معادل انگلیسی تیرک القایی تیرک یا پیچ فلزی که در یک موجبر به مورازات بیدان E کشیده می شود تا سوسپانس القایی

مهندسی برق

تیرک القایی تیرک یا پیچ فلزی که در یک موجبر به مورازات بیدان E کشیده می شود تا سوسپانس القایی موازی با موجبر برای اهداف تنظیمی یا تطبیقی فراهم کند

inductive post

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تیرک القایی تیرک یا پیچ فلزی که در یک موجبر به مورازات بیدان E کشیده می شود تا سوسپانس القایی

پیچ اتصال پایانه پیچی دستی برای برقراری اتصالات الکتریکی

binding post

میله ی خازنی میله یا پیچی فلزی که عمود بر میدان الکتریکی موجبر قرار می گردد و سوسپانس خازنی برای تنظیم یا تطبیق موجبر فراهم می کند

capacitive post

القایی ، القایشی 1 مرتبط با القاکنایی 2 اشاره به القای ولتاژ از طریق القا کنایی متقابل 3 مرتبط با القای بار الکتریکی به وسیله ی القای الکتروستاتیکی

inductive

دیافراگم القایی ؛غشای القایی نوعی پنجره ی مشدد در موجبر که رآکتانس القایی معادل در بسامد ارسال را فراهم می کند

inductive diaphragm

مدار القایی مداری که در آن رآکتانس القایی بیش از رآکتانس خازنی است

inductive circuit

تزویج القایی ، جفتگری القایی

inductive coupling

تزویج القایی ؛تزویج ترانسفورمری ترویج دو مدار به وسیله ی القا کنایی متقابل در یک ترانسفورمر اگر تزویج از طریق خود القایی مشترک بین دو مدار باشد تزویج القایی مستقیم نامیده می شود

inductive coupling ; transformer coupling

تحلیل خطای القایی

Inductive Fault Analysis

پسخورد القایی پسخورد انرژی از مدار خروجی یک تقویت کننده به ورودی آن از طریق یک القاگر یا به کمک تزویج القایی

inductive feedback

ضربه ی القایی ولتاژ القا شده در پیچک هسته-آهنی در موقع قطع ناگهانی جریان آن ولتاژ القایی ، چندین برابر ولتاژ اعمال شده است

inductive kick

بار سلفی

inductive load

بار القایی ، بار تاخیری باری که عمدتاً اثر القایی دارد و جریان متناوب عبوری از آن نسبت به ولتاژ متناوب در سر آن تاخیر دارد

inductive load; lagging load

ماشین القایی

inductive machine

اوج دهندۀ القایی

inductive peaking

راکتانس القایی راکتانس مربوط به القا کنایی یک پیچک یا مدار ، راکتانس القایی بر حسب اهم اندازه گیریث شده و برابر با 6/28fl است که در آن f بسامد برحسب هرتز و L القا کنایی بر حسب هانری است ، رآکتانس القایی

inductive reactance

مقاومت القایی

inductive resistance

تاخیر القایی

inductive retardation

سوسپتانس القایی

inductive susceptance

ثابت زمانی القا

inductive time constant

تنظیم القایی عمل تنظیم به وسیله القا گر متغیر

inductive tuning

سیمپیچ القایی

inductive winding

پنجره ی القایی نوعی دیافراگم رسانا که از دیواره های کناری موجبر به داخل آن کشیده می شود و مانند یک سوسپانس القایی به موازات موجبر رفتار می کند

inductive window

قطب مدار منفی

negative post

قطب مدار مثبت

positive post

پس ، دیرک ، شغل ، پست

post

موضع تشدید

resonance post

تیرک موجبر تیرکی که به دو سر ضلع کوچکتر موجبر مستطیلی پیچ می شود و به عنوان سوسپانس موازی القایی عمل می کند که مقدار آن بستگی به ابعاد تیرک و موقعیت آن در صفحه عمود موجبر دارد

wave guide post

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی تیرک القایی تیرک یا پیچ فلزی که در یک موجبر به مورازات بیدان E کشیده می شود تا سوسپانس القایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تیرک القایی تیرک یا پیچ فلزی که در یک موجبر به مورازات بیدان E کشیده می شود تا سوسپانس القایی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما