معادل انگلیسی میله گستره
یک شاخص ترازیابی فلزی یا چوبی که در مقطع گرد شده یا هشت گوش است و طول 8 – 6 فوتی دار

زمين شناسی
میله گستره
یک شاخص ترازیابی فلزی یا چوبی که در مقطع گرد شده یا هشت گوش است و طول 8 – 6 فوتی دارد و قطر آن 1 اینچ یا کمتر است و با یک در پوش فلزی نوک تیز متناسب شده و معمولا با نوارهای یک فوتی رنگهای متناوب سفید و قرمز رنگ می شود و برای هدفگیری نقاط و خطوط در پیمایش یا برای نشان دادن موقعیت یک نقطه زمینی کاربرد دارد
مترادف: range pole و lining pole ، شاخص خطی ، شاخص دید ، میله گستره - یک شاخص ترازیابی فلزی یا چوبی که در مقطع گرد شده یا هشت گوش است و طول 8 – 6 فوتی دارد و قطر آن 1 اینچ یا کمتر است و با یک در پوش فلزی نوک تیز متناسب شده و معمولا با نوارهای یک فوتی رنگهای متناوب سفید و قرمز رنگ می شود و برای هدفگیری نقاط و خطوط در پیمایش یا برای نشان دادن موقعیت یک نقطه زمینی کاربرد دارد - مترادف: range pole و lining pole
range rod
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی میله گستره
یک شاخص ترازیابی فلزی یا چوبی که در مقطع گرد شده یا هشت گوش است و طول 8 – 6 فوتی دار
میل مهار ، مهار
anchor rod
شاتون ها یا میله های اتصال این میله ها واسطه های اتصال میان سرو موتورهای توربین و بازوهای رینگ محرک دریچه های هادی توربین می باشند
connecting rods|connecting rod|connecting rod
میله شیب دار ، عصای آب یاب
dipping rod
عصای آب یاب – عصای معدن یاب
به طور سنتی ، یک تکه چوب شاخه دار عصا مانند که از درخت بید یا سایر گیاهان آب دوست کنده شده است و در عمل آب یابی یا معدن یابی استفاده می شود این عصا ظاهراً وقتی که بر روی یک توده آب زیر زمینی یا یک کانسار نگه داشته شود به شدت به سمت پائین میل می کند و در نتیجه ، حضور این مواد را آشکار می سازد
مترادف : عصای جادوگری – عصای جنبان – عصای آب یاب یا معدن یاب – عصای معدنی – عصای فرورونده – ترکه – گمانه زن(dowser) –
مقایسه شود با : جادوگر آب ، پیدا کننده آب ، عصای آب یاب – عصای معدن یاب به طور سنتی ، حضور این مواد را آشکار می سازد مترادف : عصای جادوگری – عصای جنبان – عصای آب یاب یا معدن یاب – عصای معدنی – عصای فرورونده – ترکه – گمانه زن(dowser) –مقایسه شود با : جادوگر آب
divining rod
چوب آب یاب عصای آب یاب یا معدن یاب
dowsing rod
لوله مته ، میله حفاری
از اجزاء سازنده مته می باشد جنس میله مته ازفولادکربن دارمی باشد بدین جهت درمقابل خراشیدگی مقاوم است علاوه براین میله درمقابل خستگی وخمش نیزمقاومت میکند ، میله حفاری از اجزاء سازنده مته می باشد جنس میله مته ازفولادکربن دارمی باشد بدین جهت درمقابل خراشیدگی مقاوم است علاوه براین میله درمقابل خستگی وخمش نیزمقاومت میکند
drill rod
میله حفاری ، لوله حفاری
drilling rod
مته رابط
برای انتقال چرخش به سرمته ، انتقال هوای فشرده باآب یا هردوبه دستگاه ضربه زن به کارگرفتهمی شود این لوله ها توخالی می باشندودارای شیارهای نروماده دردوانتهای خودهستند لذا بدون کوپلینگ قابل اتصال به یکدیگرند طولشان حدود3متروقطرشان برحسب مورداستعمال تغییرمیکند
، مته رابط برای انتقال چرخش به سرمته ، انتقال هوای فشرده باآب یا هردوبه دستگاه ضربه زن به کارگرفتهمی شود این لوله ها توخالی می باشندودارای شیارهای نروماده دردوانتهای خودهستند لذا بدون کوپلینگ قابل اتصال به یکدیگرند طولشان حدود3متروقطرشان برحسب مورداستعمال تغییرمیکند
extension rod
در رده بندی خاک اداره کشاورزی آمریکا ، یک زیر رده از خاک از روی خاک اسپودسل که دارای نسبت آهن عنصری به کربن آلی ، حداقل برابر 6 است
ferrod
سیم جوش ، مفتول جوش
filler rod
میله آهنی یا چوبی که نیروی حرکتی را از ماشین به پمپها منتقل می کند
flat rod
میله آهنی یا چوبی که قدرت را از یک ماشین به مجموعه پمپی منتقل می کند
flatrod
میله قوزکننده
درقسمت تاج تونل که تمایل به نشست داردتوصیهمی شود که درهرحلقه جدیدی که نصبمی شود ، یک میله قوزکننده به طورافقی نصب گردد تا فشارهای موثربرحلقه ، متعادل شود ، میله قوزکننده درقسمت تاج تونل که تمایل به نشست داردتوصیهمی شود که درهرحلقه جدیدی که نصبمی شود
hog rod
چوب درجه بندی شده ، برای اندازه گیری مسافت بین دو نقطه در روی سطح زمین ، چوب درجه بندی شده
برای اندازه گیری مسافت بین دو نقطه در روی سطح زمین ، چوب درجه بندی شده برای اندازه گیری مسافت بین دو نقطه در روی سطح زمین
level rod
سطح مبنا ، مبنای ترازیابی ، میر
levelling staff|levelling rod|levelling rod
چوب معدنی چوب پیشگویی
mineral rod
گستره ، بازه ، محدوده ، حیطه
در آب شناسی ، یک خط تعیین شده یا واضح یا مسیری را گویند که موقعیت آن مشخص است و در امتداد آن ، گمانه زنی ها در یک پیمایش هیدروگرافی انجام می شود
در چینه شناسی ، محدوده چینه شناسی
در بوم شناسی ، ناحیه جغرافیایی که در آن یک زیستمند یا گروهی از زیستمندان توزیع شده اند در بوم شناسی مترادف: توزیع یا پراکندگی
در زمین شناسی اقتصادی ، ناحیه ای که در آن یک سازند کانی دار برون زد دارد؛ مثلا گستره آهن و گستره مس ناحیه lake Superior یک کمربند کانی را گویند
در زمین ریخت شناسی ، الف) یک رشته کوه همچنین خطی از تپه ها با ارتفاع نسبتا کم ب) اصطلاحی که برخی اوقات در استرالیا برای یک کوه منفرد استفاده می شود ج) یک محدوده یا کشور کوهستانی این اصطلاح معمولا بصورت جمع کاربرد دارد ، حیطه - در آب شناسی ، گمانه زنی ها در یک پیمایش هیدروگرافی انجام می شود - در چینه شناسی ، محدوده چینه شناسی - در بوم شناسی ، ناحیه جغرافیایی که در آن یک زیستمند یا گروهی از زیستمندان توزیع شده اند در بوم شناسی مترادف: توزیع یا پراکندگی - در زمین شناسی اقتصادی ، ناحیه ای که در آن یک سازند کانی دار برون زد دارد؛ مثلا گستره آهن و گستره مس ناحیه lake Superior یک کمربند کانی را گویند - در زمین ریخت شناسی
range
رشته کوه ، رشته
range (geol)
نمودار دامنه
نموداری که برای یک ناحیه جغرافیایی مشخص ، زون گسترش محلی (معمولا درون اوج) هم تاکسون فسیلی چشمگیر وابسته به جنس ها و گونه ها را ثبت می کند ، نمودار دامنه - نموداری که برای یک ناحیه جغرافیایی مشخص
range chart
مسافت یاب
یک مسافت سنج یا دوربین مسافت سنج که برای یافتن فاصله از یک نقطه خاص مشاهده سایر نقاطی که در آنها ، هیچ دستگاهی قرار داده نشده است ، طراحی شده است این دستگاه از اصل اختلاف منظر استفاده می کند و معمولا به منظور ارائه حل مکانیکی سریع یک مثلث که هدف در راس آن و مسافت یاب در یک گوشه قاعده آن قرار دارد ، ساخته می شود نیز ببینید: دوریاب ، مسافت یاب - یک مسافت سنج یا دوربین مسافت سنج که برای یافتن فاصله از یک نقطه خاص مشاهده سایر نقاطی که در آنها
range finder
نقطه میانی گستره ، رجوع شود به midrange
range midpoint
سلسله کوه ، رشته کوه
range of mountain
سلسله کوه ، رشته کوه
range of mountain|chain of mountain|chain of mountain
زون همپوشانی گسترشی
میان بازه ، میان گستره زون برخوردی همپوشان ، زون همپوشانی گسترشی - میان بازه
range overlap zone
قطب گستره
یک شاخص گستره یا برد
مترادف: ranging pole ، قطب گستره - یک شاخص گستره یا برد - مترادف: ranging pole
range pole
زون گسترشی
یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN)
نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی
مترادف: acrzone ، زونیت ، زون گسترشی - یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN) - نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی - مترادف: acrzone
range zone
میله ، شاخص ، میر ، میله مدرج نقشه برداری ، میله مساحی

در دیرین شناسی: الف) یک اسکلریت طویل هولوتارین را گویند که دارای مقطع عرضی مدور ، یک یا چند محور و یک چشم در انتهای خود می باشد
ب) بخشی از یک هتروکوکولیت را گویند که دارای دو بعد کوتاه و یک بعد بزرگ و بلند می باشد
ج) یک بخش نازک استوانه ای یا هرمی اسکلتی در آرکئوسیاتیدها را گویند که معمولاً بصورت شعاعی ، جهت یافته است

در رسوب شناسی: یک ذره رسوبی میله مانند یا بلند که در رده بندی زینگ اینگونه تعریف شده که دارای نسبت عرض به طول کمتر از 3/2 و نسبت ضخامت به عرض بیشتر از 3/2 می باشد مترادف: roller

در پیمایش یا مساحی: الف) یک شاخص یا خط کش برای اندازه گیری ، مثلاً یک تیرک مدرج که به عنوان هدف در مساحی استفاده می شود خصوصاً یک شاخص ترازیابی
ب) واحد طول برابر با 5/16 فوت نیز خوانده می شود: تیرک
rod
مهار عرضی ، میل مهار عرضی- مهار جانبی
sag rod
میله ژرفایابی ، میله کاوشگری
sounding rod
میله آهنی طویل که شاهین ماشین را به میل لنگ و چرخ پروانه وصل می کند
sweep rod
میل مهار ، میله کش ، میله مهار
tie rod

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن