معادل انگلیسی روغن لحیم کاری ماده شیمیایی که اکسید ها را از روی سطوح لحیم شونده پاک می کند از این روغن به طور

مهندسی برق

روغن لحیم کاری ماده شیمیایی که اکسید ها را از روی سطوح لحیم شونده پاک می کند از این روغن به طور گسترده ای ، به دلیل کیفیت غیر خورنده آن ، در لحیم کاری مدارهای الکترونیکی استفاده می شود

soldering flux

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی روغن لحیم کاری ماده شیمیایی که اکسید ها را از روی سطوح لحیم شونده پاک می کند از این روغن به طور

جریان یافتن بطرف چیزی ، جریان ورودی

afflux

شار فاصله هوایی

air-gap flux

جریان آرمیچر

armature flux

شار پراکندگی آرمیچر ، جریان پخش آرمیچر

armature leakage flux

جریان پخش آرمیچر

armature stray flux

شار محوری

Axial Flux

شاره ثابت

conservative flux

شاره هرز

diffusion of magnetic flux

شار جابه جایی

displacement flux

شار موثر

effective flux

شار الکتریکی ، شاره برقی

electric flux

خط نیروی الکتریکی ؛ شار الکتریکی خطی فرضی که هر قطعه ی آن جهت میدان الکتریکی در آن نقطه را نشان می دهد

electric line of force; electric flux

شاره الکترومغناطیسی

electromagnetic flux

شار انرژی

energy flux

شار تحریک

excitation flux

شاره میدان

field flux

شار ، شار ؛ گداز آور 1 خطوط نیروی مغناطیسی یا الکتریکی در ناحیه ای معین 2 آهنگ شارش ذرات یا فوتونها از درون سطح واحد 3 حاصلضرب تعداد ذرات در واحد حجم و سرعت میانگین آنها 4 ماده ای شیمیایی که با از بین بردن لایه های اکسید از سطح فلزات آنها را برای لحیم کاری ، برنج کاری ، یا جوش آماده میکند رزین Resin به عنوان یک ماده گداز آور کاربرد گسترده ای در لحیم کاری قعطات الکترونیکی دارد ، گدازا

flux

شار شکاف

gap flux

شار حرارت

heat flux

شار ذاتی حاصلضرب چگالی شار ذاتی و سطح مقطع نمونه ای از یک ماده ی مغناطیسی که به صورت یکنواخت مغناطیسی شده باشد

intrinsic flux

ایزوفلو

isoflux

شار نشتی خطوط نیروی مغناطیسی که فراتر از مسیر مورد نظر کشیده شده و عمل مطلوب را انجام نمی دهد ، شاره هرز

leakage flux

خط شار

line of flux

شار روشنایی و شار نور کل انرژِ مرئی تولید شده در منبع در واحد زمان که متناظر با نرخ زمانی جاری شدن نور است و معمولاً بر حسب لومن اندازه گیری می شود

luminous fiux , light flux

شاره روشنایی

luminous flux

شار مغناطیسی ، شار مغناطیسی خطوط نیروی مغناطیسی ناشی از آهنربا

magnetic flux

شاره مغناطیسی

magnetic-flux

شار مغناطیس کننده

magnetising flux

سیم لحیم غیر خورنده سیم لحیم عاری از اسید و مواد دیگری که می توانند در هنگام لحیم کاری خوردگی ایجاد کنند

noncorriosive flux

شار دایمی

permanent flux

شار فوتون مقدار کل شار درخشانی که به کاتد نوری لامپ خلاء نوری ضرب کننده در واحد زمان می رسدو بر حسب فوتون بر ثانیه بیان می شود

photon flux

شار شعاعی

radial flux

شار تابشی نرخ زمانی جریان انرژِ تابشی ، شاره تابان

radiant flux

شار پسماند

remanent flux

شار باقیمانده

residual flux

شار خورشیدی انرژی رادیویی ناشی از خورشید

solar flux

لحیم کار ی فرایند پیوند دادن فلزات با گداختن و لحیم کاری آلیاژ چسبنده ای که نقطه ذوب آن کمتر از 800 درجه F ( 425درجه C ) است

soldering

تفنگ لحیم کاری ابزار لحیم کاری که عنصر مقاومتی نوک آن به سرعت گرم می شود و به صورت اتصال کوتاهی در دو سر سیم پیچ ثانویه کم ولتاژ با جریان بالا در ترانسفورماتور کاهنده داخل دستگاه عمل می کند سوییچ نوع دیگری در دسته تفنگ امکان قطع و وصل منقطع را فراهم می کند

soldering gun

هویه ابزاری که حرارت رابه پیوند در حال لحیم شدن اعمال می کند منبع حرارت آن عنصر گرم کننده الکتریکی داخلی است

soldering iron

بالشتک سیم

soldering lug

روغن لحیم روغن لحیم کاری آماده شده به شکل خمیری

soldering paste

قلم لحیم کاری ؛ هویه هویه کوچکی که اندازه آن در حدود مداد است و برای لحیم کاری یا جدا کردن لحیم از اتصالهای روی بردهای مدار چاپی به کار می رود توان آن در حدود 35W یا کمتر است

soldering pencil

شار انرژی صوت سرعت متوسط جاری شدن انرژی صوت برای یک دوره تناوب در هر سطح معین ، که معمولاً بر حسب ارگ بر ثانیه بیان می شود

sound - energy flux

شار سرگردان

stray flux

شار به دام افتاده شار مغناطیسی که با حلقه ابر رسانای بسته مرتبط می شود

trapped flux

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی روغن لحیم کاری ماده شیمیایی که اکسید ها را از روی سطوح لحیم شونده پاک می کند از این روغن به طور

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی روغن لحیم کاری ماده شیمیایی که اکسید ها را از روی سطوح لحیم شونده پاک می کند از این روغن به طور

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما