معادل انگلیسی پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود

مهندسی برق

پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود

current feedback

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود

واخوراند صوت

acoustic feedback

فیدبک فعال

Active feedback

مقدار پسخورد

amount of feedback

جریان برگشتی آند

anode current feedback

ولتاژ برگشتی آند

anode voltage feedback

پسخورد خازنی عمل پسخورد از طریق خازنی که بین ورودی و خروجی مدار قرار گرفته است

capacitive feedback

فیدبک غیرخطی مرکب

composite nonlinear feedback

جریان ( یا ) شارش الکترونها یا حفره ها که بر حسب آمپر ( A) یا اجزاء آن ( میلی آمپر - میکرو آمپر ) ، نانو آمپر ، و پیکو آمپر ، اندازه گیری می شود جریان از طریق اعمال میدان الکتریکی به رسانا یا با تغییر میدان الکتریکی در دو سر خازن ایجاد می شود ، شدت جریان ، جریان

current

تضعیف جریان نسبت جریان سیگنال ورودی به یک ترادیسنده به جریان بار متصل به آن بر حسب دسی بل

current attenuation

رله توازن - جریانی نوعی رله که هنگامی عمل می کند که مقدار دو جریان ورودی به نسبت مشخصی برسد

current - balance relay

ظرفیت حمل جریان بیشترین جریانی که می تواند از یک رسانا یا وسیله به صورت پیوسته عبور کند بدون آنکه به ویژگیهای الکتریکی یا مکانیکی آن آسیب دائمی وارد شود

current - carrying capacity

جبران جریان روشی برای جبران رسانایی شنت و پراکنده در سرهای منبع تغذیه جریان - پیوسته

current compensstion

کلید کنترل شونده با جریان نوعی وسیله ی نیمه رسانا که بایاس کترل کننده ی آن ، بسته به وضعیت قطع یا وصل کلید ، آن را در حالت مقاومت زیاد یا کم قرار می دهد

current - controlled switch

تقویت کننده ی اختلاف - جریانی جایگزینی برای تقویت کنده ی عملیاتی که می تواند کارهای متنوعی به غیر از تقویت ولتاژ ( دی سی ) انجام دهد قسمت تقویت کنند ه دارای چهار ترانزیستور است که سه تای آن در آرایش آمیتر مشترک کار می کنند این تقویت کننده بدون منبع تغذیه منفی کار می کند اما در عین حال نیاز به مدارهای بیرونی دارد

current - diffenecing amplifier , norton amplifier

آشکار ساز نشت جریان وسیله ای حفاظتی در تجهیزات الکترونیک و الکتریکی که هر گونه نشت جریان از طریق عایق و یا سایر مسیر های ناخواسته را نشان می دهد

current - leak detector

مقاومت محدود کننده ی جریان مقاومتی که به صورت سری با مدار الکتریکی قرا رم گیرد تا عبور جریان را به مقدار معینی محدود کند برای حفاظت از لامپها و قطعات دیگر در موقع گرما شدن به کار می رود

current - limiting resitor

کنترل مد - جریانی روشی برای کنترل مبدلهای قطع و وصلی که در آن یک مدار کنترل دو حلقه ای در پاسخ به جریان خروجی عمل مدوله مننده ی پهنای پالس ( پی دبلیو ام ) را تنظیم می کند

current - mode control

تقویت کننده ی جریان تقویت کننده ای که نسبت به جریان سیگنال ورودی ، جریان خیلی بیشتری را در خروجی تحویل می دهد ، تقویت کننده جریان

current amplifier

تقویت جریان نسبت جریان سیگنال خروجی به جریان سیگنال ورودی در ترانزیستور ، لامپ الکترونی تقویت کننده مغناطیسی ، یا هر وسیله تقویت کننده دیگر از ضرب لگاریتم بهره جریان در 20 ف مقدار آن بر حسب دسی بل به دست می آید

current amplirication

پادگره جریان ، حلقه جریان نقطه ای با حداکثر جریان در طول یک خط انتقال ، آنتن ، یا هر عنصر که دارای امواج ایستا باشد

current antinode , current loop

شاخه جریان

current branch

درجه بند جریان ، کالیبراتور جریان نوعی منبع جریان مستقیم و یا متناوب که جریانهای قابل تنظیم و دقیقی را برای درجه بندی آمپر سنجها و سایر وسایل اندازه گیری جریان فراهم می کند

current callibrator

مشخصات جریان

current characteristics

برش جریان

current chopping

هسته جریان ، پیچک اصلی

current coil

هدایت جریان

current conduction

وسیله برقی

current consuming device

کنترل جریان

Current control

کنترل شده با جریان

current controlled

قطع جریان نوعی مدار مقاومت - منفی در منابع تغذیه رگوله شده که به منظور حفاظت از بارهای حساس و به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از اضافه بار ، همگام با کاهش مقاومت بار به صورت خودکار جریان بار را نیز کاهش می دهد

current cutoff

چگالی جریان جریانی که از واحد سطح مقطع یک رسانا عبور می کند

current density

جهت جریان

current direction

توزیع جریان

current distribution

مقسم جریان

current divider

تخمین جریان

Current estimation

تغذیه جریانی تغذیه در نقطه ی دارای بیشترین جریان ، مثلا در مرکز آنتن تمام - موج

current feed

شار جریان

current flow

دنبالگر جریان

current follower

بهره جریان نسبت جریانخروجی ترانزیستور یا سایر وسایل تقویت کننده به جریان ورودی آن در شرایط مشخص

current gain

مولد جریان عغنصر ی دو سر که جریان آن مستقل از ولتاژ دو سرش است

current generator

هارمونیک جریان

Current harmonics

جریان دزدی وضعیتی که در آن یکی از چند عنصر یا مدار موازی ، جریانی بیش از سهم خودش می کشد و اغلب منجر به نقص یا خرابی می شود

current hogging

شدت جریان

current intensity

بدون جریان

current less

محدودساز جریان ، محدود کننده جریان وسیله ای که عبور جریان را صر فنظر از ولتاژ اعمال شده ، به مقدار مشخصی محدود می کند

current limiter

محدودسازی جریان ، محدود کننده ی جریان یکی از ویژگیهای منابع تغذیه تنظیم شده که عمدتاً به جای تولید جریان ثابت عمل حفاظت در برابر اضافه بار و اتصال کوتاه را انجام می دهد

Current Limiting

مشخصه های محدود کنندۀ جریان

current limiting characteristics

پیچک کاهنده

current limiting reactor

بارگذاري جريان

Current Loading

حلقه جریان

current loop

سنجش جریان

current measurement

سنجه جریان ، جریان سنج

current meter

آینه جریان ، آینه جریان آرایشی از دو یا چند ترانزیستور به گونه ای که جریان یک گره ، عیناً در گره دگر ظاهر می شود مثلاً اگر سوسهای دو ترانزیستور ماسفت به هم بسته شوند و گیت آنها به یکی از درینها متصل شود جریان درین اول در درین دوم ظاهر خواهد شد ، آیینه جریان

current mirror

منطق مد- جریانی [ سی ام ال ] منطقی که در آن ترانزیستورهای غیر اشباعی را منبع جریان - ثابتی تغذیه می شوند که با سرعت بسیار زیادی از یک ترانزیستور دیگر وصل می شود

current- mode logic

گره جریان نقطه ای با جریان صفر در روی خط انتقال ، آنتن ، یا سایر عناصری که دارای امواج ایستا هستند

current node

جریان هوا

current of air

مسیر جریان

current path

پالس جریان

current pulse

نسبت جریان

current ratio

بازده شدتی مبدل

current ratio of transformer

یکسو ساز جریان

current rectifier

تنظیمگر جریان وسیله ای که جریان خروجی منبع ولتاژ را علیرغم تغییرات امپدانس بار در مقدار معینی ثابت نگه می دارد ، ناظم شدت

current regulator

رله جریانی رله ای که به جای ولتاژ بر اساس مقدار جریان مشخص عمل می کند

current relay

ریپل جریان

current ripple

اشباع آند

current saturation

ضریب مقیاس جریان

current scale factor

حساسیت یکسوکننده بلورین

current sensitivity of a crystal rectifi

منبع جريان

Current source

منبع جریان

current source

منطق جریان - ده منطقی که در هنگام بالا بودن خروجی دریچه راه انداز ، جریان از این خروجی به ورودی دریچه راه اندازی شده جاری می شود منطق مقاومت - مقاومت نمونه آن است

current- sourcing logic

پایدار سازی جریان

current stabilizing

آرایه‌های هدایت جریان

current steering arrayes

مدار هدایت جریان

current steering circuit

شدت جریان

current strength

منبع جریان

current supply

اضافه جریان

current surge

سرپیچ دوشاخه خور

current tap

مبدل جریان

Current Transducer

ترانسفورماتور جریان ، ترانسفورمر جریان نوعی ترانسفورمر اندازه گیری که سیم پیچ اولیه آن به صورت سری با مداری قرار می گیرد که جریان آن باید اندازه گیری یا کنترل شود اندازه گیری جریان در سیم پیچ ثانویه انجام می گیرد ، مبدل جریان

current transformer

ترانسفورماتور جریان

current transformer ( c t )

نوع جریان

current type

مقدار جریان

current value

بردار جریان

current vector

موج جریان

current wave

روش استفادۀ مجدد از جریان

Current-Reused Technique

منطق جریان- خور منطقی که در آن جریان خروجی ترانزیستورها از طریق هر یک از ورودیهای صفر ( پایین) به طبقه قبلی برگشت می کند اگر همه ورودیها یک ( بالا) باشند ، ترانزیستور در وضعیت سیر شده است و خروجی آن پایین خواهد بود بنابراین می تواند جریان ورودی دریچه های اضافی و متعدد را به داخل خود بکشد

current-sinking logic

ترانسفورمر جریان

Current-Transformer

پسخورد جریان مستقیم

direct current feedback

پسخورد خارجی

external feedback

پسخورد ، پسخور ، پسخورد؛ بازخورد برگشت بخشی از خروجی یک مدار یا قطعه به ورودی آن ، در پسخورد مثبت ، سیگنال برگشتی با ورودی همفاز است و موجب تقویت آن می شود اما در عین حال ممکن است مدار را دچار نوسان کند در پسخورد منفی ، سیگنال برگشتی 180 درجه با ورودی اختلاف فاز دارد و تقویت را کم می کند اما در عین حال موجب پایداری عملکرد مدار و کاهش نویز و اعوجاج می شود ، واخوراند

feedback

پسخورد امپدانسی استفاده از شبکه ی امپدانسی غیر فعال برای پسخورد از خروجی یک تقویت کننده ی عملیاتی به نقطه ی اتصال ورودی

impedance feedback

پسخورد القایی پسخورد انرژی از مدار خروجی یک تقویت کننده به ورودی آن از طریق یک القاگر یا به کمک تزویج القایی

inductive feedback

واخوراند معکوس

inverse feedback

فیدبک خطی

linear feedback

واخوراند منفی

negative feedback

فیدبک غیرخطی

Nonlinear feedback

پسخورد مثبت پسخورد که در آن بخشی از خروجی مدار یا قطعه به طور هم فاز به ورودی برگشت داده می شود تا تقویت کلی را افزایش دهد پسخورد مثبت بیش از حد سبب عدم پایداری و اعوجاج می شود اگر پسخورد مثبت به اندازه ی کافی زیاد باشد نوسان ایجاد می شود در سیستم صوتی انتقال برگشتی بیش ار حد انرژی اکوستیکی از بلندگو به میکروفون سبب سوت کشیدن می شود ، واخوراند مثبت

positive feedback

پسخورد سری

series feedback

فیدبک حالت

state feedback

فیدبک حالت

State Feedback

اکیدا فیدبک

strict feedback

فیدبک تصویری

Video Feedback

پسخورد ولتاژ پسخورد که در آن افت ولتاژ دو سر بخشی از امپدانس بار به طور سری باولتاژ سیگنال ورودی عمل می کند

voltage feedback

فیدبک ولتاژ-جریان

Voltage-current feedback

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما