معادل انگلیسی بار واحد بار الکتریکی که نیزوی داقعه ای برابر با 1 dyn را روی بار مشابه و همنام ، به فاصله 1 cm

مهندسی برق
بار واحد بار الکتریکی که نیزوی داقعه ای برابر با 1 dyn را روی بار مشابه و همنام ، به فاصله 1 cm در خلا وارد می کند با این فرض که هر بار در یک نقطه متمرکز شده است
unit charge
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بار واحد بار الکتریکی که نیزوی داقعه ای برابر با 1 dyn را روی بار مشابه و همنام ، به فاصله 1 cm
تخلیه تابان نابهنجار تخلیه تابانی که مشخصه آن افزایش افت ولتاژ در هنگام افزایش جریان است و هنگامی رخ میدهد که جریان از حدی که کاتد لامپ گازی را کاملا تابان میکند بیشتر شود ، تخلیه تابان نابهنجار ، تخلیه تابانی که مشخصه آن افزایش افت ولتاژ در هنگام افزایش جریان است و هنگامی رخ میدهد که جریان از حدی که کاتد لامپ گازی را کاملا تابان میکند بیشتر شود ، تخلیه تابناک نامتعارف
abnormal glow discharge
جذب بار
absorption of condenser charge
شارژ اضافی ، پر کردن بعدی
additional charge
تخلیه قوس جرقه
arc discharge
تخلیه قوسی
are discharge
تخلیه هوایی
atmospheric discharge
بار اتمی بار الکتریکی یک یون که برابر است با حاصلضرب تعداد الکترون هایی که اتم در طی یونش به دست آورده ، یا از دست میدهد ، در بار الکتریکی الکترون
atomic charge
بار بیس بار تولید شده توسط بار برهای اقلیت اضافی درذ ناحیه ی بیس یک ترانزیستور ید بود
base charge
حالت شارژ باتری
battery state of charge
بازدهی قوی باردهی بخشی و سریع باتری با آهنگ جریان بالا
boost charge
بار مقید باری که توسط کنش القایی بار همسایه روی رسانا نگهداشته شده است ، بار بسته
bound charge
تخلیه جارویی
brush discharge
تخلیه خازن
capacitor discharge
بار ، باز؛ خرج؛ باردهی ؛ شارژ 1 کمیتی که انرژی الکتریکی ذهیره شده در خازن ، باتری ذره بنیادی یا جسم عایق را مشخص می کند بار الکتریکی نیز نامیده می شود 2 ماده یا قطعه ای که باید توسط کوره القایی یا دی الکتریکی گرم شود 3 تبدیل انرژی دی الکتریک به انرژی شیمیایی در باتری انباره با گذاردن جریان مستقیم از آن
charge
بار خازن
condenser charge
تخلیه همرفتی دور شدن جریان از ذرات باردار ، به صورت مرئی یا نامرئی ، از جسمی که توسط ولتاژ به اندازه کافی بالا باردار شده است
convective discharge
تخلیه ی بی نور تخلیه ی الکتریکی نامروی در گاز
dark discharge
چگالی بار ، چگالی بار برقی
density of charge
چگالی بار سطحی
density of surface charge
چگالی بار حجمی
density of volume charge
تخلیه ، تخلیه 1 عبور الکتریسیته از یک گاز که معمولاً با تابش ، قوس ، جرقه ، یا هاله همراه است 2 بر داشتن بار از باتری ، خازن یا سایر قطعات ذخیره کننده الکتریسیته 3 تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی در باتری ، دشارژ ، تخلیه الکتریکی
discharge
تخلیه مخرب افزایش شدید و ناگهانی جریان گذرنده از محیط عایق به دلیل تخریب آن توسط تنش الکتروستاتیکی ، تخلیه جرقه ای
disruptive discharge
بار گسترده شده
distributed charge
بار الکتریکی
electric charge
تخلیه ی بی الکترود تخلیه ای که توسط میدان الکتریکی بسامد-بالا در لامپ گازی فاقد الکترود داخلی تولید می شود
electrodeless discharge
بار الکترون
electron charge
بار الکترو استاتیک
electrostatic charge
دشارژ الکتروستاتیکی
electrostatic discharge
بار بنیادی بار واحد الکتریسیته که متناظر با بار یک الکترون و برابر با تقریباً 4/80298 × 10 به توان 10- واحد الکتروستاتیکی است
elementary charge
بار برابرکننده
equalizing charge
تخلیه میدان
field discharge
تخلیه اول تاونزند
first townsend discharge
بار ثابت
fixed charge
تخلیه مشتعل
flaming discharge
باردهی شناور ؛ شارژ شناور اعمال ولتاژ ثابت به باتری انباره جهت حفظ بار الکتریکی آن در مواقع قطع یا کم باری
floating charge
تخلیه گازی عبور جریان الکتریسیته در گاز بر اثر حرکت بونهای تولید شده در فرایند برخورد بین الکترونها و مولکولهای گاز
gas discharge
تخلیه گاز
gas-discharge
تخلیه ی تابان تخلیه ی الکتریسیته از طریق گاز درون لامپ الکترونی که مشخصه آن تابش کاتد و افت ولتاژی در مجاورت آن است که بسیار بیشتر از ولتاژ یونش گاز است ، تخلیه تابناک
glow discharge
تخلیه شدید
high rate discharge
بار ناخالصی
impurity charge
بارالقایی بار الکتروستایکی که توسط میدان الکتریکی روی یک جسم تولید می شود ، بار القا شده
induced charge
تخلیه داخلی
internal discharge
بار حامل های اکثریت
majority carriers charge
بار حرکتی
movement charge
بار منفی بار الکتریکی جسمی که تعداد الکترونهای آن بیشتر از پرتونهای آن است
negative charge
پرداخت مهدسی یک باره یکبار پرداخت برای طراحی مهندسی َ ، تجهیز ابزار سوار کردن در تولید محصولات به سفارش مشتری این پرداخت برای قطعات نیمرسانا شامل ساخت پوشش نوری نیز می شود
nonrecurring engineering charge
تخلیه وابسته
non-self-maintained discharge
تخلیه تابناک متعارف
normal glow discharge
بار هسته ای
nuclear charge
تخلیه مواج
oscillating discharge
تخلیه الکتریکی جزئی
Partial discharge
بار ذره
particle charge
تخلیه جزئی حوزۀ فاز
Phase Resolved Partial Discharge
بار نقطه ای
point charge
بار مثبت بار موجود روی جسمی که الکترونهای آن کمتر از حد عادی است
positive charge
تخلیه سریع
rapid discharge
آهنگ تغییر بار
rate of charge
بار بازمانده باری که پس از برداشته شدن ولتاژ اعمالی در قطعه فرُوالکتریک باقی می ماند
remanent charge
باریسماند بار باقی مانده پس از تخلیه اولین خازن ، بار الکتریکی مانده
residual charge
تخلیه مانده
residual discharge
بار الکتریکی مقاومتی
resistive charge
تخلیه دوم تاونزند
second townsend discharge
خود - تخلیه از بین رفتن ظرفیت مفید پیل یا باتری ذخیره ی یونی به دلیل واکنشهای شیمیایی داخلی این واکنشها می توانند تبخیر شیمیایی یا واکنش آرام الکترولیت با آند حتی در هنگام باز بودن مدار پیل باشد
self - discharge
تخلیه ناوابسته
self-maintained discharge
تخلیه نیم وابسته
semi-self-maintained discharge
بار سولفات زدای
soaking charge
بار فضایی کل بار الکتریکی توزیع شده در حجم یا فضای معین ، مانند ابر الکترونی در فضای نزدیک کاتد لامپ خلأ ترمویونی یا لامپ نوری ، بار پیرامونی
space charge
بار پیرامونی
space-charge
بار الکترونی ویژه نسبت بار الکترونی به جرم سکون الکترون
specific electronic charge
وضعیت شارژ
State of charge
وضعیت شارژ
state-of-charge
بار استاتیکی بار الکتریکی جمع شده در جسم ، بار ساکن ، برق ساکن
static charge
بار بیس ذخیره شده پدیده ای در ارتباط با ذخیره شدن حاملهای اقلیت در ناحیه بیس ترانز یستورهای نوع آلیاژ- پیوندی در شرایط اشباع
stored base charge
تخلیه مخطط تخلیه الکتریکی که مشخصه آن باندهای نور و تاریکی متناوب در ستون مثبت مجاور به آند لامپ تخلیه فروزان است
striated discharge
بار سطحی
surface charge
تخلیه سطحی
surface discharge
تخلیه نوشی
surging discharge
پر کردن شیبدار
tapering charge
تخلیه ( تاون سند ) تخلیه در گازی با فشار متوسط ( حدوداً بالای 0/1 mmhg ) شبیه به کرونا
townsend discharge
بار منتقل شده بار الکتریکی دقیق منتقل شده از یک پایه خازن به پایه دیگر از طریق مدار خارجی
transferred charge
بار محبوس
Trapped Charge
شارژ تدریجی پرکردن دائمی باتری با سرعت آهسته برای نگهداشتن باتری در شرایط شارژ کامل ، پر کردن آهسته
trickle charge
تخلیه مواج
undulatory discharge
واحد 1 دستگاه یا قطعه ای که به طور مستقل قادر به عمل کخردن است مانند گیرنده رادیویی ، اسیلوسکوپ پرتو - کاتدی یا جانبی کامپیوتری که وظیفه ای مانند چاپ را انجام می دهد 2 کمیتی که به عنوان استاندارد اندازه گیری تعیین شده است ، واحد ، یکا ، یکه
unit
سلول واحد ، یاخته یکه
unit cell
در مدار قرارگیری نیروگاه ها
unit commitment
تابعه دوبلت واحد
unit doublet
تابع واحد
unit function
بهره واحد
unit gain
پهنای باند بهره واحد
unit gain bandwidth
ضربه واحد
unit impulse
قطب مغناطیسی واحد قطب مغناطیسی که قطب مغناطیسی برابر و هم علامت خود را ، اگر در فاصله 1 cm از آن در خلا قرار داشته باشد با نیروی 1 dyn دفع می کند
unit magnetic pole
ماتریس واحد
unit matrix
عملکرد واحد عملکرد نمادین که هیچ عملگر دیگحری را تغییر نمی دهد
unit operator
شیب واحد
unit ramp
پله واحد
unit step
لوله واحد
unit tube
بردار واحد
unit vector
یکین
unitary
ساختار واحدی شده ساختاری از تجهیزات دارای زیر دستگاههای مختلف که می توانند به طور جداگانه ساخته و آزمایش شوند و به سادگی به صورت واحدهای مجزا در داخل دستگاهی که بخشی از آن هستند ، جایگزین شوند
unitized construction
بسامد بهره واحد بسامدی که در آن بهره تقویت کننده عملیاتی برابر یک می شود
unity - gain frequency
فرکانس بهره واحد
unity gain frequency
ضریب توان واحد ضریب توان 1/0 به دست آمده ، هنگامی که جریان و ولتاژ هم فاز می شوند مانند مداری که فقط دارای مقاومت باشد
unity power factor
خاصیت یکه
unity property
تزویج واحد تزویج مغناطیسی کامل بین دو پیچک به طوری که همه شار مغناطیسی تولید شده در سیم پیچ اولیه از داخل سیم پیچ ثانویه بگذارد
unitycoupling
بار حجمی
volume charge

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن