معادل انگلیسی شکستگی ناهموار یک نوع معمول شکستگی کانی که مضرس و نامنظم است

زمين شناسی

شکستگی ناهموار یک نوع معمول شکستگی کانی که مضرس و نامنظم است

uneven fracture

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شکستگی ناهموار یک نوع معمول شکستگی کانی که مضرس و نامنظم است

شکستگی درخشان وجلادار

brilliant fracture

شکنندگی ، شکستن از تردی ، ترد شکنی

brittle fracture

شکستگی روشن

clean fracture

شکستگی صدفی ، دارای سطح شکستگی صدفی

conchoidal fracture

شکستگی ضربه ای
یکی از سیستم های شکستگی در دانه های منفرد یک سنگ دگرگونی برخوردی که معمولاً نسبت به سطح دانه شعاعی هستند و در رابطه با / وابسته به همبری ها در دانه های مجاور می باشند این ها ظاهراً بوسیله همبری های شدید دانه به دانه در مراحل اولیه مسیر یک موج ضربه ای و همچنین در نتیجه تنش های کششی موازی با سطوح دانه های ضربه زننده بوجود می آیند (کیفر 1971) ، شکستگی ضربه ای یکی از سیستم های شکستگی در دانه های منفرد یک سنگ دگرگونی برخوردی که معمولاً نسبت به سطح دانه شعاعی هستند و در رابطه با / وابسته به همبری ها در دانه های مجاور می باشند این ها ظاهراً بوسیله همبری های شدید دانه به دانه در مراحل اولیه مسیر یک موج ضربه ای و همچنین در نتیجه تنش های کششی موازی با سطوح دانه های ضربه زننده بوجود می آیند (کیفر 1971)

concussion fracture

شکستگی مخروطی شکل

conicial fracture

شکستگی هلالی
یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) از یک خراشیدگی سطح سنگهای یخرفتی این نشان به سمت جهتی محدب است که از آن جهت یخ حرکت کرده است (نقاط شاخی که در جهت حرکت یخ است) و از یک شکستگی منفرد بدون از بین بردن هیچ سنگی تشکیل شده است مقایسه شود با: شکستگی ماه مانند ، گوژ هلالی ، مترادف: شکاف یا درز هلالی ، شکستگی هلالی یک اثر هلالی به شکل شکاف هذلولی شکل با اندازه ای بزرگتر (تا 12-10 سانتی متر طول) از یک خراشیدگی سطح سنگهای یخرفتی این نشان به سمت جهتی محدب است که از آن جهت یخ حرکت کرده است (نقاط شاخی که در جهت حرکت یخ است) و از یک شکستگی منفرد بدون از بین بردن هیچ سنگی تشکیل شده است مقایسه شود با: شکستگی ماه مانند

crescentic fracture

شکستگی متقاطع
یک ساختار درزه کوچک مقیاس که بین درزه های حاشیه ای بوجود می آید ، شکستگی متقاطع یک ساختار درزه کوچک مقیاس که بین درزه های حاشیه ای بوجود می آید

cross fracture

سطح شکست کدر ، شکستگی کدر و مات

dull fracture

شکستگی صاف ، هموار

even fracture

شکستگی کششی
شکستگی ای که عمود بر جهت بزرگترین تنش و موازی با جهت فشردگی ایجاد می شود یک شکستگی کششی نیز ببینید: درزه کششی شکاف کششی ، شکستگی کششی شکستگی ای که عمود بر جهت بزرگترین تنش و موازی با جهت فشردگی ایجاد می شود یک شکستگی کششی نیز ببینید: درزه کششی شکاف کششی

extension fracture

شکستگی پر مانند
مترادف ناارجح برای ساختمان پرشکل با وجود اینکه این اصطلاح ، اولیه بوده و استفاده آن ممکن است منجر به ابهام یا درزه پر مانند شود ، شکستگی پر مانند مترادف ناارجح برای ساختمان پرشکل با وجود اینکه این اصطلاح

feather fracture

شکستگی فیبری شکل

fibrous fracture

شکستگی ، شکست ، شکست
اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها

در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی)

در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند

در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا

در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند

در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم
مقایسه شود با:[flow [expstruc
مترادف: rupture

fracture

شکستگی دانه ای

granular fracture

شکستگی شکافی

hackly fracture

شکستگی صفحه ای

lamellated fracture

شکستگی متورق

laminar fracture

شکستگی بریدگی باز
رجوع شود به gash fracture ، شکستگی بریدگی باز رجوع شود به gash fracture

open gash fracture

شکستگی رهایی
شکستگی که به عنوان نتیجه آزادسازی تنش در یک جهت ویژه ایجاد می شود این اصطلاح بطور کلی برای شکستگی استفاده می شود که زمانی تشکیل می گردد که تنش اصلی حداکثری به مقدارکافی کاهش یابد که تبدیل به تنش اصلی حداقل شود شکستگی ، یک شکستگی کششی است که عمود بر جهت تنش اصلی حداکثر آن زمان ، جهت یافته است ، شکستگی رهایی - شکستگی که به عنوان نتیجه آزادسازی تنش در یک جهت ویژه ایجاد می شود این اصطلاح بطور کلی برای شکستگی استفاده می شود که زمانی تشکیل می گردد که تنش اصلی حداکثری به مقدارکافی کاهش یابد که تبدیل به تنش اصلی حداقل شود شکستگی

release fracture

شکستگی حلقوی ، گسل حلقوی

ring fracture

شکست برشی ، ترک برشی

shear fracture

شکستگی استخوانی
ویژگی که توسط کانی ها یا سنگهای ویژه از شکستگی و شکستن به قطعات بلند مانند تراشه های چوب ، نشان داده می شود ، شکستگی استخوانی - ویژگی که توسط کانی ها یا سنگهای ویژه از شکستگی و شکستن به قطعات بلند مانند تراشه های چوب

splintery fracture

شکستگی مومی شکل

waxy fracture

منطقه شکستگی
در یخچال شناسی: بخش بیرونی و مستحکم (سخت) یک یخچال که در آن یخ بسیار بیشتر شکسته است

مقایسه شود با: ناحیه جریان (یخچال شناسی)
، منطقه شکستگی - در یخچال شناسی: بخش بیرونی و مستحکم (سخت) یک یخچال که در آن یخ بسیار بیشتر شکسته است - - مقایسه شود با: ناحیه جریان (یخچال شناسی) -

zone of fracture

زون شکستگی سنگ
ناحیه شکستگی (درون کره زمین) ، زون شکستگی سنگ - ناحیه شکستگی (درون کره زمین)

zone of rock fracture

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی شکستگی ناهموار یک نوع معمول شکستگی کانی که مضرس و نامنظم است

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شکستگی ناهموار یک نوع معمول شکستگی کانی که مضرس و نامنظم است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما