معادل انگلیسی محور دره
اصطلاحی که توسط وودفورد (ص الف 803 ، 1951) برای جایگزینی thalweg استفاده شد ، که حاکی

زمين شناسی
محور دره
اصطلاحی که توسط وودفورد (ص الف 803 ، 1951) برای جایگزینی thalweg استفاده شد ، که حاکی “نیم رخ سطح در امتداد خط مرکز دره” دارد ، محور دره - اصطلاحی که توسط وودفورد (ص الف 803
valley axis
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی محور دره
اصطلاحی که توسط وودفورد (ص الف 803 ، 1951) برای جایگزینی thalweg استفاده شد ، که حاکی
محور a
محوری از یک شبکه بلوری دوطرفه که بر ( 100 ) عمود است
مقایسه شود با : محورb ، محور c
در بلور شناسی : یکی از محور های بلور شناسی که به عنوان یک مرجع در توصیف بلور ها استفاده می شود محور a ، محوری است که حول محور افقی ( از جلو به عقب ) می چرخد در یک بلور ارترومبیک یا تری کلینیک ، این محور معمولاً همیشه کوتاه ترین محور است در بلور های مونو کلینیک ، محور a Clinoaxis است حرف a معمولاً به صورت ایتالیک و متمایز نوشته میشود
در پترولوژی ساختمانی یکی از 3 محور مرجع اورتوگونال a ، b ، c که به 2 صورت مجزا استفاده می شوند
الف) برای کمک به توصیف و توضیح هندسه بافتی که دارای تقارن مونوکلینیک می باشد صفحه تقارن نا در به نام صفحه c _a خوانده می شود و a در محل تقاطع این صفحه با یک سطح که بافت بر جسته و بیرون زده دارد ، قرار میگیرد
ب) در یک معنای جنبش شناسی ، برای توصیف یک پلان تغیی ، محور a - محوری از یک شبکه بلوری دوطرفه که بر ( 100 ) عمود است - مقایسه شود با : محورb ، محور c - در بلور شناسی : یکی از محور های بلور شناسی که به عنوان یک مرجع در توصیف بلور ها استفاده می شود محور a ، محور a Clinoaxis است حرف a معمولاً به صورت ایتالیک و متمایز نوشته میشود - در پترولوژی ساختمانی یکی از 3 محور مرجع اورتوگونال a ، c که به 2 صورت مجزا استفاده می شوند - الف) برای کمک به توصیف و توضیح هندسه بافتی که دارای تقارن مونوکلینیک می باشد صفحه تقارن نا در به نام صفحه c _a خوانده می شود و a در محل تقاطع این صفحه با یک سطح که بافت بر جسته و بیرون زده دارد ، قرار میگیرد ب) در یک معنای جنبش شناسی
محور- ب
(بلورشناسی): یکی از محورهای بلورشناسی که به عنوان مرجعی در توصیف بلور از آن استفاده می شود این محوری است که بطور افقی ، از راست به چپ در یک بلور ارترومبیک یا تری کلینیک سازگار شده است ، این محور معمولاً ، محور بزرگتر است در یک بلور مونوکلینیک ، محور راست/ قائم می باشد حرف b معمولاً بصورت ایتالیک نوشته می شود
مقایسه شود با: محور a و محور c
(زمین شناسی ساختمانی): یکی از 3 محور قائم مرجع ، a و b و c ، که در دو روش متمایز استفاده می شوند الف) برای کمک به تعریف و توصیف هندسه یک ساخت دارای تقارن مونوکلینیک ، محور b ، محوری است در زوایای قائمه به سطح (یکتا/ یگانه/ منفرد) تقارن تکی ، در بسیاری از موارد این جهت ، موازی با محور چین است ولی در ساختهای پیچیده ، این محور الزاماً نباید این چنین باشد ب) در معنای جنبشی ، برای کمک به توصیف یک پلان تغییر شکل داده که دارای تقارن مونوکلینیک است مانند یک برش ساده متوالی (پیش رونده) در این حالت محور b دوباره خط در زاویه های قائمه نسبت به سطح تقارن تکی می باشد در یک برش ساده متوالی محور b در سطح برشی در زوایای قائمه نسبت به جهت برش قرار می گیرد
همچنین ببینید: محور c ، a
محور شبکه بلور دو طرفه که عمود بر (010) است مقایسه شود با: a محور و محور c اصطلاحی که اولین بار توسط sander (1930) برای نشان دادن یک محور چرخش استفاده شد ولی بعدها که به عنوان اصطلاحی به معنای محور چین از آن استفاده شد در ادبیات جدیدتر توسط نماد F ، جانشین شده است ، محور- ب (بلورشناسی): یکی از محورهای بلورشناسی که به عنوان مرجعی در توصیف بلور از آن استفاده می شود این محوری است که بطور افقی ، محور راست/ قائم می باشد حرف b معمولاً بصورت ایتالیک نوشته می شود مقایسه شود با: محور a و محور c (زمین شناسی ساختمانی): یکی از 3 محور قائم مرجع ، برای کمک به توصیف یک پلان تغییر شکل داده که دارای تقارن مونوکلینیک است مانند یک برش ساده متوالی (پیش رونده) در این حالت محور b دوباره خط در زاویه های قائمه نسبت به سطح تقارن تکی می باشد در یک برش ساده متوالی محور b در سطح برشی در زوایای قائمه نسبت به جهت برش قرار می گیرد همچنین ببینید: محور c ، a محور شبکه بلور دو طرفه که عمود بر (010) است مقایسه شود با: a محور و محور c اصطلاحی که اولین بار توسط sander (1930) برای نشان دادن یک محور چرخش استفاده شد ولی بعدها که به عنوان اصطلاحی به معنای محور چین از آن استفاده شد در ادبیات جدیدتر توسط نماد F
زنجیره رسوب دره‌ای ، رشته دره ای
* توده نسبتاً باریکی ازرسوبات سایشی دارای لایه‌بندی که توسط رودهای حاصل از ذوب یخ که از انتهای یخچال آلپی خارج می‌شوند ، نهشته شده است

* یک توده یا پیکره باریک و طویل برون شست ، که توسط رودهای آب ذوب شده فراتر یا بسیار دورتر از مورن انتهایی یا حاشیه یک یخچال فعال و محدود شده درون دیواره های یک دره در زیر یخچال نهشته یافته است این رشته ممکن است از دهانه دره برای پیوستن به یک دشت برون شستی بوجود آید
نیز ببینید: رشته گراولی یخرفت دره ای
مترادف: رشته برون شست
، رشته دره ای - * توده نسبتاً باریکی ازرسوبات سایشی دارای لایه‌بندی که توسط رودهای حاصل از ذوب یخ که از انتهای یخچال آلپی خارج می‌شوند ، نهشته شده است - - * یک توده یا پیکره باریک و طویل برون شست ، که توسط رودهای آب ذوب شده فراتر یا بسیار دورتر از مورن انتهایی یا حاشیه یک یخچال فعال و محدود شده درون دیواره های یک دره در زیر یخچال نهشته یافته است این رشته ممکن است از دهانه دره برای پیوستن به یک دشت برون شستی بوجود آید - نیز ببینید: رشته گراولی یخرفت دره ای - مترادف: رشته برون شست -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن