معادل انگلیسی میدان صدا ناحیه ار که شامل امواج صوتی است

مهندسی برق

میدان صدا ناحیه ار که شامل امواج صوتی است

sound field

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی میدان صدا ناحیه ار که شامل امواج صوتی است

میدان وجود هوا

air gap field

فرودگاه ، محل فرود هواپیما

airfield

میدان مغناطیسی متناوب

alternating current.magnetic field

حوزه متناوب ، حوزه متغیر ، میدان متناوب

alternating field

حوزه متناوب مغناطیسی

alternating magnetic field

میدان غیر دوره ای

aperiodic field

میدان آرمیچر

armature field

میدان پخش آرمیچر

armature leakage field

میدان پخش آرمیچر

armature stray field

میدان اتمی

atomic field

میدان پرواز ، فرودگاه

aviation field

میدان محوری

axial field

میدان تناظری

correspondence field

میدان بحرانی ، میدان قطع کوچک ترین مقدار نظری برای چگالی شار مغناطیسی پایداری که بتواند از رسیدن الکترون گسیل شده با سرعت صفر از کاتد مگنترون به آند آن جلو گیری کند

critical field , cutoff field

میدان مغناطیسی بحرانی میدانی که کمتر از آن ماده ی ابر رسانا در دمای مشخص و در غیاب جریان ، به حالت ابر رسانایی می رود و برای میدانهای بیشتر از آن در حالت عادی خود قرار خواهد داشت ، میدان مغناطیسی بحرانی میدانی که در کمتر از آن ماده ی ابر رسانا ، در دمای مشخص و در غیاب جریان ، به حالت ابر رسانایی می رود و برای میدانهای بپشتر از آن در حالت عادی خود قر ار خواهد داشت

critical magnetic field

میدان متعامد

cross field

میدان حلقوی

curl field

میدان مغناطیس زدا

demagnetizing field

میدان جریان مستقیم

direct current field

میدان مغناطیسی جریان مستقیم

direct current magnetic field

اغتشاش میدان

distortion of field

میدان رانش

drift field

میدان موثر

effective field

میدان الکتریکی ، میدان الکتریکی 1 ناحیه ی اطراف یک جسم باردار الکتریکی که در آن به سایر اجسام باردار نیروی جاذبه یا دافعه وارد می شود 2 مؤلفه الکتریکی میدان الکترومغناطیسی مرتبط با امواج رادیویی یا الکترونهای متحرک

electric field

میدان الکتریکی

electrical field

میدان الکترومغناطیسی میدان مرتبط با تابش الکترومغناطیسی که دارای دو میدان الکتریکی و مغناطیسی متحرک و عمود بر هم و عمود بر جهت حرکت موج است

electromagnetic field

میدان الکترواستاتیکی ناحیه ی اطراف یک جسم باردار که روی جسم دیگر بار القا می کند و نیرویی به آن وراد می ند ، گرادیان ولتاژ بین دو نقطه با پتانسیلهای مختلف ، میدان الکتروستاتیکی

electrostatic field

میدان محرک

exciter field

میدان خارجی

external field

میدان دور ، میدان دور میدان تابشی در منطقه ی فرانهوفر واقع در اطراف یک آنتن فرستنده

far field

میدان ، حوزه ، میدان ؛ حوزه 1 در پویش هم - بافته ی تلویزیونی به یکی از دو بخشی گفته می شود که از تقسیم قاب تصویری به دست می آید هر میدان شامل پویش کامل تصویر از بالا تا پایین و رگشت به نقطه ی شروع است در سیستم پخش تلویزیونی امریکا ، هر قاب تصویری با دو میدان تقسیم می شود که هر میدان به مدت 1 تقسیم بر 60 ثانیه و دارای 262/5 خط است 2 ناحیه ای که در برگیرنده ی خطوط نیروس مغناطیسی یا الکتریکی یا هر دو است 3 ناحیه ی تحت پوشش عدسی 4 مجموعه ای از نویسه ها که در پردازش رایانه ای به صورت واحد در نظر گرفته می شوند مانند میدان نام یا مقدار 5 محل کار دستگاهها و تجهیزات ، فیلد

field

میدان ثابت

fixed field

میدان نیرو

force field

میدان آزاد میدانی که آثار مرزی آن در ناحیه ی مورد نظر ناچیز است جسم واقع در میدان صدای آزاد اثر اختلالی ثابتی رابه عنوان مرز خواهد داشت مگر اینکه امپدانس آکوستیک جیم با امپدانس آکوستیکی محیط تطبیق شده باشد

free field

میدان حاشیه ای

fringing field

میدان شکاف

gap field

سیم پیچ متصل به زمین

grounded field

میدان قوی

high field

میدان همگن

homogeneous field

میدان مغناطیسی همگن

homogeneous magnetic field

میدان الکتریکی تابشی

incident electrical field

میدان القایی ، میدان القایی 1 بخشی از میدان الکترومغناطیسی یک آنتن فرستنده که گویی همواره همراه با آنتن است ؛ در حالی که میدان تابشی آنتن فرستنده را ترک می کند و به صورت امواج رادیویی در فضا منتشر می شود 2 میدان مغناطیسی یک پیچک حامل جریان متناوب که ولتاژی را در خود پیچک یا پیچک نزدیک به آن القا می کند

induction field

میدان ناگردان

irrotational field

فیلد برچسب

label field

میدان مغناطیسی نشتی

Leakage magnetic field

میدان نشتی

leakege field

میدان محلی

local field

میدان کم

low field

میدان مغناطیسی فضا یا ناحیه ای که در آن نیروی مغناطیسی بر بارهای الکتریکی در حال حاضر تاخیر بگذارد میدان مغناطیسی می تواند ناشی از یک پیچک یا رسانای حامل جریان ، آهنربای دائمی یا خود زمین باشد

magnetic field

میدان مغناطنده

Magnetizing field

میدان ماکسول

maxwell field

میدان مد

mode field

میدان نزدیک 1 میدان تابش اکوستیکی در نزدیکی بلندگو یا منبع اکوستیکی دیگر 2 میدان مغناطیسی که9 در ناحیه نزدیک با فاصله یک طول موج از آنتن فرستنده وجود دارد

near field

میدان رقصان الگوی میدان سه بعدی متغییر با زمان آنتن جهت دار یا تولید کننده باریکه ای که تغذیه رقصان دارد

nutation field

فیلد عملوند

operand field

میدان مخالف

opposing field

میدان پتانسیل

potential field

میدان پتانسیل

Potential-Field

میدان اولیه

primary field

میدان شعاعی میدان نیرو جهت داده شده به سوی نقطه ای در فضا یا در جهت دور شدن از آن

radial field

میدان تابشی میدانی الکترومغناطیسی که از آنتن ارسال کننده خارج می شود و به سمت بیرون ، به شکل امواج الکترو مغناطیسی در فضا تابش می شود

radiation field

میدان پسماند میدان مغناطیسی باقی مانده در هسته آهنی پس از برداشته شدن تحریک

residual field

میدان کند کننده میدان الکتریکی یا مغناطیسی که حرکت الکترونها را در فضای بین الکترودی لامپ الکترونی کند می کند

retarding field

میدان چرخان

rotary field

میدان گردان

rotating field

میدان چرخشی

rotational field

میدان زنجیری

series field

میدان شنتی

shunt field

میدان سینوسی

sinusoidal field

میدان سولنئیدی

solenoidal field

صوت ، صدا ، صدا حس شنیدن ایجاد شده به هنگام عمل کردن امواج صوتی روی مغز از طریق ارگانهای شنوایی گوشها ، حدهای نهایی بسامد برای شنوایی اناسن از حدود 15 تا 20000 هرتز است ولی حیوانات می توانند بسامدهای بسیار بالاتری را بشنوند 2 ارتعاش محیط کشسان با هر بسامدی که حس شنیدن را ایجاد کند این ارتعاش به صورت موج صوتی در محیط منتشر می شود بسامدهایی که صدا تولید میکنند بسامدهای صوتی یا شنیداری نامیده می شوند بسامدهای پایین تر از حد شنوایی را ، مادونصوت و بسامدهای بالاتر از حد شنوایی را ، فراصوتی می نامند صوت با سرعتی در حدود 335 متر بر ثانیه در هوا ، در سطح دریا و حدود 1463 متر بر ثانیه در آب حرکت می کند

sound

فیلتر اثر صدا فیلتری که معمولاً قابل تنظیم است و باند عبور سیستم را در بسامد های صوتی پایین و یا بالا کاهش می دهد تا تاثیرهای خاصی را در صدا به وجود آورد

sound - effects filter

چگالی انرژی صوت انرژِ صوت در واحد حجم که معمولاً ب حسب ارگ بر سانتی متر مکعب بیان می شود

sound - energy density

شار انرژی صوت سرعت متوسط جاری شدن انرژی صوت برای یک دوره تناوب در هر سطح معین ، که معمولاً بر حسب ارگ بر ثانیه بیان می شود

sound - energy flux

ضبط فیلم صدادار دستگاهی که سیگنالهای صدا را به باریکه نور مدوله شده ( با سطح متغیر یا شدت متغیر ) تبدیل می کند تا فیلم را در معرض آن قرار دهد و تصاویر صوتی ایجاد کند

sound - film recorder

سطح صدا سنج ابزاری که سطوح نویز و صدا را به شیوه ی معینی اندازه می گیرد این سنجه می تواند بر حسب دسیبل یا واحدحجم صدا درجه بندی شده باشد سطحح صدا سنج شامل میکروفون ، تقویت کننده ، سنجه خروجی و شبکه وزن دهی بسامد است واحد خجم صدا سنج نمونه ای از آن است

sound - level meter

تلفن صدا - توان تلفنی که فقط با جریان تولید شده با صدای گوینده و بدون منبع تغذیه خارجی کار می کند امواج صدا سبب می شوند که دیافراگم پیچگی را بین قطبهای آهنربای کوچک دائمی اما قوی ، به جلو و عقب حرکت دهد و ولتاژ AF لازم در پیچک تولید شود

sound - powered telephone

سیستم بازسازی صدا ترکیبی از قطعات تراگردان و تجهیرات مربوط به آنها برای دریافت صدا در یک مکان و بازسازی آن در همان مکان یا مکان دیگر ، در همان زمان یا زمانی دیگر

sound - reproducing system

جاذب صدا ماده ای که در صدا زیادی از انرژی صوتی منتشر شده را جذب می کند

sound absorber

ضریب جذاب صدا ، ضریب جذاب آکوستیکی ، جذب کنندگی آکوستیکی نسبت انرژی صوتی جذب شده به انرژی رسیده به سطح یا محیط

sound absorption coefficient , acoustic absorption coefficient , acoustic absorptivity

تقویت کننده صدا

sound amplifier

تحلیلگر صدا ابزاری که سطوح مولفه های صدای مرکب را به صورت تابعی از بسامد اندازه می گیرد

sound analyzer

رسانایی صدا درصد رسانایی به دست آمده هنگامی که واحدهای صحبت صداهای اصلی هستند که معمولاً با آواهای بی معنی ترکیب شده اند

sound articulation

تضعیف صوت

sound attenuation

میله صدا یکی از دو یا چند میله های افقی تاریک و روشن یک در میان که در تصویر تلویزیونی ، که به هنگام رسیدن ولتاژ AF به مدار ورودی تصویر لامپ تصویر ظاهر می شود

sound bar

نوارهای صوتی

sound bars

حامل صوت حامل تلویزیونی که بسامد آن با بخش صدای برنامه تلویزیونی مدوله شده است بسامد مرکزی مدولیه شده حامل صوت 4/5 مگاهرتز بالاتر از بسامد حامل تصویر همان کانال است

sound carrier

کانال صوتی ، کانال صدا 1 مجموعه ای از طبقات که فقط سیگنال صدا را در گیرنده تلویزیونی پردازش می کند 2 لایه ای از آب دریا که از حدود 700 متر تا 1500 متر زیر سطح آ ، گسترش یافته است ، که صدا در آن با سرعتی حدود 1500 متر بر ثانیه حرکت می کند که پایین ترین سرعت حرکت صدا در آب دریا است چگالی آب دریا که به دما ف فشار و شوری بستگی دارد در کانال صدا به دلیل کاهش دما با عمق در برابر افزایش فشار با عمق ، به حداکثر می رسد

sound channel

اعوعاج صوت

sound distortion

اثر صوت

sound effect

انرژی صوت انرژی موجود در محیط ، ناشی از امواج صوتی

sound energy

فیلم صدادار فیلم تصویر متحرکی که در یک طرف دارای شیار صدا برای بازسازی صداهای مربوط به فیلم است

sound film

فرکانس صوت ، بسامد صوتی

sound frequency

دریچه صدا دریچه که فیلم در پرژکتور فیلم صدادار از آن می گذرد تا شیار صدا به سیگنالهای AF برای تقویب و بازسازی تبدیل شود

sound gate

مولد صوت

sound generator

هدصدا قسمتی از پرژکتور تصویر متحرک صدادار که شیار صدا مغناطیسی یا تصویری را به سیگنالهای صدای شنیداری تبدیل می کند

sound head

تصویر صدا تصویر عکسبرداری شده از صدا ، مانند تصویر صدا روی شیار صدا ی فیلم

sound image

عایق سازی صوت

sound insulation

شدت صوت

sound intensity

لیزر صوتی سیسر قطعه ای که صوت را همانند لیزر تقویت کننده نور ، تقویت می کند این قطعه میله ای شیشه ای به طول 1 اینچ است که تا نزدیکی صفر مطلق سرد شده است تا تداخلهای ناشی از ارتعاشهای حرارتی در آن حذف شود بلورهای پیزوالکتریک به هنگام جاری شدن جریان الکتریکی در آنها ، از یک طرف ارتعاشهای صوتی گسیل می کنند برای تقویت صدا ، ابتدا اتمهای شیشه با پالس صدا 4/5 با شدت و بسامد انتخاب شده ، پمپ می شوند سپس پالس صدای تقویت شونده ، فرستاده می شود فرنونهایی که صدا از آنها در داخل میله حرکت م یکند به اتمهای برانگیخته بر خورد می کنند و بدون آن که جذب شوند ، در نتیجه سبب می شون ه اتمها فونونهایی را آزاد کنند که صدا را چند برابر و شدید تر می کند

sound laser , saser

سطح صدا سطح فشار صدا وزن دار در نقطه ای از میدان صدا که با روش تعریف شده در جامعه استانداردهای آمریکا تعیین می شود قرائت سنجه بر حسب دسیبل متناظر با مقدار مجموع فشار صدا روی محدوده ی بسامد شنوایی در وزن بسامدی و زمان اندازه گیری معین است ، سطح صوت

sound level

سنجش صوت

sound measurement

توان صدا کل انرژِ صوتی تابیده از منبع بر واحد زمان که معمولاً بر حسب ارگ بر ثانیه یا وات بیان می شود

sound power

سطح توان صدا مقداری بر حسب دسی بل معادل 10 برابر لگاریتم مبنای 10 نسبت توان صدای تابیده شده به توان مرجع

sound power level

سطح فشار صدا مقداری بر حسب دسیبل معادل با 20 برابر لگاریتم مبنای 10 فشار صدا به فشار مرجع ، فشارهای مرجع رایح 0/0002 و 1 مکروبار هستند

sound pressure level

پروب صدا پروبی که میدان صدا را بدون ایجاد اغتشاش قابل توجه در ناحیه تحت آزمایش میدان ، می کاود پروب صدا می تواند میکروفون کوچکیا قسمت لوله مانند کوچکی باشد که به میکروفون معمولی اضافه شده است

sound probe

کیفیت صوت

sound quality

محدوده صوت

sound range

ضبط صدا ضبطی که ضبط دائمی صداها را روی شیارهای صدای نوری یا نوار مغناطیسی انجام می دهد ، ضبط صوت

sound recorder

سیستم ضبط صوت ترکیب مناسبی از قطعات تراگردان و تجهیزات مربوط به آنها ، برای ذخیره صدا به شکلی که به دفعات قابل بازسازی باشد

sound recording system

ضریب بازتابش صدا ، ضریب بازتابش آکوستیکی ، بازتابندگی آکوستیکی نسبت انرژی صوتی بازتابیده از سطح به انرژِی صوتی رسیده به سطح

sound reflection coefficient , acoustic reflection coefficient , acoustic reflectivity

منبع صوت

sound source

محل یابی منبع صدا

Sound source localization

طیف نگار صدا ابزاری ه ترکیب طیفی صدای شنیداری را ضبط و تحلیل می کند از کاربردهای آن در شناسایی گویندگان با لاگوی صدای آنهاست

sound spectrograph

طیف صدا نایشی از دامنه های مولفه های صدای مرکب که به صورت تابعی از بسامد منظم شده اند ، طیف صوت

sound spectrum

سرعت صدا سرعت فیلم تصویر متحرک صدادار ، که با 24 قاب درثانیه استاندارد شده است این سرعت برای فیلم (16mm ، 11m/min(36ft/min و برای فیلم (35mm ، 27/4m/min (90ft/min است

sound speed

نوار صدا نوار طولی از ماده مغناطیسی قرار داده شده روی بعضی فیلمهای تصویر متحرزک برای ضبط شیار صدا

sound stripe

سیستم مراقبی صوتی ، سیستم صوتی زیر آبی سیستم هانی نیروی ردیایی ایالات متحده برای ردیابی کشتیها و زیر دریاییها یی که می توانند دشمن باشند استفاده از آن در سالهای 1950 آغاز شد و امروزه به صرت شبکه گسترده ای از میکروفونهای زیر دریایی در آمده است که با 30000 مایل کابل زیر دریایی به ایسگاههای ساخلی متصل شده اند

sound survillence system or underwater sound system

برداشته شدن صدا نقطه ای که سیگنال صدا از سیگنال تصویر در گیرنده تلویزیونی برای تقویت IF ، مدوله سازی و تقویت AF جداگانه ، جدا می شود ، صداگیری

sound takeoff

شیار صدا باند نازکی ، معمولاً در امتداد لبه ی فیلم صدادار ، که حامل صدای ضبط شده است این شیار می تواند شیار نوری با پهنای متغیر یا شیار مغناطیسی باشد

sound track

ضریب ارسال صدا ؛ضریب ارسال آکوستیکی ؛ارسال شوندگی آکوستیکی نسبت انرژی صوتی وارد شده به انرژی صوتی رسیده به حد واسط محیط صوتی مقادیر آن به زاویه تابش صدا بستگی دارد

sound transmission coeffient ; acoustic transmission coeffocoent ; acoustic transmittivity

سرعت صوت

sound velocity

ارتعاش صوت

sound vibration

موج صدا موج عبوری تولید شده در محیط کشسان با ارتعاشهایی در محدوده ی بسامدی صوتی سرعت تقریبی امواج صدا 335m/s ، 1100ft/s در هوای 0 درجه c و m/s1463 (4800ft/s) در آب 500m/s (16400ft/s(در فولاد است ، موج صوت

sound wave

رله صداده

sounder

تقویت کننده صدا

sounder resonator

اکتشاف 1 هر گونه نفوذ در محیط طبیعی ، زیر آب یا در جو ، برای مشاهده علمی و اندازه گیری 2 تعیین عمق آب با طناب عمق سنج یا عمق یاب

sounding

شدت صوت انرژی صوتی ارسال شده در واحد زمان از واحد سطح که بر حسب ارگ بر ثانیه بر سانتی متر مربع یا وات بر سانتی متر بربع بیان می شود

sounding balloon

میدان ساکن

static field

میدان استاتور

stator field

میدان پراکنده شار مغناطیسی نشتی که به پیچک به بیرون پراکنده می شود و کار مفیدی انجام نمی دهد ، میدان هرز

stray field

میدان مغناطیسی زمین

terrestrial magnetic field

میدان عرضی

transverse field

میدان یکنواخت

uniform field

میدان تغییر

variable field

میدان بردای ، میدان برداری

vector field

میدان گردابی

vortex field

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی میدان صدا ناحیه ار که شامل امواج صوتی است

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی میدان صدا ناحیه ار که شامل امواج صوتی است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما