معادل انگلیسی رانه ریپلی ، رانه شکنجی
اصطلاحی که توسط سوربای (1852) ، همچنین ببینید (1857) ، برای لامیناسیون

زمين شناسی
رانه ریپلی ، رانه شکنجی
اصطلاحی که توسط سوربای (1852) ، همچنین ببینید (1857) ، برای لامیناسیون مورب کوچک مقیاس استفاده شد که توسط ریپل های مهاجر ساخته شده است
نیز ببینید: طبقه بندی روبشی ریپل رورانده ، رانه شکنجی - اصطلاحی که توسط سوربای (1852) ، برای لامیناسیون مورب کوچک مقیاس استفاده شد که توسط ریپل های مهاجر ساخته شده است - نیز ببینید: طبقه بندی روبشی ریپل رورانده
ripple drift
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رانه ریپلی ، رانه شکنجی
اصطلاحی که توسط سوربای (1852) ، همچنین ببینید (1857) ، برای لامیناسیون
عمل حمل مواد ، یخرفت ، توده باد آورده ، تونل دنباله رو ، رانش ، رانه ، رانش (ساختمان) ، آوار ، رسوب سست ، یخرفت
تغییر آهسته در پاسخ دستگاه تجزیه
در زمین شناسی: یک رسوب سطحی

رانه قاره ای
در زمین ساخت : جابجایی قاره ای

در اقیانوس شناسی : الف )حرکات چرخشی آرام و گسترده در سطح اقیانوس تحت اثر معکوس شدگی باد های غالب - مثلاً حرکت رو به شرق اقیانوس آرام شمالی - مترادف : جریان رانه - باد رانه - جریان باد رانده
ب) حرکت آهسته و ملایم یخ یا مجاری حاصل جریان های اقیانوسی و تنش بادی
ج) سرعت یک جریان اقیانوسی یا یخ پاره که معمولاً به صورت مایل دریایی(معادل 1830 متر) به روز یا گره دریایی بیان می شود
د) گاهی اوقات به عنوان شکل کوتاه شده ی رانه ساحلی استفاده می شود

در ساحل یا کرانه: مواد آواری حرکت داده شده و نهشته شده توسط امواج و جریان ها را گویند - مثلاً رانه ساحلی - همچنین ، مواد شناور ( مثلاً چوب آب آورده یا جلبک و خزه دریایی ) که به سوی ساحل ، توسط امواج شسته شده و بر روی ساحل رها شده اند

در هیدرولیک: " اثر سرعت جریان سیال بر روی سرعت ( نسبت به نقطه خارج ثابت ) شی در حال حرکت درون سیال " ( هاشکه 1959 )
، یخرفت - تغییر آهسته در پاسخ دستگاه تجزیه - در زمین شناسی: یک رسوب سطحی -
رانه قاره ای - در زمین ساخت : جابجایی قاره ای -
در اقیانوس شناسی : الف )حرکات چرخشی آرام و گسترده در سطح اقیانوس تحت اثر معکوس شدگی باد های غالب - مثلاً حرکت رو به شرق اقیانوس آرام شمالی - مترادف : جریان رانه - باد رانه - جریان باد رانده - ب) حرکت آهسته و ملایم یخ یا مجاری حاصل جریان های اقیانوسی و تنش بادی - ج) سرعت یک جریان اقیانوسی یا یخ پاره که معمولاً به صورت مایل دریایی(معادل 1830 متر) به روز یا گره دریایی بیان می شود - د) گاهی اوقات به عنوان شکل کوتاه شده ی رانه ساحلی استفاده می شود -
در ساحل یا کرانه: مواد آواری حرکت داده شده و نهشته شده توسط امواج و جریان ها را گویند - مثلاً رانه ساحلی - همچنین ، توسط امواج شسته شده و بر روی ساحل رها شده اند -
در هیدرولیک: " اثر سرعت جریان سیال بر روی سرعت ( نسبت به نقطه خارج ثابت ) شی در حال حرکت درون سیال " ( هاشکه 1959 ) -
آژنگ ، موجک ، ریپل ، خیزآب ، موج کوچک ، موج بستر ، امواج ریز
در رودخانه ، الف) یک بخش مستقیم و کم عمق آب جاری در رودخانه که توسط بستر ناهموار یا سنگی شکسته شده و با امواج کوچک ناهموار شده است ب) خیزاب ، شانه
*در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی
*در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب
، امواج ریز - در رودخانه ، شانه - *در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی - *در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب -
لامینه ریپلی
یک ساختار رسوبی درونی که در ماسه یا سیلت توسط جریانها یا امواج تشکیل می شود ، که از نظر تشکیل بر روی سطح خارجی ، متفاوت از ریپل مارک است این اصطلاح ، مانند آنچه بطور جمع استفاده می شود ، “شامل دسته هایی از لامینه ها در نیم رخ های ریپلی ناقص و عدسی های منفرد ریپلی ، همچنین سری از لایه های آژیده احتمالی است ” (مک کی 1965) مک کی پیشنهاد می کند: که لامینه ریپلی ریتمیک ، به عنوان یک اصطلاح کلی برای تمام ساختارهای ریپلی که در یک توالی منظم آشکار می شوند ، استفاده گردد و لامینه ریپلی ریتمیک ، استفاده گردد و لامینه ریپلی فازی ، به عنوان اصطلاح کلی برای لامینه های ریپلی استفاده شود که در آنها ، ستیغ های لامینه ها متوالی قائم (مانند آنچه در مقطع ، موازی با جهت جریان یا حرکت موج دیده می شود) مستقیماً بر روی هم قرار دارند
، لامینه ریپلی - یک ساختار رسوبی درونی که در ماسه یا سیلت توسط جریانها یا امواج تشکیل می شود ، موازی با جهت جریان یا حرکت موج دیده می شود) مستقیماً بر روی هم قرار دارند -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن