معنی unit operator

مهندسی برق

unit operator

عملکرد واحد عملکرد نمادین که هیچ عملگر دیگحری را تغییر نمی دهد

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی unit operator

amateur operator

تفنن گر

arithmetic operator

عملگر حسابی

boolean operator

عمگر بولی

concatenation operator

عملگر اتصال

Distribution System Operator

اپراتور سیستم توزیع

evolutionary operator

عملگر تکامل

independent system operator

اپراتور مستقل سیستم

j operator

عملگر j

mathematical operator

عمگر ریاضی

Mutation operator

عملگر جهش

operator

متصدی ، عملگر 1 کسی که عمل کردن ، تنظیم کردن و نگهداری قسمتی از تجهیزاتی مانند کامپیوتر یا فرستنده وظزقه اوست 2 نمادی که نشان دهنده ی عملیات ریاضی است ، کاربر ، عملگر ، پخشگر

radar operator

متصدی رادار 1 شخصی که با دستگاه رادار کار می کند 2 یکی از خدمه هواپیما که با تجهیزات رادار کار می کند مانند ناوبر راداری یا بمب انداز راداری

radio operator

متصدی رادیو کسی که با دستگاههای ارسال و دریافت رادیویی کار می کند

shift operator

اپراتور انتقال

Transmission system operator

عامل سیستم انتقال

unit

واحد 1 دستگاه یا قطعه ای که به طور مستقل قادر به عمل کخردن است مانند گیرنده رادیویی ، اسیلوسکوپ پرتو - کاتدی یا جانبی کامپیوتری که وظیفه ای مانند چاپ را انجام می دهد 2 کمیتی که به عنوان استاندارد اندازه گیری تعیین شده است ، واحد ، یکا ، یکه

unit cell

سلول واحد ، یاخته یکه

unit charge

بار واحد بار الکتریکی که نیزوی داقعه ای برابر با 1 dyn را روی بار مشابه و همنام ، به فاصله 1 cm در خلا وارد می کند با این فرض که هر بار در یک نقطه متمرکز شده است

unit commitment

در مدار قرارگیری نیروگاه ها

unit doublet

تابعه دوبلت واحد

unit function

تابع واحد

unit gain

بهره واحد

unit gain bandwidth

پهنای باند بهره واحد

unit impulse

ضربه واحد

unit magnetic pole

قطب مغناطیسی واحد قطب مغناطیسی که قطب مغناطیسی برابر و هم علامت خود را ، اگر در فاصله 1 cm از آن در خلا قرار داشته باشد با نیروی 1 dyn دفع می کند

unit matrix

ماتریس واحد

unit ramp

شیب واحد

unit step

پله واحد

unit tube

لوله واحد

unit vector

بردار واحد

unitary

یکین

unitized construction

ساختار واحدی شده ساختاری از تجهیزات دارای زیر دستگاههای مختلف که می توانند به طور جداگانه ساخته و آزمایش شوند و به سادگی به صورت واحدهای مجزا در داخل دستگاهی که بخشی از آن هستند ، جایگزین شوند

unity - gain frequency

بسامد بهره واحد بسامدی که در آن بهره تقویت کننده عملیاتی برابر یک می شود

unity gain frequency

فرکانس بهره واحد

unity power factor

ضریب توان واحد ضریب توان 1/0 به دست آمده ، هنگامی که جریان و ولتاژ هم فاز می شوند مانند مداری که فقط دارای مقاومت باشد

unity property

خاصیت یکه

unitycoupling

تزویج واحد تزویج مغناطیسی کامل بین دو پیچک به طوری که همه شار مغناطیسی تولید شده در سیم پیچ اولیه از داخل سیم پیچ ثانویه بگذارد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی unit operator

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی unit operator

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما