معنی inductive feedback

مهندسی برق
inductive feedback
پسخورد القایی پسخورد انرژی از مدار خروجی یک تقویت کننده به ورودی آن از طریق یک القاگر یا به کمک تزویج القایی
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی inductive feedback
acoustic feedback
واخوراند صوت
Active feedback
فیدبک فعال
amount of feedback
مقدار پسخورد
anode current feedback
جریان برگشتی آند
anode voltage feedback
ولتاژ برگشتی آند
capacitive feedback
پسخورد خازنی عمل پسخورد از طریق خازنی که بین ورودی و خروجی مدار قرار گرفته است
composite nonlinear feedback
فیدبک غیرخطی مرکب
current feedback
پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود
direct current feedback
پسخورد جریان مستقیم
external feedback
پسخورد خارجی
feedback
پسخورد ، پسخور ، پسخورد؛ بازخورد برگشت بخشی از خروجی یک مدار یا قطعه به ورودی آن ، در پسخورد مثبت ، سیگنال برگشتی با ورودی همفاز است و موجب تقویت آن می شود اما در عین حال ممکن است مدار را دچار نوسان کند در پسخورد منفی ، سیگنال برگشتی 180 درجه با ورودی اختلاف فاز دارد و تقویت را کم می کند اما در عین حال موجب پایداری عملکرد مدار و کاهش نویز و اعوجاج می شود ، واخوراند
impedance feedback
پسخورد امپدانسی استفاده از شبکه ی امپدانسی غیر فعال برای پسخورد از خروجی یک تقویت کننده ی عملیاتی به نقطه ی اتصال ورودی
inductive
القایی ، القایشی 1 مرتبط با القاکنایی 2 اشاره به القای ولتاژ از طریق القا کنایی متقابل 3 مرتبط با القای بار الکتریکی به وسیله ی القای الکتروستاتیکی
inductive diaphragm
دیافراگم القایی ؛غشای القایی نوعی پنجره ی مشدد در موجبر که رآکتانس القایی معادل در بسامد ارسال را فراهم می کند
inductive circuit
مدار القایی مداری که در آن رآکتانس القایی بیش از رآکتانس خازنی است
inductive coupling
تزویج القایی ، جفتگری القایی
inductive coupling ; transformer coupling
تزویج القایی ؛تزویج ترانسفورمری ترویج دو مدار به وسیله ی القا کنایی متقابل در یک ترانسفورمر اگر تزویج از طریق خود القایی مشترک بین دو مدار باشد تزویج القایی مستقیم نامیده می شود
Inductive Fault Analysis
تحلیل خطای القایی
inductive kick
ضربه ی القایی ولتاژ القا شده در پیچک هسته-آهنی در موقع قطع ناگهانی جریان آن ولتاژ القایی ، چندین برابر ولتاژ اعمال شده است
inductive load
بار سلفی
inductive load; lagging load
بار القایی ، بار تاخیری باری که عمدتاً اثر القایی دارد و جریان متناوب عبوری از آن نسبت به ولتاژ متناوب در سر آن تاخیر دارد
inductive machine
ماشین القایی
inductive peaking
اوج دهندۀ القایی
inductive post
تیرک القایی تیرک یا پیچ فلزی که در یک موجبر به مورازات بیدان E کشیده می شود تا سوسپانس القایی موازی با موجبر برای اهداف تنظیمی یا تطبیقی فراهم کند
inductive reactance
راکتانس القایی راکتانس مربوط به القا کنایی یک پیچک یا مدار ، راکتانس القایی بر حسب اهم اندازه گیریث شده و برابر با 6/28fl است که در آن f بسامد برحسب هرتز و L القا کنایی بر حسب هانری است ، رآکتانس القایی
inductive resistance
مقاومت القایی
inductive retardation
تاخیر القایی
inductive susceptance
سوسپتانس القایی
inductive time constant
ثابت زمانی القا
inductive tuning
تنظیم القایی عمل تنظیم به وسیله القا گر متغیر
inductive winding
سیمپیچ القایی
inductive window
پنجره ی القایی نوعی دیافراگم رسانا که از دیواره های کناری موجبر به داخل آن کشیده می شود و مانند یک سوسپانس القایی به موازات موجبر رفتار می کند
inverse feedback
واخوراند معکوس
linear feedback
فیدبک خطی
negative feedback
واخوراند منفی
Nonlinear feedback
فیدبک غیرخطی
positive feedback
پسخورد مثبت پسخورد که در آن بخشی از خروجی مدار یا قطعه به طور هم فاز به ورودی برگشت داده می شود تا تقویت کلی را افزایش دهد پسخورد مثبت بیش از حد سبب عدم پایداری و اعوجاج می شود اگر پسخورد مثبت به اندازه ی کافی زیاد باشد نوسان ایجاد می شود در سیستم صوتی انتقال برگشتی بیش ار حد انرژی اکوستیکی از بلندگو به میکروفون سبب سوت کشیدن می شود ، واخوراند مثبت
series feedback
پسخورد سری
state feedback
فیدبک حالت
State Feedback
فیدبک حالت
strict feedback
اکیدا فیدبک
Video Feedback
فیدبک تصویری
voltage feedback
پسخورد ولتاژ پسخورد که در آن افت ولتاژ دو سر بخشی از امپدانس بار به طور سری باولتاژ سیگنال ورودی عمل می کند
Voltage-current feedback
فیدبک ولتاژ-جریان

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن