معادل انگلیسی پسخورد مثبت پسخورد که در آن بخشی از خروجی مدار یا قطعه به طور هم فاز به ورودی برگشت داده می شود

مهندسی برق
پسخورد مثبت پسخورد که در آن بخشی از خروجی مدار یا قطعه به طور هم فاز به ورودی برگشت داده می شود تا تقویت کلی را افزایش دهد پسخورد مثبت بیش از حد سبب عدم پایداری و اعوجاج می شود اگر پسخورد مثبت به اندازه ی کافی زیاد باشد نوسان ایجاد می شود در سیستم صوتی انتقال برگشتی بیش ار حد انرژی اکوستیکی از بلندگو به میکروفون سبب سوت کشیدن می شود ، واخوراند مثبت
positive feedback
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پسخورد مثبت پسخورد که در آن بخشی از خروجی مدار یا قطعه به طور هم فاز به ورودی برگشت داده می شود
واخوراند صوت
acoustic feedback
فیدبک فعال
Active feedback
مقدار پسخورد
amount of feedback
جریان برگشتی آند
anode current feedback
ولتاژ برگشتی آند
anode voltage feedback
پسخورد خازنی عمل پسخورد از طریق خازنی که بین ورودی و خروجی مدار قرار گرفته است
capacitive feedback
فیدبک غیرخطی مرکب
composite nonlinear feedback
پسخورد جریانی پسخوردی که به صورت سری به مدار ورودی تقویت اعمال می شود
current feedback
پسخورد جریان مستقیم
direct current feedback
پسخورد خارجی
external feedback
پسخورد ، پسخور ، پسخورد؛ بازخورد برگشت بخشی از خروجی یک مدار یا قطعه به ورودی آن ، در پسخورد مثبت ، سیگنال برگشتی با ورودی همفاز است و موجب تقویت آن می شود اما در عین حال ممکن است مدار را دچار نوسان کند در پسخورد منفی ، سیگنال برگشتی 180 درجه با ورودی اختلاف فاز دارد و تقویت را کم می کند اما در عین حال موجب پایداری عملکرد مدار و کاهش نویز و اعوجاج می شود ، واخوراند
feedback
پسخورد امپدانسی استفاده از شبکه ی امپدانسی غیر فعال برای پسخورد از خروجی یک تقویت کننده ی عملیاتی به نقطه ی اتصال ورودی
impedance feedback
پسخورد القایی پسخورد انرژی از مدار خروجی یک تقویت کننده به ورودی آن از طریق یک القاگر یا به کمک تزویج القایی
inductive feedback
واخوراند معکوس
inverse feedback
فیدبک خطی
linear feedback
واخوراند منفی
negative feedback
فیدبک غیرخطی
Nonlinear feedback
مثبت
positive
بالا رونده افزایش در جهت مثبت
positive - going
پین ساختار نیمرسانایی که ناحیه ذاتی با مقاومت بالابی میان دو ناحیه نوع N و P کم مقاومت آن قرار دراد دیودهای ریز موج ، دیودهای نوری ، دیود های سوییچینگ و مقاومتهای متغیر وابسته به ولتاژ با این ساختار می شوند
positive - intrinsic - negative
بایاس مثبت بایاسی روی بیس یا گیت ترانزیستور که نسبت به امیتر یا سورس آن مثبت است
positive bias
زغال مثبت
positive brush
بار مثبت بار موجود روی جسمی که الکترونهای آن کمتر از حد عادی است
positive charge
ستون مثبت
positive column
هادی مثبت ، سیم مثبت
positive conductor
معین مثبت
positive definite
پمپ جابجایی مثبت
positive displacement pump
الکتریسیته مثبت بار مثبتی که در شیشه مالش داتده شده با ابریشم ایجاد می شود ، الکتریسیته مثبت ، برق مثبت
positive electricity
الکترود مثبت الکترودی که به عنوان آند در پیل ابتدایی ، به هنگام تخلیه پیل عمل می کند این الکترود به پایه مثبت پیل وصل می شود الکترونها از طرف مدار خارجی به سوی الکترود مثبت جاری می شوند ، الکترد مثبت
positive electrode
پوزیترون
positive electron
سازه مثبت
positive element
منطق امتر - تزویج شده مثبت استاندار ECL در مدارهای منطقثی که با منبع تغذیه مثبت کار می کنند
positive emittler - coupled logic
سیم تغذیه مثبت
positive feeder
شبح مثبت تصویر شبحی که تغییرات مشابهی با تصویر تلویزیونی اصلی دارد
positive ghost
شعله آندی ، شعله مثبت
positive glow
نقاط مثبت رو
positive going points
تصویر مثبت تصویری که به طور عادی روی لامپ تصویر تلویزیون دیده می شود این تصویر نور و سایه ای مشابه با صحنه تصویر برداری شده حقیقی دارد
positive image
سیم مثبت
positive lead
منطق مثبت ، منطق مثبت منطق دیجیتالی که سطح منطقی مثبت تر ان نشان دهنه 1 است استفاده از این واژه سطح منطقی توصیه نمی شود زیرا می تواند در قطعات NPN و PNP معنای متفاوتی داشته باشد برای جلو گیری از اشتباه ، همواره مقدار و قطبیت سطوح ولتاژ1و 0 در هر مدار منطقی معین ، تعریف می شود
positive logic
گسیل یون مثبت گسیل یون حرارتی یونهای مثبت ارکاتد لامپ الکترونی در اثر از بین رفتن ماده کاتد و یا وجود ناخالصی در آن
positive lon emission
مغناطو تنگش مثبت مغناطو تنگش که در آن اعمال میدان مغناطیسی سبب کشیدگی ماده می شود
positive magnetostriction
پخش مثبت ، تحمیل مثبت
positive modulation
مدوله سازی مثبت ؛ ارسال مثبت مدوله سازی که در آن افزایش روشنایی تصویر تلویزیونی سبب افزایش توان ارسال شده ی فرستنده مدوله شده دامنه (AM )یا افزایش بسامد فرستنده مدوله شده بسامد (FM ) می شود
positive modulation ; positive transmission
صفحه مثبت
positive plate
قطب مثبت
positive pole
قطب مدار مثبت
positive post
پتانسیل مثبت
positive potential
پالس مثبت
positive pulse
پرتو مثبت جریانی از اتمها ی مولکولهای بار مثبت تولیدشده باترکیب منسابی از عاملهای یونیده سازی ، میدانهای شتاب دهنده و روزنه های محدود کننده
positive ray
حقیقی مثبت
positive real
نیمه معین مثبت
positive semi definite
توالی مثبت
positive sequence
مدار چند فازی مستقیم
positive sequence polyphase system
مدار چند فازی مستقیم از مرتبه ام
positive sequence polyphase system of or
توان مستقیم مدار سه فازی
positive sequence power in a three-phase
ولتاژهای توالی مثبت
positive sequence voltages
بخش مثبت
positive side
علامت مثبت
positive sign
ضریب دمایی مثبت ویژگی مواد که سبب افزایش مقاومت آنها با افزایش دمایی می شود همه فلزات و اغلب آلیاژهای فلزی دارای ضریب دمایی مثبت مقاومت هستند اما کربن ضریب دمایی مقاومت متفی [NTC] دارد
positive temperature coefficient
قطب مثبت قطب باتری یا منبع ولتاژ دیگر که الکترونها از مدار خارجی به سمت آن جاری می شوند ، قطب مدار مثبت
positive terminal
پخش مثبت
positive transmission
سیم مثبت
positive wire
صفر مثبت مقدار ثصفری که ب شمارش معکوس از یک عدد مثبت در سیستم دودویی ، به آن می رسند
positive zero
ستون مثبت جرقه درخشانی که اغلب به خط مستقیم است و بین فضای تاریک فارادی و آند در لامپ تخلیه فروزان اتفاق می افتد ستون مثبت پلاسمایی است که تعداد الکترون و یونهای مثبت برابر دارد
positivecolumn
پسخورد سری
series feedback
فیدبک حالت
state feedback
فیدبک حالت
State Feedback
اکیدا فیدبک
strict feedback
فیدبک تصویری
Video Feedback
پسخورد ولتاژ پسخورد که در آن افت ولتاژ دو سر بخشی از امپدانس بار به طور سری باولتاژ سیگنال ورودی عمل می کند
voltage feedback
فیدبک ولتاژ-جریان
Voltage-current feedback

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن