معنی no load speed

مهندسی برق

no load speed

سرعت بی باری

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی no load speed

adjustable speed

سرعت و دور قابل تنظیم

air speed

سرعت هوا

angular speed

سرعت زاویه ای

average speed

سرعت متوسط ، معدل سرعت

calculating speed

سرعت محاسبه

constant speed

سرعت ثابت

critical speed

سرعت بحرانی

cut-in speed

سرعت قطع پایین

cut-in wind speed

سرعت باد راه انداز

drift speed

سرعت رانش

estimation speed

سرعت تخمین

execution speed

سرعت اجرا

firing speed

سرعت احتراق

ground speed

سرعت زمینی سرعت یک وسیله در طول مسیر آن برای هواپیما ، این سرعت نسبت به سطح زمین تعریف می شود

high speed

سرعت بالا

hypersonic speed

سرعت فرا صوتی

idle speed

سرعت بی باری

load

بار ، بارکردن 1 وسیله ای که سیگنال مفید خروجی یک تقویت کننده ، نوسان ساز ، یا منابع سیگنال دیگر را دریافت می کند 2 وسیله ای که انرژِ الکتریکی را مصرف می کند 3 مقدار توان الکتریکی که از خط تغذیه ، مولد یا سایر منابع توان کشیده می شود 4 ماده ای که باید توسط کوره ی القایی یا دی الکتریکی گرم شود 5 وراد کردن اطلاعات به ثباتها یا حافظه های رایانه 6 قرار دادن نوار ، کارتریج ، دیسک ف یا سایر وسایل ذخیره کننده ر دستگاهی که داده های ذخیره شده یا محتوای صدا و تصویر آن را استخراج می کند ، بار - بارکردن ، بار خارجی

load - matching networ

شبکه ی تطبیق بار شبکه ای برای تطبیق بار در گرمکنهای القایی و دی الکتریک

Load adaptive pad driver

محرک پد بارگذاری شده تطبیقی

load admittance

ادمیتانس بار

load angle

زاویه بار

load balance

تعادل بار

load capactitance

ظرفیت بار

load cell

لودسل ف سلول وزن ، سلول بار نوعی بلور پیزو الکتریک که برا ی اندازه گیری فشار استفاده می شود با وارد شدن فشار به بلور ، ولتاژی در خروجی ظاهر می شود همچنین از لودسل برای اندازه گیری کشش و انواع دیگر نیرو استفاده می شود

load center penalty factor

ضریب جریمه مرکز بار

load characteristic

مشخصه بار

load circuit

مدار بار مجموعه ی مداری که برای انتقال توان از منبع به بار مورد نیاز است ، نظیر شبکه ی تزویج ف سر سیمها و رابطها ، و با ر متصل به پایانه های خروجی یک گرمکن القایی

load coefficient

ضریب بار

load control

تنظیم با بار خارجی

load current

جربان بار ، جریان بار خارجی

load current detection

آشکارسازی جریان بار

load curtailment

قطع بار

load curve

منحنی بار

load density

چگالی بار

load dependence

وابستگی بار

load diagram

نمودار بار

load dispatch

پخش بار

load distribution

توزیع بار

load division

نقسیم بار

load energization

تغذیه بار

load factor

ضریب بار ، ضریب بار نسبت بار الکتریکی میانگین به بار اوج که معمولاً در فاصله ی زمانی کی ساعت محاسبه می شود ، فاکتور بار ، ضریب بار خارجی

load flow

پخش بار

load frequency

فرکانس بار

load impedance

امپدانس بار امپدانس مختلطی که از سوز بار یک ترادیسنده به آن وراد می شود

load impedance diagram

نمودار امپدانس بار نموداری که اثر تغییرات امپدانس بار را بر کارایی کی نوسان ساز نشان می دهد

load increase

افزایش بار

load leveling

تسطیح بار

load line

خط بار خط مستقیمی که ر طول یک سری از منحنی های خاص ترانزیستور یا لامپ کشیده می شود تا چگونگی جریان سیگنال خروجی را با تغییر ولتاژ سیگنال ورودی به آزای مقاومت بار معین نشان دهد

load losses

تلفات بار

Load management

مدیریت بار

load margin

حاشیه بار

load matching

تطبیق بار تطبیق امپدانس مدار بار با منبع برای انتقال حد اکثر انرژِ که به ویژه در گرمکنهای القایی و دی الکتریک مطلوب است

load- matching switch

کلید تطبیق بار کلید ی دریک شبکه ی تطبیق بار که تغییرات ناکهانی مشخصه ی بار را جبران می کند نظر آنچه که هنگام عبور ف ماده ی بار گرمکنهای القایی و دری الکتریک از نقطه ی ( کوری ) روی میدهد

load model

مدل بار

load power angle

زاویه توان بار

Load profile

نمایه بار

load range

محدوده بار

load redistribution attack

حمله توزیع مجدد بار

load reduction

کاهش بار

Load Regulation

تنظیم بار ، تنظیم بار حد اکثر تغییر ولتاژ یا جریان خروجی یک منبع تغذیه ی تنظیم شده به ازای تغییرات مشخص بار تنظیم بار برحسب در صد خروجی یا قدر مطلق تغییر بیان می شود ، تثبیت بار

load rejection

رد بار

load resistance

مقاومت بار

load sharing

اشتراک بار عملکرد مرتبط دو رایانه به گونه ای که بتوانند در ساعات اوج ، بار سیستم را بین یکدیگر تقسیم کنند ، در سایر زمانها ، یکی از رایانه ها به تنهاییی کل بار را انجام می دهد و دیگری به عنوان پشتیبان در مواقع بروز مشکل عمل می کند

load shedding

کاهش بار

load switching

کلید زنی بار

load tap changer

تپ‌چنجر بار‌

load test

آزمایش با بار خارجی

load torque

گشتاور بار

load tracking

ردیابی بار

load transfer switch

کلید انتقال بار کلیدی که مولد یا منبع نیرو را به دلخواه به یکی از دو مدار بار متصل می کند

load voltage

ولتاژ بار

load?following dispatch strategy

استراتژی دیسپاچ پیروی از بار

loadability

ظرفیت بار

loadbility

بارپذیری

loaded

بار شده

loaded impedance

امپدانس بار شده ، امپدانس با بار امپدانس ورودی یک ترادیسنده در موقع اتصال خروجی آن به بار

loaded antenna

آنتن بازط شده ، ا«تن با بار آنتنی که به منظور افزایش طول الکتریکی آن ، با یک القاگر سری شده است

loaded line

خط با ر شده ، خط با بار خطی که دارای پیچکهای بار گذار است

loaded q

( کیو ) ی بار شده ، ( کیو ) ی با بار ( کیو ) مدار با قطعه در زیر بار

Load-Flow Analysis

تحلیل پخش بار

بارگذاری ، بارگذاری افزودن القاکنایی به خط انتقال به منظور بهبود مشخصه ی آن در باند بسامدی معین

loading capacity

ظرفیت بار گذاری

loading coil

سیم پیچی بار گذاری ، پیچک بار افزای

loading coll

پزچک بار گذار 1 نوعی پیچک با هسته ی آهنی که به منظور کاهش آثار ظرفیتی و اعوجاج در فواصل منظم به خط یا کابل تلفن متصل می شود پیچک ( پوپین ) نیز نامیده می شود 2 پیچکی که با یک آنتن رادیویی سری می شود تا طول الکتریکی آن را افزایش دهد و در نتیجه بسامد تشدید آن را کم کند

loading condition

شرایط بار گذاری

loading disk

دیک بارگذار قطعه ی فلزی دایره ای شکل که در بالای یک آنتن عمودی نصب می شود تا طول موج طبیع یآن را افزاش دهد

loading effect

اثر بارگذاری

loading error

خطای بارگذاری خطای ایجاد شده در موقعی که جریان کشیده شده از خروجی یک وسیله بیش از حد طیبعی باشد خطای بار گذاری پتانسیومتر ها برای مقاومت بار معلوم ، با ولتاژ سیگنال ورودی تغییر می کند

loading margin

حاشیه بارگذاری

loading resistor

مقاومت بار گذاری

load's current

جریان بار

migration speed

سرعت جابجایی

motor speed

سرعت موتور

operating speed

سرعت کار

overspeed

اضافه سرعت

priming speed

سرعت ایجاد نرخ ایجاد عناصر ذخیره ای متوالی در لامپ ذخیره بار

propagation speed

سرعت انتشار

rated speed

سرعت نامی

reading speed

سرعت قرائت نرخ قرائت عناصر ذخیره شده موالی در لامپ ذخیره بار

recording speed

سرعت ثبت

regulating speed

سرعت تثبیت شده

reproduction speed

سرعت بازسازی سطح نسخه ضبط شده در واحد زمان بارگیرنده فکس ؛ سرعت تغذیه فکس

rotation speed

سرعت دوران

sound speed

سرعت صدا سرعت فیلم تصویر متحرک صدادار ، که با 24 قاب درثانیه استاندارد شده است این سرعت برای فیلم (16mm ، 11m/min(36ft/min و برای فیلم (35mm ، 27/4m/min (90ft/min است

speed

سرعت ، تندی ؛ سرعت 1 کمیت عددی برای دامنه ی بردار سرعت ( تندی جهت معینی ندارد ) 2 سرعت زاویه ای محور یا قطعه گردان که معمولاً بر حسب دور بر دقیقه بیان می شود 3 سرعت انجام یک عملکرد 4 دریچه لنز 5 زمان عبور نوراز شاتر 6 بسامد نوسان ساز لخت

switching speed

سرعت کلید زنی

synchronous speed

سرعت همزمانی مقدار سرعت که با بسامد خط توان AC و تعداد قطبهای ماشین همزمان رابطه دارد سرعت همزمانی بر حسب دور بر دقیقه برابر است با بسامد بر حسب هرتز تقسیم بر تعداد قطبها ، ضرب در 120

tape speed

سرعت نور سرعتی که نوار مغناطیسی با ان ، از مقابل هد ضبط در دستگاه ضبط نوار می گذرد سرعتهای استاندار پانرده - شانزدهم ، یک و هفت هشتم ، سه و سه چهارم ، هفت و یک دوم ، پانزده ، سی اینچ بر ثانیه ( 2/38 ، 4/76 ، 9/5 ، 19 ، 38 ، 76 سانتی متر بر ثانیه ) هستند سرعت های بالاتر پاسخ بسامد بالای بهتری را تحت شرایط معین ، ارائه می دهند

transmission speed

سرعت ارسال تعداد عناصر اطلاعاتی فرستاده شده در واحد زمان که می تواند بر حسب بیت ، نویسه ، گروه اغت یا رکورد بر دقیقه بیان شود

trasonic speed

سرعت تراصوتی سرعتی در حدود 8 تا 1/2 ماخ ، متناظر با 960 تا 1450 کیلو متر بر ساعت (600 تا 900 مایل بر ساعت ) که در آن یک یا چند نقطه محلی روی بدنه هواپیما یا موشک با سرعت زیر صوت حرکت می کنند در حالی یک یا چند نقطه دیگر در همان زمان با سرعت صوت یا فراصوتی حرکت می کنند

ultra-high speed

وق سریع

variable speed

سرعت متغیر

wind speed

سرعت باد

writing speed

سرعت نوشتن سرعت نوشتن در عناصر ذخیره متوالی در لامپ دخیره ی بار

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی no load speed

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی no load speed

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما