معادل انگلیسی عایق شده در مقابل نفوذ هوا

مهندسی برق

عایق شده در مقابل نفوذ هوا

air proof

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عایق شده در مقابل نفوذ هوا

هوا

air

پرواز دریایی ، پرواز از روی کشتی در دریا

air navigation

مقاومت هوا ، مقاوم در مقابل هوا

air resistance

هوای ورودی ، ورودی هوا ، ورود هوا ، اثر هوا ، اجازه ورود هوا

air acces

هوای ورودی

air admission

کلید هوای فشرده

air blast circuit – breaker

ترانسفورماتور با سیستم خنک کنندگی هوای سرد ، مبدل بادی

air blast transformer

محفظه هوا ، محفظه باد

air box

محافظت هوایی

air break contator

خازن هوایی

air capacitor

خازن هوایی

air capacitor (condenser)

شبکه یا سلول اکسیژن هوا

air cell

محفظه هوا ، محفظه باد

air chamber

مدار شکن هوایی

air circuit breaker

فیلتر هوا ، تمیز کننده هوا ، صافی هوا

air cleaner

سیم پیچ هوایی

air coil

ستون هوا فضای هوا در درون شیپوره یا محفظه ی آکوستیکی بلندگو

air column

تراکم نمودن هوا ، تراکم هوا

air compression

دستگاه تهویه هوا

air conditioner

تهویه مطبوع

air conditioning

مرکز تهویه مطبوع

air conditioning plant

سیستم تهویه مطبوع

air conditioning system

محافظ هوایی

air contactor

سرد شدن در هوای آزاد

air cooled

موتور با سیستم خنک شدن به وسیله هوای آزاد ، موتور هوا خنک شو

air –cooled motor

مبدل هوایی

air cooled transformer

سرد شده به وسیله هوا

air cooling

بدون هسته ، هسته هوایی ، مغزه هوایی ، هسته یا تجمع هوایی ، بی هسته

air core

صافی هوایی ، بوبین هوایی ، بوبین با هسته هوایی

air core choke

بوبین با هسته هوایی

air core coil

ترانسفور ماتور با هسته هوایی ، ترانسفورماتور هوایی

air core transformer

تشک بادی

air cushion

تخفیف یا تضعیف هوا

air damping

خشک کردن هوا

air dehumidifier

غلظت هوا ، تراکم هوا

air density

دی الکتریک هوایی ، عایق هوایی ، دی الکتریکی هوا

air dielectric

مجرای هوا ، کانال هوا

air duct

صافی هوا ، تمیز کننده هوا ، فیلتر هوا

air filter

جریان هوا

air flow

اصطکاک هوایی

air friction

فاصله هوایی ، شکاف هوا 1 شکاف کوچک یا مغزی معادل از جنس ماده ی مغناطیسی در دو سر هسته ی چوک ، ترانسفورمر ، یا وسایل مغناطیسی دیگر ، این شکاف مانع از اشیا, هسته با جریان مستقیم می شود و امکان حرکت مکانیکی هسته یا آرمیچر را می دهد 2 شکاف جرقه زنی با دو الکترودرسانا که با هوا از هم جدا شده اند ، محفظه هوا ، محفظه میانی هوا ، چاک

air gap

میدان وجود هوا

air gap field

هواسنج ، اندازه گیری فشار هوا

air gauge

گرم کننده هوا

air heater

دستگاه گرم کننده هوا

air heating apparatus

حفره هوایی

air hole

نمناک کننده هوای محیط

air humidifier

رطوبت هوا

air humidity

عایق هوایی ، نارساناگری با هوا

air insulation

ورود هوا ، دخول هوا ، جریان هوا به داخل

air intake

یونساز هوا ماشینی که با گسیل یون های مثبت و منفی هوا ، بارهای ساکن به وجود امده روی سطوح نارسانا نظیرکاغذ ، پلاستیک ، یا شیشه را خنثی می کند معمولاً یونها با یک باد زن که هوای اطراف منبع یون را به گردش می آورد ، پخش می شودند

air ionizer

طبقات هوا

air layer

تراز آبی [هوادار]

air level

خط هوایی ، خط آزاد

air line

مدار هوایی مغناطیس

air magnetic circuit

خروجی هوا

air outlet

فشار هوا ، فشار آتمسفر ، فشار اتمسفری

air pressure

فشار هوا سنج ، اندازه گیر فشار هوا

air pressure gauge

کلید هوای فشرده

air pressure switch

امتحان هوای فشرده

air pressure test

پمپ هوایی

air pump

خالص کننده هوا ، تمیز کننده هوا ، فیلتر هوا

air purifier

خالصی هوا ، تمیزی هوا

air purifying

مقدار هوا ، حجم هوا

air quantity

رادار هوایی

air radar

رقیق نمودن هوا

air rarefaction

مقدار مقاومت هوا

air resistance

رادار مراقبت دالان پرواز رادار دور بردی ( تقریبا150مایل یا 240 کیلومتر ) که برای کنترل ترافیک هوایی بین پایانه های فرودگاهی استفاده می شود

air route surveillance radar

غیرنفوذ برای هوا ، کیب و جزم هوایی

air sealed

رادار تجسس هوایی راداری که برای آشکار سازی اهداف هوایی در فاصله ی50 مایلی ( 80 کیلومتری )یا بیشتر به کار می رود و فاصله و جهت هر یک را مشخص می کند و در عین حال به جستجوی 360 درجه ای خود ادامه می دهد

air search radar

مسیر هوا

air section

هواسنجی اندازه گیری مشخصه های جوی نظیر فشار و رطوبت یا ابزارهای قرار گرفته در ارتقاع

air sounding

محفظه هوایی ، فاصله هوایی ، چاک

air space

سرعت هوا

air speed

هوای ورودی

air supply

کلید ضد فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

air switch

مخزن هوا

air tank

درجه حرارت هوا

air temperature

موشک هوا به سطح ( ای جی ام ) موشک هدایت شونده ای که از هواپیما به سوی هدفی روی زمین یا کشتی در دریا شلیک می شود

air- to - ground missille

خدمات هوایی ، حمل و نقل هوایی

air traffic

مرکز ارتباط مربوط به پرواز ، سرویس ارتباط برای حمل و نقل هوایی

air traffic communication service

مراقبت پرواز (ای تی سی) خدمات نظارت و کنترل رفت و آمد هوایی

air traffic control

سیستم دیده بان راداری مراقبت پرواز نوع پیشرفته ای از ( ای اف اف ) (سیستم تشخیص خودی یا دشمن ) که در سطح جهانی برای ردگیری هواپیما و به منظور کنترلف رفت و آمد هواپیما استفاده می شود مطابق ضوابط سازمان هوا نوردی غیر نظامی بین المللی ( وابسته به سازمان ملل متحد ) بسامد تمام سیگنالهای پرسشگر 1/03 گیگا هرتز و بسامد پاسخها 1/09 گیگا هرتز است پاسخ هوا پیما شامل اطلاعات شناسایی و ارتفاع آن است

air traffic control radar beacon system

اطمینان در پرواز ، کنترل در پرواز

air traffic safety control

فرستنده هواپیما (رادیویی)

air transmitter

کلید ضد فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

air tube

مخزن هوا

air vessel

حجم هوا ، مقدار هوا

air volume

رطوبت دهنده به هوا ، رطوبت دهنده به هوای محیط

air washer

مسیر هوایی ، مسافت هوایی

air way

هوا دادن ، از هوا خالی نمودن ، جریان هوا را از چیزی گذراندن

air, to

رادار هشدار سریع هوایی ( رادار ای ای دبلیو) نوعی رادار هشدار سریع که توسط هواپیما حمل می شود سیگنالهای رادار از هواپیما به ایشتگاه های زمین رله می شود یا اینکه موارد مهم آنها با رادیو به مرکز کنترل زمینی گزارش می شود

airborne early-warning radar

رادار رهگیر هوایی ( رادار ای آی ) رادار هوایی برای آشکار سازی و ردگیری سایر هواپیماها در شب یا هوای ابری که می تواند دارای رایانه هایی برای فراهم ساختن اطلاعات کنترل آتش نیز باشد

airborne intercept radar

مغناطیس سنج هوایی نوعی مغناطیس سنج که برای کشف اشیای فلزی بزرگ ( موارد غیر عادی ) در زیر دریا یا با استفاده از هواپیمای پایین - پرواز طراحی شده است

airborne magnetometer

نشانگر هوایی هدف متحرک ( ای ام تی آی) سیستم مشانگر هدف متحرک برای رادار هوایی که نزدیک به سطح زمین و در مناطقی عمل می کند که اهداف متحرک توسط پستی و بلندی های زمین از دید دور می مانند و موقعیت زمین و دف نسبت به رادار هواپیما در حال تغییر است

airborne movin-target indicator

رادار هوایی نوعی رادار کامل که در هواپیما نصب می شود و می تواند اطلاعاتی در مورد نشانه های زمینی ، کشتی های شناور در دریا ، خطوط تراز ساحلی ، هواپیماهای نزدیک ، ابرهای طوفانزا ، ی جبه های هوا تهیه کند

airborne radar

رادوم هوابرد

Airborne Radome

صوت در هوا ، صدای هوایی

airborne sound

ترنسپوندر هوابرد

Airborne transponder

سیستم کنترل و هشدار هوایی ( آواکس) سیستم متعلق به نیروی هوایی آمریکا که دارای رادار هوایی برای کشف هواپیماهاو موشک های دشمن در ارتقاع کم یا زیاد است و می تواند عملیات فرمان و کنترل برای هدایت هواپیماهای رهگیر انجام دهد

airborne warning and control system

کلید ضد فرگیر (فرستنده ‎ - گیرنده)

air-box

پل هوایی نوعی پل بسیار ریز از جنس طلا که با عملیات نشست و زدایش در مرحله تولید مدارهای مجتمع گالیم آرستیدی ساخته می شود و امکان اتصال الکتریکی بین دو رسانا توسط رسانای سوم را می دهد فاصله ایمن آنقدر هست که بتوان از هوا به عنوان عایق استفاده کرد

airbridge

خازن هوایی خازنی که ماده دی الکتریک بین صفحات آن فقط هواست

aircapacitor

پیل هوایی پیل نیرویی که در ان قطب زدایی در محل الکترود مثبت به صورت شیمیایی و با احیای اکسیژن در هوا انجام می شود

aircell

باتری رادیو

air-cell a battery

سیستم تهویه هوا

air-conditioning system

پیچک هسته-هوا پیچکی که روی پلاستیک ، فیبر ، یا دیگر لوله ها یا قرقره های غیر مغناطیسی پیچیده شده است

air-core coil

ترانسفورمرهسته-هوا ترانسفورمری با دو یا چند پیچک پیچیده شده روی فیبر ، پلاستیک ، یا قرقره های غیر مغناطیسی دیگر و بدون هیچ آهن یافریت در مجموعه ی آن ترانسفور مرهای بسامد رادیویی (آر اف ) و بسامد میانی ( آر اف ) و نیز پیچک نوسانسازها ، نوعاً به این شکل ساخته می شوند

air-core transformer

هواپیما ، وسیله هوایی (حمل و نقل)

aircraft

کابل هواپیمایی

aircraft cable

قطب نمای هواپیما

aircraft compass

هواپیما سازی ، ساختمان هواپیما

aircraft construction

رادار هواپیما

aircraft gun laying

ارتباط هوایی ، فرستنده ی هواپیمایی

aircraft radio

سرویس رادیویی هواپیما

aircraft radio service

ایستگاه هواپیمایی

aircraft station

فرستنده هواپیمایی

aircraft transmitter

سیستم آژیر هواپیمایی ، سیستم اعلام خطر هواپیمایی

aircraft warning system

فرودگاه ، محل فرود هواپیما

airfield

رادار کنترل فرودگاه ، رادار دورانی فرودگاه

airfield control radar

سیستم روشنایی محوطه فرودگاهی

airfield lighting system

شکاف هوایی

airgap

فاصله هوایی

air-gap

واحد بلور شکاف-هوا واحد بلوری که الکترودهای آن صفحه های فلزی جداگانه اند که به دقت و به میزان اندکی بیشتر از ضخامت صفحه ی کوارتز از هم جدا شده اند

air-gap crystal unit

شار فاصله هوایی

air-gap flux

هوادادگی ، هوادادن ، تهویه

airing

هواپیما [لغت آمریکایی]

airplane (a)

آتن هواپیما

airplane antenna

شمع موتور هواپیما

airplane spark plug

فرودگاه ، محل فرود هواپیما

airport

فرستنده رادیویی ایستگاه هواپیما

airport radio station

رادار مراقبت فرودگاهی ( ای اس آر) راداری واقع در فرودگاه یا نزدیکی آن برای نمایش جهت و فاصله ی هر هواپیما در منطقه این رادار به تنهایی برای کنترل ترافیک هوایی و به همراه رادار دقیق ورودهواپیما برای سیستم ورود با کنترل زمینی به کار می رود

airport surveillance radar

نشانگر موقعیت پروازی سیستم محاسب هوایی که پیوسته موشعیت هواپیما را بر اساس جهت ، سرعت و زمان سپری شده نشان می دهد موقعیت بر حسب مقادیر طول و عرض جغرافیایی یا سایر مختصات نمنایش داده می شود جهت واقعی و مسافت پیموده شده ی هوایی نیز نشان داده می شود

air-position indicator

کابل هم محور با فاصله ی هوایی کابل هم محور که رسانای هم محور آن با مهره یا پلاستیک با چرخش مارپیچی یا سایر مواد دی الکتریک که از نر الکتریکی هم ارز با هوا هستند ، پوشانده شده باشد

air-spaced coax

آب بندی شده ، غیرقابل نفوذ برای هوا ، غیرقابل نفوذ برای باد

airtight

عایق شده نسبت به هوا ، غیرقابل نفوذ برای هوا

air-tight

اتصال غیرقابل نفوذ برای هوا

airtight closing

موشک هدایت شوندهی هوا به هوا موشک هدایت شونده ای که از هواپیما به سوی هدف هوایی دیگری شلیک می شود از نمونه های معروف این موشک ها می توان آمرام ، سایدویندر ف و اسپارو را نام برد

air-to-air guided missile

غیر قابل انفجار

blastproof

دستگاه خاک ناپذیر

dustproof

پوشش ضد انفجار

explosion-proof

ضد آب ، نم ناپذیر

waterproof

هواناپذیر

weatherproof

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی عایق شده در مقابل نفوذ هوا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عایق شده در مقابل نفوذ هوا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما