معنی synchronous reference frame

مهندسی برق
synchronous reference frame
قاب مرجع سنکرون
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی synchronous reference frame
amplifier frame
قاب تقویت کننده
discovery frame
چار چوب اکتشاف و نویابی
frame
قاب ، بدنه ، چارچوب ، قاب؛ چارچوب 1 تصویر کامل تلویزیونی درلحظه ی معینی از زمان در سیستم NTSC هر قاب دارای 525 خط افقی است که با آهنگ 30 قاب در ثانیه تکرار می شوند هر قاب در دو میدان به هم بافته متشکل از 262/5 خط ، پویش می شود 2 تصویر کامل در فیلمهای سینمایی ، برای فیلمهای 35 میلیمتری در هر ثانیه 24 قاب روی پرده انداخته می شود 3 ناحیه ای مستطیلی که در سیستمهای نمابر ، ابعاد تصویر کپی را مشخص می کند پهنای قاب نمابر ، پهنای خط موجود و آن به میزان مورد استفاده بستگی دارد ، صحنه
internal frame
قاب داخلی
lead frame
قاب - سیم قاب فلزی پرسی یا زدوده شده به روش شیمیایی از جنس کووار یا سایر فلزات که دارای سطحی برای نصب تراشه و سر سیمهای ورودی / خروجی است پس از اتصال تراشه به قاب - سیم و زدن پیوندهای سیمی ، بخش مرکزی آن در قاب اپوکسی ریخته شده و انواع بسته های SIP & SOT & DIP ساخته می شود بعد از آن سر سیمها به طرف پایین خم می شوند
mainframe
کامپیوتر بزرگ عبارتی که امروزه بیانگر یک سیستم کامپیوتری بزرگ در مقایسه با ایستگاه کاری ، کاپیوتر شخصی یا ریزکامپیوتر است و قادر به انجام وظایف پردازش اطلاعات بسیار زیاد مانند راهگزینی تلفنی یا نقل و انتقالهای بانکی است ، کامپیوتر بزرگ ، قاب اصلی
stationary reference frame
قاب مرجع ساکن
stator frame
بدنه استار
subframe
زیرفریم
Synchronous
همزمان ، همزمان همگام یا همفاز ، که به دو قطعه ، مدار یا ماشین اطلاق می شود ، هم زمان ، سنکرون
synchronous admittance
گذرایی همزمان
synchronous capacitor
خازن همزمان موتور همزمانی که بدون بار مکانیکی می گردد و جریان پیش فاز زیادی ، مانند خازن می کشد این موتور ضریب توان و رگوله سازی ولتاژ را در سیستم توان AC بهبود می بخشد
synchronous clock
ساعت همزمان ساعت الکتریکی راه اندازی شوندهبا موتور سنکرون ، برای عمل کردن از خط توان AC که بسامد ان به طور دقیق کنترل شده است
synchronous condenser
خازن همزمان
synchronous converter
مبدل همزمان مبدلی که در آن سیم پیچیهای موتور و ژنراتور روی یک آرمیچر ترکیب می شود و با کی میدانم تحریک می شود این مبدل می تواند توان AC و DC تبدیل کند ، تبدیلگر دو جانبه
synchronous coupling
تزویج AC تزویج الکتریکی که گشتاور را با جذب بین قطبهای مغناطیسی در هر دو عنصر دوار ارسال می کند
synchronous data communicatoons
مخابرات داده های همزمان قرار داد سخت افزاری ورودی / خروجی (i/o ) سریال که در آن فرستنده و گیرنده با یک ساعت مشترک سنکرون می شوند
synchronous data link
خط ارتقاط داده ی همزمان قرار داد ارتباطی کامپیوتری
synchronous detection
آشکار سازی هم زمان
synchronous detector
اشکار ساز همزمان اشکار سازی که سیگنال از بین رفته را با همزمانی دقیق با حامل اوزیه در فرستند وارد می کند وقتی که وروردی به شاکار ساز از و و سیگنال یا حامل حذف شه با اختلاف فاز 90 دره تشکیل شده باشد ، مانند سیگنال رنگ نمایی گیرنده ی تلویزیونی زتگی ، فازحاملی را که دوباره وارد می توان برای بازیابیهر کی از سیگنالها تنظیم کرد بنابر این دو اشکار ساز همزمان که حاملهای آنها 90 درجه اختلاف فاز داشته باشد می توانند سیگنالهای آنها او Q به طور جداگانه از سیگنال رنگ نمایی بدست اورند آن را مدوله کننده همزمان می نامند
synchronous device
قطعه همزمان قطعه ای که اطلاعات زا با همان سرعت خودش ارسال می کند که ممکن است مطابق با سرعت قطعه ارتباطی نباشد
synchronous digital hierarchy
سلسله مراتب دیجیتال همزمان استانداردهای مخابرات رادیویی ماکروویو بر اساس نیازمندیهای ETSI, CCIT , COier
synchronous dynamic ram
RAM دینامیک همزمان سازمان دهی دینامیکی حافظه های دستیابی تصادفی برای کامپیوترهای شخصی
synchronous frame
قاب سنکرون
synchronous gate
دریچه همزمان دریچه زمانی که فاصله های زمانی خروجی آن همزمان با سیگنال ورودی است
synchronous generator
ژنراتور سنکرون
synchronous generators
ژنراتورهای سنکرون
synchronous impedance
ناگذرایی همزمان
Synchronous Machine
ماشین سنکرون ، ماشین همگام ، ماشین سنکرون ماشین AC که سرعت متوسط آن متناسب با بسامد ولتاژ اعمال شده یا تولید شده است ، ماشین همزمان
synchronous modem
مودم همزمان مودمی که از سیگنال ساعت بدست آمده از جریان داده برای همزمان سازی بیتی با داه های ورودی استفاده می کند
synchronous motor
موتور سنکرون ماشین سنکرونی که توان الکترونی AC را با استفاده از آهنرباهای میدان تحیک شده با جریان مستقیم به توان مکانیکی تبدیل می کند ، موتور هم زمان
synchronous optical network
شبکه نوری همزمان استاندارد ارسال داده با استفاده از شبکه تار نوری
synchronous phase advance
خازن همزمان
synchronous reactance
راکتانس سنکرون
synchronous rectifier
یکسو کننده همزمان یکسو کننده ای که اتصالهای آن در احظات درستی برای یکسو سازی به وسیله ارتعاشگر همزمان یا کموتاتور راه اندازی شونده با کموتاتور ، باز و بسته می شود
synchronous shutdown
قطع تغذیه همزمان مشخصه ای از منبع تغذیه امکان کامل شدن چرخه تشدید ولتاژ یا جریان قبل از قطع تغذیه فراهم می کند
synchronous speed
سرعت همزمانی مقدار سرعت که با بسامد خط توان AC و تعداد قطبهای ماشین همزمان رابطه دارد سرعت همزمانی بر حسب دور بر دقیقه برابر است با بسامد بر حسب هرتز تقسیم بر تعداد قطبها ، ضرب در 120
synchronous switch
سوییچ همزمانی مدار SCR که عملکرد جرقه زنی را در کنار بردهایی مانند جوشکاری مقاومتی کنترل می کنند
synchronous telegraphy
تلگراف همزمان
synchronous transfer
انتقال همزمان انتقال I/O که درمدت زمان معینی بدون توجه به فیدبکی از دستگاه گیرنده انجام می شود
synchronous tuning
تنظیم هم زمان
synchronous vibrator
ارتعاشگر همزمان ارتعاشگر الکترومغناطیس که به طور همزمان ولتاژ مستقیم کم را به ولتاژ متناوب کم تبدیل می کندو ولتاژ متناوب بالای بدست آمده از ترانسفورمر توانی که ولتاژ متناوب کم به آن اعمال شده است رایکسو می کند با استفاده از ارتعاشات همزمان در واحد های تغذیه نیاز به لامپ یکسو ساز نیست استفاده از این روش منسوخ شده است ، لرزه گر همزمان
synchronous voltage
ولتاژ همزمان ولتاژ لازم برای شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتی برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جریان الکترونی در لامپ موج عبوری
to connect to frame
اتصال به بدنه
wireframe
قاب سیمی روشی برای نمایش سه بعدی جامدات در ابزارهای گرافیکی کامپیوتری که در آن خطوط توپری که مانند « سیم» یا « میله» به نظر می رسند چارچوب خطوط خارجی جسم را نشان می دهند در نمایش قاب سیمی خطوط طرف دیگر جسم که در حالت معمولی دیده نمی شوند ، قابل دیدن می شوند ، زیرا فضای بین « سیمها» با ماده نیمه شفاف پر نمی شود قاب سیمی اغلب گام اولیه برای نمایش و تصویر سازی کامل است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن