معادل انگلیسی قالب وزنی ریپلی
قالب وزنی یک ریپل مارک که نشان دهنده علائمی از تغییر شکل هم زمان (حاصل شده توس

زمين شناسی
قالب وزنی ریپلی
قالب وزنی یک ریپل مارک که نشان دهنده علائمی از تغییر شکل هم زمان (حاصل شده توسط بارگذاری ، ته نشینی و فشردگی نابرابر) و تشدید خط القعر و ستیغ آن و فوق پرشیب شدگی لامینه های سازنده است (کلینگ 1958) امروزه بطور کلی به نام ریپل قالب وزنی خوانده می شود ، قالب وزنی ریپلی - قالب وزنی یک ریپل مارک که نشان دهنده علائمی از تغییر شکل هم زمان (حاصل شده توسط بارگذاری
ripple load cast
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قالب وزنی ریپلی
قالب وزنی یک ریپل مارک که نشان دهنده علائمی از تغییر شکل هم زمان (حاصل شده توس
قالب یا اثر کتونوئید
یک اثر بخش تحتانی لایه دندان مانند و بسیار نادر که دارای شکل یک استوانه بطور اوریب بریده شده و بطور طولی دنده دار شده است و احتمالاً نشانگر یک اثر پرشی در گل ساخته شده توسط ساقه های گیاهEquisetites است که بطور متناوب کف را لمس کرده هنگامی که در امتداد توسط یک جریان آب حمل می شده اند این اصطلاح به شکل "علامت گذاری کتنوئید" توسط بیسیلی(1914) معرفی شد ، کسی که این ساختار را شبیه شانه بزرگ لاک سنگ پشت دانست که در آرایش موی زنان ابتدای دوره ویکتوریا رایج بود ریشه کلمه: یونانی ، Comb ، Ktenos ، شانه ، قالب یا اثر کتونوئید یک اثر بخش تحتانی لایه دندان مانند و بسیار نادر که دارای شکل یک استوانه بطور اوریب بریده شده و بطور طولی دنده دار شده است و احتمالاً نشانگر یک اثر پرشی در گل ساخته شده توسط ساقه های گیاهEquisetites است که بطور متناوب کف را لمس کرده هنگامی که در امتداد توسط یک جریان آب حمل می شده اند این اصطلاح به شکل "علامت گذاری کتنوئید" توسط بیسیلی(1914) معرفی شد
قالب شیار
اصطلاحی که توسط (McBride 1962) برای اثر بخش تحتانی لایه استفاده شد که از قالب گروهی از فرورفتگی های نزدیک بهم و موازی خطی ساخته شده که توسط تیغه های طویل باریک با نوک گرد یا صاف شده و تقریباً سینوسی از هم جدا می شوند که این تیغه ها در قالب مانند فرورفتگی هایی دیده می‌شوند این قالب ، فاقد انتهای بالادست جریانی پرشیب یا کفه قالبی قاشقی است این اصطلاح بطور تردیدآمیزی توسط Kuenen (1957) برای جایگزینی “قالب شیار” مبهم پیشنهاد داده شد
مقایسه شود با: قالب قاشقی شیاری (furrow flute cast) ، قالب شیار اصطلاحی که توسط (McBride 1962) برای اثر بخش تحتانی لایه استفاده شد که از قالب گروهی از فرورفتگی های نزدیک بهم و موازی خطی ساخته شده که توسط تیغه های طویل باریک با نوک گرد یا صاف شده و تقریباً سینوسی از هم جدا می شوند که این تیغه ها در قالب مانند فرورفتگی هایی دیده می‌شوند این قالب ، فاقد انتهای بالادست جریانی پرشیب یا کفه قالبی قاشقی است این اصطلاح بطور تردیدآمیزی توسط Kuenen (1957) برای جایگزینی “قالب شیار” مبهم پیشنهاد داده شد مقایسه شود با: قالب قاشقی شیاری (furrow flute cast)
آژنگ ، موجک ، ریپل ، خیزآب ، موج کوچک ، موج بستر ، امواج ریز
در رودخانه ، الف) یک بخش مستقیم و کم عمق آب جاری در رودخانه که توسط بستر ناهموار یا سنگی شکسته شده و با امواج کوچک ناهموار شده است ب) خیزاب ، شانه
*در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی
*در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب
، امواج ریز - در رودخانه ، شانه - *در ساختارهای رسوبی ، الف) یک پشته کوچک ماسه ای که شبیه چینی بر روی آب است و بر روی سطح طبقه بندی یک رسوب تشکیل می شود بالاخص یک ریپل مارک یا یک موج ماسه ای کوچک که شکل آن مشابه تلماسه است ب) یک اصطلاح کلی که برای تمام انواع موجهای ماسه ای با شکل شبیه ریپل های کوچک مقیاس استفاده می‌شود (مثلاً راینک و singh 1973) بدون توجه به مقیاس مترادف: ریپل رسوبی - *در موضوع جریانها ، الف) مترادفی برای موج مولین ب) چین خوردگی ملایم سطح آب آفروسیدریت که حاصل وزش یک نسیم است مترادف: گسلاب -
لامینه ریپلی
یک ساختار رسوبی درونی که در ماسه یا سیلت توسط جریانها یا امواج تشکیل می شود ، که از نظر تشکیل بر روی سطح خارجی ، متفاوت از ریپل مارک است این اصطلاح ، مانند آنچه بطور جمع استفاده می شود ، “شامل دسته هایی از لامینه ها در نیم رخ های ریپلی ناقص و عدسی های منفرد ریپلی ، همچنین سری از لایه های آژیده احتمالی است ” (مک کی 1965) مک کی پیشنهاد می کند: که لامینه ریپلی ریتمیک ، به عنوان یک اصطلاح کلی برای تمام ساختارهای ریپلی که در یک توالی منظم آشکار می شوند ، استفاده گردد و لامینه ریپلی ریتمیک ، استفاده گردد و لامینه ریپلی فازی ، به عنوان اصطلاح کلی برای لامینه های ریپلی استفاده شود که در آنها ، ستیغ های لامینه ها متوالی قائم (مانند آنچه در مقطع ، موازی با جهت جریان یا حرکت موج دیده می شود) مستقیماً بر روی هم قرار دارند
، لامینه ریپلی - یک ساختار رسوبی درونی که در ماسه یا سیلت توسط جریانها یا امواج تشکیل می شود ، موازی با جهت جریان یا حرکت موج دیده می شود) مستقیماً بر روی هم قرار دارند -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن