معادل انگلیسی هویه ابزاری که حرارت رابه پیوند در حال لحیم شدن اعمال می کند منبع حرارت آن عنصر گرم کننده الکت

مهندسی برق
هویه ابزاری که حرارت رابه پیوند در حال لحیم شدن اعمال می کند منبع حرارت آن عنصر گرم کننده الکتریکی داخلی است
soldering iron
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی هویه ابزاری که حرارت رابه پیوند در حال لحیم شدن اعمال می کند منبع حرارت آن عنصر گرم کننده الکت
گونیای آهنی ، آهن نبشی
angle iron
آهن تابانیده
annealed iron
آهن آرمیچر ، آهن هسته آرمیچر
armature iron
آهن پشتی
back iron
چدن
cast iron
آهن هسته نوعی آهن نرم که در ساخت هسته ترانسفورمرها ، چوکها و رله ها استفاده می شود
core iron
آهن الکترولیتی نوعی آهن خالص با ویژگیهای مغناطیسی عالی که توسط فرایندهای الکترولیتی تولید می شود
electrolytic iron
آهن ( FE ) عنصر فلزی با عدد اتمی 26 و وزن اتمی 55/85
iron
آهنربای میتیس
mitis iron
هویه نقطه پالسی هویه ای که حرارت لازم را برای لحیم کاری خوب ، در فاصله های زمانی کنترل شده دقیق و بدون ایجاد حرارت اضافی در قطعات مجاور ، در نوک خود ایجاد می کند
pulse dot soldering iron
لحیم کار ی فرایند پیوند دادن فلزات با گداختن و لحیم کاری آلیاژ چسبنده ای که نقطه ذوب آن کمتر از 800 درجه F ( 425درجه C ) است
soldering
روغن لحیم کاری ماده شیمیایی که اکسید ها را از روی سطوح لحیم شونده پاک می کند از این روغن به طور گسترده ای ، به دلیل کیفیت غیر خورنده آن ، در لحیم کاری مدارهای الکترونیکی استفاده می شود
soldering flux
تفنگ لحیم کاری ابزار لحیم کاری که عنصر مقاومتی نوک آن به سرعت گرم می شود و به صورت اتصال کوتاهی در دو سر سیم پیچ ثانویه کم ولتاژ با جریان بالا در ترانسفورماتور کاهنده داخل دستگاه عمل می کند سوییچ نوع دیگری در دسته تفنگ امکان قطع و وصل منقطع را فراهم می کند
soldering gun
بالشتک سیم
soldering lug
روغن لحیم روغن لحیم کاری آماده شده به شکل خمیری
soldering paste
قلم لحیم کاری ؛ هویه هویه کوچکی که اندازه آن در حدود مداد است و برای لحیم کاری یا جدا کردن لحیم از اتصالهای روی بردهای مدار چاپی به کار می رود توان آن در حدود 35W یا کمتر است
soldering pencil
آهن نرم
wrought iron

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن