معادل انگلیسی خط شکل دهی پالس خط پیوسته ای با شبکه نردبانی دارای پارامتر هایی که شکل معینی به پالس مدوله کنن

مهندسی برق
خط شکل دهی پالس خط پیوسته ای با شبکه نردبانی دارای پارامتر هایی که شکل معینی به پالس مدوله کننده در مدوله کننده رادار می دهد
pulse - forming line
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی خط شکل دهی پالس خط پیوسته ای با شبکه نردبانی دارای پارامتر هایی که شکل معینی به پالس مدوله کنن
یک خط خالی
a blank line
سیم هادی جریان متناوب
a.c. line
سیم هادی جریان متناوب ، شبکه جریان متناوب
a.c. power line
خط جذب خط تیره متانظر با اوج در سیف جذب گاز یا بخار ، خط جذب ، خط تیره متانظر با اوج در سیف جذب گاز یا بخار
absorption line
خط تاخیر آکوستیکی وسیله ای که با چرخاندن پالس های صوتی در محیط مایع یا جامد در انتقال آنها تاخیر ایجاد میکند ، خط تاخیر آکوستیکی \n وسیله ای که با چرخاندن پالس های صوتی در محیط مایع یا جامد در انتقال آنها تاخیر ایجاد میکند
acoustic delay line
هدایت صوتی
acoustic line
خط فعال خطی افقی در تلویزیون که اطلاعات تصویر را در بر دارد بر خلاف خطوط برگشتی که در طی برگشت افقی و عمودی خالی هستند
active line
سیم بالایی ، سیم هوایی
aerial contact line
سیم هادی در بالای زمین ، کابل هوایی
aerial line
خط بیزاویه
agonic line
خط هوایی ، خط آزاد
air line
بازی ، آلکالی ، قلیایی ، قلیاکننده ، تشکیل دهنده قلیا
alkaline
خط جریان متناوب
alternating current.line
سیم تغذیه آنتن ، خط انتقال آنتن
antenna transmission line
سیم هادی مسلح
armour line
خط تاخیر
artificial delay line
خط مصنوعی شبکه ای که مشخصه ی الکتریکی یک خط انتقال را شبیه سازی می کند ، خط مصنوعی ، هادی مصنوعی ، سیم هادی مصنوعی
artificial line
خط سوار کردن ، باند متحرک ، باند مونتاژ
assembly line
سیم هادی نامتقارن [غیرمساوی]
asymmetric two wire line
خط متوازن ؛ خط انتقال متوازن خط انتقال دو سیمه با این ویژگی که ولتاژ سیم ها در هر صفحه ی عرضی نسبت به زمین دارای اندازه ی یکسان و قطبیت مخالف اند در نتیجه جریان دو سیم از نظر اندازه مساوی و از نظر جهت خلاف هم خواهند بود
balanced line; balanced transmission line
سیم انتقال متقارن
balanced transmission line
خط پایه 1 خط و اصل دو ایستگاه که بین آنها فاز الکتریکی یا زمان برای تعیین مختصات ناوبری مورد استفاده قرار می گیرد ، نظیر خط واصل ایستگاههای اصلی و پیرو در یک سیستم لوران 2 خط تولید شده روی صفحه ی نمایش بعضی از رادارها در غیاب پژواک
baseline
خط بیت
bit line
خط ساخص محور یابی
bore sight line
خط تاخیر موج آکوستیکی حجمی نوعی خط تاخیر که میزان تاخیر آن به وسیله یمسافت پیموده شده توسط یک موج آکوستیکی حجمی بین دو ترادیسنده ی ورودی و خروجی واقع در روی قطعه ی پیزو الکتریک تعیین می شود
bulk-acustic wave delay line
خط حامل هر خط انتقالی که برای ارتباط حاملی چند کاناله استفاده می شود
carrier line
کابل هم محور ، خط هم محور ، خط انتقال هم محور نوعی خط انتقال که رسانای مرکزی آن توسط عایق از رسانای دوم ، که به شکل لوله ای فلزی آن را دربر گرفته ، جدا شده است خط هم محور ، و خط انتقال هم محور نیز نامیده می شود
coaxial cable , coax , coaxial line , coaxial transmission line
خط مخلوط خط یا مداری که یک زوج تسهیمگر ( multiplexer) یا متراکم ( concentrator ) را به هم وصل می کند
composite line
خط تراز
contour line
خط ترویج
coupling line
بلورین - بلوری ماده ای تک بلوری است که اتمهای آن در فقط یک آرایه پیوسته مرتب شده باشند ف ماده ای چند بلوری است که دارای چند آرایه ی اتمی باشد اگر اتمها در آرایه های منظمی قرار نگرفته باشند ماده بی شکل یا آمورخواهد بود
crystalline
خط داده خط مبنای محاسبات یا انداره گیریها dawn choruds -- chorus db - decible dba- decibels adjusted dbc- c scale sound level in decibels dbf- decibels above 1 femtowatt
datum line
خط بدون جریان
dead line
خط اختصاصی خط ارتباطی دائمی بین دو نقطه ، منحصراً برای کاربردهای خاص نظیر مخابره ی داده ها یا خط ف رستنده ی استردیویی رادیو یی
dedicated line
خط دی ساختاری در سیلکوترون که ضمن حفاظت از الکتورد ( دی ) با ان یک مدار تشدید تشکیل می دهد
dee line
خط تاخیر
delay line
خط تأخیر ؛ خط تأخیر مصنوعی وسیله ای برای ایجاد تأخیر زمانی در سیگنال هر خط انتقال با ثابتهای فشرده یا توزیعی ، تأخیری ایجاد می کند که توسط طول الکتریکی آن تعیین می شود در نوعی از خط تأخیر ، القا کنایی به وسیله پیچاندن مارپیچ روی هسته ی پودر آهنی و استفاده از آن به عنوان رسانای داخلی افزایش می یابد برای افزایش ظرفیت نیز می توان از چند لایه کاغذ نازک بین رسانای داخلی و سیم رسانای به هم بافته ی بیرونی استفاده کرد ر خط تأخیر فراصوتی ، تأخیر توسط طول مسیر طی شده توسط امواج آکوستیکی در محیط تعیین می شود
delay line; artificial delay line
خط جریان مستقیم
direct current line
خط پاشنده نوعی خط تأخیر که هر بسامد را با زمان متفاوتی تأخیر می دهد برای این منظور از هر دو خط کوارتز و آلومینیمی می توان استفاده کرد
dispersive line
خط اتلاف قطعه ای از سیم نیکروم یا فولاد ضد زنگ که به عنوان امپدانس پایانی غیرالقایی و به منظور اتلاف کیلوواتها انرژی در آنتن فرستنده ی لوزی گون به کار می رود
dissipation line
خط توزیع
distribution line
خط مفاعف
double line
خط موثر
effective line
خط تأخیر الکترومغناطیسی خط تأخیری که به سادگی از یک خط انتقال حامل قطاری از پالسها ساخته می شود عموماً زمان تأخیر به دست آمده برای ذخیره تعداد زیادی پالس در طول معقولی از خط کافی نیست
electromagnetic delay line
خط اضطراری
emergency line
خط گسیل بسامد مشخصه ی امواج الکترومغناطیس که در شرایط خاص مثلاً در هنگام گذار الکترونها از یک تراز انرژی به ترازی دیگر توسط اتمها ، مولکولها ، یا یونها گسیل می شود
emission line
خط همپتانسیل خطی فرضی در فضا یا محیطی دیگر که پتانسیل تمام آن یکسان است
equipotential line
خط انتقال نمایی خط انتقال دو سیمه ای که امپدانس مشخصه آن به صورت نمایی با طول الکتریکی خط تغییر می کند
exponential transmission line
خط تغذیه
feed line
خط تغذیه کننده
feeder line
خط تغذیه سیم یا کابل بین آنتن و فرستده یا گیرنده
feedline
خط میدان
field line
خط تسمه ای
fin line
خط تخت
flat line
خط شار
flux line
خط چهار سیمه
four wire line
خط جی سیم گردی با پوشش دی الکتریک که برای ارسال انرژی ریزموج توسط امواج سطحی به کار می رود
g line
خط رفت و برگشتی
go and return line
خط خاکستری نواری در اطراف زمین که در آن روشنایی و تاریکی از هم جدا می شوند و نشانه گذار از روز به شب است
gray line
خط گیلمن شبکه یا خط انتقال مصنوعی که برای تولید پالس تقریباً مربعی با لبه های خیز و افت تیز و مناسب برای مدوله سازی پالسی سطح بالا به کار می رود در دستگاههای رادار از خط گیلمن برای کنترل پهنای پالس استفاده می شود ، خط گییمن
guillemin line
خط نیم موج
half wave line
خط نیم موج یک خط انتقال که طول الکتریکی آن نصف طول موج سیگنال ارسالی است
half- wave line
خط فشار قوی
high potential line
خط توان بالا
high power line
خط گرم
hot line
خط انشعاب هایبرید
hybrid branch line
خز هیدروژن تابش تکرنگ اتمهای هیدروژن در بسامد 1/42 گیگاهرتز این خط تنها تابش طبیعی تک - بسامدی و شناخته شده در بخش آر - اف طیف الکترومغناطیسی است منشأ این خط هیدروژن سرد موجود در کهکشان است و اخترشناسان به کمک آن و با استفاده از اثر داپلر می توانند سرعت ابرهای هیدروژنی را مستقیماً تعیین کنند
hydrogen line
خط آزاد
idle line
ردیفی ، درون خطی
in line
خط بی پایان خط انتقال فرضی که مشخصه های آن متناظر با یک خط معمولی با طول بی نهایت است
infinite line
خط اتصال
interconnection line
تک شیب ، هم شیب
isocline
خط هم مغناطیس خط گذرنده از نقاط با نیروهای مغناطیسی یکسان که فاصله ی آنها از محور عمودی لزوماً برابر نیست
isomagnetic line
پست و خط انتقال مشترک
joint-substation-atransmission-line
خط «کی» یکی از خطوط مشخصه در طیف پرتو- ایکس اتم که بر اثر بر انگیزش الکترونها در پوسته ی «کی» تولید می شود
k line
خط زمینی شبکه تلفن زمینی ملی و بین المللی که دارای خطوط ریز موج ، ماهواره ، و کابلهای زیر دریایی است
land line
سیمهای ( لچر ) دو سیم موازی به طول چندین طول مووج و به فاصله ی کسری از طول موج که برای اندازه گیری طول موج منبع ریز موج متصل به آنها به کار می رود با حرکت داده یک میله ی لغزان در راستای سیمها ، موقعیت گره های مربوط به امواج ایستا شناسایی و از فاصفه ی گره ها برای تعیین طول موج یا بسامد استفاده می شود
leacher wires , lechewr line
خط باستیجاری ، خط اختصاصی خط تلفنی که منحصراً برای استفاده ی مشتریان اجاره کننده ی آن اختصاص یافته است
leased line , private line
سیم روشنایی
lighting line
خط 1 خط نیرو یا انتقال 2 خط تولید انبوه تجهیزات الکترونیکی 3 مسیر پیچیده شده توسط باریکه ی الکترونی لامپ تصویر تلویزیون در یک جاروب عرضی از چپ به راست 4 یک سنجش پویش افقی در سیستم نمابر 5 trace
line
خط بار خط مستقیمی که ر طول یک سری از منحنی های خاص ترانزیستور یا لامپ کشیده می شود تا چگونگی جریان سیگنال خروجی را با تغییر ولتاژ سیگنال ورودی به آزای مقاومت بار معین نشان دهد
load line
خط با ر شده ، خط با بار خطی که دارای پیچکهای بار گذار است
loaded line
خط میدان مکان یاب خطی در صفحه عمود که از مکان یاب می گذرد و در هر طرف آن علایم دریافتی مخالف یکدیگرند
localizer on- course line
خط قفل شونده خط تلفنی که بعد از گذاشتن گوشی از سوی تلفن کننده بر قرار می ماند مدارهای خودکاری به این منظور در ایستگاههای پلیس و آتش نشانی نصب می شوند تا تلفن کننده های ناشناس خبر دهنده ی تهدید بمب گذاری ، خبر غیر واقعی آتش سوزی وسایر تماسهای مزاحم و همچنین در خواستهی کمک حقیقی را ردیابی کند
locked-in line
خط رفت و برگشتی
loop line
خط لورن خط موقعیت روی جدول لورن هر خط مکان هندسی نقاطی است که اختلاف فاصله ی آنها از دو ایستگاه ثابت مقدار ثابتی است
loran line
خط بدون اتلاف
lossless line
خط تلفاتی خط ارسالی که واحد طول آن دارای تضعیف بالایی است تلفات بالا را می توان با استفاده از سیسم نیکروم به عنوان رسانای مرکزی به دست آورد
lossy line
خط کم تلفات خط انتقالی که اتلاف توان آن در واحد طول کم است
low- loss line
خط فشار ضعیف
low voltage line
خط لویر خط قرار گرفته روی صفحه نمایش لامپ پرتو کاتدی یا قطب نما موازی با محور طولی کشتی یا هواپیما ، به عنوان مرجعی برای تعیین جهت
lubber line
خط تأخیر مغناطوکشسانی خط تأخیر ساخته شده از نیکل یا ماده ی مغناطوکشسان دیگر مقدار تأخیر به وسیله موج شوکی که در طول خط با سرعت صوت رخکت می کند ، تعیین می شود
magnestrictive delay line
خط تاخیر مغناطیسی خط تاخیری که داده ها را در کامپیوتر ذخیره می کند این خط تاخیر در اصل از یک محیط انتقال فلزی تشکیل شده است که سرعت انرژِ مغناطیسی منتشر شونده در طول آن نسبت به سرعت نور کم است ذخیره ی سازی با گردش الگوهای موجی که معمولاً حاوی اطلاعات به شکل دودویی هستند انجام میشود
magnetic delay line
خط اصلی
main line
خط انتقال تطبیق یافته خط انتقالی که پایان دهی تطبیق یافته داشته باشد
matched transmission line
خط تطبیق
matching line
سطر ماتریس
matrix line
خط پیچ و خم دار
meander line
خط تاخیر جیوه ای خط تاخیر صوتی با استفاده از جیوه به عنوان محیط انتقال برای ارسال صدا
mercury delay line
خط میکرواستریپ خط انتقالی در بسامد ریز موج با امپدانس کنترل شده که به عنوان شیار رسانای فلزی یا رسانا بر یک طرف زیر ساخت در الکتریک ساخته می شود و صفحه رسانای زمین در طرف دیگر دی الکتریک قرار می گیرد خط میکرواستریپ می توانند مانند ورقه ای در اطراف هر دو طرف زیر ساختی از تار شیشه ای اپکسی ( GFE ) قرار گیرد ، پوسه های فلزی رسانا بر روی هر دو طرف دی الکتریک سرامیکی نشانده شود یاپوسه نازک بر روی هر دو طرف توشه نیمرسانا نشانده شود خط میکرواستریپ مشابه یک ریز موج ANALOGY خط انتقال دو سیمه است
microstrip line
خط تاخیر ریز موج قطعه ی غیر فعال حالت جامد کوچکی که تاخیر زمانی قابل کنرل در یک خط سیگنال ریز موج اعمال می کند
microwave delay line
خط چند افقی مدار مخابراتی تکی که بسیاری از ایستگاهها را که هر کدام شامل قطعات پایانه ای هستند به یکدیگر متصل می کند
multidrop line
خط انتقال مایکرواستریپ چند لایه
Multilayered microstrip transmission line
خط چند نقطه ای خط یا مدار مخابراتی که ایستگاههای متعددی را به یکدیگر متصل می کند و به طور معمول از روش فراخوانی برای نشانی دهی هر کدام از پایانه های متصل استفاده می کند
multipoint line
خط چند سیمه
multiwire line
خط نول ، خط بی اثر
neutral line
خط بی تلف
no loss line
خط غیر تشدیدی
non resonant line
خط غیر تشدیدساز ؛ خط مشدد خط انتقالی که در آن امواج ایستاده وجود ندارد
nonresonant line
خط انتقال غیریکنواخت
nonuniform transmission line
ناپیوسته عبارتی برای تجهیزات جانبی یا قطعاتی که در ارتباط مستقیم با واحد پردازش مرکزی کامپیوتری نیستند
off- line
خط همه جهتی یکی از بی نهایت خطوط مستقیم تابش از موقعیت جغرافیایی VHF همه جهتی
omnibearing line
خط تک سیمه
one wire line
آماده به کار
online
دائم ؛ پیوسته واژه ی مورد استفاده برای تجهیزات جانبی که به طور مستقیم تحت کنترل واحد پردازش مرکزی است و امکان پردازش داده های ورودی را به محض دریافت و ارسال بی درنگ داده های خروجی را فراهم می کند
on-line
خط نیم موج باز
open half-wave line
خط باز
open line
خط ربع موج باز
open quarter-wave line
خط هوایی
overhead line
خط انتقال هوایی
overhead transmission line
خط سیم - موازی خط انتقالی که از دو سیم موازی تشکیل می شود
parallel-wire line
خط خصوصی تلفن
party line
خط تناوبی خسط انتقالی که دارای قسمتهای مساوی متوالی ، با ویژگیهای الکتریکی یکنواخت در هر قسمت ، است مانند خط بارشده ای که پیچکهای بار گذاری با فاصلههای یکنواخت داشته باشد
periodic line
خط سری
phantom line
خط انتقال مسطح
planar transmission line
پلی کریستالی
polycrystalline
خط تاخیر نوع چند ضلعی خط تاخیر ساخته شده از سیلیکا نازک شده بدون تنش که به شکل چند ضلعی در آورده می شود و سطوح آن طوری طراحی می شوند که باریکه های مافوق صوت را چندین بار بازتابش دهند
polygon- type delay line
خط نیرو دو یا چند سیم رسانای توان الکترکی از محلی به محل دیگر ، خط فشار قوی
power line
خط خصوصی خط تلفنی که از خدمات تلفنی مرکز تلفن استفاده نمی کند و برای استفاده انحصاری یک مشترک در نظر گرفته شده است
private line
خط تولید
production line
پالس تغییر تیز لحظه ای در جریان ، ولتاژ یا کمیت دیگری که به طور عادی ، ثابت است پالس با مدت زمانهای صعود ، افت و طول آن مشخص می شود ، پالس ، ضربان ، ضربه
pulse
مدوله سازی دامنه پالس فرایند مدوله کردن دامنه شکل موج حامل پالس
pulse - amplitude modulation
رادار فشرده سازی پالس سیستم راداری که سیگنال ارسالی آن مدوله شده بسامدی خطی است یا در غیر این صورت ، در زمان تقسیم ی شود تاتوان قله ای که فرستنده باید ایجاد کند ، کاهش یابد گیرنده شامل فیلتر خطی است که سیگنال را فشرده و در نتیجه پالس کوتاهی را برای صفحه نمایش رادار باز سازی می کند
pulse - comparession radar
مدوله سازی دودویی پالس - تاخیری شکلی از مدوله سازی پالس که در آن پالس دارای تاخیر نشان دهنده 1 دودویی و پالس بدون تاخیر نشان دهنده 0 دودویی است از این روش در مخابرات نوری داده ها استفاده می شود
pulse - delay binary modulation
مدله سازی طول مدت پالس ، مدوله سازی پهنای پالس شکلی از مدوله سازی زمان پالس که طول مدت هر پالس در آن تغییر می کند
pulse - duration modulation , pulse width modulation
مدوله سازی بسامد پالس شکلی از مدوله سازی زمان پالس که سرعت تکرار پالس رد آن به طور مشخص تغییر میکند واژه دقیق تر برایی مدوله سازی بسامد پالس ، مدوله سازی سرعت تکرار پالس است
pulse - frequncy modulation
تحلیلگر ارتفاع پالس ابزاری که قادر به نشان دادن تعداد پالسهای ایجاد شده با هر یک از محدوده های دامنه معین است
pulse - height analyzer
مالتی پلکس حالت - پالسی فرایند یا قطعه ای برای انتخاب کانالهای مخابراتی با حالتهای پالسی ، این فرایند امکان استفاده دو یا چند کانال مخابراتی را از بسامد حامل مشابه ، فراهم می کند
pulse - mode multiplex
رادار مدوله شده پالسی راداری که مجموعه ای از پالسهای مجزا را ارسال می کند
pulse - modulated radar
امواج مدوله شده پالسی قطارهای موج تکرار شونده که مدت قطارهای آن در مقایسه با فاصله زمانی بین آنها کوتاه است گ
pulse - modulated waves
تقویت کننده پالس تقویت کننده ای که مخصوص تقویت پالسهای الکتریکی ، بدون ایجاد تغییر قابل توجه در شکل موج انها طراحی شده است
pulse amplifier
دامنه پالس مقدار قله ، متوسط ، موثر لحظه ای با مقدار دیگری از پالس ، معمولاً نسبت به مقداری ثابت در حال عادی ، معنای دقیق آن را با ارائه مقدار عددی می توان تعریف کرد
pulse amplitude
مدولاسیون دامنه پالس
pulse amplitude modulation ( pam )
پهنای پالس حدود پهنای باند دامنه پالس خارج از این حدود دامنه پالس کمتر از کسر از پیش تعیین شده ای از دامنه قله است
pulse bandwidth
حامل پالسی قطار پالسی که به عنوان حامل عمل می کند
pulse carrier
رمز پالسی رمزی که از ترکیبهای مختلفی از پالسها تشکیل می شود مانند رمز مورس ، رمز بادات و رمز دودویی کامپیوتری
pulse code
مدوله سازی رمز پالسی فرایند مدوله سازی که در ان سیگنال به طور متناوب با فرایند مدوله سازی دامنه پالس ( pam ) نمونه برداری می شود این فرایند با استفاده از مدار الکترونیکی انجام می شود که مانند یک سوییچ پله ای عمل می کند به این ترتیب هر نمونه PAM کوانتیده یا رمزی می شود رمز گذار ارتفاع یا دامنه هر نمونه را اندازه گیری و آن را به عدد دو دویی مانند 011000 یا 1110010 تبدیل می کند در نتیجه پالسهای ارسال شده ( یکها ) همه مقدار مساوی دارند در طرف گیرنده ، رمز دودویی دوباره به نمونه های PAM تبدیل می شود
pulse code modulation
مدوله سازی کد پالس
pulse code modulation ( pcm )
فشرده سازی پالس
pulse compression
شمارنده پالس دستگاهی که تعداد کل پالسهای دریافتی در فاصله زمانی معین را ثبت کرده یا نشان می دهد
pulse counter
رمزگشای پالسی رمز گشایی که اطلاعات مفید را از سیگنال رمز شده ی پالسی به دست می آورد
pulse decoder
ممیز تاخیر ثابت مداری که تنها به سیگنالهایی پالسی پاسخ می دهد که فاصه معینی بین پالسهای آنها باشد گ
pulse demoder , constant- delay discriminator
شماره گیر پالسی دستگاه سیستم تلفنی که قطارهای پالسی متناظر با هر رقم یا نویسه برای شاره گیری پالسی یا حلقه قطعی تولید می کند
pulse dialer
ممیز پالس مدار ممیز که فقط به پالسهای دارای مدت زمان یا دامنه معین پاسخ می دهد
pulse discriminator
هویه نقطه پالسی هویه ای که حرارت لازم را برای لحیم کاری خوب ، در فاصله های زمانی کنترل شده دقیق و بدون ایجاد حرارت اضافی در قطعات مجاور ، در نوک خود ایجاد می کند
pulse dot soldering iron
سقوط پالس اعوجاج پالس مستطیلی تختی که با کاهش سطح بالای پالس مشخص می شود
pulse droop
مدت پالس ، طول پالس ، پهنای پالس فاصله زمانی بین اولین و آخرین لحظه ای که دامنه لحظه ای آن به کسر معینی ا دامنه قله پالس می رسد
pulse duration , pulse lengh, ;ulse width
خطای طول مدت پالس خطای ناشی از مدت پالس که هدفهای مشخص را درازتر یا کلفت تر از اندازه حقیقی آنها ، در جهت باریکه رادار نشان می دهد
pulse- duration error
مدولاسیون پهنای پالس
pulse duration modulation ( pdm )
ضریب کار پالس نسبت طول مدت متوسط پالس به فاصله متوسط پالس ، این مقدار معادل با حاصلضرب مدت متوسط پالس و سرعت تکرار پالس است
pulse duty factor
متعادل ساز پالس مداری که پالسهای خروجی با اندازه و شکل یکنواخت ، در پاسخ به پالسهای ورودی که می تواند اندازه و شکل متغیر داشته باشند ، تولید میکند
pulse equalizier
تحریکخ پالسی ، تحریک ضربه ای روش ایجاد جریان نوسان سازط که در ان مدت ولتاژ اعمال شده به مدار در مقایسه با مدت جریان تولید شده کوتاه است
pulse excitation , impuse excitation
شبکه تشکیل شده از پالس
pulse forming network
شبکه شکل دهی پالس شبکه ای که لبه بالارونده و یا پایین رونده پالس را شکل می دهد
pulse -forming network
تابع پالسی
pulse function
تولید پالس
pulse generation
ژنراتور پالس ، مولد پالس مولدی که پالسها ی تکرار شدنی یا پالسهای تک آغاز شده یا سیگنال تولید می کند
Pulse Generator
یک در میان سازی پالس فرایند ترکیب پالسهای دو یا چند منبع در تسهیم تقسیم زمانی برا ی ارسال روی مسیر مشترک
pulse interleaving
درخواست پالسی فرمان دادن به باز فرستنده با استفاده از پالس یا در حالت پالسی
pulse interrogation '
لرزش پالس تغییر ات نسبتاً کوچک فاصله های پالس در یک قطار پالس این لرزش می تواند بسته به مبداً آن تصادفی یا منظم باشد به طور معمول با هیچ مدوله سازی پالس انجام شده ای ف همدوس نیست
pulse jitter
حلت پالسی توالی متناهی از پالسها با الگوی از پیش آرایش یافته برای انتخاب و جدا سازی کانال مخابراتی
pulse mode
حالت دهنده پالس قطعه ای برای ایجاد حالت پالسی
pulse moder
مدوله سازی پالس مدوله سازی که در آن دامنه یا زمان بعضی از مشخصه های حامل پالسی با موج مدوله کننده تغییر می کند مانند دوله سازی دامنه پالس و مدوله سازی زمان پالس
pulse modulation
مدوله کننده پالس قطعه ای که پالسها را به عنصر مداری اعمال می کند که مدوله سازی در آن انجام می شود
pulse modulator
سیستم ناوبری پالسی سیستم ناوبری که بر اساس زمان لازم برای حکت پالس انرژی RF در فاصله ای معین عمل می کند لورن و رادار نمونه هایی از این سیستم هستند
pulse navigation system
بسته پالس حجم فضای اشغال شده با پالس رادار سیگنال که با پهنای زاویه ای پرتو ، مدت زمان پالس و فاصله پالس از آنتن تعریف می شود
pulse packet
پالس در ثانیه تعداد پالس در ثانیه در کمیت DC متغیر واحد کمیت AC هرتز است
pulse per second
مدولاسیون وضعیت پالس
pulse position modulation ( ppm )
رادار پالسی راداری که پالسهای توان بالایی ارسال می کند که در مقایسه با مدت زمان هر پالس ، فاصله زیادی از یکدیگر دارند گیرنده برای دریافت پژواکها در فاصله زمانی به دنبال هر پالس فعال می شود
pulse radar
بازسازی پالس فرایند بازسازی به زمان بندی ، شکل و مقادیر حالت اولیه آن
pulse regeneration
بازسازی کننده پالس دستگاه یامدار قادر ه بازسازی و بازیابی قطار پالس به مشخصه های اولیه آن
pulse regenerator
تکرار کننده پالس قطعه ای که پالسهای سیگنال رااز یک مدار دریافت می کندو پالسهای متناظری را به مدار دیگری ارسال می کند همچنین می تواند بسامد و شکل موج پالسها را تغییر دهدو وظایف دیگری را نیز انجام دهد
pulse repeater
پاسخ پالسی ارسال پالسی یا حالت پالسی با باز فرستنده در نتیجه درخواست
pulse reply
دقت پالس حداقل فاصله زمانی بین پالسهای ورودی که امکان پاسخ مناسب را برای مدار یا قطعه فراهم می کند
pulse resolution
زمان صعود پالس فاصله زمانی لازم برای صعود لبه بالا رونده پالس از 10 تا 90% دامنه قله پالس
pulse rise time
مقیاس بند پالسی مقیاس بندی که به هنگام دریافت تعداد پالس ورودی از پیش تعریف شده ، سیگنالی در خروجی ایجاد می کند
pulse scaler
انتخاب کننده پالسی مدار یا قطعه ای برای انتخاب پالس مناسب از میان پالسهای دورسنجی متوالی
pulse selector
جدایی پالس فاصله زمانی بین لبه پایین رونده یک پالس و لبه بالا رونده پالس بعدی
pulse seperation
شکل دهنده پالس تراگردانی که یک یا چند ویژگی پالس را تغییر میدهد ، مانند بازسازی کننده پالس یا طولانی کننده پالس
pulse shaper
شکل دهی پالس تغییر خود خواسته در شکل پالس
pulse shaping
فاصله گذاری پالس ؛ فاصله زمانی پالس فاصله بین زمانهای پالس متناظر دو پالس متوالی
pulse spacing ; pulse interval
طیف پالس ؛ طیف بسامد پالس توزیع بسامدی اجزای سینوسی پالس با دامنه نسبی و فاز نسبی
pulse spectrum; pulse-frequency spectrum
جهش پالس پالس ناخواسته با مدت زمان نسبتاً کوتاه که روی پالس اصلی سوار می شود
pulse spike
دامنه جهش پالس بیشترین مقدار دامنه پالس ، پالس جهش
pulse spike amplitude
استاندارد کننده پالس
pulse standardized
طولانی کننده پالس شکل دهنده پالسی که مدت پالس خروجی آن بیشتر از پالس ورودی است و دامنه آن متناسب با دامنه قله پالس ورودی است ، گسترش دهنده پالس
pulse stretcher
انبساط پالس
Pulse stretching
ترکیب کننده پالس مدار تأمین کننده پالسهایی که در اثر تداخل یا به دلایل دیگر از یک رشته پالس حذف شده اند
pulse synthesizer
آزمون پالس؛ آزمون ضربه آزمایش عایق که در آن ولتاژ اعمال شده پالسی با شکل موج معین است
pulse test; impulse test
کجی پالس اعوجاجی در پالس مستطیلی بالا تخت ، که با افت یا افزایش مشخص می شود
pulse tilt
قطار پالس ، قطار پالس توالی پالسهای دارای مشخصه های یکسان
pulse train
تابع تبدیل پالسی
pulse transfer function
ترانسفورماتور پالس ترانسفورماتوری که قادر به کار کردن در محدوده ی بسامدی گسترده ای است این ترانسفورماتور می تواند پالسهای غیر سینوسی را بدون ایجاد تغییر در ماهیت شکل موج آنها ، منتقل کند ، مبدل ضربه
pulse transformer
فرستنده پالس فرستنده مدوله شده پالس که معمولاً قابلیت قله توان خروجی آن نسبت به نرخ توان خروجی متوسط زیاد است
pulse transmitter
دره پالس بخشی از پالس که بین دو مقدار بیشینه قرار گرفته است
pulse valley
مدولاسیون موج پالسی
pulse wave modulation
پهنای پالس
pulse width
مدولاسیون پهنای پالس
pulse width modulation
مدلاسیون پهنای پالس
Pulse Width Modulation
تحلیلگر پالس دستگاهی که پهنای پالس و نرخ تکرار آن را اندازه می گیرد و شکل موج پالس روی صفحه نمایش لامپ پرتو - کاتدی نمایش می دهد
pulseanalyzer
ممیز متوسط گیری پالسی ممیز زیر حامل دور سنجی که از عناصر تنظیم مقاومتی و خازنی برای دادن خروجی متناسب با پهنای پالس متوسط استفاده می کند
pulse-averaging discriminator
فشردگی پالس
Pulse-Compression
ارتفاع سنج پالسی ارتفاع سنج راداری که پالسهایی از انرژِی RF گسیل می کند
pulsed altimeter
بایاس پالسی
Pulsed Bias
رادار دوپلر پالسی روشی برای به دست ارودن اطلاعات فاصله از رادار دوپلر موج پیوسته ( CW) پالسهای درافتی بخشهای کوچکی از برگشتهای CW هستند هدف ثابت پالسهای یکنواختی ایجاد می کند ولی پالسهای دریافتی از هدف متحرک دامنه متغیر متناوبی دارند این به دلیل همدوسی فاز است هر بارکه پژواکی از هدف ثابت باز می گردد با ولتاژِ مخلوط می شود که اختلاف فاز تحمیلی مشابهی با لحظه ارسال خود دارد
pulsed doppler radar
فلیپ‌فلاپ‌های پالسی
Pulsed FFs
لیزر پالسی لیزری که پالسی از نور همدوس در فاصله های زمانی ثابت ایجاد می کند مانند آنچه که در کاربردهای فاصله یابی و ردیابی لازم است همچنین می تواند توانهای خروجی بالاتری نسبت به عملکرد لیزر پیوسته ارایه دهد
pulsed laser
نوسان ساز پالسی نوسان سازی که پالس بسامد حامل قطاری از پالسهای بسامد حامل را در نتیجه تولید خود به خود یا با اعمال پالسهای خارجی ایجاد می کنند
pulsed oscillator
توان پالسی
pulsed power
لیزر یافئت پالسی لیزری که ماده فعال آن یاقوت است توان پمپاژ بسیار زیاد لازم از تخلیه بانک خازنی در داخل لامپ فلاش مخصوصی با شدت زیاد به دست می آید که باریکه همدوسی را با مدت زمان 10/5 متر بر ثانیه ایجاد میکند
pulsed ruby laser
ممیز طول مدت پالس مداری که حس کردن و مقدار خروجی د رآن تابعی از انحراف طول مدت پالس از یک مقدار مرجع است
pulse-duration discriminator
خط شکل دهی پالس
Pulse-forming line
ممیز ارتفاع پالی ، ممیز دامنه مداری که پالس خروجی معینی را تنها به هنگام دریافت پالس ورودی که دامه آن بیش از مقدار تعیین شده باشد ایجام می کند
pulse-height discriminator . amplitude discriminator
انخاب کنندهارتفاع پالس ، انتخاب کننده دامنه ، ممیز ارتفاع پالس تفاضلی مداری که پالس خروجی معینی را تنهابه هنگام دریافت پالس ورودی با دامنه ای بین دو مقدار تعیین شده ، ایجاد ، می کند
pulse-heightselector , amplitude selector , differntial pulse - heigh discriminator
مدوله سازی تعداد پالس مدوله سازی که چگالی پالس بر واحد زمان حامل پالسی در آن ، مطابق با موج مدوله کننده ، با حذف منظم و بدون تغییر فاز یا دامنه پالسهای ارسال شده ، تغییر می کند مثلاً حذف یک در میان پالسها می تواند متناظر با مدوله سازی صفر باشد ؛ وارد کردن دوباره بعضی از پالسها یا همه آنها متناظر با مدوله سازی مثبت و حذف بیش از یک در میان پالسهای متناظر بامدوله سازی منفی باشد
pulse-numbers modulalation
مدوله سازی دودویی قطبی شدگی پالس شکلی از مدوله سازی پالس که پالس قطبی شده دایروی مستقیم نشان دهنده 1 دودویی و پالس قطبی شده معکوس نشان دهنده 0 دودویی است کاربرد آن در مخابرات نوری داده ها است
pulse-polarization binary modulation
مدوله سازی وضعیت پالس ؛ مدوله سازی فاز پالس شکلی از مدوله سازی زمان پالس که در آن وضعیت پالس در زمان تغییر می کند
pulse-position modulation ; pulse-phase modulation
پالس دهنده مولدی که پالسهاس ولتاژ بالا با مدت کوتاه تولید می کند که در نوسان سازهای ریزموج پالسی و فرستنده رادار لازم است در پالس دهنده لامپ خلاء این پالس با تخلیه خازن روی بار به وجود می آید در پالس دهنده نوع خط ، خط انتقال نامعینی از طریق یک امپدانس بالا پر و از طریق بار تخلیه می شود
pulser
دورسنجی نرخ پالس دورسنجی که تعداد پالسها در واحد زمان آن متناسب با مقدار کمیت اندازه گیری شده است ، فاصله زمانی بازگشت پالس زمان بین پالسها در رادار و لورن ، که معمولاً بر حسب میکروثانیه بیان می شود
pulse-rate telemetering
نرخ تکرار پالس؛ بسامد تکرار پالس تعداد دفعات ارسال یک پالس در ثانیه نرخ تکرار پاس در رادار معمولاً بین 400 تا 3000 پالس در ثانیه است
pulse-repetition rate; pulse-recurrence rate; pulse-repetition frequency
تحلیلگر فاصله گذاری پالس تحلیلگری که فاصله بین دو پالس مجاور را به ولتاژ متناسب با آن تبدیل می کند کاربرد آن در اندازه گیری تناوبی فعالیتهای عصبی است
pulse-spacing analyzer
مدوله سازی فاصله گذاری پالس ؛ مدوله سازی فاصله زمانی پالس شکل از مدوله سازی زمان پالس که زمان فاصله گذاری پالس در آن تغییر می کند
pulse-spacing modulation; pulse-interval mosulation
مدوله سازی زمان پالس شکلی از مدوله سازی که در آن زمان اتفاق افتادن بعضی مشخصه های پالس حامل نسبت به مقدار مدوله نشده ، تغییر داده می شود ، مانند مدوله سازی مدت پاس ، بسامد پالس ، وضعیت پالس و فاصله گذاری پالس
pulse-time modulation
طیف قطار پالس توزیع بسامدی اجزای سینوسی قطار پالس بر جسب دامنه و زاویه فاز
pulse-train spectrum
سونار پویشی نوع پالسی سونار پویشی که پالسی از توان صوتی را به طور همزمان در تمام جهات می فرستند سپس حجم آب در اطراف به سرعت برای مشاهده همه پژواکها روی صفحه نمایش PPI پویش می شود
pulse-type scanning sonar
دورسنج نوع پالسی دورسنجی که مشخص هایی از سیگنالهای الکتریکی متناوب را بجز بسامد آنها ، به عنوان ابزاری برای به دست آوردن اطلاعات به کار می گیرد
pulse-type telemeter
اعوجاج پهنای پالس
Pulsewidth Distortion
مدولاسیون پهنای باند
pulsewidth modulation
مدولاسیون پهنای پالس
pulse-width modulation
مدولاسیون پهنای پالس
pulse-width-modulation
زایده ربع - موجی ؛خط ربع موجی؛ خط انتقال ربع -موجی بخشی از خط انتقال که طول آن یک چهارم طول موج بسامد اصلی ارسالی است اگر طرف دیگر خط اتصال کوتاه شود این قسمت در بسامد اصلی و همه ی هماهنگهای فرد دارای امپدانس بالا خواهد بود و برای همه ی هماهنگهای زوج بسامد پایین دارد
quarter - wave stub ; quarter - wave line ; quarter wave transmission line
خط ربع موج
quarter wave line
خط تأخیر کوارتز خط تأخیر آکوستیکی با کوارتز به عنوان محیط انتقال صدا
quartz delay line
خط ری لای خطی طیفی در تابش پراکنده ای که بسامدی مشابه با تابش التهابی متناظر آن دارد این خط از پراکندگی معمولی یا ری لای ناشی می شود
rayleigh line
خط مرجع خطی که اندازه گیریهای زاویه ای نسبت به آن انجام می شود
reference line
خط راه دور خط ارسال برنامه بین نقطه پیکاپ و استدیو پخش یا ایستگاه فرستنده
remote line
خط تشدید کننده خط انتقالی که دارای مقادیر اندوکتانس توزیع شده و ظرفیت توزیع شده است تا خط تشدید کننده ای در بسامد کار آن بسازند اگر طول خط مضرب فردی از یک چهارم طول موج ف و در طورف باراتصال کوتاه شه باشد ، تشدید موازی به وجود می آید و اگر همان خط در طرف بار ، باز باشد تشدید سری به وجود می آید ، خط مواج
resonant line
خس برگشت ، خط بازگشت خط دنبال شده با باریکه الکترونی در لاپ پرتو کاتدی که از انتهای خط یا میدان به آغاز خط یا میدان بعدی می رود
retrace line , return line
خط برگشتی
return line
خط انتقال RF خط انتقالی که به منظور هدایت انرژی RF طراحی و از دو یا چند رسانای نگهداشته شده در موقعیت فضایی ثابت نسبت به یکدیگر ، در امتداد طولشان ، تشکیل شده است
rf transmission line
خط پویش تک نوار باریک پیوسته ای که در طول یک پویش تصویر تلویزیونی یا یک پویش نسخه برداری یا ثبت سند در فکس یا دیجیتال سازی متن برای کامپیوتر ، پیموده می شود
scanning line
خز حس خط خروجی که منبع تغذیه را در حلقه پسخورد حس کننده از راه دور ، به بار آن متصل می کند تا ولتاژ دور ( در بار) را به حلقه پسخورد کنترلی منبع تغذیه برگرداند
sense line
خط انتقال حفاظت شده خط انتقالی که عناصر آن انتشار انرژی الکترومغناطیس را به فضای محدودی در داخل یک غلاف رسانا محدود می کنند به این ترتیب از تابش امواج رادیویی از خط جلوگیری می شود
shielded transmission line
خط نیم موج بسته
shorted half-wave line
خط ربع موج بسته
shorted quarter-wave line
تک خطی
single-line
خط تیغه ای
slab line
خط شکاف دار
slot line
خط طیف خط ثبت شده به وسیله طیف سنج برای نمایش طول موجی معین ، جرم اتمی یا کمیت طیفی دیگر
spectrum line
خط هم محور مربعی
square coaxial line
خط جریان
stream line
خط انتقال نواری خط انتقال ریز موجی که از نوارهای نازک و باریک مستطیلی ساخته شده است که از رسانای صفحه در زمین پهن جدا شده اند یا بین دو رسانای صفحه زمین پهن نصب شده اند این جدا سازی معمولاً با استفاده از ماده دی الکتریک کم تلفات ، معمولاً سرامیک آلومین ، انجام می شود که رساناها روی آن یا روشهای مدار چاپی ساخته شده اند
strip transmission line
خط نواری خط انتقال نواری که از یک رسانای مزکزی به شکل نوار فلزی تخت تشکیل شده است که با نوارهای دی الکتریک از رساناهای بیرونی نوار فلزی تخت جدا شده است
stripline
خط نگهداشته شده با استاب خط انتقالی که با قسمتهای ربع موجی اتصال کوتاه شده از خط هم محور نگهداشته شده است استابی با طول درست یک چهارم طول موج همانند عایق عمل می کند زیرا راکتانس آن نامحدود می شود
stup - supported line
خط تاخیر موج آکوستیکی سطحی ( SAW ) خط تاخیری که تاخیر ان با مسافتی که موج آکوستیکی در سطج پیزو الکتریک طی می کند تعیین می شود
suface - acoustic - wave delay line
خط انتقال موج سطحی خط انتقال تک رسانایی انرژی دارشده به گونه ای که موج سطحی در امتداد خطی با تضعیف کمی منتشر می شود
surface - wave transmission line
خط انشعاب
tap line
خط تاخیر با اتصال عرضی
tapped delay line
خط تلفن رساناهای کشیده شده بین ایستگاههای مشترکان تلفنی و مرکز تلفن
telephone line
خط ختم شده خط انتقالی که به مقاومتی معادل با مشخصه امپدانیس خط ختم می شود به طوری که هیچ گونه باز تابش و موج ایتساده ای به وجود نیاید
terminated line
دما شیب واسطی میان آب گرمتر و سردتر اقیانوس ، که امواج صدا یا سونار در آن طوری خم می شوند که زیر دریاییها می توانند ی پنهان شدن زیر این واسط از آشکار شدن بگریزند
thermocline
خط سه فاز
three phase line
خط بسته کانال یا خط مخابراتی اختصاصی
tie - line
خط اتصال
Tie-Line
خط راه خط یا کانال تلفنی که مراکز تلفنی مختلف را به بکدیگر وصل می کند
toll line
تورمالین بلور طبیعی که به شدت پیزو الکتریک است
tourmaline
خط انتقال ، خط انتقال موجبر ، کابل هم محور ، کابل تار توری ، زوج سیم به هم تابیده یا سیستم دیگری از رساناها که انرژی سیگنال را به طور مؤثر از مکانی به مکان دیگر منتقل می کند ، سیم انتقال
Transmission Line
خط تاخیرز فراصوتی خط تاخیری که بر اساس زمان انتشار صدا در داخل محیطی مانند کوارتز دوذوب شده ، نیتانات باریم یا جیوه برای رسیدن به زمان تاخیر در سیگنال عمل می کند
ultrasonic delay line
خط انتقال نامتعادل نوع بلوملین
unbalanced Blumlein-type transmission line
خط نامتعادل خط انتقالی که روی دو رسانای آن ولتاژهایی منتقل می شوند که نسبت به زمین برابر نیستند مانند خط هم محور ، سیم انتقال نامتقارن
unbalanced line
خط زیر
underline
خط زیرآبی
under-water line
خط یکنواخت خطی که در تمام طول خود دارای ویژگی های الکتریکی مشابه است
uniform line
خط انتقال یکنواخت خط انتقالی که مشخصه های فیزیکی و الکتریکی آن با فاصله ، در طول محور هدایت تغییر نمی کند
uniform transmission line
خط رفت و برگشت
up and down line
خط پایه صدا
voice grade line
خط رده صدا خط تلفن شماره گیری عمومی که دارای پهنای باندی از 300 تا 3400Hz است که برای داده های دیجیتال صحبت تا سرعتهای حدود 2400b/s لازم است
voice-grade line
خط تاخیر کنترل شونده با ولتاژ
voltage-controlled delay line
خط توپ
weapon line
خط کلمه
word line
خط کلمه
wordline
خط صفر
zero line

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن