معنی on the beam

مهندسی برق

on the beam

باریکه ای پیروی کردن از باریکه رادیویی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی on the beam

angle of beam

زاویه تابش

atomic beam

اشعه اتمی

ball-beam

گوی-میله

beam

پرتو ، اشعه باریک

beavertail beam

باریکه ی دم بیدستری باریکه ی رادار به شکل پره های پنکه یا بادبزن که رد سطح افقی پهن و در سطح عمودی باریک است باریکه ی دم بیدستری به صورت عمودی و برای تشخیص ارتفاع هواپیما یا موشک جاروب می شود

cosecant squared beam

اشعه با مربع کوسکانت

density of an electron beam

چگالی اشعه الکترونی

density of an ion beam

چگالی اشعه یونی

directive beam

باریکۀ جهت‌دار

electron beam

پرتو الکترونی

energy beam

باریکه ی انرژی باریکه ای پرقدرت از نور ، الکترونها یا سایر ذرات هسته که برای برش ، سوراخکاری ، شکلدهی ، جوشکاری و پرداخت فلزات ، سرامیکها و مواد دیگر به کار می رود

fan beam

باریکه ی پرده ای 1 باریکه ی رادیویی با سطح مقطع بیضوی شکل که نسبت محورهای اصلی به فرعی آن معمولاً بیشتر از 3 به 1 است این باریکه در صفحه ی قائم پهن و در صفحه ی افقی باریک است 2 باریکه ی راداری به شکل بادبزن

fanning beam

باریکه ی بادزن باریکه ی رادیویی که روی یک قوس محدود ، مرتب رفت و برگشت می کند

guidancebeam

باریکه ی هدایت کننده باریکه ی زیر قرمز یاآر- اف که به منظور ارسال فرامین کنترل به یک موشک هدایت شوند ، مستقمیاً آن را نشانه می گیرد در نقطه مقابل آن ، باریکه ردگیر است که در جنگهای ضدموشکی به جای آنکه شلیک شده به سمت هدف را هدایت کند مستقیما ً و در تمام زمانها خود هدف رانشانه می گیرد

ion beam

باریکه ی یونی باریکه ای از یونها که با اعمال ولتاژ بالا در محیط خلا به یک منبع تولید می شود ، اشعه یونی

landing beam

باریکه ی فرود نوعی باریکه ی رادیویی که سمت و ارتفاع آن به شدت جهت دار است و از باند فورد یک فرود گاه به طرف بالا شیب پید ا کرده است این باریکه به وسیله سیستم راهنمای فرود تولید می شود و در سیستم فرود ابزاری به عنوان مسیر پرواز هواپیما عمل می کند

laser beam

پرتو لیزر

light beam

پرتو نور

pencil beam

باریکه مدادی باریکه رادار نازکی که سطح مقطع آن گرد است

picture beam

پرتو تصویر

piezoelectric beam

تیر پیزوالکتریک

radar beam

باریکه رادار باریکه قابل حرکت انرژی RF که از آنتن فرستنده رادار تولید می شود شکل آن معمولاضبه صورت مکان هندسی تمام نقاطی تعریف می شود که درآنها ، توان به نصف مقدار آن در مرکز باریکخه کاهش می یابد

radiation beam

پرتو تابشی

radio beam

باریکه رادیویی جریان متمرکز شده ای از انرژِی RF مانند آنچه که در دستگاههای رادیو یی و رله ها یرادیویی ریز موج به ار می رود باریکه رادار ، باریکه رادیویی است که برای کاربرد خاصی ارسال می شود

radio landing beam

باریکه فرود رادیویی باریکه رادیویی برای هدایت عمودی هواپیما در هنگام کاهش ارتفاع برای فرود روی زمین

scanning beam

باریکه پویش باریکه ای از نور ، باریکه ای الکترونی یا باریکه راداری که پویش را انجام می دهد

spot beam

باریکه لکه ای باریکه بسامد - رادیویی از ماهواره ای که زاویه دهانه باریکی دارد تا سطح جغرافیایی نسبتاً کوچکی را پوشش دهد ، پرتو نقطه ای

the delay tolerant data offloading algorithm

الگوریتم دیتابرداری تأخیر متحمل

the steepest-descent method

روش تندترین کاهش

the temperature rise test

تست جهش حرارتی

theater missile defense radar

رادار دفاع موشکی نمایشی سیستم راداری ایالات متحده که می تواند در هر جای دنیا برای تشخیص دوربرد موشکهای بالستیک دشمن به کار رود

theme

موضوع

theorem

قضیه

theory of distribution

نظریه توزیع

therbionic

گرما یونی

thermal

حرارتی ، گرمایی

thermal - agitation voltage

ولتاژ آشوب حرارتی ولتاژ تولید شده در مدار در اثر آشوب حرارتی

thermal stress

تنش گرمایی

thermal agitation , thermal effect

آشوب حرارتی ، اثر حرارتی حرکتهای تصادفی الکترونها ی آزاد در رسانا ، این حرکتها سیگنالهای نویزی را تولید می کند که اگر تقویت کننده در ورودی دارای بهره ی بالا باشد می تواند نویز قابل توجهی را به وجود آورد

thermal agitation noise

نویز لرزش حرارتی

thermal ammeter

آمپرسنج حرارتی

thermal and electric loads

بارهای الکتریکی و حرارتی

thermal battery

باتری حرارتی 1 ترکیبی از پیلهای حرارتی 2 منبع ولتاژی که از تعدادی پیوند دو فلزی متصل به هم تشکیل شده است که به هنگام گرم شدن با شعله ولتاز تولید می کند

Thermal budget

بودجه ی حرارتی

thermal cell

پیل حرارتی پیل ذخیره ای که با اعمال حرارت بر ای ذوب کردن الکترولیت دی سولفیدی آن ، فعال می شود

thermal circuit breaker

مدار شکن حرارتی مدار شکنی که اتصالهای آن به طور خودکار در پاسخ به گرم شدن ناشی از جریان اضافه بار در مدار حفاظت شده باز می شوند یک اتصال می تواند نوار دو فلزی باشد

thermal conductivity

رسانایی حرارتی کمیت گرمایی که از واحد حجم ماده در واحد وزن آن می گذرد ، وقتی که اختلاف دمای دو وجه آن 1 درجه سلسیوس باشد

thermal converter ;thermocouple converter;thermoelectric generetor ;thermoelement

مبدل حرارتی ؛مبدل ترموکوپلی ؛ مولد ترموالکتریک ؛المنت حرارتی مبدلی که از یک یا چند پیوند حرارتی در اتصال حرارتی با گرم کننده الکتریکی تشکیل شده است ولتاژ ایجاد شده در پایه های خروجی در اثر عملکرد الکتریکی - حرارتی معیاری از جریان ورودی به گرم کننده آن است

thermal cutout

قطع حرارتی سوییچ حساس به گرمایی که به طور خوکار مدار موتور الکتریکی یا تحریک کننده های الکترومکانیکی دیگر را به هنگام تجاوز دما از مقدار ایمن باز می کند

thermal demand

تقاضای حرارتی

thermal detector

آشکار ساز حرارتی آشکار ساز گرما ، مانند لبومتر یا ترموکوپل

thermal devices

ابزارهای حرارتی

thermal drift

رانش حرارتی جابجایی ناشی از تولید گرما در داخل دستگاه به هنگام عملکرد عادی یا در اثر تغییرات در دمای محیط بیرونی

thermal effect

اثر گرما

thermal energy

انرژی حرارتی

thermal equilibrium

تعادل حرارتی

Thermal evaporation

تبخیر حرارتی

thermal flasher

چشمک زن حرارتی قطعه ترموالکتریکی که مداری را به طور خودکار در فاصله های زمانی باز و بسته می کند سرد و گرم شدن متناوب نوار دو فلزی به هنگام گرم شدن آن به وسیله عنصر مقاومتی سری با مدار تحت کنترل ، سبب این عملکرد می شود

thermal generation

تولید گرمایی

thermal imager

تصویر ساز حرارتی دوربین آزمایشگاهی یا سیستم مادون قرمز غیر فعال دیگر که تصویر مادون قرمز از صحنه ای ایجاد می کند که اجسام یا سطوح مختلف در آن دماهای مختلف هستند حدود اختلاف دما را می توان به صورت رنگی نشان داد

thermal imaging navigation set

دستگاه ناوبری تصویر برداری حرارتی سیستمی هواپیما که تصاویری روی صفحه نمایش HUD) heads-up )در تمام شرایط آب و هوایی ، در روز و شب بوجود می آورد TINS براساس پردازش سیگنالهای دیجیتال می تواند تصویر سیاه -گرم یا سفید -گرم را نشان دهد این دستگاه از سه واحد تشکیل می شود :واحد کنترل حرارتی (TCU) ، واحد حسگر (FLIR (FSU و واحد الکترونیکی PEU)pod )

thermal inertia

لختی حرارتی معکوس پاسخ حرارتی

thermal instrument

ابزار حرارتی ابزاری که بر اساس اثرات گرمایی جریان الکتریکی عمل می کند ، مانند ترموکوپل یا ابزار سیم -داغ

thermal ionization

یونیده سازی حرارتی یونیده سازی اتمها یا مولکولها با استفاده از گرما ، مانند آنچه که در شعله اتفاق می افتد ، یونش گرمایی

thermal loss

تلف حرارتی

thermal management

مدیریت حرارتی ابزاری که با استفاده از آن دمای سیستم باتری در محدوده ی معینی به هنگام پر و خالی شدن باتری نگه داشته می شود

thermal modeling

مدلسازی حرارتی

thermal noise

نویز حرارتی

thermal noise ; johnson noise

نویز حرارتی ؛نویز جانسون نویز الکتریکی تولید شده در اثر آشوب حرارتی الکترونها در نیمرساناها و رسانا ها این حرکت تصادفی الکترونهای آزاد دما افزایش می یابد

thermal noise generator

مولد نویز حرارتی مولدی که براساس آشوبهای حرارتی ذاتی لامپ الکترونی برای تولید منبع نویز درجه بندی شده عمل می کند

thermal plant

نیروگاه حرارتی

Thermal plants

نیروگاه های حرارتی

thermal power

توان حرارتی

thermal power plant

نیروگاه حرارتی

thermal printer

چاپگر حرارتی چاپگر غیر ضربه ای که نویسه های آن با حرارت دادن عناصر انتخابی یک ماتریس 5×7 یا 7×9 ساخته می شود که با کاغذ حساس به حرارت در تماس است

thermal protector

محافظ حرارتی عنصر حساس به حرارتی که در داخل موتور یا تجهیزات دیگر ساخته می شود تا به هنگام گرم شدن آن بیش از حد معینی که می تواند به ماشین آسیب بزند ، برق دستگاه را قطع کند محافظ می تواند ، پس اط خنک شدن ماشین ، به طور خودکار برق را وصل کند یا ممکن است که به طور دستی وصل شود

thermal radiation ;heat

تابش حرارتی ؛گرما تابش به شکل حرارت که از همه اجسامی که در دمای صفر مطلق نیستند ، تابش می شود محدوده ی طول موج آن از کوتاه ترین طول موجهای فرابنفش تا طولانی ترین طول موجهای مادون قرمز گسترده است

thermal relay

رله حرارتی رله عمل کننده با گرمای ناشی از جاری شدن جریان

thermal resistance

مقاومت حرارتی

thermal resistor

ترمیستور

thermal runaway

مهار گسیختگی گرمایی ، فرار حرارتی شرایطی که ممکن است در ترانزیستور قدرت به هنگام افزایش دمای کلکتور و کاهش مقاومت کلکتور ایجاد شود و امکان عبور جریان زیادتری را به وجود آورد جریان افزایش یافته ، باز هم اثر حرارتی را افزایش می دهد این عمل ممکن است تا تخریب ترانزیستور ادامه یابد بخصوص وقتی که دمای محیط بالا باشد

thermal stability

پایداری حرارتی

thermal switch

سوییچ حرارتی سوییچ کنترل شده با دما

thermal testتست حرارتي

thermal tuner

تنظیم کننده حرارتی تنظیم کننده ریزموجی که بر اساس تنظیم حرارتی تشدیدگر کاواکی عمل می کند

thermal tuning

تنظیم حرارتی فرایند تغییر دادن بسام عملکرد سیستم با انبساط حرارتی کنترل شده که ابعاد را تغییر می دهد

Thermal unit

واحد حرارتی

thermal weapon sight

دیدگاه تفنگ حرارتی دستگاه تصویر برداری نظامی سبک وزن که می تواند روی تفنگ نصب یا به طور دستی حمل شود

thermal-agitation voltage

اثر گرما

thermel

ترمل قطعه ترموالکتریکی که دما را اندازه می گیرد مانند ترموکوپل یا ترموپیل

thermion

گرمایون ذره باردار گسیل شده از جسم گرم شده مانند کاتد داغ لامپ ترمویونی

thermionic

گرمایونی واژه ای برای اشاره به گسیل الکترونها در نتیجه گرما

thermionic thermal resistor

ترمیستور بلومتری که از تغییر مقاومت نیمرسانا در اثر تغییر دما استفاده می کند ترمیستور ضریب دمایی منفی بالایی در مقاومت دارد ، بنابراین مقاومت آن با افزایش دما ، کاهش می یابد در مدارهای حساس ، از این قطعه برای جبران سازی تغییرات دمایی در قطعات دیگر استفاده می شود ترمیستور همانند بلومتر ، دما و انرژی ریزموج را اندازه می گیرد همچنین می تواند یک عنصر مداری غیر خطی باشد

thermionic arc

قوس گرمیونایی درونی

thermionic cathode

کاتد گرم

thermionic converter; thermionic generator

مبدل گرمایونی ؛ مولد ترمویونی مبدلی که انرژی گرمایی را مستقیماً به انرژی الکتریکی تبدیل می کند در نوعی از آن دو الکترود با استفاده از گاز کم فشاری از یکدیگر مجزا شده اند وقتی که یکی از الکترونها تا دمای 1100 درجه سلسیوس گرم می شود ، الکترونهای خارج شده از آن از داخل گاز عبور می کنند به سمت الکترود دیگر می روند تا جریان الکتریکی برقرار شود

thermionic current

جریان گرمایونی جریان ایجاد شده با حرکت جهت داده شده الکترونها یا ترمویونهای دیگر ، جریان الکترونهای گسیل شده از کاتد به آند در لامپ ترمویونی

thermionic detector

آشکارسازی که شامل یک لامپ کاتد - داغ است

thermionic diode

دیود گرمایونی لامپ الکترونی دیود دارای کاتد گرم شده است

thermionic emission

گسیل گرمایونی رها شدن الکترونها یا یونهای از جامد یا مایع در نتیجه گرم شدن آن ، انتشار گرمایونی ، صدور گرمیونایی

thermionic grid emission; primary grid emission

گسیل گرمایونی شبکه ؛ گسیل اولیه شبکه جریان تولید شده با گسیل گرمایونی الکترونها از شبکه

thermionic tube

لامپ گرمیونایی

thermionic work function

تابع کار گرمایونی انرژی لازم برای انتقال الکترونها از فلز معینی به محیط مجاور آن در هنگام گسیل گرمایونی ، مانند انتقال الکترونها از فیلیمان گر شده به خلأ

thermistor

عنصر مقاومت حرارتی ، ترمیستور

thermistor (= thermal resistor)

ترمیستور

thermistor mount

نصب ترمیستور نصب موجبر برای قرار دادن ترمیستوری که می تواند توان الکترومغناطیسی را اندازه بگیرد

thermo galvanometer

گالوانومتر گرمایی

thermoammeter

سنجه با زوج گرمایی

thermoammeter; thermocouple ammeter; thermocouple instrument; thermo couple meter

آمپرسنج حرارتی ؛ آمپرسنج ترموکوپلی ؛ ابزار ترموکوپلی ؛ سنجه ترموکوپلی آمپرسنجی که با ولتاژ تولید شده در ترموکوپلی تحریک می شود که جریان در حال اندازه گیری در آن جاری می شود همچنین می تواند جریانهای RF را نیز اندازه گیری کند

thermocline

دما شیب واسطی میان آب گرمتر و سردتر اقیانوس ، که امواج صدا یا سونار در آن طوری خم می شوند که زیر دریاییها می توانند ی پنهان شدن زیر این واسط از آشکار شدن بگریزند

thermocouple

ترموکوپل ، جفت گرمایی ، ترموکوپل قطعه ای که از دو رسانای ناهمجنس تشکیل شده که دو سر آنها ب یکدیگر جوش دادن شده است تا پیوندی را به وجود آورد وقتی که این پیوند حرارت داده می شود ، ولتاژ تولید شده در دو سر آن متناسب با افزایش دماست از ترموکوپل برای اندازه گیری دما ، در پیرومتر ترموالکتریک یا تبدیل انرژی تابشی به انرژی الکتریکی استفاده می شود ، زوج گرمایی

thermocouple ammeter

آمپرسنج توموکوپلی

thermocouple meter

سنجه با زوج گرمایی

thermocouple vacuum gage

اندازه گیر خلأ ترموکوپلی اندازه گیر خلأی که عملکرد آن بر اساس رسانایی حرارتی گاز موجود است فشار به صورت تابعی از ولتاژ ترموکوپلی که پیوند اندازه گیری آن در اتصال حرارتی با گرم کننده ی حامل جریان ثابت است ، اندازه گیری می شود محدوده فشار آن 10 به توان 1- تا 10 به توان 3- تور است

thermoelectreic series

سربهای ترموالکتریک مجموعه ای از فلزات آرایش یافته به ترتیب محدوده ی تولید ولتاژ ترموالکتریکی آنها نسبت به فلز مرجعی مانند سرب

thermoelectric convertor

مبدل ترموالکتریک مبدلی که انرژی خورشیدی یا گرمایی دیگر را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند و می تواند منبع توانی برای فضاپیماها باشد

thermoelectric cooler

خنک کننده ترموالکتریکی مادول یا آرایه ای برای خنک کردن نقطه ای قطعات الکترونیکی بر اساس اثر پلتایر این قطعه برای خنک کردن قطعات در مدارهای مجتمعی یا تجمع زیاد قطعات مناسب است خنک کننده ترموالکتریکی معمولاً از ماده نیمرسانای بیسموت-تلوراید با ناخالصی N یا P ساخته می شود مادولهای یک طبقه از لحاظ الکتریکی به طور سری و از لحاظ حرارتی به طور موازی آرایش می یابند به طور سری با ورقهای سرامیکی نارسانای الکتریکی و رسانای حرارتی بین آنها ساخته می شوند

thermoelectric effect

اثر گرما ‎ - برق

Thermoelectric generator

مولد ترموالکتریک

thermoelectric material

ماده ترموالکتریک ماده ای که می تواند انرژی حرارتی را به انرژ ی الکتریکی تبدیل کند یا از انرژی الکتریکی به طور مستقیم خنک کنندگحی به وجود آورد تلورید سرب ، تلورید ژرمانیم ، تلورید بیسموت و سولفید سزیم ار مواد ترموالکتریک خوب هستند

thermoelectric microrefrigerator

ریز خنک کننده ترموالکتریک قطعه خنک کنندهای که بر اساس اثر پلنایر عمل می کند و از آن در سرد کردن قطعات الکترونیکی کوچک مانند اشمار ساز های مادون قرمز استفاده می شود

thermoelectric module

مادول ترمو الکتریک قطعه که بر اساس اثر پلنابر برای خنک کردن نقطه ای ترانزیستورها ف اشکار سازهای مادون قرمز و قطعات دیگر با جریان مستقیم عمل می کند و می تواند کنترل دمای دقیقی را در مایعات ، جامدات و گازها انجام دهد

thermoelectric solar cell

سلول خورشیدی ترموالکتریک سلول خورشیدی که ابتدا انر ژی خورشیدی را با ورقه ای فلزی به حرارت تبدیل می کند و سپس آن حرارت در ماده نیمرسانا قرار گحرفته بین ورقه فلزی اول و ورقه فلزی جمع آوری کننده دوم ، به الکتریسیته تبدیل می شود

thermoelectric thermometer , thermocouple thermometer

دماسنج ترموالکتریکی ، دماسنج ترموکوپلی دماسنجی که پیوند اندازه گیری ترموکوپل ان در اصال حرارتی با بدن بیمار است

thermoelectricity

ترموالکتریسیته الکتریسیته تولید شده با عملکرد مستقیم حرارت ، مانند گرمایش نابرابر دو پیوند حرارتی در یک مدار

thermo-electricity

گرما برق

thermoelectron, negative thermion

گرما الکترون ، گرمایون منفی الکترون رها شده در اثر رم شدن مانند الکترونهای رهاشده از فیلمان گرم

thermograph

گرمانگحار 1 ابزار سازنده تصویر مادون قرمز دور که عکس حرارتی را با پویش تصویر مادون قرمز دور از جسم یا صحنه ایجاد می کند 2 ابزاری که دمای جو را حس و اندازه گیری و ثبت می کند

thermojunction , thermoelectric junction

پیوند حرارتی ، پیوند ترموالکتریک یکی از سطوح اتصال بین دو رسانای ترموکوپل

thermoluminescence

نورتابی حرارتی روشنایی تولید شده در ماده با حرارت ملایم

thermoluminescent dosimeter

دز سنج نورتابی حرارتی دز سنجی که بر اساس این اصل عمل می کند که وقیی جامد تابش دیده معینی حرارت داده می شود الکترونها یا حفره های به دام افتاده به حالت پایه بر می گردند و در نتیجه نور گسیل می کند مقدار این نور با لامپ نوری ضرب کننده اندازه گیری می شود

thermomagnetic

ترمو مغناطیس واژه ای برای اشاره به اثر حرارت در ویژگیهای مغناطیسی مواد یا اثر میدان مغناطیسی بر توزیع دمایی در رسانا ئ ، گرما مغناطیس

thermo-magnetic

گرما مغناطیسی

thermometer

دماسنج ابزاری که دما را اندازه می گیرد و نشان می دهد ، حرارت سنج

thermomilliammeter

میلی امپر سنج حرارتی امپر سنج حرارتی با محدوده کم

thermoneutral potential

ولتاژ حرارتی خنثی

thermophone

ترموفون تراگردان الکتروآکوستیک که با انبساط و انقباض هوای مجاور رسانایی که دمای آن در پاسخ به جریان ورودی تغییر می کند امواج صدایی تولید میکند که هر کدام شدت معلوم و دقیقی دارند از این وسیله برای درجه بندی کردن میکروفونها استفاده می شود

thermopile

ترموپیل گروهی از ترموکوپلها که وقتی به طوری سری متصل می شوند ولتاژ خروجی بالاتر و وقتی به طور موازی متصل می شوند ، جریان خروجی بالاتری را تولید می کنند از ان برای اندازه گیری دما یا انرژی تابشی ، یا تبدیل انرِژی تابشی به توان الکتریکی استفاده می شود

thermoplastic

رگوله کننده حرارتی ترموستات با دقت بالا یا حساسیت بالا نوعی از ان از دماسنج جیوه ای در پوشش شیشه با الکترودهای درزگیری شده تشکیل شده است که بالا رفتن و پایین آمدن ستون جیوه ی آن مدار الکتریکی را قطع و وصل می کند

thermosetting

گرما سخت پلاستیکی که وقتی برای اولین بار تحت فشار حرارت داده شود سخت می شود و نمی توان بدون از بین بردن مشخصات اصلی ان ، دوباره آن را ذوب کرد و قالب مانند آپوکسی ، ملامین ، فنولیک ، نئوپرن و تفلون ( TFE )

thermosphere

ترموسفر ناخیه ای از اتمسفر ، بالای مزوزسفر که گرمای شدید و افزایش دمای زیادی در نتیجه تجزیه نوری و یونیده شدگی نوری اتمهای نیتروژن و اکسیژن در ان به وجود می آید این ناحیه از ارتفاع حدود 80 تا 600 کیلومتری ( 50 تا 375 مایل ) گسترده شده است

thermostat

ترموستات قطعه ای که مداری را به هنگام خارج شدن دما از مقدار یا محدوده ی از پیش تعیین شده ، باز یا بسته می کند این قطعه می تواند کنترل های عناصر گرمایی را تحریک کند و عملکرد اصلاحی را انجام دهد ، دماپای

thermostat materials

مواد ترموستاتی زوج فلزی که ضریب انبساط حرارتی انها ، اختلاف زیادی با یکدیگر داردوقتی که این دو فلز به یکدیگر متصل می شوند و در نتیجه خم شدن تیغه می شود که می تواند مداری را با تغییر حرارت ، باز یا بسته کند موثر ترین ترکیب مواد ، نیکل و آهن و کروم و آهن است

thermostatic regulation

تنظیم با دماپای

thermostatic switch

سوییچ ترموستاتی سوییچ عمل کننده حرارتی که انرژی کاری خود را از طریق رسانایی با همرفت حرارتی از قطعه تحت کنترل به دست می آورد

Thevenin impedance

امپدانس تونن

Thevenin Model

مدار معادل تونن

thevenins theorem

نظریه تونین نظریه ای در مدارهای الکتریکی که مطابق ان می توان شبکه مرکب از مدارهای خطی و فشرده بین دو پایه را با یک منبع ولتاژ سری با یک امپدانس جایگزین کرد آن را نظریه هلمهولنز - تونین نیز می نامند

thevenin's theorem

قضیه نوتن

tracking beam

باریکه دریایی باریکه ای که در سیستم پدافند موشکی ، در همه ی زمانها به طور مستقیم به سوی هدف نشانه گیری شده است داده هایی که از این باریکه به دست می آید از طریق باریکه ای که باریکه هدایت نامیده می شود به موشک پدافند می رسد

useful beam

باریکه مفید آن بخش از تابش اولیه که از دهانه ، مخروط یا باریکه ساز دیگری در رادیولوژی می گذرد

x ray beam

پرتو اشعه ایکس

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی on the beam

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی on the beam

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما