معادل انگلیسی حامل خود ساخته خاملی که اطلاعات در آن به طور خودکار با تولید شدن آن به مکانهای بعدی می روند

مهندسی برق

حامل خود ساخته خاملی که اطلاعات در آن به طور خودکار با تولید شدن آن به مکانهای بعدی می روند

self- instructed carry

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حامل خود ساخته خاملی که اطلاعات در آن به طور خودکار با تولید شدن آن به مکانهای بعدی می روند

رقم نقلی ، نقلی سیگنالی در کامپیوتر که هنگامی تولید می شود که جمع دو رقم هم ستون مساوی یا بیشتر ازمبنای سیستم عددی مورد استفاده باشد و یا اینکه اختلاف دو رقم از صفر کمتر شود

carry

نقلی کامل انتشار رقم نقلی حاصل از افزودن نقلی در عملیات حسابی کامپیوتری

complete carry

رقم نقلی چرخشی سیگنال نقلی در رایانه که پس از تولید در محل رقم با ارزش ترین ، مستقیماً به محل رقم کم ارزش ترین فرستاده می شود

end-around carry

خود تطبیق قادر به تغییر دادن مشخصه های عملکردی به طور خودکار در پاسخ به محیط

self- adapting

خود مغناطیس زدایی فرایندی که در آن نمونه مغناطیسی شده از ماده مغناطیسی با نگهداشتن میدانهای مخالفی که با مغناطیسی سازی خودش به وجود آمده اند ، خود تمایل به مغناطیس زدایی پیدا می کند خود مغناطیس زدایی مانع از ضبط موفق طول موجهای کوتاه یا حالت های گذرای سریع در سیگنال ضبط شده می شود

self- demagentization

خود تحریک عمل کردن بدون منبع توان یا تحریک خارجی

self- excited

لامپ تصویر خود کانونی لامپ تصویر تلویزیونی که دارای همگرایی الکتروستاتیکی خودار ، همراه با تفنگ الکترونی است

self- focused picture tube

ارایه ی ریز موج خود - هدایت ارایه آنتی با مدار الکترونیکی که فاز سیگنالهای راهنمایی ورودی را حس می کند و باریکه آنتن را جهت دریافت آنها قرار می دهد از این آنتن در مخابرات ماهواره ای - زمینی استفاده می شود

self- steering microwave array

برج آنتن خودنگهدار برج آنتنی که به سیمهای نگهدارنده نیاز ندارد

self- supporting antenna tower

خود ناهمگردی

self-affinity

ولت شبکه خودکار

self-bias

خودرس

self-checking

خودموازي سازي

self-collimation

کموتاسیون خودی

self-commutated

خود سازگار

self-consistent

مولد خودراه انداز

self-excited

ماشین خود تحریک

self-excited machine

خود خاموش شونده

self-extinguishing

تنظیم تمرکز خودکار

self-focus

شبکه های خودترمیم

Self-healing grids

جریان خودالقا

self-induced current

خودالقاگری ، خودالقائی

self-inductance

خودالقاگری ، خودالقائی

self-induction

خودتداخلی

self-interference

تخلیه ناوابسته

self-maintained discharge

کنترلر خود سازمانده تطبیقی فازی

self-organized adaptive fuzzy controller

کنترل کننده خود سازمان دهنده

Self-Organizing Controller

سیستم خودنوسانی

self-oscillatory system

دورسی‌فلکشن خودگام

self-paced dorsi-flexion

خودبرنامه‌ریزی

Self-scheduling

خود تشابهی

self-similarity

دستگاههای همگرد

self-synchronous devices

خودزمان‌بندی‌

self-timing

خودتنظیمی

self-tuning

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی حامل خود ساخته خاملی که اطلاعات در آن به طور خودکار با تولید شدن آن به مکانهای بعدی می روند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حامل خود ساخته خاملی که اطلاعات در آن به طور خودکار با تولید شدن آن به مکانهای بعدی می روند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما