاه های کوانتومی
Quantum wells
محصول کوانتومی تعداد واکنشهای فوتون القایی یک نوع معین به ازای فوتون جذب شده ، بازده کوانتایی
quantum yield

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن