معادل انگلیسی سامانه های عضوی
بخشی از بدن که انجام دهنده فعالیتی خاص است ، سامانه های عضوی بخشی از بدن که انج

زمين شناسی
سامانه های عضوی
بخشی از بدن که انجام دهنده فعالیتی خاص است ، سامانه های عضوی بخشی از بدن که انجام دهنده فعالیتی خاص است
organ systems
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سامانه های عضوی
بخشی از بدن که انجام دهنده فعالیتی خاص است ، سامانه های عضوی بخشی از بدن که انج

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن