معادل انگلیسی تعویضگر خودکار صفحه ی گرامافون یک ماشین الکترومکانیکی مجهز به مکانیزمی جهت انتخاب صفحه های گراماف

مهندسی برق

تعویضگر خودکار صفحه ی گرامافون یک ماشین الکترومکانیکی مجهز به مکانیزمی جهت انتخاب صفحه های گرامافون و قرار دادن آنها روی صفحه ی گردان برای پخش نمونه های خانگی عموماً صفحات را به ترتیب قرار گرفتن آنها بر می دارند اما نمونه های تجاری ( مشهور به juce boxes )قابلیت انتخاب صفحه ها را طبق خواسته ی مشتری دارند در حال حاضر این فناوری منسوخ شده است و به جای آن تعویضگرهای خودکار دیسک فشرده یا سی دی ( automatic compact disk changeer ) وارد بازار شده اند ، گرام خودکار

automatic record changer

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تعویضگر خودکار صفحه ی گرامافون یک ماشین الکترومکانیکی مجهز به مکانیزمی جهت انتخاب صفحه های گراماف

تعویض کننده خودکار

auto changer

اتوماتیک

automatic

تنظیم خودکار

automatic adjustment

تعقیب خودکار

automatic aiming

گیرنده آژیر خودکار

automatic alarm receiver

محدود کننده دامنه نوسان بطور خودکار

automatic amplitude control

زنگ احضار خودکار

automatic annunciator

تعادل کننده خودکار افت دستگاه

automatic anti fading

بایاس وارون خودکار یک یاچندحلقه کنترل خودکاربهره برای جلوگیری از اضافه بار گیرنده های راداری در اثر پژواک های قوی و یا سیگنالهای اخلالگر

automatic back blas

بمرسان خودکار

automatic bass compensation

ترمیم خودکار صدای بم [ای بی سی] مداری در گیرنده های رادیویی و تقویت کننده های شنیداری برای طبیعی کردن صدای بم در شدت صدای پایین برای این منظور معمولاً از یک مقاومت و خازن سری که بین زمین و سر وسط پیچ کنترل صدا قرار گرفته اند ، استفاده می شود این مدار بصورت خودکار پاسخ نامطلوب گوش انسان به صداهای ضعیف و کم بسامد را اصلاح می کند

automatic bass compensationabc

قطع کننده خودکار

automatic breaker

کنترل خود کار روشنایی ، کنترل خودکار زمینه مدار درگیرنده های تلویزیونی که میانگین روشنایی تصویر ار ثابت نگه می دارد طرز کار آن مشابه با مدار کنترل شدت صدا در یک گیرنده ی صوتی است

automatic brightness contorol

ولت شبکه خودکار

automatic c bias

مدار خودکار

automatic circuit

قطع کننده خودکار مدار ، مدارشکن خودکار

automatic circuit breaker

کنترل خود کار رنگ مداری در تلویزیون رنگی که سطح شدت رنگ را علیرغم تغییر در قدرت سیگنال دریافتی ثابت نگه می دارد معمولاًعمل کنترل با تغییر بهره ی تقویت کننده ی میانگذار رنگ نمایی ( کرومینانس ) انجام می شود

automatic color control

تعویضگر خودکار دیسک فشرده نوعی ماشین الکترو مکانیکی که می تواند به صورت گزینشی و معمولاً با چرخش ، دیسک فشرده را در محل مخصوص برای بخش توسط سیستم پخش لیزری قرار دهد

automatic compact-disk changer

ماشین حساب خودکار

automatic computer

کنترل خودکار کنتراست ، کنترل خودکار سایه - روشن مداری که با تغییر بهره ی تقویت کننده های آر اف و آی اف تصویری ، نسبت سایه - روشن تصویر تلویزیونی را در یک سطح میانگین حفظ میکند عمل کنترل با تغییر بایاس یک یا چند ترانزیستور متغیر انجام می گیرد کنترل دستی سایه - روشن سطح میانگین را مشخص می کند و کنترل خودکار سایه - روشن این میانگین را علیرغم تغییر قدرت سیگنال در ایستگاه های مختلف حفظ می کند

automatic contrast control

کنترل خودکار ، تنظیم خودکار ، فرمان دادن ، خودکار

automatic control

کنترل خودکار ، رگوله سازی خودکار نوعی کنترل که در آن عملیات رگوله سازی و قطع و وصل در پاسخ به شرایط از پیش معین به صورت خودکارانجام می شود

automatic control , automatic regulation

دستگاه تنظیم خودکار

automatic control system

سیستم کنترل خودکار ، سیستم رگوله ساز نوعی سیستم کنترل که از یک یا چند کنترل کننده ی خودکار در حلقه های بسته با یک یا چند فرایند استفاده می کند

automatic control system , regulating system

کنترل کننده خودکار وسیله ای که پیوسته مقدار یک کمیت با وضعیت متغیر را می سنجد و به صورت خودکار هر گونه انحراف از مقدار مطلوب را در تجهیزات تحت کنترل اصلاح می کند ، کنترل کننده اتوماتیک ، نگهبانی فنی خودکار ، دستگاه فرمان

automatic controller

کنترل کننده دور خودکار

automatic controller of revolution

کنترل کننده خودکار جریان

automatic current controller

قطع کننده خودکار

automatic cut-out

مغناطیس زدای خودکار ، گاوس زدای خودکار ، پالاینده ی خودکار رنگ مجموعه ای از سیم پیچ های مغناطیس زدا در اطراف لامپ تصویر تلویزیون رنگی همراه با مدار خاصی که این سیم پیچ ها را فقط پس از روشن شدن و در طی گرم شدن انرژی دار می کند این سیم پیچ ها هر بخش از گیرنده را که تحت تاثیر میدان مغناطیس زمین یا وسایل خانگی قرار گرفته باشد معناطیس زدایی می کند مغناطیس زدایی خودکار این امکان را می دهد که بتوان دستگاه تلویزیون رنگی را بدون نیاز به تنظیم مجدد کنترلها جا بجا کرد

automatic degausser, automatic color purifier

سیستم کنترل مغناطیس زدایی خودکار سیستمی در کشتی که به صورت خودکار و با تغییر مسیر کشتی جریان مغناطیس زدایی را اصلاح می کند سیگنال تولید شده توسط فرستنده ی سنکرو ، که در قطب نمای ژیروسکوپی کشتی نصب شده است پس از یکسوسازی و تقویت برای کنترل منبع جریان مغناطیس زدا به ار گرفته می شود

automatic degaussing control system

شماره گیر خودکار مداری که شخص را قادر می سازد با زدن یک دکمه ، شماره تلفن تا 14 رقم را بهصورت خودکار شماره گیری کند

automatic diater

آزاد کننده خودکار

automatic disengaging

دستگاه ظرفشویی اتوماتیک

automatic dishwasher

کلید خودکار در

automatic door switch

اتصال خودکار

automatic drop

کنترل اتوماتیک اضطراری

Automatic emergency control

تصحیح کننده اتوماتیک اشتباهات

automatic error correction

تبدیل اتوماتیکی

automatic exchange

گوینده مکان به طور اتوماتیک

automatic exchange announcement

نگهبانی شعله ، کنترل شعله خودکار

automatic flame guard

چشمکزن خودکار

automatic flasher

تمرکز خودکار

automatic focusing

کنترل خودکار بسامد ( ای اف سی ) 1 مداری که بسامد یک نوسانساز را در محدوده ی مشخص حفظ می کند ( مثلاً در یک فرستنده ) 2 مداری که با کنترل نوسانساز محلی در گیرنده ی سوپر هترودین آن را به دقت در یک بسامد معین نگه می دارد ( نظیر یک گیرنده ی ( اف -ام )3 مداری در گیرنده ی رادار سوپر هترودین که برای جبران تغییرات بسامد سیگنال پژواک دریافتی ، بسامد نوسانساز محلی را اصلاح می کند 4 مداری در گیرنده های تلویزیونی که بسامد نوسانساز رویش را با بسامد پالس های همزمانساز در سیگنال دریافتی متناسب می کند ، ناظم خودکار بسامد

automatic frequency control

تنظیم خودکار نوسان

automatic frequency control = afc

دستگاه کنترل خودکار نوسان

automatic frequency control device

طبقه کنترل صوتی خودکار

automatic frequency control stage

کنترل خودکار بهره ( ای جی سی ) مدار کنترلی که بهره ی ( ضریب تقویت ) یک گیرنده یا تجهیزات دیگر را به صورت خودکار طوری تغییر می دهد که سیگنال خروجی مطلوب علیرغم تغییرات سیگنال ورودی همچنان ثابت بماند ، ناظم خودکار فزونسازی

automatic gain control

کنترل خودکار بهره

automatic gain control ( agc )

تقویت خودکار تنظیم

automatic gain control = a.g.c.

تقویت تنظیم

automatic gain control amplifier

کنترل خودکار تولید

Automatic Generation Control

ولتاژ شبکه خودکار (ولتاژ قبلی)

automatic gird bias

دستگاه راهنمایی (بعدی) خودکار

automatic guidance system

دستگاه نام دهنده خودکار

automatic identification devise

اتو زدن و خشک کردن خودکار

automatic ironing machine

کلید خودکار

automatic key

کنترل خودکار نور تنظیم خودکار نور تابیده به یک فیلم ، دوربین تلویزیونی یا سایر وسایل تصویر برداری متناسب با میزان روشنایی صحنه

automatic light control

حذف بار اتوماتیک

automatic load shedding

ماشین خودکار

automatic machine

مرکز خودکار را هگزینی پیام محلی که در آن پیام ورودی به صورت خودکار به یک یا چند مدار خروجی متناظر با اطلاعات کنترلی موجود در پیام هدایت می شود

automatic message-switching center

قرائت خودکار کنتور

automatic meter reading

کنترل خودکار مدوله سازی مدار فرستنده ای که بهر هی سیگنالهای ورودی بیش از حد قوی را بدون تاثیر بر قدرت سیگنالهای عادی کاهش می دهد این کار امکان افزایش مدوله سازی میانگین را بدون اضافه مدوله سازی فراهم می سازد که معادل با افزایش توان خروجی بسامد حامل است

automatic modulation control

محدود کننده گی خودکار مدوله سازی [ای ام ال] مداری در برخی فرستنده های رادیویی که از اضافه مدوله سازی جلوگیری می کند این مدار در هنگام قوی شدن سیگنال صدا ، بهره ی یک یا چند طبقه تقویت کننده ی شنیداری را کاهش می دهد تا سطح مدوله سازی در زیر %100 حفظ شود

automatic modulation limitingaml

شبکه خودکار

automatic network

کنترل خودکار خط مبنا فرایندی که به طور خودکار ارتفاع خط مبنا در سیگنال تلویزیونی دریافتی را متناسب با قدرت سیگنال ورودی یا پارامتر مشخص دیگر تنظیم می کند

automatic pedestal control

ناظم خودکار فاز

automatic phase control

کنترل خودکار فاز[ای پی سی] 1 مداری در تلویزیون رنگی که سیگنال حامل 3/58 مگاهرتزی را از طریق همزمان سازی با سیگنال رگبار (برست) رنگی ارسال شده ، دقیقاً با همان فاز و بسامد بازیابی می کند 2 مدار کنترل خودکار بسامدی که اختلاف بین دو منبع بسامدی را به اشکار ساز فاز اعمال می کند تا سیگنال کنترلی مطلوب را تولید کند

automatic phase control apc

کنترل خودکار تصویری کلید چند اتصالی در برخی تلویزیون های رنگی که کنترل های ثابت را از مدار خارج می کند و کنترل های از پیش تنظیم شده را وارد می کند با فشردن یک دکمه تنظیم های اشتباه و تصادفی کنترل ها اصلاح می شود

automatic picture control

ارسال خودکار تصویر[ای پی تی] نوعی سیستم تلویزیونی در ماهواره های هواشناسی با پویش آهسته که در هنگام روز تصاویر تلویزیونی معمولی و در شب تصاویر زیر قرمز از ابرها تهیه می کند هر تصویرجهت ارسال به زمین برای تقریباً 200 ثانیه در یک ویدیکون (vidicon) ذخیره می شود

automatic picture transmissionapt

فرمان کوتاه خودکار

automatic pilot

برنامه سازی روشی رایانه ای برای تبدیل برنامه های رایانه ای از شکل قابل فهم توسط انسان به شکل کارآمدتری جهت پردازش داده ها ، برنامه ریزی خودکار

automatic programming

راهنمای ترسیم خودکار راداری [آرپا] نوعی سیستم راداری در کشتی ها که سیگنالهای ناوبری برگشتی را به صورت رقمی در می آورد و به دریانوردان امکان تشخیص و ردگیری سرعت و مسیر کشتی های اطراف را می دهد

automatic radar pilot aidarpa

پیکربندی مجدد خودکار

Automatic reconfiguration

سیستم تنظیم خودکار

automatic regulating system

تنظیم خودکار

automatic regulation

آزاد کننده خودکار ، تنظیم کننده خودکار

automatic release

قطع یا رها کننده خودکار

automatic releasing

درخواست تکرار خودکار یکی از دومدار ارتباطی AMTORدر ARQ ، که مد Aنیز نامیده می شود دو ایستگاه دائماً ارسال یکدیگر را تایید می کنند در صورت مفقود شدن اطلاعات ، آنقدر تکرار می شود تا اینکه ایستگاه دریافت آن را تایید کند

automatic repeat request

تنظیم خودکار نور یک محفظه یا سالن

automatic room light adaption

مقیاس‌بندی خودکار

Automatic Scaling

کنترل خودکار گزینندگی مداری که گزینندگی گیرنده را با توجه به شدت وضعیت سیگنال دریافتی تنظیم می کنند با کاهش مقاومت کلکتور- امیتر ترانز یستور در حضور یک سیگنال قوی ، مدار تنظیم میرا شده و از گزینندگی گیرنده می کاهد

automatic selecity comntrol

خودکار انتخاب کننده

automatic selector

کنترل خودکار حساسیت مداری که حساسیت گیرنده را در سطح تعیین شده حفظ می کند

automatic sensitivity control

میزان کردن خودکار

automatic spark advance

استارت خودکار ، راه اندازه خودکار

automatic starter

ایستگاه فرستنده یاب خودکار

automatic station finder

قطع کننده خودکار

automatic stop

کلید خودکار

automatic switch

کلید خودکار

automatic switching

دستگاه ارتباط [کلید] خودکار

automatic switching equipment

سیستم [انتخاب] خودکار

automatic system

تلگراف خودکار

automatic telegraph

شماره گیر تلفن خودکار

automatic telephone sender

دستگاه شماره گیر خودکار برای راه دور

automatic telephone sender service

تلفن خودکار

automatic telephone system

تجهیزات آزمون خودکار تجهیزات آزمون ، نوعاً همراه بارایانه ، که مراحل آزمایش مدارها ی مجتمع ، تخته مدارها ، ومحصولات یا سیستم های کامل را خودکار می کندو نتایج را به صورت قبول- رد اعلام وچاپ می کند

automatic test equipment

کلید ساعتی

automatic time switch

انتخاب تلفنی دور

automatic toll exchange

امور مربوط تلفنی

automatic toll line service

هادی اشعه [خودکار]

automatic track correction

تعقیب خودکار

automatic tracking

ردگیری خودکار ، هدف گیری خودکار نوعی ردگیری که در آن باریکه ی راداری به کمک یک مکانیزم سروو روی هدف متمرکز می شود مدارهای فرمان مکانیزم سروو با توجه مشخصات سیگنال برگشتی از هدف عمل میکنند

automatic tracking ,automatic aiming , autotrack

ایستگاه یاب خودکار

automatic transmitter finder

آزاد کننده خودکار

automatic tripping device

مکانیسم قطع کننده خودکار

automatic tripping mechanism

سیستم تنظیم خودکار یک سیستم الکتریکی ، مکانیکی ، یا الکترومکانیکی که با فشردن دکمه ، چرخش گردونه ، یا شماره گیری مشابه با تلفن ، دستگاه گیرنده یا فرستنده ی رادیویی را روی بسامد معین تنظیم میکند

automatic tuni9ng system

تنظیم خودکار نوسان ، میزانساز خودکار

automatic tuning

تنظیم خودکار و کنترل نوسان

automatic tuning control

تنظیم کامل خودکار

automatic tuning means (pl)

control system (AVR)سیستم کنترل ولتاژ اتوماتیک

automatic voltage

رگولاتور خودکار ولتاژ

automatic voltage regulator

کنترل خودکار حجم صدا ( ای وی سی ) نوعی کنترل خودکار بهره که علیزغم تغییرات قدرت سیگنال ورودی به هنگام تضعیف یا تنظیم از ایستگاهی به ایستگاه دیگر ، شدت صدای خروجی گیرنده ی رادیو را ثابت نگه می دارد در این روش یک ولتاژ دی - سی متناسب با قدرت سیگنال خروجی صدا از آشکار ساز دوم گرفته می شود و بایاس طبقات اولیه ی تقویت کننده ی آر - اف یا آی - اف را تغییر می دهد ، ناظم خودکار صدا

automatic volume control

تنظیم خودکار صدا

automatic volume control = avc

گسترش خودکار صدا

automatic volume expansion

ماشین لباسشویی خودکار

automatic washer

آبگرمکن خودکار

automatic water boiler

جوش کننده خودکار

automatic welder

ماشین جوش خودکار

automatic welding machine

کار خودکار

automatic working

خودکار

automatical = automatic

خودکار

automatically

گیرنده ی خود - پویشگر گیرنده ای که گستره ی بسامدی انتخاب شده را به صورت خودکار جارو می کند آن را می توان طوری تنظیم کرد که یا وضعیت سیگنال ها در این گستره را نشان دهد و یا با یافتن یک سیگنال جستجو را متوقف کند

automatic-scanning receiver

مبدل فرکانسی ، تغییر دهنده بسامد

frequency changer

مبدل بسامد مدار ، وسیله ، یا ماشینی که بسامد یک جریان متناوب را بدون تغییر ولتاژ یا تعداد فازها ، از مقداری به مقدار دیگر تغییر می دهد درگیرنده ی سوپر هترودین ، طبقات نوسانسار و آشکار ساز اول مخلوط کن با هم به عنوان مبدل بسامد عمل می کنند

frequency converter; frequency changer

مبادله کننده گرما

heat exchanger

تپ‌چنجر بار‌

load tap changer

تپ چنجر زیر بار

on-load tap changer

تغییر دهنده قطبش

polarity changer

تغییردهنده قطبش

pole changer

صفحه عوض کن دستگاه پخش صفحه ای که دو یا چند صفحه را به طور خودکار و به ترتیب پخش می کند

record changer

تپ چنجر

tap changer

تعویض کننده برهه زمانی

time slot interchanger

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی تعویضگر خودکار صفحه ی گرامافون یک ماشین الکترومکانیکی مجهز به مکانیزمی جهت انتخاب صفحه های گراماف

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تعویضگر خودکار صفحه ی گرامافون یک ماشین الکترومکانیکی مجهز به مکانیزمی جهت انتخاب صفحه های گراماف

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما