معادل انگلیسی شکستگی هلالی
یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) ا

زمين شناسی
شکستگی هلالی
یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) از یک خراشیدگی سطح سنگهای یخرفتی این نشان به سمت جهتی محدب است که از آن جهت یخ حرکت کرده است (نقاط شاخی که در جهت حرکت یخ است) و از یک شکستگی منفرد بدون از بین بردن هیچ سنگی تشکیل شده است مقایسه شود با: شکستگی ماه مانند ، گوژ هلالی ، مترادف: شکاف یا درز هلالی ، شکستگی هلالی یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) از یک خراشیدگی سطح سنگهای یخرفتی این نشان به سمت جهتی محدب است که از آن جهت یخ حرکت کرده است (نقاط شاخی که در جهت حرکت یخ است) و از یک شکستگی منفرد بدون از بین بردن هیچ سنگی تشکیل شده است مقایسه شود با: شکستگی ماه مانند
crescentic fracture
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شکستگی هلالی
یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) ا
شکستگی ، شکست ، شکست
اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها

در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی)

در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند

در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا

در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند

در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم
مقایسه شود با:[flow [expstruc
مترادف: rupture

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن