معادل انگلیسی جابجایی حالت تغییر در حالت عملکرد مگنترون در فاصله زمانی پالسها

مهندسی برق
جابجایی حالت تغییر در حالت عملکرد مگنترون در فاصله زمانی پالسها
mode shift
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی جابجایی حالت تغییر در حالت عملکرد مگنترون در فاصله زمانی پالسها
انتقال حسابی عمل رایانه ای که طی آن یک کمیت با توانایی از مبنای عددی ضرب یا تقسیم می شود به عنوان مثال عدد دودویی 1011 معادل با 11 دهدهی است که با دو بار انتقال حسابی آن چپ عدد 101100 را می دهد که معادل با 44 دهدهی خواهد بود
arithmetic shift
انحراف یا تغییر محل اتم
atomic shift
انتقال بیتها در کامپیوتر که طی آن ارقام خارج شده از یک طرف کلمه به طرف دیگر آن وارد می شوند
cyclic shift
انتقال بسامد تغییر در سامد یک فرستنده یا نوسانساز رادیویی
frequency shift
جا به جایی نموٌی بسامد روشی برای برهم نهی نموٌی اطلاعات از طریق جا به جایی بسامد میانی نوسانگر به میزان معین
incremental frequency shift
دسته دنده مغناطیسی
magnetic gear-shift
استارت مغناطیسی
magnetic pinion-shift
استارت دستی
manual pinion-shift
وجه ، روش ، نوع ، مود ، حالت 1 وضعیت سیستم ارتعاش کننده که متناظر با الگوی میدان و یکی از بسامد های تشدید ممکن سیستم است سه حالت معمول ارتعاش در یک صفحه کوارتزی عبارت اند از کششی ، پیچشی و حالتهای اشتراکی 2 شکلی از انتشار امواج هدایت شده که با یک الگوی میدان خاص در صفحه ای عمود بر جهت انتشار مشخص می شود الکوی میدان مستقل در طول محور موجبر مستقل از موقعیت مکانی است در موجبرهای تک رسانایی الگوی میدان یک حالت انتشار خاص نیز مستقل از بسامد است حالت TE الکتریکی عرضی و حالت TM مغناطیسی عرضی است 3 یکی از چندین روش مختلف عملکرد سیستم یا قطعه
mode
تبدیل مودی
mode conversion
مبدل مد
mode converter
میدان مد
mode field
فیلتر حالت فطعه انتخاب کننده ای که انرژی را در طول موجبر رد یک یا چند حالت انتشار عبور می دهد و در عوض انرژی حالتهای انتشار دیگر را کاهش می دهد
mode filter
نشانگر وجه
mode indicator
پرش حالت تغییر ناگهانی و غیر عادی در بسامد نوسان و توان خروجی مگنترون ، در اثر تغییر حالت عملکرد از یک پالس به پالس بعدی
mode jump
قفل حالت قفل کردن حالتهای کاواکی داخلی لیزر پالسی در فاز و دامنه مناسب برای تقسیم هر پالس به قطاری از پالسهای بسیار تیز با فاصله های برابر
mode locking
روش بهره برداری
mode of operation
نوع نوسان
mode of oscillation
الگوی مودی
mode pattern
خلوص حالت 1 نسبت توان موجود در موج جلو رونده یک حالت مطلوب به توان کل موجود در موجهای جلو رونده تمام حالتها 2 گستره ای که در دهانه لامپ ATE تبدیل حالت نا مطلوب وجود ندارد
mode purity
جدا سازی حالت اختلاف بسامد بین حالتهای تشدیدگر نوسان در نوسان ساز ریز موج
mode separation
جهش حالت خطای مگنترون در تولید پالسها متوالی
mode skip
تقسیم حالت
mode-division
مرجع ، الگو ، مدل
model
کنترل پیش بین
model predictive control
کنترل‌کننده‌ی پیش‌بین طرح‌ریزی مسیر
Model Predictive Path Planning Controller
سیستم کنترل بر اساس مدل مرجع
model reference control system
خطای مدلسازی
modeling error
مودم ، مدولاتور و دمولاتور ، مدم
modem
مودم ترکیب مدوله کننده و مدوله کننده ای که در دو انتهای خط تلفنی قرار می گیرد تا اطلاعات دیجیتال بایتری را به سیگنالهای صوتی مناسب برای ارسال از طریق خط تلفن و بر عکس ، تبدیل کند با استفاده از یک خط دو سیمه در هر زمان فقط می توان ارسال را در یک جهت ( یک طرفه یا نیمه دو طرفه ) انجام داد با استفاده از یک خط چهار سیمه ، امکان ارسال همزمان در دو جهت ( دو طرفه ) ، تنها بایک مودم در هر انتهای خط وجود دارد فکس مودم ها در سرعتهایی تا 14/4 کیلوبایت در ثانیه و مودم های داده تا سرعتهای 33/6 بایت در ثانیه کار می کنند
modem ( modulator - demodulator )
گروه خبری متناسب
moderated news group
کندساز
moderator
شیفت فاز ، جابجایی فاز 1 تغییری در رابطه فازی دو کمیت متناوب 2 رابطه فازی موج پراکنده با موج تابشی مربوط به ذره یا فوتون پراکنده شونده ، جابجایی فاز ، تغییر فاز
Phase shift
انتقال ؛ جا به جایی جابه جایی مجموعه مرتبی از نویسه ها به اندازه یک یا چند مکان به چپ یاراست در کامپیوتر دیجیتال اگر نویسه ها ، ارقام عبارت عددی باشند ، هر انتقال می تواند معادل ضرب کردن در توانی از مبنا باشد ، انتقال ، جابجایی
shift
انتقال بسامد سیگنال اختلاف عددی بین بسامدهای متناظر با سیگنالهای سفید و سیاه هر نقطه در سیستم فکس انتقال - بسامد
signal frequency shift
انتقال به فرکانس بالاتر
up-shift
انتقال صفر خروجی تقویت کننده مغناطیسی متعادل به ازای سیگنال کنترل صفر ، در اثر جا به جایی
zero shift

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن