معادل انگلیسی نمودار میله ای

زمين شناسی

نمودار میله ای

bar graph

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نمودار میله ای

عکس هوایی ، عکس هوایی
عکس هوایی قایم یا مایلی که توسط وسایط هوایی(مانند هواپیما) از سطح زمین برداشته شود و برای تهیه نقشه و مطالعات کلی شکل زمین و باستان شناسی بکار می رود ، عکس هوایی عکس هوایی قایم یا مایلی که توسط وسایط هوایی(مانند هواپیما) از سطح زمین برداشته شود و برای تهیه نقشه و مطالعات کلی شکل زمین و باستان شناسی بکار می رود

aerial photograph

عکسی که به روش هوایی گرفته شده

aerlal photograph

عکس هوایی

air photograph

باد نگار
یک باد سنج خودکار که ترسیم مداومی از سرعت وغالبا جهت باد در سطح زمین بدست می دهد ، باد نگار یک باد سنج خودکار که ترسیم مداومی از سرعت وغالبا جهت باد در سطح زمین بدست می دهد

anemograph

عکس توضیحی
عکسی که بر روی آن اطلاعات Planemetric سطحی ، زمین شناسی ، فرازنگاری ، فرهنگی ، آب شناختی و یا پوشش گیاهی به منظور شناسایی ، طبقه بندی ، خلاصه ، توضیح یا توصیف ویژگی هایی که در غیر این صورت قابل دیدن نخواهند بود و در بررسی و مطالعه یک عکس نشان داده نشده (1975ASP) ، به آن اضافه شده است این اصطلاح به طور عمومی برای عکسی که توسط کنترل پیمایشی و یا نقطه های گذری (عبوری) علامت گذاری شده باشد ، به کار نمی رود ، عکس توضیحی عکسی که بر روی آن اطلاعات Planemetric سطحی

annotated photograph

ارتفاع ، بلندی ، بار واحد فشار با تنش را گویند ، تیغه ، سد زیردریائی ، انباشت پشته‌ای ، بندآب ، سد مانع ، میله ، شمش ، مانع شدن
بار واحد اندازه گیری فشار جو ، مانع شدن بار واحد اندازه گیری فشار جو

bar

دیاگرام سطری یا ستونی

bar chart

حفاری سد شنی اصطلاحی که در غرب ایالات متحده آمریکا برای حفاری هایی که جهت یافتن طلا و سایر کانی های ارزشمند که بر روی Bar پشته/ سد/ آب بند و یا مناطق کم عمق رودخانه ها قرار دارند و حفاری این کانی ها وقتی که سطح آب پایین است ، استفاده می‌شود

bar digging

ماسه انگشتی
الف) نهشته ای از ماسه به شکل سد انگشتی
ب) سد انگشتی(bar finger)

bar finger sand

ماسه انگشتی الف) نهشته ای از ماسه به شکل سد انگشتی ب) سد انگشتی(bar finger)

bar finger sand|bar finger|bar finger

آشغالگیر میله ای

bar rack

مقیاس خطی
خط مدرج بر روی نقشه ، پلان ، عکس یا موزاییک که برای نسبت دادن فواصل بر روی نقشه به فواصل زمینی حقیقی به کار میروند ، مقیاس خطی خط مدرج بر روی نقشه

bar scale

شبکه جدا کننده ، دریچه مشبک ، آشغالگیر میله ای ، توریثابت

bar screen

در زبان Azer به رنگ قرمز گویند

bara dumbe

خاک رسی پلاستیکی

barabotine

پرتگاه های صخره ای نوک تیز

baracna

چاله ، گودال

barade

چاله سنگفرشی می باشد که اغلب برای تخلیه آب تاکستانها که شیب دارند وبعلاوه برای پیشگری از فرسایش های تخریبی مورد استفاده قرار می گیرد

baragnon

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(NH4)2SiF6 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(NH4)2SiF6

bararite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KCa7(Ti ، Zr)2Li3Si12O36F2
وجه تسمیه : از نام Rauf Baratovich Baratov سنگشناس تاجیکستانی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KCa7(Ti ، Zr)2Li3Si12O36F2 - وجه تسمیه : از نام Rauf Baratovich Baratov سنگشناس تاجیکستانی

baratovite

سیم خاردار

barbed wire

سیم خاردار

barbed wire|barb wire|barb wire

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(NH4)BF4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(NH4)BF4

barberiite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Mg6Cr2(CO3)(OH)16•4(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Mg6Cr2(CO3)(OH)16•4(H2O

barbertonite

درکشاورزی ، ضریب باروری شیمیائی بودن خاک

barbier morgan

باتلاق

barboleu

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++Fe+++2(PO4)2(OH)2
وجه تسمیه : از نام Aluxio Licinio de Miranda Barbosa (1916- ) پروفسور برزیلی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++Fe+++2(PO4)2(OH)2 - وجه تسمیه : از نام Aluxio Licinio de Miranda Barbosa (1916- ) پروفسور برزیلی

barbosalite

باربارا فیلیس ، گونه ایی از گربه سانان
پیدایش : در میوسن پایانی _000/000/7 ، این گونه با طولی در حد 2متر و وزنی معادل 250 کیلوگرم بیشتر به خرس و شیر شبیه بودند ، گونه ایی از گربه سانان پیدایش : در میوسن پایانی _000/000/7

barbourofelis

به تپه های شنی ماسه ای در ترکستان شوروی گفته می شود ، تپه های شنی ماسه ای در آذربایجان شوروی

barcane

برخان یا تپه ماسه ای هلالی شکل
تپه ماسه ای هلالی شکل و منفردی که نسبت به جهت وزش باد غالب در منطقه به صورت متقاطع و عرضی قرار می گیرد و دارای دامنه مایلی به سمت جهت وزش باد است بالها یا شاخهای هلال در جهت وزش باد تمایل دارند دامنه پرشیب تر داخل شاخها مخالف جهت وزش باد و مقعر است ارتفاع برخان می تواند بیشتر از 30 متر و عرض آن (فاصله بین دو شاخ) بیشتر از 350 متر بشود

barchan

تلماسه برخان
تپه ماسه ای منفرد هلالی شکل که نوک های آن در جهت مخلف وزش باد است

barchan dune

تلماسه برخان تپه ماسه ای منفرد هلالی شکل که نوک های آن در جهت مخلف وزش باد است

barchan dune|dune|dune|barchan

برخان یا تپه ماسه ای هلالی شکل تپه ماسه ای هلالی شکل و منفردی که نسبت به جهت وزش باد غالب در منطقه به صورت متقاطع و عرضی قرار می گیرد و دارای دامنه مایلی به سمت جهت وزش باد است بالها یا شاخهای هلال در جهت وزش باد تمایل دارند دامنه پرشیب تر داخل شاخها مخالف جهت وزش باد و مقعر است ارتفاع برخان می تواند بیشتر از 30 متر و عرض آن (فاصله بین دو شاخ) بیشتر از 350 متر بشود

زمین باتلاقی ولجن زار

bardaco

کارگر آجرریزی ، توده گل

barde

منفذ وسوراخی که رس پلاستیکی استخراج می کنند

bardeiro

زمین رسی که از خاک های رسی ماسه سنگ دارتشکیل یافته است

bardial

نگاه کنید به :bardeiro

bardiere

مرداب ، لجن زار ، زمین های رسی پر چرب

bardisse

باتلاق ، مرداب ، آب های راکد

bardit

گل آلود ، لجن زار

bardous

شریان آبی ، جوی ، پرتگاه ، نوعی خاک باتلاقی که پس از خشک شدن برجای می ماند

baren

نوعی خاک باتلاقی که پس از خشک شدن برجای می ماند

barenc

سرزمین گرانیتی

bareno

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na7AlH2(CO3)4F4
وجه تسمیه : به افتخار Dutch sailor Willem Barents آمریکایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na7AlH2(CO3)4F4 - وجه تسمیه : به افتخار Dutch sailor Willem Barents آمریکایی

barentsite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al0 6V8O20•9(H2O)
وجه تسمیه : از نام Pierre Bariand (1933-) کانی شناس فرانسوی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al0 6V8O20•9(H2O) - وجه تسمیه : از نام Pierre Bariand (1933-) کانی شناس فرانسوی

bariandite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Mg ، Fe++)3(PO4)2•8(H2O)
وجه تسمیه : به افنتخار دکتر Ljudevit Baric کانی شناس دانشگاه زاگرب ، کشور رواسی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Mg ، Fe++)3(PO4)2•8(H2O) - وجه تسمیه : به افنتخار دکتر Ljudevit Baric کانی شناس دانشگاه زاگرب

baricite

راه های سوراخ دار

barignon

باریل ، بشکه

baril

بخش باتلاقی ته مرداب

barin

زمین بایر ولم یزرع

barina-earth

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba(Ta ، Nb)2(O ، OH)7
وجه تسمیه : ترکیبی از barium و microlite

bariomicrolite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba(Ta ، Nb)2(O ، OH)7 - وجه تسمیه : ترکیبی از barium و microlite

bariomicrolite|rijkeboerite|rijkeboerite

نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Na(Ba ، Sr ، Na ، REE)PO4
نامهای دیگر این کانی : Bariolgite و Bari-olgite

bario-olgite

نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Na(Ba ، Sr ، Na ، REE)PO4 - نامهای دیگر این کانی : Bariolgite و Bari-olgite

bario-olgite|bari-olgite|bari-olgite|bariolgite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe++2(Ba ، Sr)4Ti2[Si4O12]O2•(H2O)
وجه تسمیه : به خاطر ترکیب شمیایی و سیستم تبلور ارتورمبیک آن و تشابه با کانی joaquinite ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe++2(Ba ، Sr)4Ti2[Si4O12]O2•(H2O) - وجه تسمیه : به خاطر ترکیب شمیایی و سیستم تبلور ارتورمبیک آن و تشابه با کانی joaquinite

bario-orthojoaquinite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:(Ba ، Sr)(Nb ، Ti)2(O ، OH)7
وجه تسمیه : ترکیبی از barium و pyrochlore

bariopyrochlore

نوعی کانی - فرمول شیمیایی:(Ba ، Sr)(Nb ، Ti)2(O ، OH)7 - وجه تسمیه : ترکیبی از barium و pyrochlore

bariopyrochlore|pandaite|pandaite

نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Ba(V++++O)2(PO4)2•4(H2O) ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Ba(V++++O)2(PO4)2•4(H2O)

bariosincosite

باریتین ، سولفات باریم ، باریت
فرمول شیمیایی :BaSO4
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفات
سیستم تبلور: اورترومبیک
سختی: 3 - 3 5
رنگ: بی رنگ ، سفید ، آبی ، سبز و زرد
رنگ خاکه: سفید
کلیواژ: در یک جهت کامل و در سایر جهات ضعیف
جلا: شیشه ای
وزن مخصوص: 4 5
کانی های همراه: کالکوپیریت ، کلسیت ، پیریت ، کوارتز ، فلئوریت و غیره
باریت یک کانی عمومی از گروه سولفاتها است این کانی به اشکال مختلف دیده می شود مانند تیغه ای و صفحه ای باریت در رگه های هیدروترمال و جانشینی مشاهده می شود و بعنوان یک باطله در کانسارهای سرب ، روی و مس قابل مشاهده است باریت به دلیل وزن مخصوص بالایی که دارد بعنوان ماده اصلی در گل حفاری است
نامهای دیگر این کانی :Cawk

barite

باریت - فرمول شیمیایی :BaSO4 - گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفات - سیستم تبلور: اورترومبیک - سختی: 3 - 3 5 - رنگ: بی رنگ ، سفید ، آبی ، سبز و زرد - رنگ خاکه: سفید - کلیواژ: در یک جهت کامل و در سایر جهات ضعیف - جلا: شیشه ای - وزن مخصوص: 4 5 - کانی های همراه: کالکوپیریت ، کلسیت ، پیریت ، کوارتز ، فلئوریت و غیره - باریت یک کانی عمومی از گروه سولفاتها است این کانی به اشکال مختلف دیده می شود مانند تیغه ای و صفحه ای باریت در رگه های هیدروترمال و جانشینی مشاهده می شود و بعنوان یک باطله در کانسارهای سرب ، روی و مس قابل مشاهده است باریت به دلیل وزن مخصوص بالایی که دارد بعنوان ماده اصلی در گل حفاری است - نامهای دیگر این کانی :Cawk

باریوم ، فلز دو ظرفیتی ، فلز باریم
موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از:
نام عنصر :Barium
شماره اتمی :56
وزن اتمی :137 33
آرایش الکترونی :2-8-18-18-8-2
نوع عنصر :Alkli earth metals
گروه جدول تناوبی :2 – llA

barium

هارموتوم ( اصطلاح کانی شناسی)

barium harmotome

فلز دو ظرفیتی ، فلز باریم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Barium - شماره اتمی :56 - وزن اتمی :137 33 - آرایش الکترونی :2-8-18-18-8-2 - نوع عنصر :Alkli earth metals - گروه جدول تناوبی :2 – llA

barium|ba|ba

نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: BaAl4(AsO4)3(OH)5•5(H2O)
وجه تسمیه : ترکیبی از aluminum وpharmcosideriteوbarium ، نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: BaAl4(AsO4)3(OH)5•5(H2O) - وجه تسمیه : ترکیبی از aluminum وpharmcosideriteوbarium

barium-alumopharmacosiderite

نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: * (K ، H3O)(Ba ، Ca)(Mn++ ، Fe++ ، Mg)21(Si ، Al)32O80(O ، OH)16•4-12(H2O)
نامهای دیگر این کانی :

bariumbannisterite

نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: * (K ، H3O)(Ba ، Ca)(Mn++ ، Fe++ ، Mg)21(Si ، Al)32O80(O ، OH)16•4-12(H2O) - نامهای دیگر این کانی :

bariumbannisterite|bannisterite|bannisterite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaFe+++4(AsO4)3(OH)5•5(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaFe+++4(AsO4)3(OH)5•5(H2O)

barium-pharmacosiderite

نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست
فرمول شیمیایی: (Ba ، K)0 5(Zn ، Cu)0 5(Al ، Fe)4(AsO4)3•5(H2O) ، نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست - فرمول شیمیایی: (Ba

barium-zinc-alumopharmacosiderite

برخان ، تپه شنی هلالی شکل موجود در رسوبات بادی

barkhan

برخان ، تپه شنی هلالی شکل موجود در رسوبات بادی

barkhan|barchan|barchan

تپه های شنی منفرد وجدا از یکدیگر درمناطق صحرایی را گویند

barkhane

نگاه کنید به baume

barme

نوعی کانی
فرمول شیمیایی:Na2V6O16•3(H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Na2V6O16•3(H2O

barnesite

کژفشاری
در اقیانوس شناسی ، شرایط چینه شناسی مایع وقتی که سطح فشار ثابت ، سطح چگالی ثابت را قطع می کند (از آن می گذرد)
صفت: baroclinic همچنین ببینید: barotropy ، کژفشاری در اقیانوس شناسی ، سطح چگالی ثابت را قطع می کند (از آن می گذرد) صفت: baroclinic همچنین ببینید: barotropy

baroclinity

فشار نگاشت
ثبت مداوم فشار جوی که به وسیله فشار نگار صورت می گیرد ، فشار نگاشت ثبت مداوم فشار جوی که به وسیله فشار نگار صورت می گیرد

barogram

فشار نگار

barograph

فشار سنج ، بارومتر
اسبابی که برای اندازه گیری فشار جوی بکار برده می شود ساده ترین شکل آن ، فشار سنج جیوه ای است ، بارومتر اسبابی که برای اندازه گیری فشار جوی بکار برده می شود ساده ترین شکل آن

barometer

فشار جو

barometric pressure

فشار جو

barometric pressure|atmospheric pressure|atmospheric pressure

طوفان لرزه فشاری
ریزلرزه های قوی که به علت تغییرات شدید جوی ایجاد می شوند ، طوفان لرزه فشاری ریزلرزه های قوی که به علت تغییرات شدید جوی ایجاد می شوند

baroseismic storm

فشاورد
صفت باروتروپی ، فشاورد صفت باروتروپی

barotropic

فشاوردی
در اقیانوس شناسی ، مرحله باروکلینیتی Baroclinity صفر
انطباق سطح چگالی ثابت با سطوح فشار ثابت
صفت: barotropic

barotropy

فشاوردی در اقیانوس شناسی ، مرحله باروکلینیتی Baroclinity صفر انطباق سطح چگالی ثابت با سطوح فشار ثابت صفت: barotropic

barotropy|baroclinity|baroclinity|barotropic

واریزه توده های سنگی

baroun

نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Cu2CdGeS4
وجه تسمیه : از نام دهکده ای به نام Barquilla در نزدیکی محل اکتشاف ، اسپانیا ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Cu2CdGeS4 - وجه تسمیه : از نام دهکده ای به نام Barquilla در نزدیکی محل اکتشاف

barquillite

سد رودخانه ای
ساختمان بزرگی که از یک سمت رودخانه ، به سمت دیگر نصب می شود به منظور ذخیره آب ، معمولا جهت آبیاری اگر نیروی ییدروالکتریک نیز تولید شود ، ساختمان مربوط عموما سد نامیده می شود ، سد رودخانه ای ساختمان بزرگی که از یک سمت رودخانه

barrage

بارانکا ، بارانکو(اسپانیولی) ، دره تنگ عمیق
دره تنگ کوچک یا دره تنگ عمیقی که مثلا گاهی در روی دامنه سفلای آتشفشانی تشکیل می شود ، و این در زمانی است که باران سنگین باعث ایجاد سیلابی شده کهموادرا به سمت پایین روبیده و در راخل خاکستر آتشفشانی نرم ایجاد بریدگی می کند ، دره تنگ عمیق دره تنگ کوچک یا دره تنگ عمیقی که مثلا گاهی در روی دامنه سفلای آتشفشانی تشکیل می شود

barranca

ناهممواری ، پیچ وخم

barranch

آجر پزی

barredo

مس بشکه ای
تکه های مس طبیعی که به اندازه های بزرگ( به حدی که از گانگ استخراج شوند) دیده می شود و دارای خلوص کافی هستند که بدون تمرکز مکانیکی پالایش شوند
مترادف: barrel work

barrel copper

مس بشکه ای تکه های مس طبیعی که به اندازه های بزرگ( به حدی که از گانگ استخراج شوند) دیده می شود و دارای خلوص کافی هستند که بدون تمرکز مکانیکی پالایش شوند مترادف: barrel work

barrel copper|barrel work|barrel work|copper

بارمین ، ار اشکوب های کرتاسه تحتانی ، آشکوب دوره کرتاسه ، 121 تا 127 میلیون سال پیش

barremian

لم یزرع زمین غیرقابل کشت
به سنگ یا مواد رگه ای هم گفته می شود که کانی با ارزش نباشد ، و به لایه بدون زغال ، یا دارای زغال بدون ارزش ، نیز اطلاق می گردد ، لم یزرع زمین غیرقابل کشت - به سنگ یا مواد رگه ای هم گفته می شود که کانی با ارزش نباشد

barren

رگه های زغال سنگی نازا

barren coalmeasures

زمین لم یزرع ، اراضی موات شهری
اراضی مشمول قانون زمین شهری که در محدوده قانونی و یا حریم استحفاظی شهرها و شهرکها واقع شده و فاقد هر گونه سابقه عمران و احیاء باشد ، اراضی موات شهری اراضی مشمول قانون زمین شهری که در محدوده قانونی و یا حریم استحفاظی شهرها و شهرکها واقع شده و فاقد هر گونه سابقه عمران و احیاء باشد

barren land

زمین عقیم ونازا

barrenland

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، K ، Ca)2Al2Si7O18•6(H2O)
وجه تسمیه : از نام Richard Maling Barrer (1910- ) معلم نیوزیلندی ساکن انگلیس ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na ، Ca)2Al2Si7O18•6(H2O) - وجه تسمیه : از نام Richard Maling Barrer (1910- ) معلم نیوزیلندی ساکن انگلیس

barrerite

سنگ های نوک تیز

barri

آهک های رسی دوره لیاس که به رنگ سیاه خاکستری بوده

barrias

خش احاطه کننده معدن برای جلوگیری از جریان گازهای کشنده از یک آتش سوزی معدنی یا یک انفجار

barricading

سد ، دیواره
عارضهای که جریان موجودیتهای مستقل را از میان شبکه قطع میکند
چیزی که مسدود می کند یا جدا می سازد ستونهای سدی بلوکهای جامد زغال هستند که بین دو معدن یا بخشهای یک معدن برای جلوگیری از حوادث هجوم آب ، گاز ، دیواره عارضهای که جریان موجودیتهای مستقل را از میان شبکه قطع میکند چیزی که مسدود می کند یا جدا می سازد ستونهای سدی بلوکهای جامد زغال هستند که بین دو معدن یا بخشهای یک معدن برای جلوگیری از حوادث هجوم آب

barrier

سد ساحلی ، سد جزیره ای
میله ماسه ای (bar) که حتی به هنگام کشند بلند پوشیده نشده و بوسیله مردابی از ساحل جدا شده باشد ، سد جزیره ای میله ماسه ای (bar) که حتی به هنگام کشند بلند پوشیده نشده و بوسیله مردابی از ساحل جدا شده باشد

barrier beach

آثار انسداد

barrier effect

آثار انسداد

barrier effect|barrier effects|barrier effects

جزیره سدی
برآمدگی طویل و پستی از ماسه که به موازات ساحل است ، جزیره سدی برآمدگی طویل و پستی از ماسه که به موازات ساحل است

barrier island

دریاچه سدی

barrier lake

رسیف سدی ، رسیف های سدی ، ریف سدی ، مرجان سنگ ساحلی

barrier reef

ریف سدی ، مرجان سنگ ساحلی

barrier reef|barrier reefs|barrier reefs

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Fe ، Ni)2P
وجه تسمیه : ازنام Daniel M Barringer (1860-1929) مهندس معدن امریکایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe ، Ni)2P - وجه تسمیه : ازنام Daniel M Barringer (1860-1929) مهندس معدن امریکایی

barringerite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: MgCO3•2(H2O)
وجه تسمیه : از نام کوه های Barrington در استرالیا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: MgCO3•2(H2O) - وجه تسمیه : از نام کوه های Barrington در استرالیا

barringtonite

گل و لای ، مرداب

barro

هرم های نوک تیز وطبیعی که به صورت برآمدگی هائی پس از عمل فرسایش در خاک وزمین دیده می شود

barro ounes

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (CaNa)Mg3AlFe+++Si7AlO22(OH)2
وجه تسمیه : در جایی ثبت نشده ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (CaNa)Mg3AlFe+++Si7AlO22(OH)2 - وجه تسمیه : در جایی ثبت نشده

barroisite

زون دگرگونی باروین
یکی از باندهای دگرگونی در کمپلکسهای دگرگونی دینامیکی- حرارتی ناحیه ای ، که درجه دگرگونی آن به طور پیشرونده افزایش می یابد و بر اساس ظهور کانیهای شاخص کلریت ، بیوتیت ، آلماندین ، استارولیت ، کیانیت و سیلیمانیت مشخص شده است (tilley ، 1925) این توالی کلاسیک معمولترین نوع دگرگونی ناحیه ای است و توسط george barrow که در سال 1893 برای اولین بار زونهای دگرگونی ناحیه ای پیشرونده در منطقه grampian highlands کشور اسکاتلند را بررسی و نقشه برداری نمود ، نامگذاری شده است

barrovian metamorphic zone

زون دگرگونی باروین - یکی از باندهای دگرگونی در کمپلکسهای دگرگونی دینامیکی- حرارتی ناحیه ای ، که درجه دگرگونی آن به طور پیشرونده افزایش می یابد و بر اساس ظهور کانیهای شاخص کلریت ، بیوتیت ، آلماندین ، استارولیت ، کیانیت و سیلیمانیت مشخص شده است (tilley ، 1925) این توالی کلاسیک معمولترین نوع دگرگونی ناحیه ای است و توسط george barrow که در سال 1893 برای اولین بار زونهای دگرگونی ناحیه ای پیشرونده در منطقه grampian highlands کشور اسکاتلند را بررسی و نقشه برداری نمود ، نامگذاری شده است -

barrovian metamorphic zone|barrovian metamorphic|barrovian metamorphic|barrovian

حفرات موجود در رسوبات نرم در اثر حفاری موجودات ، فرغون ، خاک کش

barrow

سری سنگ های دگرگونی بارو ، سری بارووین

barrow series metamorphic

کوهستان های زنجیری وطویل که دارای پرتگاه است

bars

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb4(CO3)Cl6•(H2O)
وجه تسمیه : از نام Richard William Barstow (1947-1982) تاجر کانی انگلیسی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb4(CO3)Cl6•(H2O) - وجه تسمیه : از نام Richard William Barstow (1947-1982) تاجر کانی انگلیسی

barstowite

نگاه کنید به :bard

bart

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbFe++Ge3O8
وجه تسمیه : از نام Wolfgang Bartelke ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbFe++Ge3O8 - وجه تسمیه : از نام Wolfgang Bartelke

bartelkeite

خس وخاشاک ، در جنوب غرب :نهشته های طغیانی رودخانه ای را گویند

barthe

زمینی که پوشیده از گل های طاووسی ودرختچه وبوته می باشد

barto

بارتونیان ، بارتونین ، آشکوب دور ائوسن میانی ، 37 تا 41 3 میلیون سال پیش

bartonian

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K3Fe10S14
وجه تسمیه : از نام Paul B Barton ، Jr زمین شناس امریکایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K3Fe10S14 - وجه تسمیه : از نام Paul B Barton

bartonite

سازند باروت (پرکامبرین)
در پهنه رسوبی ساختاری البرز قرار دارد در محل بُرش الگو (17 کیلومتری جنوب باختری زنجان) شامل 714 متر شیل های رسی – سیلتی و ماسه ای دانه ریز ، بسیار میکادار به رنگ ارغوانی ، کمی سبز- خاکستری و سیاه است که میان لایه هایی از سنگ آهک و دولومیت حاوی چرت و استروماتولیت ، دارد دارای سنگواره هایی مانند biconulites sp ، استروماتولیت ها و دینوفلاژله ها ( آشکوب بوتومین ((botomian از کامبرین پیشین باشد )
دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز

barut formation

سازند باروت (پرکامبرین) در پهنه رسوبی ساختاری البرز قرار دارد در محل بُرش الگو (17 کیلومتری جنوب باختری زنجان) شامل 714 متر شیل های رسی – سیلتی و ماسه ای دانه ریز ، بسیار میکادار به رنگ ارغوانی ، کمی سبز- خاکستری و سیاه است که میان لایه هایی از سنگ آهک و دولومیت حاوی چرت و استروماتولیت ، دارد دارای سنگواره هایی مانند biconulites sp ، استروماتولیت ها و دینوفلاژله ها ( آشکوب بوتومین ((botomian از کامبرین پیشین باشد ) دیگر سازند های پهنه رسوبی ساختاری البرز

barut formation|barut|barut

مرکز سنگینی ، مرکز ثقل
محل مرکز توده مجموعه ای از اجسام barycenter جفت زمین ـ ماه ، در زیر سطح زمین قرار دارد؛ Barycenter منظومه شمسی که از درون خورشید تا نقطه 106×1 5 کیلومتر از Helio center خورشید که بر روی دایره ای که دارای میانگین طول 19 9 سال است ، تغییر می کند ، مرکز ثقل محل مرکز توده مجموعه ای از اجسام barycenter جفت زمین ـ ماه

barycenter

نوعی کانی سنگین ، نوعی کانی
فرمول شیمیایی: BaBe2Si2O7
وجه تسمیه : از معنای یونانی کلمه "heavy"به خاطر چگالی نسبی بالا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: BaBe2Si2O7 - وجه تسمیه : از معنای یونانی کلمه "heavy"به خاطر چگالی نسبی بالا

barylite

گروه باریلیت

barylites group

نوعی دایناسور ، باریونیکس به معنای سخت چنگال
تروپودی غیرعادی متعلق به سوپرخانواده اسپینوزارویدا با چنگالهایی بزرگی به طول 5/30 سانتیمتر روی هر دستش ، آرواره هایی بلند ، باریک و تمساح مانند با 96 دندان کوچک مضرسی بود طول این درنده حدود 5/9 مترو وزن آن بیش از 2 تن بود
زمان زیست : دوره کرتاسه پیشین( 125 میلیون سال قبل) ، باریونیکس به معنای سخت چنگال تروپودی غیرعادی متعلق به سوپرخانواده اسپینوزارویدا با چنگالهایی بزرگی به طول 5/30 سانتیمتر روی هر دستش ، باریک و تمساح مانند با 96 دندان کوچک مضرسی بود طول این درنده حدود 5/9 مترو وزن آن بیش از 2 تن بود زمان زیست : دوره کرتاسه پیشین( 125 میلیون سال قبل)

baryonyx

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Pb8Mn(Si2O7)3 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb8Mn(Si2O7)3

barysilite

سنگین کره
بخش درونی زمین در زیر لیتوسفر که شامل گوشته و هسته می شود ولی گاهی اوقات تنها به هسته یا گوشته زمین اطلاق می گردد
مقایسه کنید با: pyrosphere
این واژه مترادف است با centrosphere

barysphere

سنگین کره - بخش درونی زمین در زیر لیتوسفر که شامل گوشته و هسته می شود ولی گاهی اوقات تنها به هسته یا گوشته زمین اطلاق می گردد - مقایسه کنید با: pyrosphere - این واژه مترادف است با centrosphere -

barysphere|centrosphere|centrosphere

باریتین
ترکیب شیمیایی :BaSO4
با : BaO65 7% SO334 3% Sr ، Pb
سیستم تبلور:ارترومبیک
رده بندی: سولفات
رخ:عالی ، مطابق با سطح /001/ خوب ، مطابق با سطح /210/
جلا:شیشه ای ، صدفی
شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف
نوع سختی: شکننده
اشکال ظاهری:بلور ، آگرگات توده ای ، خاکی ، درخشان
ژیزمان:خیلی فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، چک و اسلواکی ، بریتانیای کبیر ، فرانسه ، رومانی ، امریکا ، مکزیک ، کانادا ، تونس و
رنگ کانی : بیرنگ ، سفید ، خاکستری ، زرد ، آبی ، قرمز ، قهوه ای
رنگ خاکه: سفید
تشابه کانی شناسی : کلسیت ، آراگونیت ، سلستین
پاراژنز :کلسیت ، فلوریت ، کوارتز
منشا تشکیل : هیدروترمال ، رسوبی ، ثانوی
شکل بلورها: ورقه ای ، پهن و کوتاه ، به ندرت منشور
محل پیدایش: رومانی
نام آن از کلمه یونانی barus به معنای سنگین گرفته شده است
سختی : 3 - 3 5
چگالی : 4 48 ، باریتین - ترکیب شیمیایی :BaSO4 - با : BaO65 7% SO334 3% Sr ، Pb - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: سولفات - رخ:عالی ، مطابق با سطح /210/ - جلا:شیشه ای ، صدفی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - نوع سختی: شکننده - اشکال ظاهری:بلور ، درخشان - ژیزمان:خیلی فراوان ; آلمان غربی و شرقی ، تونس و - رنگ کانی : بیرنگ ، قهوه ای - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : کلسیت ، سلستین - پاراژنز :کلسیت ، کوارتز - منشا تشکیل : هیدروترمال ، ثانوی - شکل بلورها: ورقه ای ، به ندرت منشور - محل پیدایش: رومانی - نام آن از کلمه یونانی barus به معنای سنگین گرفته شده است - سختی : 3 - 3 5 - چگالی : 4 48

barytine

باریتو کلسیت
فرمول شیمیایی :BaCa[CO3]2
درصد مواد: BaO51 56% CaO18 85% CO229 59%
سیستم تبلور: مونوکلینیک
رده بندی:کربنات
رخ:کامل
جلا: شیشه ای
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی:ترد
اشکال ظاهری :بلوری ، آگرگاتتوده ای ، دانه ای
ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، آلمان غربی و شرقی و سوئد
خواص شیمیایی : محلول در HCl
رنگ کانی : سفید ، زرد ، خاکستری ، متمایل به سبز
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :کلسیت ، باریت ، فلوئورین و غیره
منشا تشکیل :هیدروترمال
شکل بلورها: منشوری
محل پیدایش: چک و اسلواکی
لومینسانس سبز تیره دارد
نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است
سختی : 4
چگالی :3 66 ، باریتو کلسیت - فرمول شیمیایی :BaCa[CO3]2 - درصد مواد: BaO51 56% CaO18 85% CO229 59% - سیستم تبلور: مونوکلینیک - رده بندی:کربنات - رخ:کامل - جلا: شیشه ای - شفافیت: شفاف ، نیمه کدر - نوع سختی:ترد - اشکال ظاهری :بلوری ، دانه ای - ژیزمان : کمیاب ; انگلیس ، آلمان غربی و شرقی و سوئد - خواص شیمیایی : محلول در HCl - رنگ کانی : سفید ، متمایل به سبز - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :کلسیت ، فلوئورین و غیره - منشا تشکیل :هیدروترمال - شکل بلورها: منشوری - محل پیدایش: چک و اسلواکی - لومینسانس سبز تیره دارد - نام آن از ترکیب شیمیائی اش گرفته شده است - سختی : 4 - چگالی :3 66

barytocalcite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ba2Na3(Fe+++ ، Ti)3(Si2O7)2(O ، OH ، F)4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ba2Na3(Fe+++

barytolamprophyllite

ژرف دمانگار
گرماسنج ژرفنا (دستگاهی برای سنجش حرارت آب تا عمق 1800 متر) در اقیانوس شناسی ، دستگاهی که درجه حرارت آب را در ارتباط با عمق ثبت می کند
همچنین ببینید: Bathythermogram ، ژرف دمانگار گرماسنج ژرفنا (دستگاهی برای سنجش حرارت آب تا عمق 1800 متر) در اقیانوس شناسی ، دستگاهی که درجه حرارت آب را در ارتباط با عمق ثبت می کند همچنین ببینید: Bathythermogram

bathythermograph

چینهنگاری شیمیایی

chemicalstratigraphy|chemical stratigraph|chemical stratigraph

زمان نگار

chronograph

شیب نگار

clinograph

عکس مرکب
عکسی که از گردآوری عکس های مجزایی بوجود می آید که بوسیله لنزهای متعدد یک دوربین چند لنزی در نوردهی یا رخنمون هم زمان برداشت شده اند ، عکس مرکب عکسی که از گردآوری عکس های مجزایی بوجود می آید که بوسیله لنزهای متعدد یک دوربین چند لنزی در نوردهی یا رخنمون هم زمان برداشت شده اند

composite photograph

هیدروگراف مرکب

compound hydrograph

نمودار خطی رقومی (dlg)
فرمت نقشه های رقومی سازمان نقشه برداری آمریکا که برای توزیع نقشه های توپوگرافیکی به شکل برداری استفاده شده است فایل های رقومی ، محتوی فهرست مختصات نقاط توصیف گر عوارض خطی می باشد

digital line graph

هیدروگراف واحد بی بعد

dimensionless unit hydrograph

هیدروگراف رواناب مستقیم

direct runoff hydrograph

نمودار جهتمندی
الف ) پیاده کردن شدت نسبی در مقابل جهت یک موج لرزه ای برون سو ، مانند موجی که نتیجه یک بار جهت دار یا یک الگوی منشأ می باشد نتایج جهتمندی تداخل امواج از مولفه های متعدد الگو
ب) نقشه پاسخ نسبی الگوی ژئوفون یا منتجه جهت دار اختلاط می باشد ، نمودار جهتمندی الف ) پیاده کردن شدت نسبی در مقابل جهت یک موج لرزه ای برون سو ، مانند موجی که نتیجه یک بار جهت دار یا یک الگوی منشأ می باشد نتایج جهتمندی تداخل امواج از مولفه های متعدد الگو ب) نقشه پاسخ نسبی الگوی ژئوفون یا منتجه جهت دار اختلاط می باشد

directivity graph

منحنی آبگذری ، منحنی بده

discharge hydrograph

سیلاب نگار

flood hydrograph

هیدروگراف واحد لحظه ای زمین ریخت شناختی

geomorphological instantaneous unit hydrograph

نمودار

graph

شتاب نما ، شتاب نگار
(اقیانوس شناسی) موقعیت هندسی یک سر یک بردار در حالتی که سر دیگر آن در موضع شروع حرکت ثابت است چنین برداری که نشان دنده سرعت یک نقطه متحرک می‌باشد خصوصاً در اقیانوس شناسی و به منظور تشریح حرکات مارپیچی آهن Ekman و نیز حرکت متوسط چرخه جزر و مدی به کار می‌رود
(لرزه شناسی) مترادف نامتداول منحنی travel time ، شتاب نگار (اقیانوس شناسی) موقعیت هندسی یک سر یک بردار در حالتی که سر دیگر آن در موضع شروع حرکت ثابت است چنین برداری که نشان دنده سرعت یک نقطه متحرک می‌باشد خصوصاً در اقیانوس شناسی و به منظور تشریح حرکات مارپیچی آهن Ekman و نیز حرکت متوسط چرخه جزر و مدی به کار می‌رود (لرزه شناسی) مترادف نامتداول منحنی travel time

hodograph

تصویر افقی

horizontal photograph

هیدروگراف ، منحنی آبگذری برحسب زمان

hydrograph

بارش نگار
نوعی بارش سنج ، که میزان ریزش باران را بطور خودکار ثبت می کند ، بارش نگار نوعی بارش سنج

hyetograph

هیدروگراف شاخص

index hydrograph

هیدروگراف واحد لحظه ای_iuh

instantaneous unit hydrograph

نمودار نوسان سطح آب

limnograph

کشند نما ، جذر ومدنما ، دستگاه اندازه گیری جذر ومد دریا

marigraph

زلزله نگار مکانیکی

mechanical seismograph

میکرورادیوگراف (ریز پرتونگار)
تصویر ایجاد شده با استفاده از اشعه ایکس یا پرتوهای ناشی از یک منبع رادیواکتیو که بافت های بسیار ریز داخلی یک برش نازک تخت از نمونه بافت سخت شده را آشکار می سازند ، میکرورادیوگراف (ریز پرتونگار) تصویر ایجاد شده با استفاده از اشعه ایکس یا پرتوهای ناشی از یک منبع رادیواکتیو که بافت های بسیار ریز داخلی یک برش نازک تخت از نمونه بافت سخت شده را آشکار می سازند

microradiograph

تصویر فوتوگرافیک که تُنهای آن معکوس شده اند
فیلم ، صفحه یا کاغذی دارای تصویر معکوس شده ، تصویر فوتوگرافیک که تُنهای آن معکوس شده اند فیلم

negative photograph

عکس مایل

oblique photograph

گام نگار
دستگاهی که به صورت خودکار مسیر و مسافت طی شده توسط یک وسیله نقلیه را ثبت کرده و نقشه ای پیوسته از مسیر طی شده را (با استفاده از روشهای الکترونیک یا فوتوالکتریکی) بر روی کاغذ ، نمایش می دهد ، گام نگار دستگاهی که به صورت خودکار مسیر و مسافت طی شده توسط یک وسیله نقلیه را ثبت کرده و نقشه ای پیوسته از مسیر طی شده را (با استفاده از روشهای الکترونیک یا فوتوالکتریکی) بر روی کاغذ

odograph

عکس قایم

ortho photograph

نسخه فوتوگرافیک از عکس پرسپکتیو با تحریفات شکلی ناشی از کج شدن و حذف برجستگیها (پستیو بلندیها)

orthophotograph

رواناب نگار

overland flow hydrograph

دستگاه تغییر مقیاس نقشه ، نقشه نگار
وسیله ای که قادر به ارائه کپی هایی با مقیاسهای بزرگتر یا کوچکتر نسبت به نقشه یا تصویر اولیه است این دستگاه از چهار میله آویخته که در کنار یکدیگر یک متوازی الاضلاع تطبیق پذیر را شکل داده اند تشکیل شده ، به گونه ای که همزمان با حرکت یک سوزن بر روی طرح اولیه ، سوزن یا قلم دیگر ، کپی مورد نظر را رسم می کند این عنوان ، همچنین برای یک ابزار مکانیکی اضافی که بر روی دستگاه های ترسیم سه بعدی تعبیه شده و امکان ترسیم جزئیات نقشه با مقیاس مورد نظر را فراهم می کند ، به کار می رود ، نقشه نگار وسیله ای که قادر به ارائه کپی هایی با مقیاسهای بزرگتر یا کوچکتر نسبت به نقشه یا تصویر اولیه است این دستگاه از چهار میله آویخته که در کنار یکدیگر یک متوازی الاضلاع تطبیق پذیر را شکل داده اند تشکیل شده

pantograph

تصویر
تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی ، تصویر تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی

photograph

عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا 10000:1

photograph large scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس 12000: 1 تا 300000 : 1

photograph medium scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از 400000: 1

photograph small scale|photograph|photograph

عکس میکروسکوپی
بزرگنمایی عکاسی یک تصویر میکروسکوپی نظیر یک مقطع نازک سنگ‌شناسی ، یک نوع ریزنگار ، عکس میکروسکوپی بزرگنمایی عکاسی یک تصویر میکروسکوپی نظیر یک مقطع نازک سنگ‌شناسی

photomicrograph

باران سنج خودکار

pluviograph

قطب‌نگار
ابزاری برای تحلیل محلول‌ها توسط الکترولیز به کمک کاتد مرکب از قطرات جیوه در حال چکیدن ، قطب‌نگار - ابزاری برای تحلیل محلول‌ها توسط الکترولیز به کمک کاتد مرکب از قطرات جیوه در حال چکیدن

polarograph

نم نگار

psychograph

هر کدام از انواع متعدد فرورفتگی ها مشخصه کوچک و واضح یا گودال هایی بر روی سطح شخانه ها که بشدت شبیه اثرات سرانگشت در گل نرم است این فرورفتگی ها چند ضلعی ، گرد و بادامی شکل یا بیضوی هستند قطر آنها از چند میلی متر تا چندین سانتی متر متغیر است - مترادف: pezograph ، piezoglypt

regmaglypt|piezoglypt|piezoglypt|pezograph

لرزه نگار ، لرزه نگار
وسیله ای است که برای مطالعه ضربات و نوسانات حاصل از زلزله استفاده می شود ، لرزه نگار - وسیله ای است که برای مطالعه ضربات و نوسانات حاصل از زلزله استفاده می شود

seismograph

ترموگراف
در اندازه گیری درجه حرارت ، از تغییر طول فلزات یا حجم مایعات و یا تغییر مقاومت الکتریکی هادی ها استفاده می شود که بعضی از دستگاه ها مقادیر اندازه گیری شده را ثبت نموده که دما نگار یا ترموگراف نامیده می شوند ، ترموگراف - در اندازه گیری درجه حرارت

thermograph

گراف واحد

unit graph

هیدروگراف واحد

unit hydrograph

عکس هوایی گرفته شده با محور نوری دوربین عمود بر سطح مبنای کره زمین

vertical aerial photograph

عکس قائم
عکس هوایی که وقتی تهیه شده که محور دوربین عمودی یا مقدار ممکن در هواپیما می باشد (دوربین مستقیماً به سمت پایین منظم شده باشد) مقایسه شود با: عکس مایل قائم ، عکس قائم - عکس هوایی که وقتی تهیه شده که محور دوربین عمودی یا مقدار ممکن در هواپیما می باشد (دوربین مستقیماً به سمت پایین منظم شده باشد) مقایسه شود با: عکس مایل قائم

vertical photograph

لرزه نگار

vibrograph

هیدروگراف واحد لحظه ای تابع عرض _ wfiuh

width function instantaneous unit hydrograph

طیف نگاری که توسط اشعه ایکس کار میکند

x ray spectrograph

طیف نگار پرتو ایکس
دستگاهی برای تولید ، ثبت و تحلیل طیف پرتو ایکس توسط بازتاب پرتوهای ایکس از یک نمونه معلوم ، و اندازه گیری زاویه پراش و بنابراین تعیین کردن طول موج های پرتوهای ایکس برخی اوقات طیف سنج پرتو ایکس خوانده می شود ، طیف نگار پرتو ایکس - دستگاهی برای تولید

x-ray spectrograph

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی نمودار میله ای

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نمودار میله ای

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما