معادل انگلیسی همان عین به معنی چشمه است

زمين شناسی

همان عین به معنی چشمه است

ain

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی همان عین به معنی چشمه است

باتلاق -لجن زار-دریاچه شور

aintzira

دشت مغاکی
منطقه مسطح کف اقیانوس که در انتهای خیز قاره واقع است

abyssal plain

بارش اسیدی ، باران اسیدی ، به مخلوط رطوبت و نهشته خشک (مواد رسوبی) از اتمسفر دارای مقدار بیش از حد نرمال اسیدهای نیتریک و سولفوریک

acid deposition|acid rain|acid rain

باران اسیدی ، باران اسیدی
بارانی است که واکنشهای اسیدی که بین نیتروزن هوا و اسید سولفور انجام گرفته است را جذب نموده و نشان می دهد این نوع باران از گازهای آلوده صنعتی تولید می شود ، باران اسیدی بارانی است که واکنشهای اسیدی که بین نیتروزن هوا و اسید سولفور انجام گرفته است را جذب نموده و نشان می دهد این نوع باران از گازهای آلوده صنعتی تولید می شود

acid rain

دشت آبرفتی
قطعه زمینی مسطح محدود به یک رودخانه که در روی آن آبرفت ته نشین می شود که ممکن است در روی یک دشت سیلابی یا در روی یک دلتا یا در روی یک بادبزن آبرفتی واقع شود ، دشت آبرفتی قطعه زمینی مسطح محدود به یک رودخانه که در روی آن آبرفت ته نشین می شود که ممکن است در روی یک دشت سیلابی یا در روی یک دلتا یا در روی یک بادبزن آبرفتی واقع شود

alluvial plain

زهکش سطحی

area drain

باران مصنوعی
بارانی که در نتیجه بارور کردن ابر ریزش نماید پاشانیدن مواد سرما زا مانند انیدریدکربنیک جامد یکی از طرق باروری ابرها است ، باران مصنوعی بارانی که در نتیجه بارور کردن ابر ریزش نماید پاشانیدن مواد سرما زا مانند انیدریدکربنیک جامد یکی از طرق باروری ابرها است

artificial rain

کرنش محوری ، تغییر شکل نسبی محوری

axial strain

سنگریزه هائی که به وسیله اکسید آهن سیمانی شده ودر بخش های زیرین خاک به صورت برآمدگی های سخت وشاخ مانند دیده می شود

betain

تختال
توده ای کوهستانی که بوسیله بالا آمدن زمین در بین گسله ها یا بوسیله فرو نشستن زمین در خارج از گسله ها تشکیل می شود ، تختال توده ای کوهستانی که بوسیله بالا آمدن زمین در بین گسله ها یا بوسیله فرو نشستن زمین در خارج از گسله ها تشکیل می شود

block mountain

زهکش چهارگوش

box drain

سطح بالائی تخته سنگی را گویند که دارای خطوط سفید مغزی شکل می باشد ، مغز ، یکی از اقسام مرمر

brain

کرنش حجمی ، تغییر شکل نسبی حجمی

bulk strain

زهکشزیر زمینی

buried drain

کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که در نهایت یکی شده و به هم می پیوندند و کانال های عمیقی را حفر کرده اند ، به جای مانده است ، کوه برجسته شده کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که در نهایت یکی شده و به هم می پیوندند و کانال های عمیقی را حفر کرده اند

cameo mountain

زهکش جمع کننده

carrier drain

زهکش حایل

catch drain

زهکش آبگیر
یک گودال ، آبراهه یا زهکشی سطحی که برای جلوگیری کردن و محدود کردن آب جاری بر روی زمین لغزنده و همچنین برای منحرف کردن جریان بطوریکه مقاومت را افزایش دهند یا برای آبیاری خاک ، طراحی شده است ر مترادف: catchwork/ cathwater

catchwater drain

رشته کوه ، زنجیرهای کوهستانی ، نهشته کانسنگ ، زنجیره وار ، زنجیر ، سلسله ، رشته

صفت: در نهشته های کانی ، مثلاً کرومیت ، به بافت بلور یا ساختاری گویند ، که در آن دسته ای از بلورهای متصل بهم نشان دهنده یک الگوی زنجیر مانند یا متصل می باشند

(زمین ریخت شناسی): یک اصطلاح کلی برای هر دسته یا توالی از عارضه های طبیعی مرتبط ، که کمابیش بطور طولی آرایش یافته اند مانند رشته یا زنجیره ای از دریاچه ها ، جزایر ، کوه های دریایی یا آتشفشانها خصوصاً یک رشته کوه یا سایر گروه گسترده شده از سیماهای کمابیش موازی با برجستگی بالا/ زیاد
، رشته - - صفت: در نهشته های کانی ، که در آن دسته ای از بلورهای متصل بهم نشان دهنده یک الگوی زنجیر مانند یا متصل می باشند - - (زمین ریخت شناسی): یک اصطلاح کلی برای هر دسته یا توالی از عارضه های طبیعی مرتبط ، کوه های دریایی یا آتشفشانها خصوصاً یک رشته کوه یا سایر گروه گسترده شده از سیماهای کمابیش موازی با برجستگی بالا/ زیاد -

chain

سرزمین بی نظم
نواحی بر روی مریخ ، که اولین بار در سال 1961 در عکس های مارنیر 6 دیده شد ، که از نظر توپوگرافی کم ارتفاع هستند و از پشته های بی نظم تشکیل شده اند که ظاهراً در اثر بمباران یا آتشفشانی شدن نواحی ناهموار بلندتر بوجود آمده اند (لیتون و همکاران ، 1969) از آنها به عنوان سیما یا عارضه توپوگرافی ترموکارست تفسیر شده است ، سرزمین بی نظم نواحی بر روی مریخ

chaotic terrain

صفحه پارچه پرده هوا که در عرض راهرو هوا برای کنترل عبور جریان هوا آویزان است

check curtain

زهکش عمودی

chimney drain

کوهستان سیگاری شکل
یک پشته تاقدیسی که در هر انتها شیبدار می شود ، کوهستان سیگاری شکل یک پشته تاقدیسی که در هر انتها شیبدار می شود

cigar shaped mountain

کوه فرسایش پیرامونی ()

circumdenudation mountain

کوهستان سیرک

cirque mountain

لیتوتایپ زغال سنگی که بطور ماکروسکوپی بوسیله جلای نیمه روشن و ابریشمی و شکست ورقه مانند نامنظم تشخیص داده می شود این لیتوتایپ را می توان به خاطر همراه داشتن درون لایه های یک لیتوتلیپ تیره (دورین) از ویترن تمییز داد میکرولیتوتایپ مشخصه آن کلاریت می باشد
مقایسه شود با: فوزن ، لیتوتایپ زغال سنگی که بطور ماکروسکوپی بوسیله جلای نیمه روشن و ابریشمی و شکست ورقه مانند نامنظم تشخیص داده می شود این لیتوتایپ را می توان به خاطر همراه داشتن درون لایه های یک لیتوتلیپ تیره (دورین) از ویترن تمییز داد میکرولیتوتایپ مشخصه آن کلاریت می باشد مقایسه شود با: فوزن

clarain

یک میکرولیتوتایپ زغال سنگ که حاوی ترکیبی از ویترینیت و اکسینیت است که حداقل 95% را تشکیل می دهد و همچنین مقدار این دو از اینریتینیت بیشتر می‌باشد

clarite|clarain|clarain

یک لیتوتایپ حد واسط زغال سنگ که توسط حضور کولینیت ، با مقادیر کمتر از سایر ماسرالها تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: کولوکلارن
مترادف: Clarocollite ، با مقادیر کمتر از سایر ماسرالها تشخیص داده می شود مقایسه شود با: کولوکلارن مترادف: Clarocollite

clarocollain

لیتوتایپ حد واسط زغال سنگ که توسط وجود ویترینیت ، اما بیشتر از سایر ماسرال ها مانند میکرینیت و اکسینیت ، تشخیص داده می‌شود این لیتوتایپ با زغال سمی اسپلینت semisplint مطابقت دارد مقایسه شود با: دوروکلارن

clarodurain

یک لیتوتایپ حد واسط زغال سنگ که توسط حضور فوزینیت و ویترینیت ، به همراه سایر ماسرال ها تشخیص داده می شود فوزینیت در این لیتوتایپ ، نسبت به مقدارش در فوزکلارن ، بیشتر است
مترادف: کلاروفوزیت ، بیشتر است مترادف: کلاروفوزیت

clarofusain

لیتوتایپ حد واسط زغال سنگ که توسط حضور تیلینیت ، به همراه مقادیر کمتر از سایر ماسرالها تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: تلوکلارن
مترادف: کلاروتلیت ، به همراه مقادیر کمتر از سایر ماسرالها تشخیص داده می شود مقایسه شود با: تلوکلارن مترادف: کلاروتلیت

clarotelain

یک لیتوتایپ حد واسط زغال سنگ که توسط حضور ویترینیت ، به همراه مقادیر کمتر از ماسرالها تشخیص داده می شود
مقایسه شود با: ویتروکلارن
مترادف: کلاروویتریت ، به همراه مقادیر کمتر از ماسرالها تشخیص داده می شود مقایسه شود با: ویتروکلارن مترادف: کلاروویتریت

clarovitrain

مایل دشت
یک سطح/ دشت مایل که از کوه ها بیرون می زند و تشکیل یک پرتگاه کناره آب کم ارتفاع بر روی یک طرف دشت سیلابی را می دهد مانند آنچه در دره ریوگراند مشاهده می شود ( هریک 1904) ، مایل دشت یک سطح/ دشت مایل که از کوه ها بیرون می زند و تشکیل یک پرتگاه کناره آب کم ارتفاع بر روی یک طرف دشت سیلابی را می دهد مانند آنچه در دره ریوگراند مشاهده می شود ( هریک 1904)

clinoplain

زهکش بسته

close deain

درشت دانه

coarse grain

دشت ساحلی ، دشت ساحلی
دشتی که در کنار ساحل دریا قرار می گیرد و تا نزدیکترین خشکی مرتفع گسترش می یابد دشت ساحلی ممکن است از طریق نهشتموادسخت بوسیله رودخانه ها از طریق برهنه سازی بوسیله دریا یا بوسیله بیرون آمدگی قسمتی از فلات قاره که ناشی از پایین رفتن نسبی سطح دریاست تشکیل شود ودر تصویر رنگ سبز بیانگر این پدیده می باشد ، دشت ساحلی دشتی که در کنار ساحل دریا قرار می گیرد و تا نزدیکترین خشکی مرتفع گسترش می یابد دشت ساحلی ممکن است از طریق نهشتموادسخت بوسیله رودخانه ها از طریق برهنه سازی بوسیله دریا یا بوسیله بیرون آمدگی قسمتی از فلات قاره که ناشی از پایین رفتن نسبی سطح دریاست تشکیل شود ودر تصویر رنگ سبز بیانگر این پدیده می باشد

coastal plain

کوآلین
یک نوع یوویترین که از ترکیبات آلمین که از محلولی که توسط ته نشینی دوباره رسوبگذاری کرده اند ، تشکیل شده است ، کوآلین یک نوع یوویترین که از ترکیبات آلمین که از محلولی که توسط ته نشینی دوباره رسوبگذاری کرده اند

collain

زهکش جانبی ، زهکش جمع کننده ، زهکش

collecting drain

زهکش

collector drain

کالوکالارین
یک لیتوتیپ انتقالی زغال سنگ که توسط حضور کالینیت ولی در مقادیر کمتر نسبت به سایر ماسرال ها تشخیص داده می شود مقایسه شود با کلروکولن مترادف: کوکوکلرایت ، کالوکالارین یک لیتوتیپ انتقالی زغال سنگ که توسط حضور کالینیت ولی در مقادیر کمتر نسبت به سایر ماسرال ها تشخیص داده می شود مقایسه شود با کلروکولن مترادف: کوکوکلرایت

colloclarain

کوهستان پیچیده
کوهی که شامل ترکیب ساختمانها و تنوعی از زمین ها و شکلها می باشد کوهی که ساختمان هایش در مقابل رده بندی ساده می باشد ، کوهستان پیچیده کوهی که شامل ترکیب ساختمانها و تنوعی از زمین ها و شکلها می باشد کوهی که ساختمان هایش در مقابل رده بندی ساده می باشد

complex mountain

کرنش فشاری

compressive strain

پشتبند زهکش

counterfort drain

زنجیره دهانه ها
یک زنجیره خطی از دهانه ها کوچک که اولین بار در بیشتر نواحی سطح کره ماه مشاهده گردید (مانند شرق دهانه کوپرنیک) این زنجیرها در ماه ممکن است تا 325 کیلومتر درازا داشته باشند زنجیره ها بر روی مریخ و عطارد نیز یافت شده اند نیز ببینید: دهانه زنجیره ای ، زنجیره دهانه ها یک زنجیره خطی از دهانه ها کوچک که اولین بار در بیشتر نواحی سطح کره ماه مشاهده گردید (مانند شرق دهانه کوپرنیک) این زنجیرها در ماه ممکن است تا 325 کیلومتر درازا داشته باشند زنجیره ها بر روی مریخ و عطارد نیز یافت شده اند نیز ببینید: دهانه زنجیره ای

crater chain

پرده تزریق

curtain

دگرشکلی ، واتنش اصطلاح کلی در فرآیند های مسبب چین خوردگی ، گسلش ، برشی شدن ، فشارش یا کشش سنگ ها به عنوان نتیجه ای از نیرو های گوناگون زمین

deformation|strain|strain

جلگه فرسایشی

denudation plain

جلگه فرسایشی

denudation-plain

سطح شیب
یک سطح چینه که در سرازیری با شیب سنگ زیرین مقاوم مطابق است ( هیل -1891) ، سطح شیب یک سطح چینه که در سرازیری با شیب سنگ زیرین مقاوم مطابق است ( هیل -1891)

dip plain

دامنه

domain

کوه گنبدی
کوهی که در جایی تشکیل شده که ناحیه ای از سنگ های رسوبی افقی ، پیچ و تاب می خورند و به سمت بالا خمیده می شوند تا تشکیل یک گنبد ساختمانی را بدهند – کوهی که در نتیجه شکاف یک گنبد ساختمانی حاصل می شود مثلاً : بلک هیلز در داکوتای جنوبی و بالا آمدگی Weald در جنوب شرقی انگلستان – مترادف : کوه گنبدی(domal mountain) – کوه گنبدی شده(domed mountain) ، کوه گنبدی کوهی که در جایی تشکیل شده که ناحیه ای از سنگ های رسوبی افقی

dome mountain

زهکشی

drain

غار پرده

drip curtain

یک لیتوتیپ زغال سنگی حد واسط بین فوزن و دورن ولی بطور عمده از فوزن است مقایسه شود با: Fusodurain

durofusain

یک لیتوتیپ زغال سنگ حد واسط بین تالن و دورن که بطور عمده از تالن است مقایسه شود با: تلوردورن

durotelain

دوروویترن یک لیتوتیپ زغال سنگی حد واسط بین ویترن و دورن که بطور عمده ویترن است مقایسه شود با: ویترودورن

durovitrain

ائوکامبرین

eocambrain

سیلابدشت فرسایشی
یک دشت سیلابی که توسط فرسایش جانبی و عقب نشینی تدریجی دیواره های دره حاصل می شود ، سیلابدشت فرسایشی یک دشت سیلابی که توسط فرسایش جانبی و عقب نشینی تدریجی دیواره های دره حاصل می شود

erosional flood plain

قطعه کوه گسلی
کوهی که از جابجایی سنگها بر اثر گسل حاصل شده است ، قطعه کوه گسلی کوهی که از جابجایی سنگها بر اثر گسل حاصل شده است

fault block mountain

زهکش صحرایی

field drain

دانه بندی ریز ، دانه بندی نرم

fine grain

نظریه کرنش مرحله ای نظریه ای برای تغییر شکل مواد که جابجایی و کرنش ها را آنقدر بزرگ در نظر می گیرد که نمی توان آنها را توسط نظریه کرنش بسیار کوچک برآورد کرد

finite strain theory|finite strain|finite strain

فواره آتشین
فوران فراز و فرودی گدازه فروزان که از یک مجرای آتشفشانی مرکزی یا در امتداد یک شکاف می باشد ، مانند یک فوران مواد مذاب که افشانه ای از قطرات کوچک مذاب و بمبها تبدیل می شود

fire fountain

فواره آتشین فوران فراز و فرودی گدازه فروزان که از یک مجرای آتشفشانی مرکزی یا در امتداد یک شکاف می باشد ، مانند یک فوران مواد مذاب که افشانه ای از قطرات کوچک مذاب و بمبها تبدیل می شود

fire fountain|lava fountain|lava fountain

دشت هموار

flat plain

رگه فلینتی
تمرکزی از سیلیس که از فلینتها حاصل می شود و در امتداد یک سطح درزه عمودی در طبقات گچ گل سفیدی شرق دانمارک دیده می شود حاصل آب زدایی ژل سیلیس و جریان یافتن سیلیس بلافاصله پس از درزخوردگی است ، رگه فلینتی تمرکزی از سیلیس که از فلینتها حاصل می شود و در امتداد یک سطح درزه عمودی در طبقات گچ گل سفیدی شرق دانمارک دیده می شود حاصل آب زدایی ژل سیلیس و جریان یافتن سیلیس بلافاصله پس از درزخوردگی است

flint curtain

جلگه طغیانی ، جلگه سیلابی ، دشت سیلابی ، دشت سیلابی
الف: سطح یا نواری از زمین نسبتا هموار در کنار کانال رودخانه ، که به وسیله رودخانه موجود و در منطقه تحت تاثیر آن تشکیل شده و در مواقعی که رودخانه از کناره های خود سرریز می کند با آب پوشیده می شود مقایسه کنید با : دره تخت ، دشت سیلابی فرسایشی
ب: هر منطقه پست تخت یا نسبتا تخت که یک رودخانه را احاطه کرده و ممکن است در شرایط سیلاب با آب آن پوشیده شود ، دشت سیلابی الف: سطح یا نواری از زمین نسبتا هموار در کنار کانال رودخانه ، دشت سیلابی فرسایشی ب: هر منطقه پست تخت یا نسبتا تخت که یک رودخانه را احاطه کرده و ممکن است در شرایط سیلاب با آب آن پوشیده شود

flood plain

هسته دشت سیلابی بخشی از یک دشت سیلابی که توسط یک رودپیچ احاطه شده است

flood plain lobe|flood plain|flood plain

دشت سیلابی ، سیل دشت

floodplain

کفشوی

floor drain

زنجیره غذایی
روند انتقال انرژی و مواد غذایی از تولید کننده ها به مصرف کنندهای گیاه خوار یا گوشت خوار چنین زنجیره ای ، معمولا در قالب توالیی از موجودات در آن که هر نمونه از نمونه قبلی خود تغذیه می کند ، ارائه می شود
مقایسه شود با: food web ، food cycle ، زنجیره غذایی روند انتقال انرژی و مواد غذایی از تولید کننده ها به مصرف کنندهای گیاه خوار یا گوشت خوار چنین زنجیره ای ، ارائه می شود مقایسه شود با: food web

food chain

]چشمه ، منبع

fountain

زهکش سنگریزه ای

french drain

(گونه ای زغالسنگ): لیتوتیپ حدواسط زغال سنگی که توسط حضور فوزینیت و ویترینیت به همراه سایر ماسرالها تشخیص داده می شود فوزینیت نسبت به کلاروفوزن کم یاب تر است
مترادف: fusoclarite

fusoclarain

رجوع شود به fusoclarain

fusoclarite|fusoclarain|fusoclarain

ماسرال زغال سنگی حدواسط بین دورن و فوزن ، اما به اغلب دورن گفته می شود مقایسه شود با: durofusain

fusodurain

ماسرال زغال سنگی حدواسط بین دورن و فوزن ، اما به اغلب دورن گفته می شود مقایسه شود با: durofusain

fusodurain|durofusain|durofusain

(گونه ای زغالسنگ): لیتوتیپ زغال سنگی حد واسط بین ویترن و فوزن ، اما اغلب به ویترن گفته می شود
مقایسه شود با: telofusain ، اما اغلب به ویترن گفته می شود مقایسه شود با: telofusain

fusotelain

رجوع شود به fusovitrain

fusovitrite|fusovitrain|fusovitrain

دانه ، هسته ، دانه
در سنگ شناسی ، فاکتور بافت یک سنگ از ذرات بلوری مجزایی تشکیل شده که به اندازه مطلق آنها بستگی دارد ، دانه در سنگ شناسی

grain

لوله آبرسان ثقلی

gravity main

پرده تزریق

grout curtain

کرنش همگن
حالتی از کرنش در یک بدنه یا جسم انبساط یافته که در آن تمامی خطوط که در ابتدا به صورت مستقیم الخط بوده اند در همان فرم باقی می مانند عنوان مناسب تر برای چنین حالتی میدان کرنش هم شکل است ، کرنش همگن حالتی از کرنش در یک بدنه یا جسم انبساط یافته که در آن تمامی خطوط که در ابتدا به صورت مستقیم الخط بوده اند در همان فرم باقی می مانند عنوان مناسب تر برای چنین حالتی میدان کرنش هم شکل است

homogeneous strain

زهکش ، حائل

intercepting drain

چاه زهکشی

inverted drain

فلات کارستی رجوع شود به Karst plain

karst plateou|karst plain|karst plain

زمین حساس
زمین مهم هر نقطه جغرافیایی یا ناحیه مشخصی که تصرف نگه داری تخریب یا کنترل آن برتری برجسته ای برای نیروی نظامی فراهم می آورد ، زمین حساسزمین مهم هر نقطه جغرافیایی یا ناحیه مشخصی که تصرف نگه داری تخریب یا کنترل آن برتری برجسته ای برای نیروی نظامی فراهم می آورد

key terrain

زنجیر مساحی ، از یکصد قطعه درست شده است

land chain

زهکش اراضی

land drain

زهکشی جانبی

lateral drain

تغییر شکل نسبی جانبی

lateral strain

دشت گدازه ای ، زمین تقریباً‌ مسطح وهمواری که از مواد مذاب پوشیده شده باشد

lava plain

زهکش طولی

longitudinal drain

تغییر شکل طولی

longitudinal strain

قلمرو مغناطیسی
قلمرو Domain ، قلمرو مغناطیسی قلمرو Domain

magnetic domain

زهکش اصلی

main drain

دشت های حاشیه ای

marginal plain

دشت هموار ویکنواخت

mature plain

زنجیر مساحی

measuring chain

مادر زغال مترادفی برای fusain واژه مزبور به صورت mother-of-coal نیز نوشته می شود

mother of coal|fusain|fusain

کوه ، (بصورتجمع) کوهستان ، کوهستانی

mountain

سلسله جبال

mountain chain

کرنش عمودی

normal strain

کهن کوه
کوهی که پیش از دوره ترشیاری شکل گرفته است ، خصوصاً یک کوه چین خورده که پیش از کوهزایی آلپاین ، شکل گرفته است متضاد: young mountain ، کهن کوه کوهی که پیش از دوره ترشیاری شکل گرفته است

old mountain

زهکس روباز

open drain

قطار نوری ، سلسله نوری
رجوع شود به optical system ، سلسله نوری رجوع شود به optical system

optical train

قطارشدگی برون شُستی
رجوع شود به valley train

outwash train

قطارشدگی برون شُستی رجوع شود به valley train

outwash train|valley train|valley train

دیرینه دشت عنوان ارائه شده توسط هیل ، برای یک دشت فرسایشی دیرینه که امروزه در زیر نهشته هایی مدفون شده است

paleoplain

پدی پلین

pediplain

جلگه فرسایشی ، هموار بوم ، دشتگون ، دشت هموارشده

peneplain

دشت ، جلگه
یک ناحیه وسیع مسطح همراه با شیب ملایم ، و معمولاً کم ارتفاع ، جلگه - یک ناحیه وسیع مسطح همراه با شیب ملایم

plain

تغییر شکل صفحه ای
تغییر شکلی که گسترش در دو بعد و فشار در یک بعد می باشد ، تغییر شکل صفحه ای - تغییر شکلی که گسترش در دو بعد و فشار در یک بعد می باشد

plan strain

کرنش صفحه ای ، واتنش صفحه ای ، نغییر فرم نسبی دو بعدی
حالتی از تغییر شکل که در آن تمامی تغییر مکان‌های حاصل از تغییر شکل با یک سطح ، موازی است و تغییر شکل طولی در یک جهت اصلی صفر است
، نغییر فرم نسبی دو بعدی - حالتی از تغییر شکل که در آن تمامی تغییر مکان‌های حاصل از تغییر شکل با یک سطح ، موازی است و تغییر شکل طولی در یک جهت اصلی صفر است -

plane strain

کرنش خمیری

plastic strain

کوه فلاتی
کوه کاذب ایجادشده توسط بریدگی یک فلات؛به عنوان مثال کوه‌های کاتسکیل ، کوه فلاتی - کوه کاذب ایجادشده توسط بریدگی یک فلات؛به عنوان مثال کوه‌های کاتسکیل

plateau mountain

زنجیر قطبی ، زنجیر گونتر

pole chain

عدسی چوبی لیگنیت
عدسی‌های چوبی در لیگنیت که معادل ویترین در زغال‌سنگ با رتبه بالاتر می باشد (اسکوف ، 1960) ، عدسی چوبی لیگنیت - عدسی‌های چوبی در لیگنیت که معادل ویترین در زغال‌سنگ با رتبه بالاتر می باشد (اسکوف

previtrain

محور اصلی کرنش
یکی از سه محور عمودی دو سویه منطبق با سه محور جسمی که قبل از تغییر ، به صورت دو سویه بوده اند ؛ همچنین به عنوان محور های بیضوی کرنش تعریف می‌شود بلندترین یا بزرگ‌ترین محور کشیدگی و کوتاه‌ترین یا حداقل محور کوتاه‌شدگی

principal axis of strain

کوه دروغین ، کوه نما
واژه به کاررفته توسط تار(1902) برای کوه تشکیل شده توسط فرسایش تفریقی و در تقابل با کوهی که توسط بالاآمدگی ایجاد شده ، به شمار می رود؛ به عنوان مثال یک کوه فلاتی ، کوه نما - واژه به کاررفته توسط تار(1902) برای کوه تشکیل شده توسط فرسایش تفریقی و در تقابل با کوهی که توسط بالاآمدگی ایجاد شده

pseudomountain

قلمرو عمومی
زمین شخصی ، کنترل‌شده یا سابقاً واگذارشده توسط دولت فدرال ایالات متحده این ناحیه شامل زمینی است که توسط 13 ایالت اصلی به دولت واگذار شده است ، همراه با ملحقات مشخص بعدی که با واگذاری ، پیمان‌نامه و خریداری بدست آمده است در بیشترین وسعت ، قلمرو عمومی بیش از 1 ، 820 ، 000 ، 000 جریب را اشغال می کند ، قلمرو عمومی - زمین شخصی

public domain

زنجیره پرتوزا ، سری پرتوزا

radioactive chain

باران ، بارش ، بارندگی ، باریدن

rain

سلسله کوه ، رشته کوه

range of mountain

سلسله کوه ، رشته کوه

range of mountain|chain of mountain|chain of mountain

کوه بازمانده
رجوع شود به mountain of circumdenudation

relict mountain

کوه باقیمانده
رجوع شود به mountain of circumdenudation

remainder mountain

کنار رودخانه ای
تعلق داشتن به رود کنار یا ساحل رودخانه قرار گرفته بر رو یا نزدیک یک رود این اصطلاح معنای گسترده تری نسبت به ساحلی یا کرانه ای دارد ، کنار رودخانه ای - تعلق داشتن به رود کنار یا ساحل رودخانه قرار گرفته بر رو یا نزدیک یک رود این اصطلاح معنای گسترده تری نسبت به ساحلی یا کرانه ای دارد

riverain

رشته سنگی
اصطلاحی که توسط کندال و وروت (1924) برای مواد سنگی در “فرآیند حمل و نقل در اطراف و میان یک یخچال” که “در معرض نیروهای پویای یخچال قرار دارند ” ، پیشنهاد شد ، رشته سنگی - اصطلاحی که توسط کندال و وروت (1924) برای مواد سنگی در “فرآیند حمل و نقل در اطراف و میان یک یخچال” که “در معرض نیروهای پویای یخچال قرار دارند ”

rock train

زمین ناهموار

rolling terrain

کرنش چرخشی
کرنش که در آن ، جهت یافتگی محورهای اصلی کرنش قبل و بعد از تغییر شکل متفاوت هستند نباید با تغییر شکل پیش رونده غیرهم محور اشتباه شود
مقایسه شود با: کرنش غیرچرخشی
مترادف: دوران محض ، کرنش چرخشی - کرنش که در آن ، جهت یافتگی محورهای اصلی کرنش قبل و بعد از تغییر شکل متفاوت هستند نباید با تغییر شکل پیش رونده غیرهم محور اشتباه شود - مقایسه شود با: کرنش غیرچرخشی - مترادف: دوران محض

rotational strain

زهکش سنگ چین

rubble drain

دشتی که در سرتاسر ناحیه ای گسترده می شود که توسط سنگهای توده ای یا تفریق نیافته پوشیده شده است اصطلاحی که “صرفاً برای برجستگی ، بدون هیچ بیان معنایی برای موقعیت در چرخه فرسایش استفاده می شود ” (دبلیو پنک 1953 ، ص420) این اصطلاح معمولاً برای نشان دادن یک دشتگون است - ریشه کلمه: آلمانی: torso plain - مترادف: torso plain

rumpfflache|torso plain|torso plain

زهکش ماسه ای

sand drain

کرنش برشی

shear strain

زهکش سنگی ، زهکش فرانسوی ، زهکش خشکه چینی

stone filled drain

فاضلاب بارندگی ، زهکش بارش

storm drain

تنجه ، تغییر شکل ، کرنش
تغییرات حاصل از وارد شدن فشار یا تنش در یک جسم ، کرنش - تغییرات حاصل از وارد شدن فشار یا تنش در یک جسم

strain

نمودار تنش- واتنش - رجوع شود به stress-strain curve (منحنی تنش- کرنش)

stress-strain diagram|stress-strain|stress-strain

زهکش زیر سطحی

subsoil drain

زنجیر مساحی

surveyors chain

زهکش جانبی

table drain

راه آب آبهای مازاد

tail drain

سکوی خاکریز

terreplain

تنبوشه

tile drain

دشت یخرفت

till plain

زهکش پنجه

toe drain

رشته
(لرزه شناسی) : یک سری نوسانات بر روی یک نگاشت لرزه نگاری ، رشته - (لرزه شناسی) : یک سری نوسانات بر روی یک نگاشت لرزه نگاری

train

کرنش عرضی

transverse strain

زهکش زیرین

underdrain

کرنش یکنواخت ، کرنش همگن

uniform strain

بنه یکان ، ردیف طویل دارای 60 تا 150 یا بیشتر ماشین در حال رفت و آمد ، که تنها زغال را بین یک معدن منفرد و مقصد حمل می کنند

unit train

بتن ساده ، بتن غیرمسلح

unreinforced concrete|plain concrete|plain concrete|concrete plain

دره آبرفت یخچالی

valley terrain

زنجیره رسوب دره‌ای ، رشته دره ای
* توده نسبتاً باریکی ازرسوبات سایشی دارای لایه‌بندی که توسط رودهای حاصل از ذوب یخ که از انتهای یخچال آلپی خارج می‌شوند ، نهشته شده است

* یک توده یا پیکره باریک و طویل برون شست ، که توسط رودهای آب ذوب شده فراتر یا بسیار دورتر از مورن انتهایی یا حاشیه یک یخچال فعال و محدود شده درون دیواره های یک دره در زیر یخچال نهشته یافته است این رشته ممکن است از دهانه دره برای پیوستن به یک دشت برون شستی بوجود آید
نیز ببینید: رشته گراولی یخرفت دره ای
مترادف: رشته برون شست
، رشته دره ای - * توده نسبتاً باریکی ازرسوبات سایشی دارای لایه‌بندی که توسط رودهای حاصل از ذوب یخ که از انتهای یخچال آلپی خارج می‌شوند ، نهشته شده است - - * یک توده یا پیکره باریک و طویل برون شست ، که توسط رودهای آب ذوب شده فراتر یا بسیار دورتر از مورن انتهایی یا حاشیه یک یخچال فعال و محدود شده درون دیواره های یک دره در زیر یخچال نهشته یافته است این رشته ممکن است از دهانه دره برای پیوستن به یک دشت برون شستی بوجود آید - نیز ببینید: رشته گراولی یخرفت دره ای - مترادف: رشته برون شست -

valley train

پنجره بالارو

vertical sand drain

کرنش سنجهای نوع تار مرتعش - کرنش سنج ها برای اندازه گیری مقدار کرنش دربتن یا یک سازه فولادی درمناطقی که باید سطح کرنش برای طراحی واطمینان از پایداری سازه رفتارنگاری شود مورد استفاده قرار می گیرد - کاربردها : 1) رفتار نگاری کرنش درسدهای بتنی درضمن ساخت وپس از آن 2) مطالعه توزیع تنش درحفره ها وتونل های زیر زمینی3) توزیع تنش درسدهای بتنی وسدهای که با مصالح بنایی ساخته شدهاند4) رفتارنگاری تنش ها درمحورهای تحت فشار

vibrating wire strain gage|vibrating wire strain|vibrating wire strain

یک لیتوتیپ زغال سنگی که بطور درشت بینی بوسیله جلای شفاف شیشه ای ، رنگ سیاه و رخ مکعب به همراه شکست صدفی ، تشخیص داده می شود نوارهای ویترن یا عدسکهای ویترن بی شکل هستند و معمولاً ضخامت 5-3 میلی متر دارند و میکرولیتوتیپ ویژه آنها ویتریت است
مقایسه شود با: کلارن ـ دورن ـ فوزن نیز ببینید: یوویترن ، پروویترن
مترادف: زغال خالص ، تشخیص داده می شود نوارهای ویترن یا عدسکهای ویترن بی شکل هستند و معمولاً ضخامت 5-3 میلی متر دارند و میکرولیتوتیپ ویژه آنها ویتریت است - مقایسه شود با: کلارن ـ دورن ـ فوزن نیز ببینید: یوویترن ، پروویترن - مترادف: زغال خالص

vitrain

یک لیتوتیپ حد واسط زغال سنگ که توسط حضور ویترینیت ، ولی در مقادیر کمتری نسبت به سایر ماسرالها تشخیص داده می شود مقایسه شود با: کلاروویترن مترادف: ویتروکلاریت

vitroclarain

یک لیتوتیپ زغال سنگ ، حد واسط بین دورن و ویترن که بطور غالب دورن است
مقایسه شود با: دوروویترن ، حد واسط بین دورن و ویترن که بطور غالب دورن است - مقایسه شود با: دوروویترن

vitrodurain

زنجیره آتشفشانی
آرایش خطی تعدادی آتشفشان را گویند که ظاهراً با یک رخداد زمین شناسی کنترل کننده مانند گسل ، مرتبط اند ، زنجیره آتشفشانی - آرایش خطی تعدادی آتشفشان را گویند که ظاهراً با یک رخداد زمین شناسی کنترل کننده مانند گسل

volcanic chain

زهکشی جریان آتشفشانی
تونل گدازه ای ، زهکشی جریان آتشفشانی - تونل گدازه ای

volcanic flow drain

کرنش حجمی

volume strain

فواره آب - یک بالا آمدگی طاقی شکل سطح اقیانوس بالاتر از یک انفجار آتشفشانی زیردریایی ، اثر اولیه یک انفجار زیردریایی بر روی سطح آب را گویند این بالا آمدگی بلافاصله جلوتر از فوران گازها و پرتابه های آتشفشانی است - مترادف: water fountain

water cupola|water fountain|water fountain

فواره آب
نیز بنگرید به : water cupola

water fountain

لوله اصلی (شبکه آبرسانی)

water main

زنجیر ضعیفاً ارگودیک

weakly ergodic chain

زهکش تعریقی ، زهکش قطره ای

weeping drain

چاه آبکش ، چاه جذبی

well drain

زهکش فتیله ای

wick drain

زیلین
یک نوع پروویترن که در آن ساختار سلولی از مواد چوبی حاصل شده است
مقایسه شود با: periblain suberaim ، زیلین - یک نوع پروویترن که در آن ساختار سلولی از مواد چوبی حاصل شده است - مقایسه شود با: periblain suberaim

xylain

زیلوویترین ، زیلوویترین - یوویترن

xylovitrain

زهکش سطحی

yard drain

تغییر شکل نسبی تسلیم ، کرنش تسلیم

yield strain

کوه جوان
کوهی که در زمان دوره های ترشیاری یا کواترنری ، خصوصاً کوه چین خورده که در زمان آخرین دوره عمده یا بزرگ چین خوردگی ساخته شده است (که کوهزایی آلپاین است) متضاد: کوه پیر ، کوه جوان - کوهی که در زمان دوره های ترشیاری یا کواترنری

young mountain

غشای صفر درجه
ناحیه ای بلافاصله بالای سفره همیشه یخ زده یا پرمافراست ، در جایی که دمای 0 (0 درجه سانتیگراد) یک مدت زمان قابل توجه را در حین درجه انجماد و ذوب سطح بالای زمین ، به طول می انجامد (براون ، کوپش 1974) ، غشای صفر درجه - ناحیه ای بلافاصله بالای سفره همیشه یخ زده یا پرمافراست

zero curtain

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی همان عین به معنی چشمه است

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی همان عین به معنی چشمه است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما