معادل انگلیسی پردازش درون خطی ؛ پردازش درون برنامه ای ، پردازش درون برنامه ای پردازش درون خطی

مهندسی كامپيوتر و IT

پردازش درون خطی ؛ پردازش درون برنامه ای ، پردازش درون برنامه ای پردازش درون خطی

in line processing

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پردازش درون خطی ؛ پردازش درون برنامه ای ، پردازش درون برنامه ای پردازش درون خطی

داده آمائی ، خودکار ف داده پردازی خودکار ، آمایش یا پردازش خودکارانه داده ها یا اطلاعات

a.data processing

پردازش داده های اداری

administrative data processing

پردازش داده به صورت خود کار

automated data processing

پردازش خودکار تصویر PIV

Automated PIV image processing

پردازش خود کار داده ها ، پردازش خودکار داده ها پرورش اطلاعات خودکار سیستم اطلاعات کامپیوتری ، [پردازش اتوماتیک داده ها] نگاه کنید به ‎ data processing

automatic data processing

پردازش زمینه ای ، [پردازش پس زمینه ای ، پردازش پشت صحنه ای] انجام عملیات خاصی هنگام آرامش و سکون لحظه ای کار اصلی که در حال انجام است چاپ اسناد هنگامی که برنامه واژه پرداز منتظر دریافت ورودی صفحه کلید است ، مثالی از پردازش پشت صحنه ای میباشد نیز نگاه کنید به ‎ background

background processing

پردازش زمینه ای

backgrund processing

پردازش دسته ای ، پردازش دسته ای ، پردازش دسته ای - استفاده غیر محاوره ای از کامپیوتر کاربر دسته ای از اطلاعات را به کامپیوتر می دهد و منتظر می ماند تا همه آنها پردازش شود این دسته اطلاعات را یک کار می گویند که مثلا" می تواند برنامه ای با اطلاعات ورودی آن باشد پردازش دسته ای در نقطه مقابل پردازش محاوره ای قرار دارد که در آن کاربر از طریق ترمینال هنگام اجرای برنامه با کامپیوتر ارتباط برقرار می کند تفاوت اصلی در این است که در پردازش دسته ای کاربر قبل از دیدن نتایج کل اطلاعات را وارد کامپیوتر می کند اما در پردازش محاوره ای کاربر بر اساس نتایج مقطعی به دست آمده اطلاعات دیگری به کامپیوتر وارد می نماید ، دسته پردازی ، پردازش دسته ای پردازش یکجای گروهی از داده ها به جای پردازش تک تک آنها ، پردازش دسته‌ای

batch processing

پردازش کلان داده ها

big data processing

داده پردازی تجاری

businedd data processing

پردازش الکترونیکی داده

celecteronic data processing

پردازش داده مرکز ، پردازش تمرکز یافته داده ، پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز

centralized data processing

پردازش متمرکز ، [پردازش تمرکز یافته] استقرار امکانات و عملیات پردازش کامپیوتری در یک محل (مرکز) مقایسه کنید با ‎ decentralized processing ، ‎ distributed processing

centralized processing

دارای گواهی در پردازش داده ها

certificate in computer processing

پردازش دستور العمل ، پردازش دستورالعمل پذیرش و کار کردن با فرمانها در تمامی خطوط فرمان ، [پردازش فرمان] نگاه کنید به ‎ command-driven system

command processing

پردازش رویداد پیچیده

Complext event processing

پردازش همزمان

concurrency processing

پردازش همزمان ، پردازش همزمان اجرای همزمان دو برنامه ، به طوری که یک CPU واحد ، توجه خود را در یک آن میان آنها تقسیم کند نگاه کنید به timesharing multitasking parallel processing

concurrent processing

پردازش محتوا

content processing

پردازش پیوسته ، [پردازش پیوسته] پردازش تغییرات به محض ورود آنها به سیستم مقایسه کنید با ‎ batch processing

continuous processing

پردازش پیوسته

contiuous processing

پردازش مشارکتی ، [پردازش تعاونی] یک حالت عملیاتی که در آن ، دو یا چند کامپیوتر میتوانند بطور همزمان روی بخشهای یک برنامه یا روی یک سری داده های مشابه کار کنند این روند امکان به اشتراک گذاری برنامه ها و اطلاعات را برای کامپیوترها فراهم میسازد برای این که مکانهای فیزیکی ذخیره سازی و داده ها بطور آزادانه و همزمان در دسترس کامپیوترهای همکار قرار گیرند ، تدابیر پیچیده ای باید در برنامه های کاربردی اندیشیده شود مقایسه کنید با ‎ distributed processing

cooperative processing

پردازش داده گرا

data driven processing

پردازش فایل داده

data file processing

پردازش داده ها ؛ داده پردازی ، داده پردازی ، پردازش داده ها ، [داده پردازی ، پردازش داده ها] با حروف اختصاری ‎ DP ، و اصطلاحات معادل دیگری چون پردازش الکترونیکی داده ها (‎EDP) و پردازش اتوماتیک داده ها (‎ADP) ، بطور کلی به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر میگویند‎ ; و به عبارت مشخصتر ، دستکاری سیستماتیک داده ها به منظور تغییر شکل آنها برای دستیابی به یک هدف خاص این اصطلاح همیشه در مورد میکرو کامپیوترها به کار نمیرود نیز نگاه کنید به ‎centralized ‎ processing ، ‎ decentralized processing ، ‎distributed ‎ processng

data processing

پردازش داده نامتمرکز

decentralized data processing

پردازش غیر متمرکز ، [پردازش غیر متمرکز] توزیع امکانات و عملیات پردازشی کامپیوتر در بیش از یک مکان این روش گرچه کارها را بین ایستگاهها تقسیم میکند ، اما یکی از تفاوتهای مهم بین روشهای مدیریت داده ها در کامپیوترهای بزرگ و میکرو کامپیوترهاست روش پردازش غیر متمرکز با روش پردازش توزیعی (فردی) تفاوت دارد که دو یا چند کامپیوتر را بطور تعاونی به انجام یک کار وا میدارد مقایسه کنید با ‎ centralized processing ، ‎distributed ‎ processing

decentralized processing

پردازش به تعویض افتاده ، [پردازش معوق] پردازش داده ها پس از دریافت آنها به وسیله سیستم عامل و ذخیره سازی در بلوکها ، بر خلاف پردازش مستقیم که در آن داده ها به محض ورود به سیستم ورود پردازش قرار میگیرند مقایسه کنید با ‎ direct processing

deferred processing

پردازش مبتنی بر درخواست

demand - driven processing

پردازش تصویر دیجیتالی - نگاه کنید به image processing

digital image processing

پردازش دیجیتالی سیگنال ، پردازش دیجیتالی سیگنال ویرایش صدا برای ایجاد افکت

digital signal processing

پردازش به روش دستیابی مستقیم

direct access processing

پردازش مستقیم ، [پردازش مستقیم] پردازش داده ها به محض این که وارد سیستم میشوند مقایسه کنید با ‎ deffered processing

direct processing

پردازش اطلاعات به صورت توزیعی

dispersed data processing

داده پردازی توزیعی ؛ پردازش داده توزیع شده ، پردازش داده توزیع شده داده پردازی توزیعی ، پردازش داده توزیع شده داده پردازی توزیعی

distributed data processing

پردازش توزیع شده ، [پردازش توزیعی] نوعی پردازش اطلاعات که به وسیله چند کامپیوتر مجزا که از طریق یک شبکه ارتباطاتی به هم متصل هستند ، انجام میشود پردازش توزیعی به دو گروه ساده و واقعی تقسیم میشود در پردازش توزیعی ساده ، یک کار بین چند کامپیوتر مرتبط به هم به اشتراک گذاشته میشود در حالی که در پردازش توزیعی واقعی ، کامپیوترهای مختلف ، کارهای مختلفی انجام میدهند به نحوی که ترکیب این امور هدف بزرگتری را شکل میدهد نوع پردازش توزیعی واقعی به محیط پیشرفته ای نیاز دارد تا امکان ارتباط ، به اشتراک گذاری منابع و تبادل آزادانه اطلاعات برای سخت افزارها و نرم افزارها فراهم گردد در بالاترین سطوح این نوع پردازش ، به مکانیسم انتقال داده هایی نیاز است که برنامه های مختلف بتوانند از داده های یکدیگر بطور مشترک استفاده کنند

distributed processing

پردازش تصویری سند

document image processing

متن پردازی ؛ پردازی مدرک ، پردازش مدرک ، متن پردازی ، [پردازش سند] روند بازیابی و دستکاری سند بسته به نوع نرم افزار مورد استفاده ، پردازش سند میتواند به مفهوم ویرایش یا تجدید نظر یک نامه ، جستجو و مرتب سازی پایگاه داده ها ، یا حتی وارد کردن و محاسبه داده های یک صفحه گسترده باشد روند پردازش سند در سه مرحله صورت میگیرد: ایجاد یا بازیابی یک فایل داده ای ، دستکاری داده ها به وسیله یک برنامه ، و ذخیره سازی فایل اصلاح شده

document processing

پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی ، [داده پردازی الکترونیکی] نگاه کنید به ‎ data processing

electronic data processing

پردازش حادثه گرا ، پردازش رویداد گرا

event - driven processing

پردازش رویداد

event processing

پردازش فایل

file processing

اجرای خودکار برنامه های کامپیوتر که برای به انحصار در آوردن امکانات کامپیوتر طراحی شده اند ، اجرای خودکار برنامه های کامپیوتر که برای به انحصار در اوردن امکانات کامپیوتر طراحی شده اند ، اجرای خودکار برنامه های کامپیوتر که برای به انحصار در آوردن امکانات کامپیوتر طراحی شده اند

foreground processing

پردازش تصویر ؛ تصویر پردازی ، پردازش تصویر تصویر پردازی استفاده از کمپیوتر در اصلاح تصاویر ( معمولاً تصاویری طرح بیتی ) کاربردهای پردازش تصویر شامل اصلاح یا غنی سازی عکسها ، بینایی کامپیوتری و کارکردهای هنری است بسیاری از عملیات پردازش تصویر در برنامه های نقاشی و عکس رنگی درون فیلترها تعبیه شده اند ، [پردازش تصویر] تجزیه و تحلیل ، دستکاری ، ذخیره سازی و نمایش تصاویر کامپیوتری که از منابعی چون عکسها ، ترسیمات و ویدئو به دست آمده اند پردازش تصویر از سه مرحله تشکیل میشود: ورود ، پردازش و خروج ، که با انتقال گرافیکها به منبع ذخیره کامپیوتری و بازیابی آنها ارتباط دارد در مرحله ورودی ، تصویر به مقادیر دودویی قابل پردازش کامپیوتر تبدیل میشود پردازش میتواند شامل آرایش تصویر یعنی بهبود وضوح و جزئیات ، و فشرده سازی داده ها باشد که مقدار اطلاعات دیجیتایز (رقمی) شده را به نحوی کاهش میدهد تا تصویر اولیه با استفاده از فضای ذخیره سازی کمتری بازسازی گردد خروجی ، نمایش یا چاپ تصویر پردازش شده است تکنیک پردازش تصویر در زمینه هایی چون صنایع تلویزیونی و فیلمسازی ، تکنولوژی ‎ CD-ROM ، پزشکی ، هواشناسی ماهواره ای ، و اکتشافات معادن کاربرد دارد این ویژگی در زمینه هوش مصنوعی در روباتها و تشخیص الگوهای کامپیوتری نیز مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ image enhancement ، ‎ video digitizer

image processing

پردازش اطلاعات ، [پردازش اطلاعات] حصول ، ذخیره سازی ، دستکاری و نمایش داده ها (بخصوص) به وسیله دستگاههای الکترونیکی

information processing

پردازش درون برنامه‌ای ، [پردازش درونی ، پردازش درون برنامه ای] عملیاتی که جهت بهبود سرعت اجرا یا نیازهای ذخیره سازی ، روی قطعه ای از کد برنامه سطح پایین (بنام کد درونی) صورت میگیرد

in-line processing

فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات آن ، فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان ، فرآیند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات آن

inquiry processing

پردازش داده مجتمع

integrated data processing

پردازش محاوره ای ، پردازش فعل و انفعالی ، [پردازش محاورهای ، پردازش فعل و انفعالی (تعاملی)] پردازشی که به مشارکت کم و بیش مداوم کاربر نیاز دارد‎ ; به عبارت دیگر ، حالت فرمان‎/ پاسخ ویژه میکروکامپیوترهاست

interactive processing

فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات

international federation for information processing

فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات ، نگاه کنید به ‎ IFIP

international federation of information processing

پردازش وقفه گرا

interrupt driven processing

[پردازش وظیفه ای] نوعی عملیات کامپیوتری که در آن ، مجموعه ای از وظایف متشکل از اموری که گروههای محاسباتی را شکل میدهند ، بطور متوالی پردازش میشوند

job processing

خط ، سطر - 1- در هندسه ، کوتاهترین مسیر میان دو نقطه همیشه یک خط هندسی کاملاً مستقیم و بدون پهناست 2- درگرافیک ، نمایش مرئی یک خط گرافیکی در این تعریف یک خط دارای رنگ و پهنای خاصی است تا روی کاغذ به خوبی دیده شود خط گرافیکی ممکن است پیوسته ، خط تیره ، یا نقطه نقطه باشد 3- یک خط چاپی از تایپ کارتهای سوراخدار و صفحات کامپیوتری غیر گرافیکی معمولاً در هر خط 80 کاراکتر را جای می دهند ، اما منتی با طول خط 65 کاراکتر ، خواناتر است نگاه کنید به line spacing ; word wrap یک مسیر ارتباطات الکترونیکی ، مانند خط تلفن نگاله کنید به T 1 line ; T 3 line ، رشته ، ردیف ، سطر ، [خط ، سطر] سیمهایی چون سیم برق و سیم تلفن ، که برای ارسال جریان الکتریکی یا سیگنالها مورد استفاده قرار میگیرند در ارتباطات ، ارتباط بین فرستنده و گیرنده ، مانند تلفنها کامپیوترها و پایانه ها را برقرار میسازد خط در این مورد یک مفهوم فیزیکی دارد و سیم یا کابلی است که دو دستگاه را در یک شبکه به هم متصل میسازد در واژه پردازی ، رشته ای از کاراکترهایی است که در یک ردیف افقی به نمایش درآمده یا چاپ شده اند چنین خطوطی با یک برگشت خطی یا کاراکتر انتهای خط دیگری که ممکن است قابل رویت نباشد ، به پایان میرسد در برنامه نویسی ، عبارتی است که یک سطر برنامه را اشغال میکند در این مورد معمولا از ((خط برنامه)) یا ((خط کد)) نام برده میشود

line

وفق دهنده خطی ، آداپتور خطی ، تطبیق دهنده خط در ارتباطات ، ابزاری ماند مودم که سیگنال رقمی را به شکلی مناسب برای انتقال از طریق کانال ارتباطاتی تبدیل می کند ، [آداپتور خطی ، تطبیق دهنده خطی] دستگاهی که کامپیوتر را به خط ارتباطاتی وصل کرده و سیگنال را به شکل قابل قبول مخابره تبدیل میکند این دستگاه معمولا مودم یا دستگاه مشابه آن است

line adapter

[تحلیل گر خطی] یک دستگاه ناظر که برای کنترل یا تست کاراکترهای مخابره ای یک خط ارتباطاتی مورد استفاده قرار میگیرد

line analyzer

نشانوندهای خط

line arguments

هنر خطی ، هنر خطی تصویری که از پیکسل (دو رنگ) ساخته می شود

line art

چاپگر خطی

line at a time printer

تعادل خطی

line balancing

خط بندی - انتهای یک خط ترسیم شده در اکثر برنامه های ترسیم ، می توان پایانه های دایره ای یا مربعی ، یا فلش دار به کار برد بر خلاف save نگاه کنید به loader ، [خط بندی] روش به انتها رسیدن یک پاره خط در چاپ ، بخصوص در چاپگرهای سازگار پست اسکریپت شکل مربوطه ، سه نوع خط بندی را نشان میدهد نیز نگاه کنید به ‎ line join

line cap

نمودار خطی ، [نمودار خطی] نوعی نمودار که در آن مقادیر یک یا دو سری از داده ها به وسیله خطوطی به هم متصل میشوند

line chart

مدار خطی ، مدار سیگنال جریان شبکه

line circuit

[تمرکز خطی] گنجاندن چند کانال ورودی در تعداد کانالهای خروجی کمتر نیز نگاه کنید به ‎ concentration

line concentration

نگاه کنید به ‎ conditioning

line conditioning

کنترل خط

line control

نظم خط

line discipline

ترسیم خطی ، ترسیخ خطی - شکلی که استفاده از خطوط ساده و بدون سایه زنی ، با ویژگی های مشابه دیگری ترسیم می شود ، رسم مدادی ، نقاشی با مداد و قلم خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکار میرود ، [رسم خطی] شکلی که با استفاده از خطوط ساده و بدون سایه زنی یا ویژگیهای مشابه دیگر ترسیم میگردد

line drawing

خط ران ، محرک خط ، محرک خط خط ران

line driver

[ویرایشگر خطی ، ویراستار خطی] یک برنامه ویرایش متن که خطوط یک متن را شماره گذاری کرده و خط به خط روی اسناد کار میکند نیز نگاه کنید به ‎ editor

line editor

تعویض سطر - نگاه کنید به LF ، گذر خط ، تغذیه خط ، تعویض سطر ، خط جلوبر ، تعویض سطر با حروف اختصاریLF ، یک کاراکتر کنترلی است که به کامپیوتر یا چاپگر می گوید بدون تغییر محل مکان نما یا هد چاپ ، یک خط به پایین خط فعلی برود ، تعویض سطر تغذیه خط گذر خط

line feed

صافی خط ، صافی همهمه

line filter

مولد خط

line generator

نمودار خطی

line graph

ارتفاع خط

line height

اختلال خط

line hit

[اتصال خطی] نحوه اتصال دو پاره خط هنگام چاپ ، بخصوص در چاپگرهای سازگار با پست اسکریپت شکل مربوطه ، سه نوع اتصال خطی مختلف را نشان میدهد نیز نگاه کنید به ‎line ‎ cap

line join

[سطح خطی] قدرت سیگنال ارتباطاتی در یک نقطه خاص از خط ، که با واحد دسی بل (ضریب لگاریتم مبنای ‎ 10 نسبت بین دو مقدار) یا نپر (لگاریتم طبیعی نسبت بین دو مقدار) سنجیده میشود

line level

[بار خط] در ارتباطات ، واحد سنجش مصرف خط ارتباطی است که به شکل درصدی از حداکثر ظرفیت مدار بیان میشود در الکترونیک ، مقدار جریان حمل شده توسط یک خط میباشد

line load

پارازیت خط ، اختلال ، اختلال پارازیت خط

line noise

شماره خط ، [شماره خط] شماره ای که یک برنامه ویرایش خطی برای خطوط یک متن مشخص کرده و با استفاده از آن ، خطوط مورد نظر را به نمایش درآورده ، اصطلاح کرده و یا چاپ میکند این شماره خطوط ترتیبی و پشت سر هم هستند در برخی از واژه پردازها نیز میتوان از برنامه خواست تا خطوط متن را با مقدار افزایشی خاصی شماره گذاری کند در زبان بیسیک ، برنامه نویس برای هر خط برنامه یک شماره تعیین میکند که معمولا ضریبی از ‎ 10 است تا در صورت لزوم بتواند خطوطی را بین خطوط از قبل نوشته شده جای دهد

line number

[خطوط کد] واحد سنجشی برای طول برنامه است هر خط از کد ، بسته به شرایط ، میتواند هر خطی از برنامه (از جمله خطوط خالی یا حاوی شرح) ، یا فقط خطوط حاوی کد برنامه ای و یا هر عبارت باشد نیز نگاه کنید به ‎ statement

line of code

خطوط مواصلات

line of communications

خط در دقیقه

line per minute

رسم خط

line plot

چاپگر خطی - نوعی چاپگر بسیار سریع که با کامپیوترهای بزرگ به کار می رود چاپگر خطی از زنجیر مجزای حروف برای هر ستون تشکیل شده ، از این رو می تواند کل یک خط را یکباره چاپ کند چاپگرهای خطی سریع می توانند تا 1400 خط در دقیقه چاپ کنند چاپگرهای ماتریس نقطه ای نیز چاپگرهای خطی نام دارند ، چاپگر خطی ، چاپگر سطری ، چاپگر خطی چاپگری که بر خلاف چاپگرهای نقطه ای استاندارد که خطوط را کاراکتر به کاراکتر چاپ می کند ، هر خط را یکباره چاپ می کند این نوع چاپگرها معمولا خروجی با ابعاد 11 در ا7 اینچ دارند چاپگرها یخطی سرعت بسیار بالایی دارند و اغلب به همراه کامپیوترهای بزرگ ، مینی کامپیوترها یا دستگاههای شبکه ای مورد استفاده قرار می گیرند ، [چاپگر خطی] چاپگری که برخلاف چاپگرهای نقطه ای استاندارد که خطوط را کاراکتر به کاراکتر چاپ میکنند ، هر خط را یکباره چاپ میکند این نوع چاپگرها معمولا خروجی با ابعاد ‎11 در ‎ 17 اینچ دارند چاپگرهای خطی سرعت بسیار بالایی دارند و اغلب به همراه کامپیوترهای بزرگ ، مینی کامپیوترها یا دستگاههای شبکه ای مورد استفاده قرار میگیرند حروف اختصاری ‎ LPT در اصل به "‎ "lineprinter تعلق دارد ، که میکرو کامپیوترهای ‎ MS-DOS از همین حروف اختصاری برای اشاره به درگاه خروجی موازی کامپیوتر استفاده میکنند

line printer

کنترل کننده چاپگر خطی

line printer controller

چاپ سطری

line printing

[تنظیم کننده خط] نگاه کنید به ‎ voltage regulator

line regulator

پاره خط ، [پاره خط] بخشی از خط که نقاط ابتدا و انتهای آن مشخص است

line segment

سطر جدا کنی ، فاصله خطوط ، فاصله دهی خط - نگاه کنید به leading ، فاسطه سطرها ، فاصله سطر

line spacing

سرعت خط ، [سرعت خطی] نگاه کنید به ‎ baud rate ، ‎ data rate

line speed

سبک خط

line style

جریان سریع و غیر عادی خط ، افزایش ناگهانی و موقتی در ولتاژ یا جریان موجود در یک خط به عنوان مثال ، رعد و برقی که در ارتفاع پایین روی میدهد ، میتواند باعث افزایش جریان برق در خطوط و آسیب دیدگی وسایل برقی گردد دستگاههای ظریف مانند کامپیوترها اغلب به وسیله یک ترانس کنترل کننده در مقابل نوسانات برق محافظت میشوند

line surge

ولتاژ خط ، ولتاژ خط ولتاژ استانداری که از سیم می گذرد معمولاً 120 یا 240 ولت می باشد ، [ولتاژ خط] ولتاژ موجود در سیم برق را گویند که در امریکای شمالی حدود ‎ 115 ولت است

line voltage

پهنای خط ، [پهنای خط] طول خط از حاشیه چپ تا حاشیه راست کاغذ یا صفحه نمایش کامپیوتر در ماشین تحریر ، پهنای خط نسبت به تعداد حروف با عرض ثابت که در یک خط جای میگیرند ، سنجیده میشود در کامپیوتر یا مونیتور ، پهنای خط معمولا به اینچ ، سانتی متر ، نقطه یا پیکا (‎pica) اندازه گیری میشود

line width

سطر بندی

lineage

خطی ، [ردیفی ، خطی] صفتی با دو مفهوم مرتبط اما مجزا: در مفهوم اول ، روندی است که بطور ترتیبی پردازش میشود مانند جستجوی خطی که از مورد ‎ A به ‎ B و به ‎ C میرود‎ ; در مفهوم دوم که به ریاضیات و الکترونیک مربوط میشود ، وضعیتی است که دو خصوصیت یا متغیر مستقیما و به نسبت با هم ارتباط دارند به عنوان مثال خروجی یک تقویت کننده خطی مستقیما متناسب با ورودی آن است برنامه نویسی خطی که نوعی حل مسئله است ، سعی در یافتن بهترین راه حل یک مسئله دارد که چندین متغیر مرتبط با معادله های خطی را در خود جای میدهد ، به عنوان مثال برای یافتن کمترین مقدار کالری مورد مصرف انسان در عین حالی که شرایط مطلوبی را حفظ کرده و مقدار متناسبی از بین گروهی از غذاهای مورد نظر را مصرف کند در معادله خطی هیچ متغیری نباید توان بیشتر از یک داشته باشد ، به عنوان مثال ، ‎ 2x+yz یک معادله خطی است اما معادله ‎ 2x2+yz معادله خطی محسوب نمیشود

linear

پویشگر زمان خطی

linear _ time parser

[معماری آدرس دهی خطی] یک معماری خاصی که این امکان را برای ریز پردازنده فراهم میسازد تا با استفاده از یک آدرس تکی به هر یک از نقاط حافظه دست یابد بنابراین ، در کل محدوده حافظه قابل آدرس دهی ، هر نقطه یک آدرس منحصر به فرد دارد در مقابل ، در سیستمی که براساس آدرس دهی قطعه ای طراحی شده ، حافظه به قطعاتی تقسیم شده و نقاط موجود در هر قطعه با فاصله آن از ابتدای قطعه مربوطه مشخص میگردد در چنین سیستمی ، مقدار مربوط به یک قطعه و فاصله از ابتدای آن (افست) باید به یک آدرس فیزیکی تبدیل شود نیز نگاه کنید به ‎ flat address space ، ‎segmented address ‎ space

linear addressing architecture

اتاماتای محدود خطی

linear bounded automata

تحلیل افتراقی خطی

linear discriminate analysis

پر کردن خط - روش پر کردن یک شیء با رن گ ، به صورتی که انتقال رنگ از یک طرف شیء به رنگ طرف دیگر آن هموار و صاف باشد زاویه ی پر کردن خطی را نیز می توان مشخص کرد برخلاف radial fill

linear fill

تابع خطی

linear function

مدل ژنراتور خطی

Linear generator model

گرامر خطی

linear grammar

درهم سازی خطی

linear hashing

مرتب ساز درجی خطی ، مرتب‌ ساز درجی خطی

linear insertion sort

نگاه کنید به ‎ LIPS

linear interface per second

زبان خطی

linear language

لیست خطی ، [لیست خطی] لیست مرتب شده ساده ای که اعضای آن (بجز اولین عضو) پشت سر و (بجز آخرین عضو) قبل از عضو دیگری قرار دارند مقایسه کنید با ‎ linked list

linear list

بهینه سازی خطی

linear optimization

ترتیب خطی

linear order

مرتب ساز وارسی خطی ، مرتب ‌ساز وارسی خطی

linear probing sort

ضرب خطی

linear product

برنامه نویسی خطی ، (مخفف LP) برنامه ریزی خطی ، طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین ، [برنامه نویسی خطی] روند تهیه برنامه هایی که بهترین راه حلهای سیستمهای معادلاتی (متشکل از توابع خطی) هستند که راه حل مستقیمی ندارند

linear programming

مساله برنامه نویسی خطی

linear programming problem

اتخاب بر اساس تابع خطی

linear rank selection

مدل رگرسیون خطی

linear regression model

جستجوی خطی ، [جستجوی خطی] با نام دیگر جستجوی ترتیبی ، یک الگوریتم ساده جستجو است که تک تک عناصر یک لیست را پشت سر هم چک میکند تا مورد خاصی را پیدا کرده یا به انتهای لیست برسد جستجوی خطی فقط در لیستهای بسیار کوتاه قابل استفاده میباشد مقایسه کنید با ‎ binary search ، ‎ ; hash search نیز نگاه کنید به ‎ search algorithm

linear search

ساختار خطی ، [ساختار خطی] ساختاری که موارد آن طبق قواعد حق تقدم ویژه ای سازمان دهی میشوند در ساختار خطی ، دو شرط اعمال میگردد: ‎ O اگر ‎ X قبل از ‎ Y و ‎ Y قبل از ‎ Z باشد ، آنگاه ‎ X قبل از ‎Z خواهد بود ‎ O اگر ‎ X قبل از ‎ Y و ‎ X قبل از ‎ Z باشد ، آنگاه ‎ Y قبل از ‎ Z یا ‎Z قبل از ‎ Y خواهد بود توجه داشته باشید که طبق این تعریف ، ساختار درختی حتی اگر با شرط اول هم تطبیق داشته باشد ، یک ساختار خطی نیست (به عبارت دیگر ‎ Y و ‎ Z هر دو میتوانند فرزندان ‎ X باشند و بنابراین هیچ یک قبل از دیگری قرار نمیگیرد)

linear structure

زمان خطی نامتغیر

linear time invariant

انتقال خطی

linear transfer

تحلیل تفکیک خطی

linear discriminant analysis

زمان خطی

linear-time

[خطی] برنامه ای که در هر زمان تنها یک خط از برنامه را توسط آن میتوان دید

line-at-a-time

[خط جلوبر ، تعویض سطر] با حروف اختصاری ‎ LF ، یک کاراکتر کنترلی است که به کامپیوتر یا چاپگر میگوید بدون تغییر محل مکان نما یا هد چاپ ، یک خط به پایین خط فعلی برود به عنوان مثال ، اگر در انتهای خط زیر یک کاراکتر خط جلوبر تنها دریافت شود: ‎This is a sample line of text مکان نما یا چاپگر از موقعیت مجاور نقطه سمت راست به همان موقعیت در خط بعدی میرود برای این که مکان نما یا چاپگر به ابتدای خط جدید برود ، یک کاراکتر برگشت خطی (‎carriage return) نیز باید به همراه خط جلوبر مورد استفاده قرار گیرد کاراکتر کنترلی برگشت خطی ، مکان یا چاپگر را به ابتدای خط فعلی هدایت میکند در مجموعه کاراکترهای اسکی ، کاراکتر خط جلوبر معادل مقدار دهدهی ‎ 10 (هگزادسیمال ‎0H) است نیز نگاه کنید به ‎ carriage return

linefeed

خطهای برنامه

lines of code

تعداد خطوط در دقیقه ، [تعداد خط در دقیقه] با حروف اختصاری ‎ LPM ، واحد سنجش سرعت چاپگر است ، به عبارت دیگر تعداد خطوطی که در یک دقیقه چاپ میشوند این واحد معمولا برای چاپگرهای خطی مورد استفاده قرار میگیرد واحدهای سنجش سرعت دیگر عبارتند از: تعداد کاراکتر در ثانیه (‎cps) ، که برای چاپگرهای نقطه ای و مشابه مورد استفاده قرار میگیرد و تعداد صفحات در دقیقه (‎ppm) که در مورد چاپگرهای لیزری و مشابه به کار میرود

lines per minute

تعداد خطوط در ثانیه

lines per second

پردازش لیست ، فهرست پردازی ، لیست پردازی - 1- دستکاری فهرستهای پیوندی نگاه کنیدبه LISP ; linked list 2- پردازش فهرست پستی و داده های مانند آ« گاهی « فهرست پردازی ظم نامیده می شود نگاه کنید به database management ، یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا "برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند ، لیسپ ، [پردازش لیستی ، لیست پردازی] نگهداری و دستکاری ساختارهای داده ای چند عنصری این امر با افزودن و حذف کردن عناصر ، و مرور لیستها همراه است پردازش لیستی ، اساس زبان برنامه نویسی هوش مصنوعی ‎ LISP است نیز نگاه کنید به ‎ LISP ، ‎ list ، ‎ node

list processing

پردازش داده مکانیکی

mechanical data processing

پردازش مورفولوژیک

Morphological processing

پردازش چند کاره

multiple job processing

پردازش چند گانه ، پردازش چندگانه به کارگیری بیش از یک cpu در یک سیستم کامپیوتری ، پردازنده چندکاره ، [چند پردازشی ، چند پردازی] یک حالت عملیاتی که در آن دو یا چند واحد پردازش تقریبا معادل به هم متصل هستند و هر یک از آنها یک یا چند پردازش (برنامه یا مجموعه دستورالعمل) را پشت سر هم انجام میدهد در چند پردازشی ، هر واحد پردازش روی مجموعه دستورالعملهای متفاوتی (یا روی بخشهای مختلف یک روند) کار میکند هدف ، تسریع یا افزایش قدرت محاسبه است ، مانند پردازش موازی و استفاده از کمک پردازنده ها البته در پردازش موازی ، چند پردازش بطور همزمان در یک سیستم صورت میگیرد در کمک پردازشی ، یک واحد جداگانه مانند تراشه کمک پردازنده محاسباتی برای انجام امور خاصی با کارایی بالا طراحی میشود البته این تعاریف نسبی هستند و تفاوت بین چند پردازشی و پردازش موازی گاهی اوقات چندان قابل توجه نیست مقایسه کنید با ‎ coprocessor ، ‎parallel ‎ processing

multiprocessing

پردازش زبان طبیعی ، پردازش زبان طبیعی به کار گیری کامپیوترها به منظور پردازش اطلاعاتی که به زبانهای ( طبیعی ) انسان بیان شده است امروزه تمام ارتباطات بشری با کامپیوتر ها و از طریق زبانهای مصنوعی ( مانند بیسیک و پاسکال ) انجام می شود اگر کامپیوترها دستورالعمل های زبانهای طبیعی ( مانند انگلیسی و فرانسه ) را بشناسند کاربرد مفیدتری خواهند داشت در نخستین روزهای ظهور کامپیوترها ، تصور می شد که نوشتن برنامه های پردازشگر زبانهای طبیعی آسان باشد اما پیشرفت در این زمینه کند بوده است مشکلات عمده شامل موارد زیر است 1 قواعد زبان یا syntax تا کنون هیچ کس نتوانسته است شرح ریاضی دقیقی از ساختارهای دستوری حتی از یک زبان بشری ارائه دهد در این زمینه ، تلاشهایی انجام شده است ( که همه به طور مستقیم یا غیر مستقیم از نتیجه ی فعالیت آقای noam chomsky مشتق شده اند ) با این حال همه ی آنها در انواعی از جمله ها ، اشکالاتی دارند تفسیر درست ضمایری مانند each other , himself بسیار دشوار است به نظر می رسد بشر به طور ذاتی می داند که چگونه از چنان کلماتی در جمله استفاده کند اما هیچ کس تا کنون نتوانسته است مجموعه مقررات دقیق و کاملی از این دانش را فراهم کند این حقایق موجب شد که آقای chomsky و هم فکر رانش به برنامه نویسی شدن ، مغز در باره ی ویژگیهای زبانهای بشری شک کنند 2 مسائل معنایی یا semantic اگر کامپیوتر قرار است جمله ها را درک کند باید نوعی بیان درونی از معانی آنها داشته باشد مستقیم ترین روش بیرای بیان معانی در یک کامپیوتر ، تجزیه ی جمله ها به مموعه ی محدودی از عناصر اولیه است مثلاً grandifather می تواند به عنوان male parent of parent of self بیان شود به طوری که self , of parent male قسمتهایی از یک فرهنگنامه ی درونی کوچک باشد با این حال برخی از کلمات قابل شکسته شدن به عناصر اولیه نیستند مانند picturessque ( خوش منظر ) به نظر می رسد که بسیاری از معانی دارای تصاویر ذهنی یا مجموعه ای از ایده های به هم پیوسته اند که ابهام قابل ملاحظه ای را میپذیرند 3 مسائل اوا یا phonetic اگر چه کامپیوتر ها می توانند نطق ترکیبی منطقی و یا مفهومی را تولید کنند با این حال نمی توانند سخن انسان را به آسانی تشخیص دهند اشکال در این است که اگر چه به نظر می رسد نطق دارای رشته هایی از اصوات گسسته ( m,a,n, برای man ) است با وجود این اصوات در واقعیت با هم ترکیب می شنند و حتی در آشکارترین نطق گوینده ی رادیو ( مانند m,a,n در man که تقریباً همزمان هستند ) همچنین ، تفاوت و تغییر لهجه ی گویندگان معمولاً موجب ابهام می شود مثلاً بسیاری از نیویورکی ها man را به صورتی تلفظ می کنند که جنوبی ها men را تلفظ می کنند حتی فرکانس صدای یک فر د هم در بیان مجدد یک کلمه نیز یکسان نیست امروزه بهترین سیستمهایی سخن سنج ، فقط می توانند چند صد کلمه را تشخیص بدهند و معمولاً برای یک فرد خاص آموزش می گیرند رویکردهای گوناگونی برای پردازش زبان طبیعی وجود دارد برخی از برنامه ها در تلاشند تا فرایندهای مغز انسان را مدل سازی کنند در حالی که بعضی دیگر ، از هر رویه ای برای رسیدن به یک نتیجه ی علمی استفاده می کنند در این موضوع ، تقابلی وجود دارد که آیا بهتر است کامپیوتر بیانی از معنای یک جمله را در یک مرحله بنا کند رویکرد دوم برنامه هایی را به وود می آورد که سازماندهی ضعیفی دارند اما می توانند اطلاعاتی را در باره ی معنا به کار ببرند که در تصمیمان مربوط به ساختار جمله کمک می کند بهترین پردازشگر ها ی کنونی زبان طبیعی ، معمولا بسیار موثر و فعال عمل می کنند ( مثلا دانشگاه yale پردازشگری ساخته است که داستانهای جدید را از طریق خط تله تایپ گرفته و خلاصه ای از آنها را تهیه می کند ) اما هیچ یک از آنها قابل اعتماد نیستند هر برنامه انواع مشخصی از جمله ها را بد تفسیر کرده و نتایج غلطی را ارائه می دهد تا به یافتن گفتگوی طبیعی میان انسان و کامپیوتر ، هنوز سالیان درازی فاصله است

natural language processing

پردازش زبان طبیعی

Natural language processing

روشی که به وسیله آن خواندن و نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد

nonoveriap processing

نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد ، روشی که به وسیله آن خواندن ، نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد

nonoverlap processing

پردازش برون خط

off-line processing

پردازش برخط

on-line processing

اجرای همزمان فعالیتهای ورودی پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری ، اجرای همزمان فعالیتهای ورودی ، پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری

overlap processing

پردازش داده ی موازی

Parallel Data Processing

پردازش موازی ، پردازش موازی انجام یک محاسبه در یک لحظه در cpu های مختلف ، یا در یک cpu را می تواند بیش از یک دستورالعمل را در یک زمان انجام دهد اکثر موازی کاری ها به وسیله ی یک cpu انجام می شود که را می تواند توجه خود را میان کارهای گوناگونی تقسیم کند این حالت را پردازش موازی یا اشتراک زمانی می گویند

parallel processing

پردازش تصویری

picture processing

پیش پردازش ، پیش‌پردازی

preprocessing

پردازش اولیه

priority processing

پردازش ، [پردازش] دستکاری داده های موجود در سیستم کامپیوتر پردازش بین مراحل دریافت داده ها (ورودی) و ایجاد نتایج (خروجی) قرار میگیرد که کامپیوترها برای انجام این سه کار اصلی طراحی شده اند

processing

پردازش پرس و جو

query processing

پردازش تصادفی

random processing

پردازش بلادرنگ ، سیستم بلادرنگ

real time processing

دسته پردازی از راه دور ؛ پردازش دسته ای از راه دور ، پردازش دسته ای از راه دور دسته پردازی از راه دور

remote batch processing

پردازش از راه دور

remote processing

پردازش تصویر سنجش از راه دور

Remote sensing image processing

داده پردازی علمی ؛ پردازش داده علمی

scienrific data processing

داده پردازی علمی ، پردازش داده علمی داده پردازی علمی

scientific data processing

پردازش ترتیبی ، [پردازش ترتیبی] پردازشی که در آن ، موارد اطلاعات (مثلا) به ترتیب مکان ذخیره ای یا مقادیر موجود در فیلدهای رکوردها ، ذخیره یا وارد میشوند در مورد عملیات کامپیوتری ، پردازش ترتیبی اجرای یک دستورالعمل یا روال است که به دنبال آن ، خط بعدی اجرا میشود این نوع پردازش به ترتیب ورود روی موارد صورت میگیرد که ساده ترین شکل داده پردازی است مقایسه کنید با ‎ multiprocessing ، ‎ parallel processing ، ‎ pipelining

sequential processing

پردازش سری ، [پردازش سریال ، پردازش سری] نگاه کنید به ‎ sequential processing

serial processing

پردازش سیگنال

signal processing

پردازش همزمان ، [پردازش همزمان] عملیات چند پردازنده ای که در آن ، بیش از یک کار در هر لحظه پردازش میگردد این اصطلاح عموما در موردعملیاتی به کار میرود که در آن ، با تقسیم زمان پردازنده بین امور مختلف ، در هر لحظه بیش از یک کار انجام میشود نیز نگاه کنید به ‎ concurrent ، ‎ multiprocessing ، ‎ multitasking ، ‎ parallel processing

simultaneous processing

پردازش پشته یی

stacked job processing

پردازش از راه دور ، پردازش از دور دور پردازی ، دستگاه تلگرافی ، پردازشگر مخابراتی (از راه دور) ، teleprocessing ، دستگاه تایپ تلگرافی تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف

teleprocessing

پیش پردازش متن

text preprocessing

پردازش متن

Text Processing

پردازش تغییرگرا

transaction oriented processing

[پردازش تراکنشی] روش پردازشی که در آن تغییرات (تراکنشها) به محض ورود به سیستم ، اعمال میشوند مقایسه کنید با ‎ processing batch

transaction processing

واحد پردازش مرکزی

unit central processing

کلمه پردازی - فرایند به کارگیری کامپیوتر برای آماده سازی مستندات کتبی ( نامه ها ، گزارشا ، کتابها و ) مرز میان کلمه پردازی و نشر کامپیوتری چندان دقیق نیست ، اما به طور کلی ، کلمه پردازی عبارت است از آ»اده سازی متن کلمه بندی شده و خوانا که شامل طراحی یا فن چاپ نمی شود کله پردازی ، به آسانی یک سند راتغییر یا تصحیح نموده و بدون معرفی خطاهای جدید آن را چاپ می کند در این برنامه ها ، ابتدا می توان طرح کلی نوشته را ایجاد و سپس بخشهای گوناگون آن را پر کرد؛ یعنی ملزوم نیستید که صفحه 1 را قبل از صفحه 2 تمام کنید به این ترتیب ، می توانید مستندات مشابهی ( مانند نامه ها) داشته باشید که هر یک اندک تفاوتی با هم دارند بسیاری از برنامه های کلمه پرداز دارای غلط گیر املایی و گرامری هستند اما توصیه های برنامه را با احتیاط بپذیرید زیرا آنها نه انگلیسی می دانند و نه می دانند که شما قصد گفتن چه چیزی را دارید غلط گیر املایی ، کلمه ای را در فرهنگ لغت برنامه جستجو می کند و در صورت نیافتن آن ، اطلاع می دهد غلط گیرهای گرامری ، برخی از خطاهای رایج را تشخیص می دهند ، اما در مورد بعضی از ترکیبات کلمه ها که گرامری هم هستند ، اظهار نارضایتی می کنند برای خواندن دقیق ، هیچ جانشینی برای انسان وجودندارد تقریباً تمام کلمه پردازهای امروزی ، تمامی ویژگیهای مورد نیاز کار دفتری و مقالات دانشجویی را دارند همه ی آنها فرمولهای ریاضی ، علائم شیمیایی ، زبانهای خارجی ، یا پاورقی های طولانی را پشتیبانی نمی کنند ، اگر متن دانشگاهی یا فنی می نویسید ، نرم افزاری انتخاب کنید که نیازهای خاص شما را تأمین کند برنامه ی TEX یکی از رایج ترین برنامه های کلمه پرداز دانشگاهی است که دانشگاه استاندفورد آن راساخته است ، اما کار با آن چندان ساده نیست نگاه کنید به desktop publishing ; LATEX ; TEX ; typeseting mistakes ، پردازش کلمه ، پردازش لغت ، [واژه پردازی] با حروف اختصاری ‎ WP ، روند وارد کردن متن و ویرایش آن با یک واژه پرداز میباشد نیز نگاه کنید به ‎ word processing ، واژه‌ پردازی

word processing

واژه‌پردازی

wordprocessing

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پردازش درون خطی ؛ پردازش درون برنامه ای ، پردازش درون برنامه ای پردازش درون خطی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پردازش درون خطی ؛ پردازش درون برنامه ای ، پردازش درون برنامه ای پردازش درون خطی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما