معنی vent pipe

زمين شناسی

vent pipe

لوله تهویه- لوله هوا کش

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی vent pipe

air pipe

لوله هوا

boring pipe

لوله حفاری ، لوله گمانه زنی

clastic pipe

لوله (مجرای) تخریبی
یک پیکره استوانه ای از مواد تخریبی که دارای شکل ستونی یا استوانه ای نامنظم است و تقریباً بطور قائم درون سازندهای احاطه کننده‌اش قرار می گیرد (معمولاً سنگ آهک) و قطر آن به چند سانتی متر تا 50 متر و ارتفاع یک متر یا 60 متر می رسد خصوصاً یک لوله یا استوانه ماسه سنگی
مترادف: ساختار استوانه ای ، لوله (مجرای) تخریبی یک پیکره استوانه ای از مواد تخریبی که دارای شکل ستونی یا استوانه ای نامنظم است و تقریباً بطور قائم درون سازندهای احاطه کننده‌اش قرار می گیرد (معمولاً سنگ آهک) و قطر آن به چند سانتی متر تا 50 متر و ارتفاع یک متر یا 60 متر می رسد خصوصاً یک لوله یا استوانه ماسه سنگی مترادف: ساختار استوانه ای

coal pipe

رخنه زغال سنگ
یک گسترش ، جدایش یا کشیدگی استوانه ای از یک زغال سنگ به درون سنگهای بالایی که شبیه بیخ درختی است که به سرعت سوزانده شده است
مقایسه شود با: Caldron bottom – bell – baumpot ، رخنه زغال سنگ یک گسترش ، جدایش یا کشیدگی استوانه ای از یک زغال سنگ به درون سنگهای بالایی که شبیه بیخ درختی است که به سرعت سوزانده شده است مقایسه شود با: Caldron bottom – bell – baumpot

corrugated steel pipe

لوله فولادی موجدار

delivery pipe

لوله رانش

diamond pipe

دودکش الماس دار ، دودکش پیپ

downpipe

ناودانی ناودان

draft tube|draft pipe|draft pipe

لوله مکش لوله واگرائی است که انرژی جنبشی آب خروجی از چرخ دوار را به انرژی فشاری تبدیل می کند

drill pipe

لوله حفاری
اغلب به شکل میله فولادی بامقطع شش ضلعی وبه ابعادمعین ساختهمی شود درمحورمته ازابتداتاانتهاسوراخی سرتاسری وجوددارد ازطریق این سوراخ سیال عبورکرده به ته چال میرسدوته چال علاوه برخنک کردن سرمته ریزه های حفاری راازفضای بین دیواره چال ومیله مته به بیرون چال میراند
مترادف : drill steel

drive pipe

لوله حفاری

drivepipe

لوله شناسایی(خاک)

earthware pipe

عملیات خاکی ، عملیات خاکبرداری ، خاکبرداری و خاکریزی

head loss in pipe

افت فرازه در لوله ، افت فشار در لوله

header pipe

لوله زهکش ، لوله اصلی ، لوله سر چین

neck pipe

تنوره یا نک (neck)
یک لوله قایم که مواد ماگما از آن عبور کرده است
در اثر فرسایش مخروط آتشفشان ، مواد آتشفشانی در داخل دودکش به صورت سنگ آذرین درآمده و ستونی را بوجود می آورد که نک نام دارد

overflow pipe

لوله سرریز

pipe

لوله ، لوله
یک لوله قائم که مواد ماگما از آن عبور کرده است ، لوله - یک لوله قائم که مواد ماگما از آن عبور کرده است

pressure relief pipe

لوله فشارشکن

riser pipe

لوله بالا رو ، لوله قائم

sand pipe

مجرای ماسه ، لوله ماسه ای
مجرایی که در سنگهای رسوبی تشکیل شده و با ماسه پر می شود
مقایسه شود با: مجرای گراول
مترادف: Sand gall ، لوله ماسه ای - مجرایی که در سنگهای رسوبی تشکیل شده و با ماسه پر می شود - مقایسه شود با: مجرای گراول - مترادف: Sand gall

stand pipe

پیزومتر ، لوله فشارسنج (ایستاده)

standpipe

منبع ایستاده

steel pipe

شمع فولادی

surge pipe

لوله تعادل ، لوله موج گیر

vent

سوراخ سطح کانال یا لوله ، مجرای آتشفشان
حفره یا بازشدگی در سطح کره زمین که از درون آن مواد آتشفشانی خارج می شوند همچنین ، کانال یا گذری که از درون آن این مواد عبور می کنند
در آتشفشان شناسی ، مقایسه شود با: گردنه؛ لوله یا مجرا نیز در آتشفشان شناسی ، ببینید: تغذیه کننده؛ دودکش ، مجرای آتشفشان - حفره یا بازشدگی در سطح کره زمین که از درون آن مواد آتشفشانی خارج می شوند همچنین ، کانال یا گذری که از درون آن این مواد عبور می کنند - در آتشفشان شناسی

venter

کاواک ، حفره
در دیرین شناسی
الف) بخش بیرونی و محدب صدف یک سفالوپود یا گاستروپود خمیده یا پیچیده یا دیواره محیطی یک پیچ سفالوپود که از بخشی از صدف را تشکیل می دهد که بطور شعاعی از پروتوکوزک در دورترین فاصله قرار دارد طرف زیرین یک نوتیلوئید و صدفش که معمولاً توسط سینوس اصلی دهانه و عموماً توسط شیار صدفی ، تمییز داده می شود (1964)
ب) قسمت میانی صدف یک براکیوپود پروداکتید ، که بین سطوح کفه بر روی هر کدام از طرفهای بخش میانی صدف ، قرار گرفته است (1965)
ج) ناحیه شکمی با بخش زیرین لاک یک استراکود مقایسه شود با: پشت
در گیاه شناسی ، در گامتوفیت ماده در بعضی از گیاهان خاص ، قاعده بزرگ شده یک مادگی که حاوی تخم است ، حفره - در دیرین شناسی - الف) بخش بیرونی و محدب صدف یک سفالوپود یا گاستروپود خمیده یا پیچیده یا دیواره محیطی یک پیچ سفالوپود که از بخشی از صدف را تشکیل می دهد که بطور شعاعی از پروتوکوزک در دورترین فاصله قرار دارد طرف زیرین یک نوتیلوئید و صدفش که معمولاً توسط سینوس اصلی دهانه و عموماً توسط شیار صدفی ، تمییز داده می شود (1964) - ب) قسمت میانی صدف یک براکیوپود پروداکتید ، قرار گرفته است (1965) - ج) ناحیه شکمی با بخش زیرین لاک یک استراکود مقایسه شود با: پشت - در گیاه شناسی

ventifact

باد سوده ، ساییدگی بادی

ventilated cell

محفظه تهویه شده

ventilation

تهویه
ایجاد یک جریان جهت یافته هوای تازه و برگشت در طول تمام مسیرهای زیرزمینی ، راه های عبور ، کارگاه ها و بخشهای خدماتی معدن ، تهویه - ایجاد یک جریان جهت یافته هوای تازه و برگشت در طول تمام مسیرهای زیرزمینی

ventilation door

دری که در یک سطح برای ورود جریان مستقیم به منظور تهویه تعبیه می شود

ventilation gallery

دهلیز تهویه ، دالان تهویه

ventilator

هواکش ، دستگاه تهویه ، ونتیلاتور
برای به جریان انداختن هوا در داخل لوله تهویه درانتهای لوله یک بادبزن نصب می کنند و به وسیله آن هوا را به حرکت در می آورند بادبزنهای مخصوص تهویه تونلها از نظر نیروی محرکه به دونوع موتور هوای فشرده وب رقی تقسیم می شوند ، ونتیلاتور - برای به جریان انداختن هوا در داخل لوله تهویه درانتهای لوله یک بادبزن نصب می کنند و به وسیله آن هوا را به حرکت در می آورند بادبزنهای مخصوص تهویه تونلها از نظر نیروی محرکه به دونوع موتور هوای فشرده وب رقی تقسیم می شوند

ventral

پیشین ، قدامی ، شکمی ، سطح شکمی مربوط به سطح زیری بدن موجود

ventral process

زائده شکمی
یک ضخیم شدگی زیاد صدف ثانویه یا فرعی یک براکیوپود که بصوت میانی قرار گرفته و در زیر pseudodeltidium واقع شده و بصورت پشتی برای جایگیری بین لب های زائده اصلی بیرون زده است ، زائده شکمی - یک ضخیم شدگی زیاد صدف ثانویه یا فرعی یک براکیوپود که بصوت میانی قرار گرفته و در زیر pseudodeltidium واقع شده و بصورت پشتی برای جایگیری بین لب های زائده اصلی بیرون زده است

ventral shield

سپر شکمی
یک استخوانچه ای با منشاء ثانویه بر روی طرف دهانی بازوی یک مارسان مقایسه شود با: سپر پشتی ، سپر شکمی - یک استخوانچه ای با منشاء ثانویه بر روی طرف دهانی بازوی یک مارسان مقایسه شود با: سپر پشتی

ventral valve

کفه شکمی
کفه ساقه ای یک براکیوپود ، کفه شکمی - کفه ساقه ای یک براکیوپود

ventrallite

یک فونولیت پلاژیوکلازدار که حاوی فلدسپات پتاسیم دار بیشتری نسبت به پلاژیوکلاز کلسیمی است و دارای نفلین به عنوان فلدسپاتوئید اساسی است این نام (جانسن 1939) از روی ونترالا در مونته ویکوی ایتالیا است ولی جانسن (1938) سنگ را vetrallite (بدون) و محل تیپ را vetralla می نویسد این استفاده توصیه نمی شود

ventromyarian

به نوتیلوئیدی گویند که در آن ماهیچه های بازکشی توده پا ـ سری متصل به صدف در امتداد نواحی درونی حفره بدنی در مجاورت یا مطابق با خط میانی شکمی آن ، هستند (ص59 ، TIP 1964 pt K)
مقایسه شود با: pleuromyarian ، dorsoniyarian ، TIP 1964 pt K) - مقایسه شود با: pleuromyarian

venturian

آشکوب آمریکای شمالی: پلیوسن میانی (بالای رپتین و زیر وبلرین)

volcanic pipe

تنوره ، آتشفشانی ، دودکش آتشفشانی ، تنوره آتشفشانی
حجره ای عمودی است که از درون آن ماگما و گازها به سطح زمین می رسند
همچنین نوعی ساخت سنگ آذرینی است که پس از سردشدگی و هوازدگی ایجاد می گردد ، تنوره آتشفشانی - حجره ای عمودی است که از درون آن ماگما و گازها به سطح زمین می رسند - همچنین نوعی ساخت سنگ آذرینی است که پس از سردشدگی و هوازدگی ایجاد می گردد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی vent pipe

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی vent pipe

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما