معنی flute mark

زمين شناسی
flute mark
فلوت مارک
شامل یک سری حفرههای کشیده غیرممتدی میباشد این نوع حفرهها به شکل قاشق است که شیب زیاد آن در جهت جریان و شیب کم آن در خلاف جهت جریان میباشد پس از رسوبگذاری ذرات ماسهایی در روی رسوبات دانه ریز رسی ، شکل این حفرهها در سطح زیرین طبقات ماسهایی باقی میماند که قالبهای فلوت یا فلوت کست (flute cast) نامیدهمی شود
فلوت ها منظره مخروط طویل و کشیده ای را دارند و نوک تیز مخروط ها به طرف منشا جریان است شکل زبانی (linguoid) و منقار اُردکی (spatulate) شامل یک برآمدگی طویل روی سطح زیرین چینه های ماسه ای یا سیلتستونی است که بر روی چینه های دانه ریز مثل شیل ، گل ، آهک قرار دارند برای تشخیص جریانهای گذشته کاربرد زیادی دارد
اسامی دیگر فلوت ها عبارت است از : fluting ، scourfingers ، vortex ast ، linguoid sole cast ، lobate plumge
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی flute mark
نقاط مبنا ، نشان سکویی ، نشان ترازیابی ()
علامت مرجع جهت تعیین ارتفاعات در روی زمین:در نقشه برداری ، یک علامت مرجع با ارتفاع معین که در سنگ ، بتون ، یا دیگر مواد بادوام کنده شده یا نصب شده باشد و در تعیین ارتفاعات مورد استفاده قرار میگیرد
نشان ارتفاع ، سطح تراز ، نشانه ارتفاعی ، نقطه با ارتفاع معین ، نقطه ثابت: الف) یک لوح فلزی نسبتاً دائمی یا هر نشان دیگری که در یک ماده ی ثابت و مقاوم طبیعی یا مصنوعی قرار گرفته است و نشان دهنده یک ارتفاع معین ، بالا یا پایین یک خط معیار استاندارد می باشد (معمولاً سطح دریا) و شامل اطلاعات شناسایی است و به عنوان مرجعی در تحقیقات توپوگرافی و مشاهدات جزر و مدی استفاده می شود مثلاً: یک دیسک مدرج شده ازجنس برنز یا آلیاژ آلومینیوم که حدود 75/3 اینچ قطر و حدود 3 اینچ طول دارد و یک دسته به آن متصل شده وممکن است به یک سنگ بستر طبیعی ، بخش سنگی یک ساختمان بزرگ و مهم ، سیمان شده باشد
مخفف: bm
همچنین ببینید: permanent bench mark نشان ترازیابی ثابت Temporary bench mark نشان ترازیابی موقتی ب) یک نقطه مشخص و ثابت در فضا که به عنوان مرجعی که از آن اندازه گیرهایی از هر نوع انجام گیرد ، استفاده می گردد ، نشان ترازیابی () علامت مرجع جهت تعیین ارتفاعات در روی زمین:در نقشه برداری ، یا دیگر مواد بادوام کنده شده یا نصب شده باشد و در تعیین ارتفاعات مورد استفاده قرار میگیرد نشان ارتفاع ، سیمان شده باشد مخفف: bm همچنین ببینید: permanent bench mark نشان ترازیابی ثابت Temporary bench mark نشان ترازیابی موقتی ب) یک نقطه مشخص و ثابت در فضا که به عنوان مرجعی که از آن اندازه گیرهایی از هر نوع انجام گیرد
بنچ مارک ، معیار ، پایه ، نشان ، محک
آزمون کنترل شده از توانمندیهای یک سیستم نرمافزار یا سختافزار
نقطه ارتفاعی دائمی است که به وسیله علائم طبیعی (مانند تخته سنگ های بزرگ وثابت) یا مصنوعی (مانند علامت های بتونی) در زمین نشانه گذاری ویا نصب گردیده وارتفاع آن نسبت به طرح مبنای معینی(مانند سطح متوسط آب دریاهای آزاد) تعیین گردیده است این نشانه ها را معمولاً به وسیله شماره مشخص می سازند وارتفاع آن را در کنار شماره معرف آن ، یادداشت می کنند محل این گونه نشانه ها روی نقشه با علامت b m مشخص می شود ، محک آزمون کنترل شده از توانمندیهای یک سیستم نرمافزار یا سختافزار نقطه ارتفاعی دائمی است که به وسیله علائم طبیعی (مانند تخته سنگ های بزرگ وثابت) یا مصنوعی (مانند علامت های بتونی) در زمین نشانه گذاری ویا نصب گردیده وارتفاع آن نسبت به طرح مبنای معینی(مانند سطح متوسط آب دریاهای آزاد) تعیین گردیده است این نشانه ها را معمولاً به وسیله شماره مشخص می سازند وارتفاع آن را در کنار شماره معرف آن
نشان هلالی ، بخسارنشان
(گسل): هر علامت ، فرورفتگی یا خراش بوجود آمده بر روی سطح سنگ بوسیله سطح یک توده که بر روی آن حرکت می کند این علامتها ممکن است توسط مواد جا گرفته در کف یک یخچال بوجود آیند یا می توانند بر روی سطح گسل ظاهر شد
خراشیدگی سطح؛ یک علامت هلالی مانند بر روی سنگ ریزه خراشیده شده توسط امواج ، مانند فلیت (سنگ آتشزنه) که در اثر کوبیده شدن ساحل در اثر عمل امواج بوجود می آید
(زمین شناسی یخچالها): یک سری خراش ها یا بریدگی های کوچک ، منحنی شکل ، کوتاه و نزدیک بهم (کوچکتر از شکاف هلالی) که بوسیله تراشیدن ارتعاشی یک سطح سنگ بستر شکننده اما مقاوم ، توسط قطعات سنگی حمل شده در قائده یک یخچال ، ایجاد می شود هر نشانه نسبت به جهت حرکت یخ تقریبا به حالت عرضی است (با وجود اینکه توالی از این نشانه موازی با جهت حرکت است) و معمولاً به سمت جهتی که یخ حرکت کرده است ، محدب است (شاخ های آن به سمت جهت حرکت یخ اشاره دارند) این اصطلاح بصورت غیر دقیق ، برای هر علامت هلالی یخچالی بکار می رود و همچنین نوشته می شود: chatter mark ، بخسارنشان (گسل): هر علامت ، فرورفتگی یا خراش بوجود آمده بر روی سطح سنگ بوسیله سطح یک توده که بر روی آن حرکت می کند این علامتها ممکن است توسط مواد جا گرفته در کف یک یخچال بوجود آیند یا می توانند بر روی سطح گسل ظاهر شد خراشیدگی سطح؛ یک علامت هلالی مانند بر روی سنگ ریزه خراشیده شده توسط امواج ، مانند فلیت (سنگ آتشزنه) که در اثر کوبیده شدن ساحل در اثر عمل امواج بوجود می آید (زمین شناسی یخچالها): یک سری خراش ها یا بریدگی های کوچک
علامت اطمینان
تقاطع خطوط رسم شده بین نشانه های شاخص متضاد ، نشانه های شاخص که بر روی نگاتیو عکسهای هوایی در داخل دوربین هوایی در زمان نوردهی تشکیل می شوند

یک نقطه یا شاخص که به عنوان پایه یا مرجع استفاده می شود یکی از معمولاً 4 علامت شاخصی که متصل به لنز دوربین است (همانند آنچه بر روی قاب فلزی که نگاتیو را دربر می گیرد) که تشکیل تصویر بر روی نگاتیو یا پرینت می دهد بطوریکه خطوط کشیده شده بین نقاط مقابل هم ، در نقطه اصلی هم دیگر را قطع کرده و بدین طریق ، نقطه اصلی عکس معین می گردد
مترادف: علامت تلفیق
، علامت اطمینان - تقاطع خطوط رسم شده بین نشانه های شاخص متضاد ، نشانه های شاخص که بر روی نگاتیو عکسهای هوایی در داخل دوربین هوایی در زمان نوردهی تشکیل می شوند -
یک نقطه یا شاخص که به عنوان پایه یا مرجع استفاده می شود یکی از معمولاً 4 علامت شاخصی که متصل به لنز دوربین است (همانند آنچه بر روی قاب فلزی که نگاتیو را دربر می گیرد) که تشکیل تصویر بر روی نگاتیو یا پرینت می دهد بطوریکه خطوط کشیده شده بین نقاط مقابل هم ، نقطه اصلی عکس معین می گردد - مترادف: علامت تلفیق -
به شیار قائم و طویل موجود در سطح ستون یا سایر اعضای سازه ها اتلاق می شود ، فلوت ، شیار ، فلوت‌ زدن‌
(رسوب شناسی): الف) یک ساختار رسوبی اولیه که معمولا به صورت یک قالب شیاری دیده شده و از فرورفتگی یا شیاری قاشق مانند به طول 2 تا 10سانتی متر که در اثر فرسایش ناشی از جریان آبی متلاطم و حاوی رسوب بر روی یک بستر گلی ایجاد می شود معمولا چنین جریاناتی پایانه بالا دست بسیار متلاطم و پرسرعتی دارند که بر همین اساس ، عمق آثار شیاری این بخش از بستر گلی ، نیز به حداکثر مقدار ممکن خود می رسد محور طویل چنین ساختارهایی عموما با راستای جریان موازی است عنوان مزبور ، ابتدایا توسط مکسون و کمپل (1935) برای برشها و خوردگیهای شیاری موجود بر روی تخته سنگهای رودخانه کلرادو مورد استفاده قرار گرفته است
ب) عنوانی که برخی موارد به صورت مترادفی تقریبی برای واژه flutecast یا قالب شیاری بکار می رود
ج) یک سطح سنگی دالبری یا شکنجی ، واژه مزبور ، معمولا به صورت جمع بکار می رود
نیز ببینید: fluting
(زمین ریخت شناسی): کانالی کوچک و کم عمق که محصول هوازدگی و فرسایش تفریقی بوده و به صورت تقریبا قائم بر روی یک سطح سنگی شکل گرفته است ، فلوت‌ زدن‌ (رسوب شناسی): الف) یک ساختار رسوبی اولیه که معمولا به صورت یک قالب شیاری دیده شده و از فرورفتگی یا شیاری قاشق مانند به طول 2 تا 10سانتی متر که در اثر فرسایش ناشی از جریان آبی متلاطم و حاوی رسوب بر روی یک بستر گلی ایجاد می شود معمولا چنین جریاناتی پایانه بالا دست بسیار متلاطم و پرسرعتی دارند که بر همین اساس ، ابتدایا توسط مکسون و کمپل (1935) برای برشها و خوردگیهای شیاری موجود بر روی تخته سنگهای رودخانه کلرادو مورد استفاده قرار گرفته است ب) عنوانی که برخی موارد به صورت مترادفی تقریبی برای واژه flutecast یا قالب شیاری بکار می رود ج) یک سطح سنگی دالبری یا شکنجی ، معمولا به صورت جمع بکار می رود نیز ببینید: fluting (زمین ریخت شناسی): کانالی کوچک و کم عمق که محصول هوازدگی و فرسایش تفریقی بوده و به صورت تقریبا قائم بر روی یک سطح سنگی شکل گرفته است
موج نما لوزی شکل
یک موج نما آبی که توسط زبانه‌های الماسی شکل ماسه تشخیص داده می شوند که در الگوی شبکه مانند آرایش یافته اند که شبیه فلس های ماهی های خاصی می باشد زبانه ها در پهنا از 12 تا 25 میلی متر و در طول از 25 تا 50 میلی متر متغیر می باشند هر کدام از آنها یک زاویه حاده (تشکیل شده توسط دو ضلع پرشیب) است که به سمت پایین جریان اشاره دارند و زاویه تند دیگر (که توسط ضلع ملایمی ساخته شده که به دورن زاویه تداخل ضلع های پرشیب دو زبانه متاخر گسترش می یابد) است که به سمت بالای جریان اشاره دارد این نوع موج نما بر روی سواحل ماسه ای ، در جایی که در حین آخرین مراحل آب برگشتی هر موج پس رونده تشکیل می شود ، ملاحظه می گردد اضلاع بیش از 1 میلی‌متر ارتفاع ندارند اصطلاح لوزی شکل که برای ریپل یا موج نما استفاده می شود ، توسط بوچر معرفی شد (1919)
مترادف: ریپل جریانی لوزی شکل ریپل برآمده ، موج نما لوزی شکل - یک موج نما آبی که توسط زبانه‌های الماسی شکل ماسه تشخیص داده می شوند که در الگوی شبکه مانند آرایش یافته اند که شبیه فلس های ماهی های خاصی می باشد زبانه ها در پهنا از 12 تا 25 میلی متر و در طول از 25 تا 50 میلی متر متغیر می باشند هر کدام از آنها یک زاویه حاده (تشکیل شده توسط دو ضلع پرشیب) است که به سمت پایین جریان اشاره دارند و زاویه تند دیگر (که توسط ضلع ملایمی ساخته شده که به دورن زاویه تداخل ضلع های پرشیب دو زبانه متاخر گسترش می یابد) است که به سمت بالای جریان اشاره دارد این نوع موج نما بر روی سواحل ماسه ای ، توسط بوچر معرفی شد (1919) - مترادف: ریپل جریانی لوزی شکل ریپل برآمده
تول مارک
در این نوع از سل مارک ها ، جریانهای آب آنقدر انرزی و نیرو دارد که جسم خارجی جامد را که بر سطح رسوبات سست و نرم کف حوضه یا ساحل دریا ظاهر شده است از جای خود حرکت دهد ، مهمترین انواع تول مارک ها با روند فرضی افزایش تدریجی انرژی جریانهای مولد آنها رده بندی و توصیف می شوند:
الف) تول مارک های که از حرکت ساده کشیده شدن یک جسم خارجی بر سطح رسوبات بوجود می آیند :
گرومارک groove mark
میکروگرومارک micro groove mark
چاتر مارک chattr mark
روفلد گرو مارک ruffled grove mark
بروش مارک brush mark
خراش لغزشی slip scratch
دراگ مارک drag mark
اسلاید مارک slide mark
اولیستو گلیف olystoglyph

ب)تول مارک هایی که از حرکت جهشی یا غلتیدن اجسام خارجی در جریانها بوجود می آیند :
اجسام خارجی که در معرفی جریانها قرار می گیرند اصولا به دو صورت به وسیله این جریانها جابجا می شوند یکی به صورت انحلال و دوم به صورت جابجایی مواد حل شدن سنگ های آهکی در جریانهای آبی گازکربنیک دار مثال جابجایی مواد محلول در جریانها است انواع مواد جامدی که جریانها می توانند با خود حمل کنند به دو عامل بستگی دارد اول سرعت جریان و دوم دانه بندی یا درشتی و ریزی مواد جامد یک جسم خارجی در برخورد با یک جریان به یکی از صورت های زیر به حرکت در می آید :
1)به صوررت معلقsuspension
2) بصورت لغزش gliding
3) بصورت غلتیدن rolling
4) بصورت جهشsaltation
5) بصورت حرکتی ترکیبی که از تاثیر توام دوصورت از حرکات فوق ایجاد می شود

نقش لغزش مواد موجب ایجاد انواع تول مارک می شود در زیر درباره تول مارک هایی که در اثر غلتیدن ، جهش ، چرخش موادبر سطح رسوبات ایجاد می گردند در شده است :
رول مارک roll mark
نقوش حاصل از جهش اجسام خارجی در جریانها saltation mark
بونس مارک bounce mark
پرود مارکprod mark
رینگ مارک ring mark
اسکیپ مارک skip mark
گودی های هلالی شکل vibration mark
نقوش تیغ ماهی chevron mark

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن