معادل انگلیسی یک روش پایه برداری معدنکاری که در آن هیچ لنگه زغالی باقی نمی ماند

زمين شناسی

یک روش پایه برداری معدنکاری که در آن هیچ لنگه زغالی باقی نمی ماند

open end pillaring

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی یک روش پایه برداری معدنکاری که در آن هیچ لنگه زغالی باقی نمی ماند

نیروگاه سطحی

open air power plant

خلیج باز ، تورفتگی دریا بین دو دماغه ، حوضچه فرادست ، حوضچه باز ، شاخابه باز ، خلیج باز

ساختار مضرسی در میان دو ارتفاع یا دو دماغه که به قدری وسیع و باز است که امواج موجود در مرکز آن ، ارتفاعی مشابه با ارتفاع امواج بخشی از دریای آزاد که در مجاورت آنها قرار دارد ، دارند ، یک خلیج کوچک و باز

open bay

حوضچه فرادست ، حوضچه باز ، شاخابه باز ، خلیج باز - - ساختار مضرسی در میان دو ارتفاع یا دو دماغه که به قدری وسیع و باز است که امواج موجود در مرکز آن ، ارتفاعی مشابه با ارتفاع امواج بخشی از دریای آزاد که در مجاورت آنها قرار دارد ، دارند ، یک خلیج کوچک و باز -

open bay|forebay|forebay

یخ باز حفره
یخ حاصل از تقطیر بخار آب در یک ترک یا حفره با زمینی ، که از همه نظر جز رشد بلورهای یخی در حفرات (در عوض سطح) مشابه شبنم یخ زده است چنین یخی در ترکهای حاصل از انقباض دمایی و نیز حفرات حاصل از معدنکاری در لایه همیشه منجمد خاک ، دیده می شود ، یخ باز حفره یخ حاصل از تقطیر بخار آب در یک ترک یا حفره با زمینی

open cavity ice

کانال روباز

open channel

جریان با سطح آزاد

open channel flow

دریچه کانال رو باز

open channel gate

شهر باز ، شهر بدون دفاع ، ناحیه مرکزی شهری ، مرکز شهری که دشمن بنابر درخواست موافقت می کند که از تهاجم یا ادامه عملیات تعرضی به آن ناحیه خودداری نماید ولی معمولاً دشمن می تواند بدون درگیری وبرخوردی آنرا به اشغال خود در آورد

open city

ساحل باز
ساحلی که بدون هیچ گونه حفاظ یا فاصله ای در معرض برخورد با امواج و جریانات دریایی قرار دارد ، ساحل باز ساحلی که بدون هیچ گونه حفاظ یا فاصله ای در معرض برخورد با امواج و جریانات دریایی قرار دارد

open coast

باطلاق نمکی که به موازات ساحل باز قرارگرفته است

open coast marsh

حفاری رو باز

open cut

معدن روباز ، استخراج مواد معدنی از حفره های روباز

open cut mining

استخراج به روش روباز
دراین روش استخراج ، به منظوربازکردن کانسار روباره برداشته شده وبه خاکریزمنتقلمی شود عملیات باطله برداری واستخراج ماده معدنی ازروی یک یاچندپله انجام میگیرد استخراج یک کانسارضخیم مانندیک کانسارفلزی مستلزم ایجادپله های زیادی است که درنهایت گودالی به شکل مخروط ناقص معکوس درزمین ایجادمیکند

open cut minning

استخراج به روش روباز دراین روش استخراج ، به منظوربازکردن کانسار روباره برداشته شده وبه خاکریزمنتقلمی شود عملیات باطله برداری واستخراج ماده معدنی ازروی یک یاچندپله انجام میگیرد استخراج یک کانسارضخیم مانندیک کانسارفلزی مستلزم ایجادپله های زیادی است که درنهایت گودالی به شکل مخروط ناقص معکوس درزمین ایجادمیکند

open cut minning|minning|minning

نهر روباز

open ditch

زهکس روباز

open drain

چاه ته باز ، چاهی که تمام جدار آن باستثنای قسمت تحتانی که مشبک شده است بوسیله لوله فولادی پوشیده شده باشد ، چاه ته باز
چاهی که تمام جدار آن باستثنای قسمت تحتانی که مشبک شده است بوسیله لوله فولادی پوشیده شده باشد ، چاه ته بازچاهی که تمام جدار آن باستثنای قسمت تحتانی که مشبک شده است بوسیله لوله فولادی پوشیده شده باشد

open end well

گسل باز ، گسلی که دیواره های آن از یکدیگر جدا شده وبوسیله توده رسی یا برش پر شده باشد

open fault

جریان باز ، جریان آزاد

open flow

سامانه انحراف آزاد یا روباز

open flow diversion system

آزمایش چاه باز

open flow test

مجرای روباز ، مجرای سرباز

open flume

چین باز ، نوعی چین که یال های آن با زاویه بزرگی از هم دور می شوند

open fold

دیسه باز
یک فرم بلورین که وجوه آن ، در کنار یکدیگر ، فضایی بسته و محصور را به وجود نیاورده اند ، مانند یک منشور سه وجهی
مقایسه شود با: closed form ، دیسه باز یک فرم بلورین که وجوه آن ، مانند یک منشور سه وجهی مقایسه شود با: closed form

open form

شکستگی بریدگی باز
رجوع شود به gash fracture ، شکستگی بریدگی باز رجوع شود به gash fracture

open gash fracture

دانه بندی تو خالی ، دانه بندی باز

open graded

سنگدانه با دانه بندی باز

open graded aggregate

چاه باز ، چاه بدون لوله جداری

open hole

یخ باز
(الف) یخی که به گونه ای خرد شده که امکان عبور وسایل شناور از میان آن فراهم است (ب) یخ شکسته ، یخ باز (الف) یخی که به گونه ای خرد شده که امکان عبور وسایل شناور از میان آن فراهم است (ب) یخ شکسته

open ice

دریاچه باز ، دریاچه ای که دارای دررو باشد

open lake

ساحلی که مستقیماً در مقابل حملات امواج وجریان های دریائی قرار گرفته باشد

open oceanic

یختوده باز
یختود یا پهنه یخی گسترده ای که حدود 10/4 تا 10/6 کل دریا را پوشانده و حاوی ترکها و شکافهای بزرگ بسیاری است ، به گونه ای که تخته یخهای شناور تشکیل دهنده آن ، با یکدیگر در تماس نمی باشند
نیز ببینید: broken ice ، scattered ice ، یختوده باز یختود یا پهنه یخی گسترده ای که حدود 10/4 تا 10/6 کل دریا را پوشانده و حاوی ترکها و شکافهای بزرگ بسیاری است ، با یکدیگر در تماس نمی باشند نیز ببینید: broken ice

open pack ice

تخلخل باز ، روزنه باز

open pore

فشار جریان گاز

open pressure

سنگ باز ، سنگ روباز
هر چینه ای که تخلخل یا فضاهای موجود در آن به حدی است که قادر به جذب و حفظ مقادیر نسبتاً زیاد آب در آنها و یا در امتداد طبقات خود است ، سنگ روباز هر چینه ای که تخلخل یا فضاهای موجود در آن به حدی است که قادر به جذب و حفظ مقادیر نسبتاً زیاد آب در آنها و یا در امتداد طبقات خود است

open rock

ماسه باز

open sand

تخته بندی غیر پیوسته

open sheeting

سپرباز
دراین سیستم جلوی سپر ، فضای آزاد وجود دارد که فقط به وسیله قید و مهارهای موجود به حجره هایی تقسیممی شود این شیوه درزمینهایی به کارگرفتهمی شودکه به اندازه کافی سفت ومحکم هستندو در برابر سپر ریزش ن می کنند این سیستم رامی توان درهوای آزاد و یا تحت هوای فشرده به کار برد ، سپرباز دراین سیستم جلوی سپر

open shield

ساختار باز
یک ساختار زمین شناسی که در صورتی که بر روی نقشه های توپوگرافی (با استفاده از خطوط تراز) ارائه شود ، توسط خطوط تراز بسته ای ، محصور نمی شود
متضاد: closed structure ، ساختار باز یک ساختار زمین شناسی که در صورتی که بر روی نقشه های توپوگرافی (با استفاده از خطوط تراز) ارائه شود ، محصور نمی شود متضاد: closed structure

open structure

سیستم شیمیائی باز ، سیستم شیمیائی که مواد یا به آن اضافه یا از آن کم می شود ، سامانه باز
هر سیستمی دارای مرزی است که در آن تبادل انرژی و ماده صورت می گیرد

در مناطق یخزده: حالتی از انجماد لایه های زمین که در آن آب اضافی در لایه های منجمد تجمع کرده است این آب می تواند در اثر فرآیندهایی چون نفوذ یا حرکات موئینه به بخش مورد نظر رسیده باشد مثالهایی از این دست در قسمتهایی از گرینلند شرقی ، به چشم می خورند

در شیمی: یک سیستم شیمیایی که طی واکنشهای انجام شده در آن ، موادی به آن اضافه شده و یا از آن کسر می شوند
مقایسه شود با: closed system

open system

سامانه باز - هر سیستمی دارای مرزی است که در آن تبادل انرژی و ماده صورت می گیرد - - در مناطق یخزده: حالتی از انجماد لایه های زمین که در آن آب اضافی در لایه های منجمد تجمع کرده است این آب می تواند در اثر فرآیندهایی چون نفوذ یا حرکات موئینه به بخش مورد نظر رسیده باشد مثالهایی از این دست در قسمتهایی از گرینلند شرقی ، به چشم می خورند - - در شیمی: یک سیستم شیمیایی که طی واکنشهای انجام شده در آن ، موادی به آن اضافه شده و یا از آن کسر می شوند - مقایسه شود با: closed system -

open system|open systems|open systems

پیمایش باز

open traverse

دره باز ، دره ای که مسیر طولی آن مستقیم بوده یا دارای انحنای خیلی کم می باشد

open valley

تیر مشبک

open web beam

تیر مشبک فرعی

open web joint

چاه باز ، چاه دهانه گشاد ، چاهی که قطر آن بیشتر از یک متر بوده ویک نفر بتواند به آسانی در آن حفاری کرده تابسطح آب زیرزمینی برسد ، چاه سرباز

open well

قلوه آبله گون
قلوه سنگ یا ریگی با حفرات خالی و پر نشده ، قلوه آبله گون قلوه سنگ یا ریگی با حفرات خالی و پر نشده

open work

استخراج معدن روباز
استخراج یک ماده کانی ، معمولا زغال ، لینیت یا سنگ آهن ، در محلی که ذخایر معدنی در نزدیکی سطح زمین قرارگرفته و از گسترش قابل ملاحظه ای برخوردار است ، استخراج معدن روباز استخراج یک ماده کانی

opencast

معدنکاری روباز ، استخراج روباز
رجوع شود به opencut mining

opencast mining

معدنکاری روباز ، استخراج روباز رجوع شود به opencut mining

opencast mining|opencut mining|opencut mining

مانداب ساحل باز
یک تالاب یا مرداب نمکی که در امتداد یک ساحل باز شکل گرفته است
مقایسه شود با: coastal marsh

open-coast marsh

مانداب ساحل باز یک تالاب یا مرداب نمکی که در امتداد یک ساحل باز شکل گرفته است مقایسه شود با: coastal marsh

open-coast marsh|marsh|marsh|open coast

معدنکاری روباز ، استخراج روباز
معدنکاری سطحی که در آن ، با حذف روباره ها به سنگ ارزشمند دسترسی پیدا می کنند زغالسنگ ، و بسیاری از کانه های فلزی و نیز کانیهای غیرفلزی (مانند آهن و مس) ، بدین روش ، استخراج می شوند مقایسه شود با: quarrying مترادف: openpit mining ، opencast mining ، strip mining

opencut mining

معدنکاری روباز ، استخراج روباز معدنکاری سطحی که در آن ، با حذف روباره ها به سنگ ارزشمند دسترسی پیدا می کنند زغالسنگ ، و بسیاری از کانه های فلزی و نیز کانیهای غیرفلزی (مانند آهن و مس) ، بدین روش ، استخراج می شوند مقایسه شود با: quarrying مترادف: openpit mining ، opencast mining ، strip mining

opencut mining|strip mining|strip mining|opencast mining|openpit mining

دهانه ورودی ، بازشو ، بازشدگی ، درگاهی

opening

مرحله بازشدگی

opening stage

ساختار بازچیده ()
یک ساختار بلورین که کره های متشکل آن در قالب آرایش ارتوگونال به گونه ای در کنار هم چیده شده اند که هر کره در تماس با کره دیگر است
مقایسه شود با: closed-packed structure ، ساختار بازچیده () یک ساختار بلورین که کره های متشکل آن در قالب آرایش ارتوگونال به گونه ای در کنار هم چیده شده اند که هر کره در تماس با کره دیگر است مقایسه شود با: closed-packed structure

open-packed structure

معدنکاری روباز ، استخراج روباز
رجوع شود به opencut miming ، استخراج روباز رجوع شود به opencut miming

openpit mining

ساختار فضای باز
ساختاری که در اثر تمرکز موصفی یا کلی رسوبات و یا سیمان در سنگهای کربناته ، در آنها دیده می شود ، ساختار فضای باز ساختاری که در اثر تمرکز موصفی یا کلی رسوبات و یا سیمان در سنگهای کربناته

open-space structure

یک مکان استخراج معدنی رو باز و شبیه به یک quarry که به کمک شکل امتداد یافته تر و جوانب شیبدار مشخص می شود

openwork

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی یک روش پایه برداری معدنکاری که در آن هیچ لنگه زغالی باقی نمی ماند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی یک روش پایه برداری معدنکاری که در آن هیچ لنگه زغالی باقی نمی ماند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما